پیوند روحانیت ونسل جوان

 اگر هدف در ارتباط روحانیت با جوانان بهبود کیفیت آگاهی‌ها، نگرش‌ها، عواطف و رفتار دینی باشد، برای هرکدام از این موارد چاره‌ای جز سنجیدن وضعیت موجود جوانان نداریم، این کارها کم انجام می‌شود و به طور دایم و مستمر صورت نمی‌گیرد. ما باید بدانیم آگاهی های دینی جوانان چیست؟ چه نقایصی دارد؟ عواطف دینی جوانان چگونه است و چه مشکلاتی دارد؟ رفتارهای دینی جوانان چگونه است و چه نقص‌هایی در آن مشاهده می‌شود؟ اگر مجموعه این مطالعات انجام نشده باشد و ما در تعامل با جوانان این اطلاعات پایه را نداشته باشیم، آن وقت بر اساس ذهنیت خودمان رفتار می‌کنیم.

 

*دکتر حسام‌الدین آشنا[1]

 اگر هدف در ارتباط روحانیت با جوانان بهبود کیفیت آگاهی‌ها، نگرش‌ها، عواطف و رفتار دینی باشد، برای هرکدام از این موارد چاره‌ای جز سنجیدن وضعیت موجود جوانان نداریم، این کارها کم انجام می‌شود و به طور دایم و مستمر صورت نمی‌گیرد. ما باید بدانیم آگاهی های دینی جوانان چیست؟ چه نقایصی دارد؟ عواطف دینی جوانان چگونه است و چه مشکلاتی دارد؟ رفتارهای دینی جوانان چگونه است و چه نقص‌هایی در آن مشاهده می‌شود؟ اگر مجموعه این مطالعات انجام نشده باشد و ما در تعامل با جوانان این اطلاعات پایه را نداشته باشیم، آن وقت بر اساس ذهنیت خودمان رفتار می‌کنیم.

آن‌چه براساس ذهنیّت شخصی خودم تصور می‌کنم، یا با تجربه شخصی خودم از آن یک گروه جوانان به آن رسیده‌ام، یا براساس تجربه شخصی خودم از خودم آن را به دست آورده‌ام، هرکدام از این سه، منشأ برخورد روحانی با جوانان باشد شکست آن را از پیش، می‌توان پیش‌بینی کرد.

مسئله دوم این است که در هر سه حوزه‌ای که تحقیقات در مورد آنها انجام می‌شود، راه حل‌هایش هم باید درآمده باشد و این موضوع بر عهده روحانی به عنوان یک فرد نیست که جواب‌گوی این مشکلات باشد، بلکه او نیاز به یک نهاد پشتیبان دارد که دایم بتواند رصد تحولات فرهنگی جوانان را انجام دهد و راه حل های مناسب را در این زمینه ارائه کند. پس تعامل میان روحانی که در میدان است با مقر پشتیبانی خودش مورد نیاز است به این معنا که اگر من تجربیات خودم را به مرکز منتقل کنم و رهنمودهای مرکز را هم به کار ببندم و بازخوردها را به مرکز پشتیبان انتقال دهم، به این ترتیب ما در یک مرکزیتی، حجم جدی از تجارب انباشته شده و پردازش شده را داریم،

مسئله سوم این است که نگاه ما به جوانان به شدت روی نگرش جوانان به ما تأثیر می‌گذارد. زیرا اگر جوانان را افراد منحرفی بدانیم که بایدایشان را به راه آورد، جوان‌ها هم نگاهشان به ما همانند کسی خواهد بود که می‌خواهد چیزی را به آنان تحمیل کند، اما اگر نگاه ما به جوانان به عنوان سرمایه‌ای باشد که در حال شکوفا شدن است و وظیفه ما کمک و حمایت از این جوانان است، جوانان هم اعتماد جدی تری به ما پیدا می‌کنند

