نظریه‌پردازان دینی بدانند

نظریه‌پردازی در حوزۀ دین‌شناسی، غیر از فرضیه‌سازی در فیزیک یا حتی در علوم انسانی است که تهور در آن، آسیب سریع و گسترده‌ای به بدنۀ اجتماع وارد نمی‌کند. هرگونه تهور و دلیری بی‌جا در این عرصه، نتیجۀ عکس می‌دهد و نواندیشی دینی را آماج تیرهای زهرآگین می‌کند.

 

در ایران هفتاد و پنج میلیونی ما، از هر پنجاه نفر، زندگی و معیشت یک نفر، مستقیم یا غیر مستقیم، خواسته یا ناخواسته، بیش‌وکم با دین گره خورده است؛ یعنی حدود یک و نیم میلیون نفر. حوزویان، دانشجو‌یان و استادان رشته‌های دینی دانشگاه‌ها، همکاران مراکز آموزشی و پژوهشی دینی، کارمندان سازمان‌ها و دفترهای تبلیغاتی، جامعۀ مداحان و ذاکران، شماری از محققان و نویسندگان، بسیاری از فعالان فرهنگی، بخشی از بدنۀ دستگاه قضا، پاره‌ای از فعالان اقتصادی(مانند اعضای صندوق‌های قرض الحسنه)، بسیاری از مسئولان امور مساجد، خادمان و متولیان مشاهد و امامزادگان(از مشهد اردهال تا آستان قدس رضوی)، کارمندان تشکیلات اوقاف، بخش مهمی از خانوادۀ نشر، بسیاری از متصدیان و کارمندان دولت در بخش‌های فرهنگی، تبلیغی و قضایی، مرتبطان کاری با بیوت مراجع و … اعضای آن گروه یک و نیم میلیونی‌اند. این گروه، وابستگان خانوادگی نیز دارند که با احتساب آن، رقمی بالای پنج میلیون به دست می‌آید.

 

 این جمعیت پرشمار – بیشتر از گروهایی مانند جامعۀ پزشکی یا مهندسی یا کارگری – در متن تصمیمیات و رویدادی‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور قرار دارند. همچنین حجم سرمایه‌ای که به انگیزه‌های دینی در جامعه جابه‌جا می‌شود،  بیرون از شمار است. اکثر «گروه‌های مرجع» نیز در این بخش از جامعه به سر می‌برند. بخش دیگر جامعه که مرجعیت‌های دیگر(مانند روشنفکران یا ملی‌گرایان یا دانشگاهیان) را پذیرفته‌اند، از شمار، ثروت و قدرت کمتری برخوردارند.

 

افزون بر این، میلیون‌ها شهروند عادی در ایران زندگی می‌کنند که لذت و آرامش و معنای زندگی‌شان، در گرو دینداری است. این گروه عظیم، با «الهی به امید تو» از خواب برمی‌خیزند و با تنظیم زنگ ساعت برای نماز صبح، به خواب می‌روند؛ سیاحتشان زیارت است، دیدارهایشان در جلسات دعا و توسل، و خانۀ دوم‌شان مسجد و حسینیه و هیئت‌های عزاداری. نیز موقعیت و جایگاه اجتماعی شماری از انسان‌ها، وابسته به موقعیت و جایگاه دین در جامعه است؛ مانند شاعران و هنرمندان آیینی و معتمدان محلی و کسانی که نسبت آنها با دین، مردم را به سوی آنها جذب می‌کند. همۀ این اعداد و ارقام، با قطع نظر از شمار کسانی است که منصب‌های غیر دینی دارند، اما آن را از راه اظهار تدین به دست آورده‌اند؛ مانند نمایندگان مجلس و رؤسای اداره‌های مهم دولتی و بسیاری از مدیران شهری و کشوری.

