آنچه علم می‌تواند از دین بیاموزد

دیوید دی‌استنو

به نظر می‌رسد که این روزها هواداران تندروی علم و دین دارند بیش از هر زمان دیگری یکدیگر را آماج اتّهام قرار می‌دهند. ادیان بنیادگرا علم را منبع گمراه‌کننده یا حتّی مخرّبی از اطّلاعات قلمداد می‌کنند و متقابلاً دانشمندان جدل‌گرا معتقدند که دین نه تنها مهمل و غلط است، بلکه خطرناک نیز هست.

دشمنی با سنّت‌های معنوی می‌تواند جستار تجربی را مختل سازد.

من مدافع دین نیستم. یک روانشناسم و اعتقاد دارم که روش علمی بهترین ابزار را در اختیار ما قرار می‌دهد تا بتوانیم با کمک آن از اسرار و رموز طبیعت انسانی پرده برداریم. اما پس از ده‌ها سال تلاش برای درک سازوکار ذهن انسان، اکنون نگران شده‌ام که شاید شکاف بین جامعۀ دینی و علمی هم به این دشمنی‌های بی‌مورد دامن بزند و هم از سرعت فرایند اکتشاف علمی بکاهد.

سنّت‌های دینی اندوخته‌ای غنی از اندیشه‌ها دربارۀ ماهیت انسان و چگونگی پاسخگویی به عمیق‌ترین نیازهای اخلاقی و اجتماعی آنها در اختیار ما قرار می‌دهند. هزاران سال است که انسان‌ها برای دریافت راهنمایی دربارۀ چگونه رفتار کردن، همزیستی با دیگران و داشتن یک زندگی هدفمند و رضایت‌بخش و فائق آمدن بر مشکلاتِ سر راه، دست به دامان رهبران معنوی و جوامع دینی شده‌اند. ریچارد داوکینزِ زیست‌شناس که منتقد دین است می‌گوید هر چه سخنان الهیدانان را شنیده و با آنها به مباحثه پرداخته، هرگز کوچک‌ترین سخن مفیدی را از دهان آنها نشنیده است. اما اهانت‌آمیز است که تصوّر کنیم متفکّران دینی که قرن‌ها با سازوکار ذهن بشر دست به گریبان بوده‌اند هرگز چیزی کشف نکرده‌اند که برای دانشمندانی که رفتار انسان را مورد مطالعه قرار می‌دهند جالب باشد.

چیزهای قدیمی نه همیشه معقولند، نه همیشه مهمل! تنها راهی که وجود دارد تا معلوم شود واقعیت چیست آن است که یک پنداشت (فرضیه) را مورد آزمون تجربی قرار دهیم. من در کار خودم مکرّر این کار را انجام داده‌ام. به نتیجه رسیده‌ام که اندیشه‌های دینی دربارۀ رفتار انسان و چگونگی تأثیرگذاری بر او، گاهی در سنجش علمی مورد تأیید قرار می‌گیرد.

برای مثال وارستگی و فضیلت‌مداری را در نظر بگیرید. هر دین ابزار خود را برای انجام این کار دارد. مثلاً مدیتیشن یک تکنیک بودایی است که برای تسکین رنج و درد و بهسازیِ رفتار اخلاقی تدبیر شده است. پژوهش‌های من و دیگر پژوهشگران این فایدۀ مدیتشین را مورد تأیید قرار می‌دهد. مدیتیشن حتّی زمانی که در یک فضای کاملاً سکولاری صورت می‌گیرد باعث می‌شود افراد در مواجهه با رنج‌ها همدردی و شفقت بیشتری از خود نشان دهند و در مواجهه با اهانت‌ها از انتقام چشم‌پوشی کنند.

یک ابزار دینی دیگر آداب و رسوم مذهبی است که در غالب آنها یک سری اعمال تکرار می‌شود، یا حرکات و اشعاری به‌طور جمعی و به صورت هماهنگ ادا می‌شود. در این مورد نیز پژوهش‌های صورت‌گرفته نشان می‌دهد که آداب و رسوم مذهبی حتّی وقتی فارغ از فضای دین صورت می‌گیرند، تأثیراتی بر ذهن انسان بر جای می‌گذارند؛ از افزایش خودکنترلی گرفته تا افزایش حسّ پیوستگی و همدلی.

انجام آداب و رسوم مذهبی می‌تواند موجب تقویت عقاید نیز بشود. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که ابراز عقاید در جمع به یک تنش روانی منجر می‌شود که غالباً اعتقادات و رفتار ما را با خود همگام می‌سازد.

چنین دستاوردهایی حاکی از آن است که ادیان تکنیک‌هایی را در اختیار ما قرار می‌دهند که به ما کمک می‌کند تا بر مشکلات غلبه کنیم، طرز فکرمان را تغییر دهیم یا از مرحلۀ فکر به عمل برسیم. ظاهراً این تکنیک‌ها رفتار ما را ناخودآگاه به سمت و سوی خاصّی سوق می‌دهند. شاید این تکنیک‌ها حتّی جدای از فضای دینی‌شان نیز جواب بدهند. در این صورت ما می‌توانیم از اجزایی از دین در فضای سکولاری نیز استفاده کنیم و با کمک آن به مقابله با اعتیاد، تشویق به ورزش، پول درآوردن و ترغیب مردم برای کمک به نیازمندان بپردازیم و به موفّقیت‌های مالی و تحصیلی دست یابیم.

هدف من در اینجا آن نیست که بگویم دین فی‌نفسه خوب است یا بد. چراکه همانند اکثر نهادهای اجتماعی، ارزش آن به اهداف کاربران آن برمی‌گردد. اما حتّی در مواردی که از دین برای دامن زدن به تعارضات بین گروهی، توجیه سلسله‌مراتب‌های نفرت‌انگیز اجتماعی یا تشویق به حفظ عقاید غلط استفاده می‌شود، مطالعۀ این که چگونه دین می‌تواند بر سازوکارهای ذهن اعمال نفوذ کند تا به این اهداف دست یابد می‌تواند درک بهتری از خویشتن ما به ما بدهد. این بصیرتی است که می‌توان از آن برای درک  و مبارزه با چنین سوءاستفاده‌هایی (چه توسط قدرت‌های دینی، چه سکولاری) استفاده کرد.

علم و دین برای عملکرد خود نیازی به یکدیگر ندارند، اما این بدان معنا نیست که از هم منفعتی نیز نمی‌برند. به گفتۀ خاخام جئوفر میتلمن، علم می‌تواند به روحانیان کمک کند تا بهتر بتوانند به کسانی که مشورت می‌خواهند کمک کنند و به آنها نشان دهند که کدام عادات اجتماعی و رفتاری بیش از همه اهداف روانی، اخلاقی و معنوی آنها را محقّق می‌سازد.

تمایل برای اشتراک مساعیِ علم و دین در بعضی محافل رو به فزونی است. اما آیا این کار نتیجه‌بخش و سودمند خواهد بود؟ این یک پرسش تجربی است که تا دست به کار نشویم به پاسخی نخواهیم رسید.

ترجمه: زهرا رحیمی

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.