روحانی مطلوب

اصل موضوع در واقع تداوم بین نسلی دین و دینداری است؛ به این معنا که من به این علت دین دارم که علاوه بر تلاش خودم، کسانی برای دین‌دار بودن من زحمت کشیده‌اند. پس این ارتباطِ بین نسلی خیلی مهم است، که کسانی آن را به عهده بگیرند و به دیگران کمک کنند برای این که متدین شوند و متدین بمانند. این هدف اصلی است و پی‌آمد اصلی این ارتباط درست روحانیت با جوانان، باید دین‌دار ماندن، دین‌دارتر شدن و انتقال دین‌داری به نسل بعد باشد اگر این درست انجام نشود ما از همان جایی که امید داشتیم، ضربه خواهیم خورد؛ یعنی ارتباط نامناسب روحانی با جوانان یا ارتباط روحانی نامناسب با جوانان، بی توجهی جوانان نسل بعد به دین یا بی‌دینی آنان را به دنبال خواهد داشت. جوانان نمی‌توانند از دین تصور تجریدی و نظری داشته باشند. بلکه دین‌مداران را می‌بینند و وقتی در مباحث عقیدتی، اخلاقی و رفتاری نتوانند الگوی مناسبی در روحانی نزدیک به خودشان پیدا کنند، به راحتی آن را به دیگر روحانیون و حتی دین نیز تعمیم می‌دهند. اگرچه این تعمیم دادن غلط است، آنها این تعمیم را انجام می‌دهند.

مهم‌ترین علّت آن، بی توجهی برخی از منتسبان به روحانیت به وظایف شان است. روحانیت باید بپذیرد که کار برای نسل جوان یک مسئولیت واقعی، جدی و یک کار تمام وقت است. باید سؤال کنیم که آیا روحانیت خود را برای این موضوع آماده کرده است؟ و چقدر موضوع را در عمل جدی گرفته است؟

موضوع جوانان یکی از کارهای یک روحانی نیست، بلکه این موضوع باید وقت روحانیون متعددی را بگیرد و به نظر من عدم توجه به تربیت تخصصی روحانیون برای کار با جوانان جزء ضعف‌های جدی است. ما حجم عظیمی از روحانیون را در پادگان‌های نظامی، محیط‌های دانشگاهی و… داریم اما این که این تجربه‌ها چقدر متراکم، منتقل و به آموزش تبدیل شده باشد مهم است. البته کارهای کارگاهی در این خصوص انجام شده است؛ اما بیشتر به صورت دوره‌های کوتاه مدت و جلسات سخنرانی می‌گذرد و نه انتقال تجربه.

 

دومین مسئله که هم خیلی کمک می‌کند و هم بسیار ضربه می‌زند، تعامل روحانی با حکومت است که نتیجه‌اش این می‌شود که موفقیت‌های حکومت لزوماً به اسم روحانیت ثبت نمی‌شود، اما شکست‌ها و مشکلات به پای آنها ثبت می‌شود. در نتیجه، روحانیت نه تنها باید پاسخگوی مسایل دینی، بلکه مسایل اجتماعی و حکومتی هم باشد؛ روحانیتی که لزوما در وضعیت موجود نقشی نداشته است. وقتی که روحانی جوانی با دانشجو یا دانش آموزی صحبت می‌کند، معلوم نیست که او بتواند نقشی در وضع موجود داشته باشد، ولی باید پاسخگویش باشد. پیوند حکومت و دین یک جنبه مثبت دارد و آن این که عملاً این امکان پیش آمده که دین به تجربه زندگی مردم خیلی نزدیک‌تر باشد، اما این مشکل را هم دارد که مشکلات اجتماعی به آن مبلّغ منتقل می‌شود و او باید پاسخ‌گوی دو موضوع باشد نه یک موضوع.

مسئله سوم این است که ورودی‌های فرهنگی یک جوان بسیار متنوع و متکثر شده و روحانی یکی از آن ورودی‌ها را در اختیار دارد، رسانه های متعدد و دست‌رسی های فرهنگی متعدد باعث شده که روحانی برای دست‌رسی به مخاطبانش با مشکلات جدی مواجه باشد.

