چرا به لحاظ روان‌شناختی، اعتقادات دینی را توّهم تلقّی نمی‌کنیم؟

دین برنت

معمولاً اعتقادات دینی با شواهد علمی و واقعیت عینی در تعارض است. اما چه دلیلی وجود دارد که ما اعتقادات دینی را توهّم قلمداد نمی‌کنیم؟

اگر کسی با جدّیت تمام به شما بگوید که با موجوداتی نامرئی صحبت می‌کند که کنترل جهان را در دست خود دارند، به احتمال زیاد از او فاصله می‌گیرید و در حالی که لبخندزنان سر تکان می‌دهید، به دنبال نزدیک‌ترین راه فرار می‌گردید. حال اگر همین شخص به شما بگوید که می‌خواهد کنترل امور زندگی شما را به دست بگیرد، احتمالاً با سرعت بیشتری پا به فرار می‌گذارید و حتّی به پلیس نیز گزارش می‌دهید.

اما مشابه این اتّفاقات همواره در حال رخ دادن است. جیکوب ریز ماگ که از مسببّانِ اصلی برکسیت بود کاتولیک بودنش را دلیل دیدگاه‌های افراط‌آمیزش می‌داند. ترزا می، نخست‌وزیر انگلیس دائماً می‌گوید این تربیت مسیحی او بوده که باعث شده فرد مناسبی برای این سمت باشد. و با وجود جداسازی دین از حکومت، تمام رؤسای جمهور آمریکا برای پیروزی در انتخابات، بر گرایش‌های مذهبی خود تأکید کرده‌اند؛ حتّی شخصی مثل ترامپ که اخیراً مدّعی شده نمایندۀ خدایی نادیدنی و توانمند است که زمین را ظرف شش روز آفرید. حال آن که تمام اینها با واقعیت‌های موجود در تناقض است.

اگر کسی مدّعی باشد که با خدا حرف می‌زند، دیگران او را شخصی مذهبی قلمداد می‌کنند؛ اما اگر کسی ادّعا کند خدا با او حرف می‌زند، از دید جامعه او فردی روان‌پریش است. روان‌پریشی به معنای قطع ارتباط فرد با واقعیت است و می‌تواند به اشکال مختلفی بروز و ظهور پیدا کند. این اختلال بسیار شایع است، چراکه مغز در برابر بیماری‌ها و امراض جسمانی بسیار آسیب‌پذیر است.

روان‌پریشی معمولاً در قالب هذیان‌گویی (مشاهدۀ چیزی که وجود ندارد) و توهّم (اعتقاد بلاتردید نسبت به چیزی که اصلاً صحت ندارد) خود را نشان می‌دهد. هذیان‌گویی معمولاً بسیار روشن است. مثلاً اگر شخصی مرتب بگوید یک خرس در اتاق هست که از او سیب‌زمینی سرخ‌کرده می‌خواهد، می‌توان با انداختن نگاهی به اتاق فهمید که فرد دچار هذیان‌گویی شده است.
اما تشخیص توّهم دشوارتر است. توّهم مربوط به باورهای افراد است، نه مشاهدات آنها. توهّم اشکال مختلفی دارد؛ مثل توهّم خودبزرگ‌بینی که در آن فرد خود را بسیار مهم‌تر از چیزی که هست تلقّی می‌کند (مثلاً به جای این که بپذیرد کارگر کفش‌فروشی است، معتقد است از نوابغ برجستۀ جهان تجارت است) یا تصوّر می‌کند که دیگران دائماً مشغول آزار و اذیت و نقشه کشیدن برای او هستند (برای مثال فکر می‌کند همۀ مردم با حکومت دست‌به‌یکی کرده‌اند تا او را بدزدند). معمولاً این دست توهّمات در برابر استدلال و منطق بسیار مقاوم هستند و مقابلۀ با آنها با استفاده از شواهدِ مخالف فایده‌ای ندارد. مثلاً اگر به او بگوییم "تو که استاد عرصۀ تجارت هستی، پس چرا مجبوری برای امرارمعاش همبرگر سرخ کنی؟" پاسخ می‌دهد "تو نمی‌فهمی، همۀ اینها بخشی از نقشۀ هوشمندانۀ من است."
 
