نظر شما درباره طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر چیست؟

پس از آنکه طلبه آمر به معروف بر اثر شدت جراحات ناشی از درگیری با اشرار به شهادت رسید، برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر آن شدند که در حمایت از آمران به معروف طرحی حمایتی تصویب کنند.‎

کلیات «طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» در حالی در مجلس تصویب شد که برخی از نمایندگان مجلس نسبت به تصویب کلیات این طرح معترضند. به گفته آن‌ها علاوه بر موازی‌کاری‌های پیش‌بینی شده در این طرح، بندهای مربوط به گردشگران خارجی نیز با اصل سیاست جذب گردشگر خارجی منافات دارد.
حتی در ماده این طرح آمده که وزارت امور خارجه و سازمان میراث فرهنگی در خصوص گردشگران قبل از ورود به کشور کلاس آموزشی بگذارند.
به باور برخی از نمایندگان منتقد، این طرح به شکل جدی در وظایف وزارت کشور دست برده و صدور مجوز برپایی تجمع را به ستادی سپرده که فی نفسه قرار است موازی وزارت کشور حکم صادر کند و تصویب این بند از طرح بدون شک تبعات فراوانی در تصمیم‌گیری‌های آتی به وجود خواهد آورد.‎
ستون تریبون این هفته دین‌آنلاین از گفتگو و هم‌اندیشی فرهیختگان و اصحاب اندیشه پیرامون این موضوع استقبال می‌کند.‎
خواهشمند است نظرات تحلیلی خود را در کمتر از صد کلمه در ذیل این ستون وارد فرمایید!‎پس از آنکه طلبه آمر به معروف بر اثر شدت جراحات ناشی از درگیری با اشرار به شهادت رسید، برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر آن شدند که در حمایت از آمران به معروف طرحی حمایتی تصویب کنند.‎تریبون هشتم

مطالب مرتبط
منتشرشده: 21
  1. احمد علی

    دیگه واقعن از این مجلس چه انتظاری می‌شه داشت!؟

  2. عماد راد

    اشکال مهم این کار موازی کاری نیست. در این مملکت نهادهای موازی هم کم نیستند. مشکل این است که مصوبان این طرح انیزه های دیگر دارند و با تاسیس این نهاد موازی میخواهند دولت را تحت فشار بیشتر قرار دهند.

  3. سروش آریا

    واضحا حمله به طلبه آمر به معروف و فوت ایشان، ربطی به امر به معروف و اقدام وی ندارد؛ چه بسیارند افرادی که در کشور دست به خشونت برده و خطرآفرینند. در وهله اول بایستی موراد این‌چنینی و درگیری‌های رایج، آسیب‌شناسی شده و آرامش در جامعه ترویج و تثبیت شود، به موازات این امر بایستی با خاطیان و تهدیدکنندگان مردم برخورد جدی صورت گیرد تا امنیت جاری و عدالت برقرار گردد. از این رو چنین دستمایه‌ای برای پیگیری یک طرح در مجلس، از ابتدا مذموم است و تاکید بر مظلومیت آمران و ناهیان ارتباطی با وضع چنین قانونی ندارد.
    در مورد اصل بحث امر به معروف هم تاکنون بسیار سخن و تحلیل گفته و شنیده‌ایم و هر اهل خردی باور دارد تفویض اختیارات در این حوزه به افراد و ارگان‌ها، تبعات نامطلوبی دارد، چرا که امر به معروف تعاریفی دارد که در قانون و ماده نمی‌گنجد و تعیین تکلیف برای عاملان، غیرممکن و استیفای حقوق آسیب‌دیدگانِ احتمالی بعید است؛ اینکه در فرض مسئله مجریان و ضابطین به حق بوده، پیشاپیش حکم برائت می‌یابند و بر فرد امر یا نهی‌شده ارجح قلمداد می‌شوند که این نوعی مجوز قانونی برای تذکراتی «فاقد معیار دقیق، غیرقابل پیگیری و بعدا اثبات‌ناپذیر» خواهد بود.
    در مورد کلیات طرح مذکور هم ناگفته پیداست که دخالت آشکار در اختیارات وزارت کشور است و معلوم نیست در ابعاد امنیتی چه کسی پاسخگو خواهد بود. ارتباط ستاد امر به معروف و نهی از منکر با مجوز برگزاری تجمعات هم جای سوال دارد. برگزاری کلاس‌های آموزشی برای گردشگران خارجی هم نتیجه‌ای ندارد جز فراری دادن مشتاقانی که گزینه‌های بسیاری برای انتخاب پیش رو دارند.

