اعتدال در جهان بینی اسلامی و ایرانی 

امروزه اعتدال در فضای انتخاباتی دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک شعار انتخاباتی مطرح و در ادامه به عنوان یک راهبرد و مبنای تصمیم گیری و رفتار سیاسی اختیار شده است اما به نظر می رسد طرح آن ریشه در سنت عقلی و دینی جامعه مسلمان ایران دارد. با رجوع به سنت فلسفی و متون دینی خود  می توان چنین اصطلاحی با بار معنایی خاص و در درون اصول و صورت بندی خاصی از مفاهیمِ مرتبت با یکدیگر آن را دریافت. بنابراین سزاوار است ابتدا به ضرورت بحث از اعتدال در زمان فعلی توجه داشت و در ادامه جایگاه و نقش و اهمیتی که موضوع اعتدال در سنت فلسفی و دینی ما دارد پرداخته شود، تا نسبت ریشه داری که آن با دغدغه و هدف طرح کننده آن در فضای امروزی از آن داشته ، مورد سنجش خوانندگان قرار گیرد و راهنمایی برای مباحث بعدی نویسنده از موضوع اعتدال گردد.

 

 بحث از اعتدال از دو جهت سلبی و ایجابی امروزه در فضای فکری و سیاسی اجتماعی پدید آمده در جامعه ایران حائز اهمیت است. از جهت سلبی بدان جهت که جامعه ایران در دوره معاصر همواره در کش وقوس های افراط و تفریطی های سیاسی اجتماعی زیادی به سر برده و نتوانسته در مدار عقلانیت و حکمتِ دور اندیشانه مکتوم در حکمت ایرانی – اسلامی خود قرار گیرد تا بدور از شعارزدگی های افراطی – تفرطی ، چنین حکمت و عقلانیتی را با توجه به نیازها و دغدغه ها و مسائل عصر حاضر پایه زندگی مدنی و نظم سیاسی در جامعه خود قرار دهد و بکوشد نظم مدنی و سیاسی خود را بر عقلانیتِ برخواسته از اعتدال نظری و عملی و رفتاری در ابعاد مختلف فکری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استوار سازد و مانع از هزینه هایی شود که جامعه و ملت و نظام سیاسی کشورمان تا کنون آن را متحمل شده است.

 

از حیث ایجابی از آن جهت ارزش دارد که می تواند با بهره گیری از سنت عقلی و دینیِ معتدل خود ، تبدیل به یک نظریه و فلسفه زندگی گشته و سبک زندگی ایرانی – اسلامی خود را بر پایه چنین فلسفه ای پی ریزی نماید و مردم سالاری دینی را در درون آن تئوریزه سازد.

 

فلاسفه اسلامی در خردورزیِ خود از هستی به معرفتی دست می یابند که دارای ویژگی های خاصی بوده و برایشان الزامات بینشی و دانشی خاص خود را تولید کرده است. یکی از آن ویژگی ها، اعتقاد آنها به وجود نظم و ثبات و همگونی و وحدت بر اجزا و عناصر طبیعی و عناصر مادی و معنوی و تکوینی و غیر تکوینیِ عالم هستی است بطوریکه همه آنها در یک توازن و اعتدال قرار داشته و برخوردار از ثبات و پایداری بوده و جملگی نقش اساسی در کمال و تمامیت یکدگر دارند و از موجودیت تا کمال خود در یک رابطه تاثیر و تاثری و تتمیمی و تکمیلی قرار می گیرد. آنان با توجه به ویژگی های عالم زمینی و زندگی مدنی و سیاسی از جمله وجود تضادها ی گاه  ویرانگر و مخرب و کثرت های مختلف متعارض میان گرایشات، افکار و سلایق  و انگیزه های افراد و گروه های جامعه و وجود نواقص و ضعف و شرور میان تک تک افراد، ضمن اعتقاد به ضرورت اعتدال برای زندگی مدنی و سیاسی و نظام سیاسی حاکم بر آن ، همواره به این امر اندیشیده اند که اعتدالِ عالم انسانی وزندگی مدنی و سیاسی به چیست و علل واسباب آن و راه های ایجاد آن چیست؟ و چه شیوه ها و چه راه حل هایی را برای عبور از تضاد ها و کثرت ها و نواقص و شرور و حرکت های کند و تند وافراط و تفریط ها می توان اتخاذ کرد تا نظمِ عالم انسانی و زندگی سیاسی و نظام سیاسی حاکم بر آن با نظر به چنین ویژگی هایی در توازن و ثبات و اعتدال قرار گیرد و تا کثرت ها به وحدت ، ناارامی ها به ارامش، حرکت های تند کند به ثبات و توازن تبدیل گردند به طوریکه حرکت ها معنادار ، هدفمند و سازنده شده، نواقص به کمال و شرور به خیرات تبدیل گردند و عقل ها شکوفا شده و در مسیر رشد و توسعه و کمال خود قرار گیرند.