در حقیقت، مقاومت در برابر مخالفت یکی از علائم توهّم‌زدگی است. از آنجا که مغزِ شخص آن‌گونه که باید کار نمی‌کند، عقل و منطق او قوّتِ خود را از دست می‌دهد.

اما این سؤال مطرح است که چرا اعتقادات مذهبی از این زمره مستثنا هستند؟ معمولاً انسان در برابر کسانی که باورهای او را مورد تردید قرار می‌دهند مقاومت بسیاری به خرج می‌دهد. اعتقاد به این که خدای مهربان و توانایی در آسمان است که بر تمام اعمال انسان نظارت و داوری می‌کند و (طبق باور مسیحیان) اعتقاد به پسر خدا که دو هزار سال پیش، بعد از مردن زنده شد و هر لحظه ممکن است به زمین رجعت کند، چیزی از ادّعای کسی که می‌گوید هدف توطئۀ حکومت واقع شده کم ندارد.

هرگاه سیستم مغزی در تفسیرِ این که وقوع چه اتّفاقاتی در جهان محتمل است، دچار نابهنجاری و اختلال شود، می‌گوییم فرد دچار توّهم شده است. اساساً مغز از این که سازوکار جهان چگونه است و چه اتّفاقاتی در جهان می‌افتد، یک الگوی ذهنی دارد. باورها، تجربیات، انتظارات، فرضیات و محاسبات همه و همه درک کلّی ما از نحوۀ رخداد وقایع را شکل می‌دهند، لذا ما می‌دانیم که انتظار وقوع چه چیزهایی را می‌توانیم داشته باشیم. خوشبختانه معمولاً مغز می‌تواند به‌خوبی اطلاعات و رخدادهای نامربوط و غلطی را که خلاف این الگو هستند فیلتر کند.

توهم زمانی رخ می‌دهد که سیستم حسّاسِ مغز به خاطر بیماری یا اختلالات دیگر از کار می‌افتد و مسائل بی‌ربط و بیهوده برای فرد اهمیت نابجایی پیدا می‌کند.

اما مسئله این است که مغز ما همانند یک لپ‌تاپ نیست که از پیش روی آن ویندوز 10 نصب شده باشد و در ابتدای امر، مغز درکی از سازوکار پیچیدۀ جهان ندارد. الگوی ذهنی‌ای که ما از جهان داریم، به مرور زمان و در پیِ تجربیات و آموختنِ چیزهای مختلف شکل می‌گیرد. بنابراین اگر انسان در محیطی بزرگ شود که همه‌کس و همه‌چیز دائماً به او می‌گویند یک خدای مهربان در آسمان است، یا عمر جهان 6000 سال است و غیره، شما آن را باور خواهید کرد. چراکه هیچ‌یک از تجربیات روزمرۀ شما ناقض این حرف‌ها نیست و لذا الگوی ذهنی شما مشکلی با باور به این مسائل نخواهد داشت. یک باور تنها در صورتی توهّم‌آمیز دانسته داده می‌شود که با سیستم اعتقادی و دیگر دیدگاه‌های فرد در تناقض باشد.

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. یزرگتربن توهم ابن است که تمام جهان با ابن عظمت و موجودات انرا بدون علت بپنداریم. بزرگترین توهم این است که تصور کنیم جانداران بطور خود به خود بدون خالق از مواد بی جان به وجود می ایند. بزرگترین توهم این است که تمام قانون های علمی وهماهنگی های طبیعت را بدون قانون گذار وفاقد مدیر بپنداریم. بزرگترین توهم این است که تصور کنیم تمام شرایط لازم برای زندگی ، تصادفا ایجاد میشوند. بزرگترین توهم این است که انسانها را مو جودات بیهو ده ای بپنداریم که سرانجامی جز مرگ ندارند !

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.