کیش مات آمریکا در جنگ میان اسلام های حسینی، سلفی و عثمانی- سکولار در سوریه

قدرتهای جهانی ومنطقه ای درصدد مهندسی معادلات سیاسی خاورمیانه اند.ازاردوغان تا بندر بن سلطان.ازایران وحزب الله تاسکولارها.از امریکاوغرب تاروسیه وچین

 

کیش مات آمریکا در

جنگ میان اسلام های حسینی، سلفی و عثمانی- سکولار در سوریه

نجفعلی میرزایی

تهدید انگاری مدل سیاسی و مردم سالاری دینی جمهوری اسلامی و مواضع و راهبردهایش در مقابل مسائل ژئوپلوتیک اسلامی و طرح وحدت جهان اسلام باعث شده است که هژمونی های قدرت جهانی در صدد مهندسی معادلات منطقه باشند. از این رو باید گفت که اردوغان در منطقه آسیای غربی با مهندسی واقعی غربی ها و اسراییل در واقع پروژۀ سیاسی و راهبردی خاصی را اداره می کند.  رد پای ناتو در سیاست های اردوغان و جهت گیری های او در قبال تحولات منطقه قابل مشاهده است. اگر کسی متوجه نشود که تصمیم غرب و اتحادیه اروپا و اسراییل به  شکست کشاندن الگوی ایرانی- اسلامی در منطقه و طرح مقاومت به سود الگوی سکولاریستی  و غربی حامی نقشه راه صهیونیستها در منطقه است در واقع فاقد حس درک لایه های عمیق معادلات خاور میانه است. بنا بر این اردوغان را نباید صرفاً یک فرد یا سیاستمدار بومی و ملی بلکه بازیگر عرصه جهانی قدرت دانست.

اردوغان خوب می داند که ملت های مسلمان حوزه بیداری اسلامی و بویژه مصر و تونس با پارادایم سیاسی ترکیه که الگوی غربی و نسخۀ رقیق شدۀ آتاتورکی است به عزت و اقتدار واقعی خود در برابر صهیونیستها نخواهد رسید. ترکیه دز تقابل با اسراییل قرار ندارد. نه سینایی از او در اشغال اسراییل است و نه اسراییل در مرتفعات راهبردی و حیاتی اش جولان میکند و منابع طبیعی اش را از بین میبرد؟ طبیعی است که ملل مسلمان منطقه از  الگوی فکری و ارزشی و سیاسی ترکیه در تقابل با  غرب و اسراییل پیروی نکنند. و اردوغان در رقابت پنهانی بر سر الگوی مقاومت به رهبری ایران و حزب الله با همۀ امکانات و حمایت های غرب در صدد خاموش کردن شعلۀ مقاومت و به نمایندگی از غرب به دنبال به سازش کشاندن اعراب و اسراییل و کوتاه آمدن از حقوق مقدس آنان به سود صهیونیستهاست.

از این رو سقوط نظام مقاوم سوریه مهمترین فرصت اردوغان و غرب برای متزلزل ساختن الگوی مقاومت به رهبری ایران و حزب الله است. تمام سعی اردوغان در سوریه با هدف راهبردی بازگشت به هیمنۀ عثمانی بر جهان اسلام و تضعیف جبهۀ مقاومت است. اردوغان میداند که با وجود الگوی مبارزۀ حزب الله و حماس( جناح نظامی و جهادی عزالدین قسام) که تنها راه آزاد سازی فلسطین و مهمتر از آن آزاد سازی منطقه از اشغال نرم و سخت غرب است و با وجود ایرانی توسعه یافته و مقاوم به این هیبت و هیمنۀ تاریخی دست نخواهد یافت و باج خواهی های او از غرب  در رمقابل تلاش برای خاموش کردن شعلۀ مقاومت بی معناست…به نظر من بزرگ ترین باج و انعامی که اردوغان در برابر براندازی نظام بشار اسد و سست کردن پایه های اصلی جبهۀ مقاومت از غرب مطالبه خواهد کرد عضویت در اتحادیه اروپا و افزایش سهمش در معادلات راهبردی اعراب خواهد بود.