  4. مهدی فرجی

    در جامعه ما شکافی میان مردم و برنامه ریزان و سیاست مداران ایجاد شده است که بیشتر به خاطر سیاست های ناصحیح است. آنچه ما در جامعه می بینیم حتی از لحاظ معروف و منکر، بسیار متفاوت با چیزی است که سیاست گذاران فرهنگی به آن فکر می کنند.
    آیا واقعا با طرح های اینچنینی می توان حتی اندکی از مشکلات فرهنگی جامعه کاست؟ امر به معروف و نهی از منکر بیشتر از اینکه نیازمند ارگان و نهاد و قانون و طرح باشد محتاج «مردم» است. تا زمانی که مردم همراه و موافق اجرای طرحی نباشند همه برنامه ها محکوم به شکست خواهد بود یا محدود به قشری خاص.
    نباید بین مردم و سیاست ها فاصله انداخت. به نظرم عامه مردم یا به این طرح بی تفاوت هستند یا بدبین و فقط عده اندکی موافق و حامی آن، چون اولا چنین دغدغه هایی در متن جامعه وجود ندارد و ثانیا احساس می کنند که این طرح فقط به محدودیت های بیشتر آنها در زندگی روزمره موجب شده و آزادی های فردی آنها را سلب خواهد کرد.

  5. رقیه کریم پور

    ظاهرا ایرادات دولت به این طرح معقول تر به نظر می رسد. نه تنها مصادیق معروف و منکر برای عموم جامعه تعیین نشده بلکه با بیان موضوعات بسیار کلی که افراد برداشت های متفاوتی از آنها خواهند داشت ممکن است موجب بروز مشکلات فراوانی شود. خصوصا اینکه یکی از شرایط فقهی امر به معروف و نهی از منکر عالم بودن به معروف و منکر است. همچنین ممکن است موجب سواستفاده های بسیاری شود مثلا افرادی برای اغراض شخصی اقدام کنند. همه این موارد از نقص قانونی این طرح حکایت دارد.
    نکته دیگری که نباید فراموش کرد فاصله بین قانون روی کاغذ با متن جامعه و مردم است. قانون گذار نباید صرفا به موارد قانونی نظر کند و واقعیت های جامعه را نادیده بگیرد. چرا که ممکن است تصویب یک قانون کاملا صحیح پیامدهای جبران ناپذیر اجتماعی در پی داشته باشد. این همان تفاوت میان تئوری و عرصه عمل است. باید گفتگو و بحث درباره این طرح، علاوه بر بحث تئوری باید بحث عملی و پیامدهای اجرایی آن را نیز در نظر گرفت. کج فهمی ها، سواستفاده ها، ناامنی و موضوعاتی از این دست همه احتمالاتی هستند که ممکن است این طرح در پی داشته باشد و البته فقط در حد احتمال است و ممکن است با مطالعه و بررسی بیشتر به طرحی کم نقص تر رسید.

  6. احسان شجاعی

    دولت‌های مدرن به مفهوم حقوقی آن لوازم و اقتضائاتی دارد که اگر نباشند یا رعایت نشوند، تعادل جامعه به هم می ریزد و گره‌های کوری به جان فرهنگ و سیاست و امنیت آن جامعه خواهد افتاد.
    به تک تک این واژه‌ها دقت کنید: «قوه مجریه»، «قوه قضائیه»، «پارلمان»، «تفکیک قوا»، «قانون اساسی»، «انتخابات»، «مالیات»، «دولت»، «قوای نظامی و انتظامی»، «نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و…» بالاخره «حاکمیت قانون» به معنی خاص آن، همه و همه مفاهیمی هستند که جوامع مدرن را از سنتی متمایز می‌کنند.
    هر امری که با واژه‌های مذکور در تعارض باشد یا اقتضائات آن را زیر پا بگذارد، گره کوری بر مسیر جامعه مدرن خواهد بود به طوری که اگر آن گره‌های کور، وخیم و فراگیر شود، اساسا دست شستن از حکومت مدرن و بازگشت به زندگی سنتی-قبیله‌ای یا نظام‌های حاکم-رعیتی بسیار به صرفه‌تر خواهد بود.
    دین‌داری و زندگی مؤمنانه در حاکمیت مدرنیته نیز می‌بایست اقتضای خاص خود را داشته باشد و گرنه هم این را خراب می کند و هم آن را. در یک دولت مدرن که قانون می‌بایست فصل الخطاب باشد، امر به معروف و نهی از منکر به «مفهوم سنتی آن» اساسا جایگاهی نخواهد داشت. امر به معروف و نهی از منکر تنها زمانی در یک حکومت مدرن دینی معنی می‌یابد که تبدیل به امر به «قانون» و نهی از «بی قانونی» شود و گرنه به همان گره‌های کور تبدیل خواهد شد.