راه حل های کاربردی

 در سطح ارتباطات رسانه‌ای احتیاج به تربیت نسل جدیدی از روحانیت داریم که بتواند از  رسانه های مختلف حرفه‌ای استفاده بکند. ما احتیاج داریم که یک روحانی شومن هم داشته باشیم، البته منظورم من این نیست که فقط شومن می‌خواهیم، بلکه مراد این است که روحانی باید بتواند با تلویزیون رابطه بسیار نزدیکی برقرار کند و به طور حرفه‌ای از تلویزیون و در نقش‌های مختلف تهیه کننده، کارگردان، مجری و … به ایفای نقش بپردازد.

به تعبیر دیگر بسیار خوب است که روحانیت در برنامه های دینی سیما نقش فعال تری از لحاظ حرفه‌ای داشته باشد. تاثیر این که ما از طریق دوربین برنامه‌ای را ضبط و پخش کنیم، با اینکه یک برنامه تلویزیونی دینی تولید کنیم، واقعاً متفاوت است. نمونه‌های متعددی از برنامه‌های موفق و ناموفق تلویزیونی در این زمینه وجود دارد.

دومین نکته، در مورد ارتباطات بین فردی و گروهی است که منظور همان جمع‌سازی است. ما در آن جا تجربه های موفق و ناموفق بسیاری داریم و باید برای آن آموزش دیده و تجربه کسب کنیم. برای مثال ما در بسیاری از مساجدمان روحانی ثابت نداریم، نماز سر وقت برگزار نمی‌شود، نماز دو وقت هم اقامه نمی‌شود و بسیاری از مساجد هیچ برنامه‌ای غیر از نماز ندارند، پس ما پایگاه‌های دین‌ورزی خودمان را هم خوب حفظ نکرده ایم.

آیا روحانی یک مسجد موظف نیست کسی را در کنار خود تربیت کند تا کارش را ادامه داده، با آن محله و منطقه آشنا شود و بعد از او ادای وظیفه کند؟ چنین فعالیتی وجود ندارد. آیا یک روحانی چه‌قدر در مسجد محل خود وقت می‌گذارد؟ آیا  محوراو محله ومسجد است؟  تقویت مهارت های جمع سازی و رهبری گروهی در میان روحانیت و نیز فراهم کردن این امکان که روحانی بتواند وقت بیشتری را به فعالیت های مسجدی خودش اختصاص دهد، می‌تواند مناسبات میان روحانیت و نسل جوان را بیشتر کند. باید بپذیریم که امامت مسجد یک شغل تمام وقت است نه اینکه روحانیون در ادارات شاغل باشند و تنها بتوانند سری به مسجد بزنند.


[1] . عضو هیأت علمی و مدیرگروه فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام (بخشی از یک گفت‌وگو در همایش مناسبات روحانیت و نسل جوان)

 
 اگر هدف در ارتباط روحانیت با جوانان بهبود کیفیت آگاهی‌ها، نگرش‌ها، عواطف و رفتار دینی باشد، برای هرکدام از این موارد چاره‌ای جز سنجیدن وضعیت موجود جوانان نداریم، این کارها کم انجام می‌شود و به طور دایم و مستمر صورت نمی‌گیرد. ما باید بدانیم آگاهی های دینی جوانان چیست؟ چه نقایصی دارد؟ عواطف دینی جوانان چگونه است و چه مشکلاتی دارد؟ رفتارهای دینی جوانان چگونه است و چه نقص‌هایی در آن مشاهده می‌شود؟ اگر مجموعه این مطالعات انجام نشده باشد و ما در تعامل با جوانان این اطلاعات پایه را نداشته باشیم، آن وقت بر اساس ذهنیت خودمان رفتار می‌کنیم.

دکتر حسام‌الدین آشنا:‌

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.