بندر بن سلطان مهندس فتنه در جهان اسلام

از سوی دیگر، بندر بن سلطان گرچه به خاطر خوی جنایتکارانه و بی مهابا دست به جنایت و ترور و انتحار زدن و مدیریت جریان های تروریستی در کل جهان گوی از دیگر جنایتکاران و فاسدان منطقه ربوده است و با هدف تخریب معادلات مسالمت آمیز و برادرانۀ اتباع مذاهب مختلف در صدد جذب و آموزش و به کارگیری گروهک های قتل و ترور و فتنه است اما از دید اهل فن پنهان نیست که این رفتارهای بندر به خاطر تفریح و سلیقه شخصی نیست. او هم مانند اردوغان و شاید در تعامل و هماهنگی با او در همان زمین بازی بزرگی که آمریکا و اسراییل و ناتو مهر ه های مختلف را برای تحقق راهبردهای خویش به کار می گیرند بازی میکند.

البته غربی ها و بویژه آمریکا در کنار نگاه کردن به این افراد و رژیم ها به عنوان مهر هایی در دست خود و بازیگرانی در صفحه شطرنج خود اما در سطح میانی به سهم خواهی های عربستان، ترکیه، قطر، امارات ، مصر و…پاسخ مثبت می دهد. در این میان عربستانی ها نه در رقابت توسعه محور و اقتصادی بلکه در حوزه مذهبی و جنگ نرم در جهان اسلام و نفوذ در جوامع عربی و اسلامی سخت با ایران در رقابت است. در حالی که اسلام عربستانی و وهابی با شاخص های خشونت، افراطی گری، ترور، تکفیر و امثال آن مورد نفرت جوامع جهانی عربی، مسلمان و غیر مسلمان است اسلام ایرانی و شیعی  اسلامی متسامح و خالی از رویکرد خشونت و ترور و تکفیر می تواند الگوی آنان را تهدید کند. هم چنین تعامل خیانتکارانه وهابی ها و رژیم عربستان در مقابل حضور استعمارگرانۀ غرب در منطقه اسلامی عربی آسیای غربی و عقب نشینی از مطالبات اسلامی و عربی در پرونده مقاومت و فلسطین و به تاراج دادن نفت و منابع طبیعی  و از سویی حاکمیت دیکتاتوری و غیر دمکرات با داخل ، در مقابل تعامل مقاومت گرا و استقلال طلبانه و مردمسالار ودمکراتیک جمهوری اسلامی این ها همه باعث شده است که در فضای بیداری اسلامی عربستانی ها احساس کنند که اگر روند کنونی ادامه یابد ملل مسلمان  یکسره به ایران به عنوان الگوی مطلوب سیاسی و فکری و اعتقادی با هدف تمدنی و نهضت طلبانه خواهند پیوست. در نتیجه با نقشه دقیقی و با مدیریت امنیتی بندر و امثال او در امارات و مصرو دیگر جاها قرار است منطقه در فتنه و برادر کشی و اختلافات مذهبی و ترویج خشونت و ترور و به هم زدن معادلات و قواعد تاریخی بازی بین مذاهب و مکاتب مختلف فکری اسلامی فضای بی ثباتی و درگیری داخلی در تمام جهان اسلام توسعه یابد.

در این بین ایران اسلامی به عنوان دشمن راهبردی اعراب در منطقه از مراتب پس از اسراییل به دشمنی خطرناک تر از اسراییل ترقی خواهد کرد. تشیع مذهبی نا مرتبط با اسلام و خارجی و مخرب و بدعت گرا و حزب الله و مقاومت هم ابزاری برای تحقق منافع استراتژیک و شیطنت آمیز و استعمارگرانه ایران معرفی خواهد شد. اقتدار شیعیان در لبنان، عراق، بحرین، کویت، سوریه، ایران و هر جای دیگر باید در هم فروشکسته شود و قتل و کشتار آنها در سوریه و عراق با هر وسیله ای به عنوان عملی ایدئولوژیک و برای ورود به بهشت ترویج شود. نقش مفتیان شهوت ران و پول پرست و متعصبی چون قرضاوی و عرعور و امثال انها هم در فضای فکر یو نرم و رسانه هایی چون الجزیره و العربیه و امثال آنها پر رنگ خواهد بود. در واقع این طرح گرچه با محوریت اجرایی و مدیریتی میدانی بندر عملیاتی می شود اما مهندسی و معماری واقعی آن در جا ی دیگر است.