  7. سعید عفت‌دوست

    به نظر می رسد این طرح تحت تاثیر احساسات اتخاذ شده و بیشتر معطوف به اتفاقاتی است که برای آمران به معروف و ناهیان از منکر افتاده است. این موضوع نیاز به مطالعه و کار کارشناسی و رصد امنیتی و جامعه شناسانه دارد. چرا که ممکن است پیامدهای جبران ناپذیری را به دنیال داشته باشد. مثلا ممکن است موجب درگیری‌های خیابانی گسترده در جامعه شود.
    بهتر است پس از کار کارشناسی و جمع آوری نظرات دولت و دیگر نهادها، برنامه‌ ای جامع و به دور از سیاسی کاری و احساسی برای این موضوع در نظر گرفت.
    علاوه بر اینها اشکالات دیگری هم می توان بر این طرح گرفت از جمله اینکه در وظایف نهادهای دیگر تداخل می شود. همین طور که وزیر کشور هم از این لحاظ اعتراض کرده که این طرح در تعارض با وظایف نیروی انتظامی است.
    در کل می توان گفت کاش به جای صرف هزینه های انسانی و مالی به این گستردگی، به کارهای زیربنایی فرهنگی و تقویت اعتقادی مردم همت گماشت تا نیازی نباشد تک تک رفتار مردم کنترل شود.

  8. محمّد

    این قانون اجازۀ نهی از منکر مسئولین را هم می‌دهد، آیا می‌توان با استناد به این قانون رهبری را نقد کرد؟

  9. سعید

    متعلق معروف و منکر در نگاه این نمایندگان چیزی جز ساپورت و حجاب دختران شاری را هم شامل میشود؟

    1. حقیقت

      لطفا از این گیرها ندهید! مبادا متعلقات را بیفزایند به ریش کوتاه و تیشرت و شلوار جین و … میدانید که بعد نتانیاهو را خوشحال خواهید کرد

  10. چه در زمان این دولت و چه در زمان دولت گذشته طرحهایی در مجلس مطرح میشد که بیشتر از آنکه در انعکاس به واقعیات جامعه مطرح شده باشند در همنشینی با یکسری رویدادهای سیاسی به وقوع پیوسته است. متاسفانه این نشان میدهد نهادهایی که نشان دهنده مدنیت در جامعه ما باید باشند بیشتر از آنکه مدنی عمل کنند گرفتار عصبیتهای سیاسی وام گرفته از عصبیتهای قومی طایفه ای هستند… شاید شکل گیری نهادی مثل مجمع تشخیص برای حل این معضلات غیر مدنی نیکو باشد.

  11. فاطمه

    باید از آمران معروف و ناهیان منکر دفاع شود و حمایت های ویژه ای اتخاذ شود تا هر اوباشی به خود اجاز ندهد که به آمران حمله کند و آنها را به قتل برساند…

  12. دین پرستی

    سلام
    قرآن کریم می فرماید:
    وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ. (التوبه : 71)
    سوره توبه هم آخرین سوره نازل شده بر پیامبر (یا در اواخر) است.
    بر اساس این آیه، هر گاه توانستیم در جامعه ولایت بین اهل ایمان را ایجاد کنیم، اموری مثل امر به معروف و نهی از منکر به صورت طبیعی اتفاق خواهد افتاد.
    تفاوت اصلی قانونگذاری ما با قرآن (لا اقل در قوانین فرهنگی) این است که قرآن با فرهنگسازی کافی کار را بر اساس شخصیت ایمانی، پیش می برد و وقتی عموم مؤمنین جامعه با این معیار، حرکت کردند و پیش رفتند، عده ای از ضعیف الایمان ها باقی می مانند که تنها با ابزار قانون می توان آنها را همراه کرد. قرآن در اینجا قانون گذاری می کند.
    اما ما وقتی که مشکل از سر گذشت، قانون می گذاریم و به همین علت قوانین ما با مشکل اجرا مواجه می شوند.