 

این آمار و ارقام که کمیت و کیفیتی ویژه دارد، نظریه‌پردازی و نواندیشی را در حوزۀ دین‌شناسی، بسیار دشوار و مخاطره‌آمیز و شایستۀ احتیاط می‌کند؛ زیرا هر گونه و هر اندازه تغییر در فهم و معنای سنتی دین، بازی با معیشت مادی و آرامش معنوی بسیاری از مردم عادی و غیر عادی است؛ به‌ویژه اگر ضرورت و مبنایی استوار برای تغییر وجود نداشته باشد.  این سخن، بدان معنا نیست که نباید در این حوزه، سخن نو گفت و نظریه‌های جدید به میان آورد؛ بلکه بیشتر هشداری است به کسانی که در این پهنه، تهور را جایگزین تتبع می‌کنند و چندان به پیامدهای سخن خود نمی‌اندیشند. نظریه‌پردازی در حوزۀ دین‌شناسی، غیر از فرضیه‌سازی در فیزیک یا حتی در علوم انسانی است که تهور در آن، آسیب سریع و گسترده‌ای به بدنۀ اجتماع وارد نمی‌کند. هرگونه تهور و دلیری بی‌جا در این عرصه، نتیجۀ عکس می‌دهد و نواندیشی دینی را آماج تیرهای زهرآگین می‌کند. اگر بازی با دین مردم، ناپسند است، برای همه ناپسند است؛ هم برای آنان که نان از سفرۀ دین می‌خورند و هم برای آنان که در جبهۀ نقد و اصلاح، سنگر گرفته‌اند.
نظریه‌پردازی در حوزۀ دین‌شناسی، غیر از فرضیه‌سازی در فیزیک یا حتی در علوم انسانی است که تهور در آن، آسیب سریع و گسترده‌ای به بدنۀ اجتماع وارد نمی‌کند. هرگونه تهور و دلیری بی‌جا در این عرصه، نتیجۀ عکس می‌دهد و نواندیشی دینی را آماج تیرهای زهرآگین می‌کند.رضا بابایی

مطالب مرتبط
منتشرشده: 8
  1. سميعي

    سلامنظریه پردازان این حوزه به اندازه کافی بیم و هراس دارند. لطفا بر هراسشان نیفزایید.

  2. سجاد

    قصد جناب بابایی به هراس انداختن روشنفکران دینی نیست. فکر کنم منظورشان این است که نظریه پردازی در این حوزه عوارض اجتماعی و فرهنگی بسیاری دارد که بی توجهی به آنها سبب شکل گیری آسیب های اجتماعی می شود.

  3. رضا

    به سمیعی: «این سخن، بدان معنا نیست که نباید در این حوزه، سخن نو گفت و نظریه‌های جدید به میان آورد؛ بلکه بیشتر هشداری است به کسانی که در این پهنه، تهور را جایگزین تتبع می‌کنند و چندان به پیامدهای سخن خود نمی‌اندیشند.»

  4. حمیده

    دین در جامعه ی ما قربانی شده است. قربانی سودجویی، قربانی جهل، قربانی سیاست! از دین برای من جوان ظاهری ماند و بس!

  5. بیگدلی

    بسیار متین و پر مغز بود. جای خالی این گونه مباجث در حوزه دین، واقعا احساس میشه.

  6. حافظی

    با کسانی که دلیرانه و متهورانه، هر روز بر شاخ و برگهای دین می افزایند چه باید کرد؟ همیشه برای من این پرسش مطرح بوده که چرا ذره ای از این همه سرزنش که نصیب نواندیشان و ناقدان دینی می شود، به حریم کسانی که باورهای پوچ و بی اساس را ترویج می کنند راه ندارد؟

  7. شیخ بهایی!

    اعتدال گرائی در میان نظریه پردازان جامعه ما گوهر کمیاب و یا شاید بهتر بگوئیم نایابیست.یک روز چادر را با چماق از سر کشیدن و روزی دیگر بد حجاب را با باتوم دستگیر کردن شاهدیست بر این مدعا.و الحق که تاثیر نظریات این حضرات-از هر جناحی- بر زندگی و معیشت مردم بیشتر و پررنگ تر از حتا غولان اقتصادی است.

  8. سیدحسام سیدحسینی قهه

    نظام هدفمند؛یک نظریه کلی و یک طرح جامع و هماهنگ و منسجمhttp://nezamehadafmand.ir

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.