تلاش های پشت پردۀ آمریکا در مهندسی معرکه

تصمیم گنگره آمریکا رابطه مستقیمی با تصمیم سازمان ملل ندارد. بی تردید آمریکا پیش از  هرگونه نتیجۀ نهایی گزارش سازمان ملل و برای فرار از مخالفت با نتیجۀ هر نوع گزارش احتمالی به سوریه حمله خواهد کرد. شاید این که آقای کری در همان ایام نخست حمله های شیمیایی تصریح کرد که سازمان ملل هیچ وقت قادر به تشخیص طرف استفاده کننده از شیمیایی نخواهد بود دقیقا برای این بود که نباید سازمان ملل اساساً وارد این فضا شود زیرا آمریکا قرار است که به سوریه حمله کند و حیثیات راهبردی این حمله نباید مرتبط با هر نوع حقیقت یابی باشد. آمریکا معتقد است که تمام اسناد قطعی استفاده دولت سوریه از سلاح را در اختیار دارد. سازمان ملل هم قادر به این امر نیست و در نتیجه آمریکا قرار است باز هم در منطقه جنگی راه بیندازد. تصمیم این جنگ در تمام لا یه های اصلی قدرت و سیاست و دفاع و جنگ آمریکا گرفته شده است. الان در صدد ظاهر سازی و آراستن این تصمیم اند. آمریکایی ها معتقدند الان سوریه در مرز فروپاشی است و اگر آنان برای تسریع در سقوط بشار اسد و نظام سوریه اقدام مباشر نکنند در مرحله بازسازی سیاسی و باز آفرینی نظام سیاسی و قدرت در فردای سوریه نقشی نخواهد داشت. بنا بر این و با توجه به حساسیت آلترناتیو های قدرت و مناسبات و معادلاتش در قبال اسراییل و منافع راهبردی آمریکا در منطقه و بویژه خواب هایی که بعد از سقوط نظام برای مقاومت و ایران دیده اند هیچ چاره ای جز دخالت نظامی برای خود نمیبیند.

همۀ شواهد نشان از قطعیت حمله است. البته حملۀ آمریکا  بگونه ای است که بجز موارد خاص که از نیروهای مارینز و هلیبورد شبانۀ جنگجویان ارتش آمریکا برای رخنه به مراکز حساس یا عملیات های اطلاعاتی و ترور های خاص استفاده خواهد کرد اما غالباً موشکی و بدون استفاده از نیروهای پیاده نظام است.

ناگفته نماند که با پیش آمدن حوادث کاملا غیر قابل پیش بینی امکان لغو حمله نظامی وجود دارد. معاملات سنگین روسیه و غرب یا سوریه و غرب از این حوادث غیر قابل پیش بینی است. این احتمال لغو تصمیم به جنگ وقتی جدی تر است که به تبعات بسیار مبهم و غیر قابل پیشبینی این جنگ علیه وجود اسراییل و احتمال غیر رقابل کنترل شدن هر جرقه آتشی توجه کنیم. بالاخره جبهه مقاومت به رهبری ایران دست روی دست نخواهند گذاشت و نظاره گر سقوط نظام سیاسی سوریه نخواهند بود. تهدید های حز بالله مبنی بر محال بودن سقوط نظام با وجود رزمندگان مقاومت در گوش رهبران آمریکا و اسراییل طنین انداز است. آنان با روش کار جبهه مقاومت و سپاه رزمنده جهان اسلام بخوبی آگاهند. آنان خوب میدانند که با اولین ضربات موشکی و تجاوز به خاک سوریه اولین اخبار و تهدید های میدانی مقاومت هم رسماً کلید خواهد خورد. در نتیجه این نگرانی های جدی از ریسک پذیری بسیار بالای هر نوع درگیری در منطقه همواره انگیزۀ بازنگری در اینچنین تجاوزی در اتاق های عملیات آمریکا و اسراییل و حتی ترکیه وجود دارد.