  13. شاهپور

    مجلسی که در ان ازدواج پدر خوانده با دخترش تایید میگردد مردم را برای باقی تصمیمات نگران میکند!!!!!!!!!!!

    1. سائل

      قبل ازانقلاب کتابی درباره امربه معروف و ….نوشته یکی ازعلمای انقلابی خواندم که مستند به قران وسیره واحادیث ازامامان شیعه خلاصه کتاب این بود که این امرکاملن سیاسیت ومربوط به رابطه مردم وحکومت زمانشان می باشد یعنی اگرحکومتی ویارهبری کج رفت مومنین امربهمعروف ونهی ازمنکرکنند حالا چطورشده که این امر منحصر شده به حجاب ودخالت درحریم اشخاص ویا کراوات زدن و…جلل المخلوغ

  14. محمدعلی رضایی

    پله پله تا ملاقات خدا یا بازگشت آگاهانه انسان به سوی خدا

    زندگی ، انسان و مراحل رشد فکری و اخلاقی او

    ان الله یامر بالعدل و الاحسان

    انا لاالله و انا الیه راجعون

    موجودات جهان هر کدام فرم و ظرف محدودی هستند از محتوا و مظروف نا محدود خداوند پرشده اند، که هیچکدام به تنهایی گنجایش و ظرفیت یکجا و کل محتوای خداوند را ندارند. بنابراین هرکدام به قدر ظرف خود و قابلیت خود از محتوای خداوند برخوردارند .و خداوند برابر است با مجموعه تمام موجودات اعم از ظرف و محتوا که بصورت یک وجود و یک سیستم واحد و یکپارچه زنده ابدی و نامحدود فعال است .

    انسان تنها موجودی است که نسبت به سایر موجودات می تواند تا حدود زیادی ظرفیت و گنجایش خودرا افزایش دهد و خود را خیلی بیشتر از آنها از محتوای خداوند پرکند . انسانها در وهله اول فرم و ظرف یکدیگر را مشاهده می کنند و با فرم و ظرف خود با یکدیگر در ارتباطند. اما بتدریج که از خود و جهان پیرامون آگاهی پیدا میکنند و به یگانگی و اصل و محتوای خود با یکدیگر پی می‌برند تمایل پیدا می کنند که از طریق محتوا های خود نیز باهم ارتباط برقرار کنند .

    ما آدم ها وقتی به این دنیا می آییم تا پایان عمر به ترتیب با ۳ ساحت رشد فکری و اخلاقی روبرو میشویم که عبارتند از :
    مرحله اول(دوران رقابت) : مرحله منیت یا خود برتربینی و تکبر (تفکر شیطانی)، که در دوران کودکی اتفاق می افتد
    مرحله دوم(دوران عدالت) : مرحله انسانیت یا عدالت پذیری یا برابری با دیگران (تفکر انسانی)، که در دوران بلوغ فکری اتفاق می افتد
    مرحله سوم(دوران رفاقت) : مرحله خدائیت یا خداگونگی یا آزادگی و رایگان بخشی و مهربانی (تفکر الاهی)، که انسان به خودآگاهی کامل میرسد

    در هر یک از حالات یا مراحل فوق ما تفکر و رفتاری از خود بروز میدهیم که بطور کلی متفاوت از یکدیگر است.

    در مرحله دوم رشد فکری و اخلاقی یعنی مرحله انسانیت، منیت به حداقل خود میرسد و به همان نسبت به انسانیت و برابری پذیری و عدالت او افزوده میشود.
    در مرحله سوم و نهایی از رشد فکری و اخلاقی، منیت در فرد به صفر میرسد و شخص از مرحله برابری و عدالت در تفکر و اخلاق هم بالاتر میرود و به مرحله آزادگی و مهربانی و خدائیت خود میرسد که رستگاری و بهشت اوست.

    ذهن انسان قابلیت هایی دارد که می‌تواند پس از ورود انسان به این دنیا به مرور و در ارتباط با محیط و اطرافیان حداقل ۳ شخصیت ذهنی یا ۳ من ذهنی متفاوت برای صاحب خود پدید آورد.

    ۱. من متکبر و برتری طلب (من شیطانی)

    ۲. من عدالت خواه و برابری طلب (من انسانی)

    ۳. من مهربان و دوستدار دیگران (من خدایی)

    من متکبر و برتری طلب ابتدایی ترین من ذهنی است که انسان در اوایل زندگی و متناسب با نادانی و ناآگاهی شخص از یکطرف و نیازمندی شدید او از طرف دیگر به آن دچار خواهد گردید. این من بتدریج که شخص آگاه تر و دانا تر میگردد و نیاز های جسمی و اولیه او نیز به اندازه کافی تامین گردید به من انسانی تبدیل میشود و به اصطلاح ارتقاء پیدا میکند و به جایگاه بالاتری از نظر فکری و اخلاقی می‌رسد و برای خودش همان‌قدر ارزش قایل میشود که برای دیگران. اگر شخص این مرحله را بسلامت بگذراند و البته زمینه های بیرونی و اجتماعی آن وجود داشته باشد بتدریج از مزایای این من بهره مند میشود و به من مهربان یا من خدایی و دوست داشتن دیگران روی می آورد و این مرحله اوج ارتقا فکری و معنوی انسان است که برای او کمال لذت و نشاط و شادمانی و آرامش را به همراه دارد.

    بیشترین لطمات و صدماتی که به انسان وارد میشود و اثرات مخرب آن بطور وسیعی تا سال ها و بلکه ده ها سال بر روی شخص از بین نخواهد رفت از من ذهنی متکبر است که به من شیطانی هم معروف است. متاسفانه این نوع من ذهنی در ۹۹ درصد افراد تا سالهای میانسالی و حتا تا کهنسالی هم باقی میماند و شخص به علت نا آگاهی و نبود شرایط هشدار دهنده بیرونی و اجتماعی هیچگاه فرصت پیدا نمی کند که از این مرحله فکری به مرحله بعدی ارتقا پیدا کند. من ذهنی متکبر گاهی آن‌قدر در انسان قوی میگردد و ریشه دار میشود که می تواند در درون خود بدیل شخصیت ها و من های کاذبی هم برای من انسانی و من خدایی درست کند و نقش آنها را بی آنکه خود شخص متوجه شود بازی کند. در این حالت شخص دچار جهل مرکب میشود و نمی تواند بپذیرد که هنوز من متکبر و شیطانی دارد. تنها چیزی که او را رسوا میکند و دیگران به راحتی می‌توانند پی به شخصیت من ذهنی متکبر او ببرند، اعمال و رفتار شخص است که نمی تواند برای مدت مدیدی از دید و نظارت مردم به دور باشد و نهایتاً شخص را رسوا خواهد کرد.

    پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک ، یعنی وقتی که شخص افکار و اندیشه ها و گفتار و رفتار و کردارش همه در فضای عدالت باشد و نیک تر زمانی است که همه در فضای رفاقت و مهربانی باشد.

    منیت (تکبر) همان جهنم و مهربانی (خدائیت) همان بهشت است و میان جهنم و بهشت پلی بس طولانی و سخت و دشوار است بنام انسانیت (عدالت) که انسان باید آن را برای خود هموار سازد.

    1. محمد

      من کیستم ؟ یا چیستم؟
      چهارشنبه 8 اسفند 1397

      من کدامیک از این دو من هستم؟من متغیر یا من ثابت؟

      در وهله اول بنظر می‌رسد من فکرهایم هستم بعلاوه بدنم ، بعلاوه احساسات و عواطف و هیجاناتم ، بعلاوه جانی که خدا این ۳ بخش مرا با آن زنده و فعال کرده و با هم ارتباط داده است. بنظرم آنچه من را ساخته و من را من کرده ، همانی است که در ذهن من بوجود آمده و ذخیره شده و روز به روز تغییر میکند و فربه و کاملتر می شود.

      من مجموعه ای از افکار و اندیشه هایی هستم که در ذهن من وجود دارند و من خود را با این فکر ها و اندیشه ها می شناسم و به دیگران معرفی می کنم. فکر های من شامل مجموعه اطلاعات و تصاویر و علم و دانش و باورهای دینی و سیاسی و غیره هستند. ظاهرا من چیز دیگری نیستم و یا لااقل نمیدانم که چه چیز دیگری هستم. اگر من اسم و رسم و خانواده و دوست و آشنا و شغل و محله و زادگاه و ملیت و دین و زبان و علم و دانش و تجربه ای دارم همه و همه همان تصویر ها و اطلاعاتی هستند که در ذهن خود جمع کرده ام. بنابراین میتوانم بگویم که من محتویات ذهن خود هستم.