و البته در هر حال در خصوص تکرار تجربۀ عراق در سوریه، هیچ گاه به طور یقینی و صد در صدی نمی توان پیش بینی قاطعی کرد. شرایط عراق و سوریه بسیار متفاوت است. در عراق باز شدن جبهه ای جدید علیه اسراییل فرض منطقی نداشت.  احتمال مواجه شدن با نیروهای راهبردی طرفدار ایران  قابل پیش بینی نبود و وارد شدن ضربات سنگین علیه حضور راهبردی غرب و آمریکا هم قابل تصور نبود. اما در سیناریوهای قابل انتظار شام تمام این سه فرضیه قابل وقوع است. از این رو احتمال تعدیل و تحولاتی در نقشه های عملیاتی غرب در شام وجود دارد.

به استثنای مزدوری اعراب ،آمریکا در سوریه تنهاست

آمریکا قدرت این را دارد که یک باج بگیر غربی را برای همراهی با او راضی کند. در عراق انگلستان و در سوریه فرانسه.  به نظر می رسد همراهی فرانسوی ها  با آمریکا هم تا حد زیادی قابل پیش بینی است. فرانسه هم بر خلاف آمریکا منافع مستقیم قابل تهدید شدن در منطقه ندارد. از طرفی بر خلاف جنگ عراق و حضور انگلستان در کنار بوش در این جا جنگی با آن وسعت و چالش های بالای حمله نظامی در خشکی فرض خارجی ندارد. آمریکایی ها قول و قرار های اساسی با فرانسوی ها دارند. تعهد کرده اند که دامنۀ جنگ هم از نظر جغرافیا و هم ابزار و ادوات و هم الگوهای عملیات و نیز زمان مورد نیاز بزودی تمام شود و به جنگی فرسایشی علیه نیروهای فرانسه تبدیل نشود. البته در دنیای سیاست وو استراتژی ها آخرین حرفهای تعیین کننده را معادلات منافع استراتژیک خواهد زد. عقب نشینی فرانسه گرچه بعید است اما فرض محالی نیست.

قرائن شکست زود هنگام آمریکا

آمریکا پس از تهدید علنی و رسمی به جنگ علیه سوریه و از آبرو و اعتبار خویش مایه گذاشتن حالا  با مشاهدۀ سیناروهای بسیار مخاطره آمیز و تبعات چالش انگیز علیه منافع حیاتی خود و رژیم جعلی مورد حمایتش، اینک بین دو راهی عجیب و غریبی گرفتار آماده است.

تلاش های امروز جان کری و سخن از عدم حمله در صورت تحویل دادن سلاح های شیمیایی سوریه ،که البته روز بعدش تکذیب شد و خود کری آن را صرفاً لفاظی به مقتضای جو سخنرانی اش نامید،  در واقع دست و پا زدن های زود هنگام آمریکاست برای نجات از منجلاب و باتلاق سوریه. واقعیت این است که سوریه باتلاق بزرگی است. شاید بزرگ تر از ویتنام. این تصور اشتباه است که کسانی تصور کنند مبارزان مقاومت اسلامی به رهبری ایران در سوریه اگر محل جنگ شود از رزمندگان ویتنامی برای آمریکا درد سر کمتری دارند.

 به نظر می رسد آمریکا به رهبری سیاستمداری احمق و کودن و احساساتی مانند اوباما تازه دارد بیدار می شود. کمی دیر شده. نه می تواند مخاطره کند و به عقب بر گردد و حیثیت استکبار گری اش در نزد مهره های منطقه ای و رقبای جهانی اش تهدید شود و و حرفش را پس بگیرد، و نه می تواند بی مهابا حمله کند.

 حرف جان کری در واقع تلاشی برای عقب نشینی است. ولی چون این عقب گرد بسیار پر هزینه و اعتبار سوز است جز در قالب یک توجیه معقول امکان ندارد . به نظر آنان شاید در قالب طرح روسیه و تعهد سوریه در تحویل دادن سلاح های شیمیایی و کنترل آن ها تحت نظر نهادهای جهانی پوشش مناسبی برای عقب نشینی آمریکا باشد. به نظر می رسد سوریه نه تنها حاضر به تسلیم نباشد بلکه حتی زیر بار گفت و گوی نا مشروط هم نرود.

سوریه اگر هم نخواهد یکباره چنین درخواستی را رد کند ، دست کم خواستار گفت و گو با سازمان ملل خواهد شد .پیش بینی می شود که این موضوع و این گفت و گو به روش ایرانی ها ممکن است چند سال طول بکشد.

 سوریه ممکن است بگوید در صورتی حاضر است که بر سر سلاح های شیمیایی گفت و گو کند و یا اساساً بگوید دارد یا ندارد که اسراییل هم بپذیرد که بر سر سلاح هسته ای اش  با نهاد های بین المللی گفت و گو کند. در چنین شرایط و فرضی ، سلاح شیمیایی که تهدیدبزرگی علیه همه محور مقاومت بود می تواند برای سوریه و ایران و حزب الله از عامل تشنجی  که می رفت منطقه را مشتعل کند به فرصتی که علیه اسراییل به کار آید تبدیل شود…

من شخصاً پیش بینی می کنم که آمریکا زیر بار بازی ایران و سوریه در مذاکرات شیمیایی نرود. او خوب می داند گفت و گو بر سر سلاح های شیمیایی به ماجرایی مانند گفت و گو بر سر سلاح هسته ای ایران خواهد انجامید. این احتمال هم هست که سوری ها یکی از مجموعه شروط خود برای گفت و گو بر سر سلاح شیمیایی( و نه تحویل آنها) را این قرار بدهند که آمریکا هم حاضر به مذاکره شود و تعهد بدهد که همزمان با سوریه سلاح های شیمیای و میکربی و هسته ای اش رابه کنترل نهادهای جهانی در آورد.

 به نظر می رسد که چنین انتظاری بجاست و این امر ممکن است به بزرگ ترین فرصت ایران و سوریه تبدیل شود. امیدوارم مقامات راهبردی ایران و سوریه در عمل به این توصیه و راهبرد چنین مهندسی ای را اعمال کنند . در این صورت است که فضای بدیع و با برکتی در عرصه دیپلماسی ایران و مقاومت در منطقه و جهان قابل تحقق است.

چرا همیشه آنان شرط می گذارند. این بار ایران و سوریه شرط بگذارند که یا همه بیایند پای میز مذاکره و هر طرفی که صاحب این سلاح ها هست هم باید مانند سوریه و ایران تن به گفت و گو و تعهد بدهد یا سوریه و ایران هیچ حرفی برای گفتن در باره این سلاح ها و اصل وجود آن ها یا نحوه تعامل با آنها با هیچ طرف بین المللی را نخواهند داشت. ضمن این که ایران و سوریه نباید حاضر به تعامل با آمریکا باشند.

به طور طبیعی و منطق مشروعیت جهانی، طرف تعامل با سوریه و ایران و هر کشور قانونی باید نهاد رسمی سازمان ملل و در بد ترین شکل آن  شورای امنیت باشد که البته دست کم دو عضو حق وتو دارش با این منطق آمریکا موافق نیستد و مانع بهره برداری این شورا برای تحقق اهداف آمریکا خواهد بود..

همه چیز نشان از پیچیده تر شدن صفحه بازی شطرنج غربی ها در سوریه است و پیروزی نقشۀ آمریکا امری بسیار بعید و غیر قابل پیش بینی است.
قدرتهای جهانی ومنطقه ای درصدد مهندسی معادلات سیاسی خاورمیانه اند.ازاردوغان تا بندر بن سلطان.ازایران وحزب الله تاسکولارها.از امریکاوغرب تاروسیه وچیننجفعلی میرزایی

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.