      من نمی دانم که ذهن چیست، اما میدانم که محصولات و محتویات ذهن من افکار و اندیشه ها و تصاویر و اطلاعاتی هستند که قابل بیان و قابل اظهارند.

      اما در کنار این شناخت، من این را هم میدانم که افکار و اندیشه های من مرتب تغییر می کنند و عوض و جایگزین و بروز میشوند و میتوانم این نتیجه را بگیرم که علاوه بر این من متغیر در من ، یک من دیگری هم در من وجود دارد که می‌تواند این تغییرات را ببیند. این من ثابت است وگرنه چگونه ممکن است که یک متغیر خودش را ببیند و مقایسه و ارزیابی کند؟ پس حتمن این من ناظر که بیننده و مشاهده گر تغییرات در ذهن من است خودش ثابت است. آیا این من ثابت در من، همان روح من است؟ که ماورای ۴ بعد جسمانی ام در من وجود دارد؟ آیا این روح من همان ذهن یا فضای هوشمندی است که متصل به روح و ذهن هوشمند برتر جهانی یا خداست؟

      و آیا منظور مولانا از این بیت که میگوید:

      که تو آن هوشی و باقی هوش پوش

      خویشتن را گم مکن یاوه مکوش

      این است که روح و ذهن ما با روح و ذهن برتر کیهانی یعنی خدا یکی است؟

  15. من کیستم ؟ یا چیستم؟
    چهارشنبه 8 اسفند 1397

    من کدامیک از این دو من هستم؟من متغیر یا من ثابت؟

    در وهله اول بنظر می‌رسد من فکرهایم هستم بعلاوه بدنم ، بعلاوه احساسات و عواطف و هیجاناتم ، بعلاوه جانی که خدا این ۳ بخش مرا با آن زنده و فعال کرده و با هم ارتباط داده است. بنظرم آنچه من را ساخته و من را من کرده ، همانی است که در ذهن من بوجود آمده و ذخیره شده و روز به روز تغییر میکند و فربه و کاملتر می شود.

    من مجموعه ای از افکار و اندیشه هایی هستم که در ذهن من وجود دارند و من خود را با این فکر ها و اندیشه ها می شناسم و به دیگران معرفی می کنم. فکر های من شامل مجموعه اطلاعات و تصاویر و علم و دانش و باورهای دینی و سیاسی و غیره هستند. ظاهرا من چیز دیگری نیستم و یا لااقل نمیدانم که چه چیز دیگری هستم. اگر من اسم و رسم و خانواده و دوست و آشنا و شغل و محله و زادگاه و ملیت و دین و زبان و علم و دانش و تجربه ای دارم همه و همه همان تصویر ها و اطلاعاتی هستند که در ذهن خود جمع کرده ام. بنابراین میتوانم بگویم که من محتویات ذهن خود هستم.

    من نمی دانم که ذهن چیست، اما میدانم که محصولات و محتویات ذهن من افکار و اندیشه ها و تصاویر و اطلاعاتی هستند که قابل بیان و قابل اظهارند.

    اما در کنار این شناخت، من این را هم میدانم که افکار و اندیشه های من مرتب تغییر می کنند و عوض و جایگزین و بروز میشوند و میتوانم این نتیجه را بگیرم که علاوه بر این من متغیر در من ، یک من دیگری هم در من وجود دارد که می‌تواند این تغییرات را ببیند. این من ثابت است وگرنه چگونه ممکن است که یک متغیر خودش را ببیند و مقایسه و ارزیابی کند؟ پس حتمن این من ناظر که بیننده و مشاهده گر تغییرات در ذهن من است خودش ثابت است. آیا این من ثابت در من، همان روح من است؟ که ماورای ۴ بعد جسمانی ام در من وجود دارد؟ آیا این روح من همان ذهن یا فضای هوشمندی است که متصل به روح و ذهن هوشمند برتر جهانی یا خداست؟

    و آیا منظور مولانا از این بیت که میگوید:

    که تو آن هوشی و باقی هوش پوش

    خویشتن را گم مکن یاوه مکوش

    این است که روح و ذهن ما با روح و ذهن برتر کیهانی یعنی خدا یکی است؟

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.