 

نتیجه آن که: حاکمیتِ رویکرد اعتدالی بر نظام تدبیر جامعه ایرانی – اسلامی ما می تواند عقلانیتی تولید کند که دولت تدبیر از یک سو پا در حکمت دوراندیشانه و مدبرانه ایرانی با دغدغه عمل و آرامش بخشی به زندگی داشته و حکومت  عقل و تدبیر را بر مدیریت مدنی و سیاسی خود به ظهور برساند و از رفتارهای افراطی و عجولانه و به دور از دوراندیشی و به دور از مصالح همنوعان و شهروندان  پرهیز کند و مردم را به طبع خود به همان سمت و سو راهبری نماید. از سوی دیگر پا در حکمت اسلامی خاص فلسفه مشاء و حکمت سینوی داشته باشد که به حاکمیت خردورزی و عقلِ آمیخته با وحی بر همه ابعاد نظری و عملی انسان بیندیشد و همه ابعاد حیات آدمی اعم از ابعاد فکری و رفتاری، فردی و جمعی و سیاسی وغیر سیاسی را با دریافت های عقلانی و وحیانی شکوفا سازد و با اتصال به منبع لا یزال وحی الهی از همه آنچه را که مایه سعادت دنیوی و اخروی او می شود به خِرد ورزی از آنها برآید تا در جامعه و همراه با خِرد جمعی به فهم و دریافت آنچه خیر و مصلحت اوست، دست یابد و در حوزه عمل و رفتار فردی و جمعی در ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، اساس را بر مطابقت آنها بر عدالت به عنوان حاصلِ اعتدالِ همه فضائل فرد و جامعه قرار داده و شریعت را مسیر و طریق تحقق چنین عدالتی قرار دهد.

 

[1] – عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی- Myusefy@gmail.com

 
امروزه اعتدال در فضای انتخاباتی دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک شعار انتخاباتی مطرح و در ادامه به عنوان یک راهبرد و مبنای تصمیم گیری و رفتار سیاسی اختیار شده است اما به نظر می رسد طرح آن ریشه در سنت عقلی و دینی جامعه مسلمان ایران دارد. با رجوع به سنت فلسفی و متون دینی خود  می توان چنین اصطلاحی با بار معنایی خاص و در درون اصول و صورت بندی خاصی از مفاهیمِ مرتبت با یکدیگر آن را دریافت. بنابراین سزاوار است ابتدا به ضرورت بحث از اعتدال در زمان فعلی توجه داشت و در ادامه جایگاه و نقش و اهمیتی که موضوع اعتدال در سنت فلسفی و دینی ما دارد پرداخته شود، تا نسبت ریشه داری که آن با دغدغه و هدف طرح کننده آن در فضای امروزی از آن داشته ، مورد سنجش خوانندگان قرار گیرد و راهنمایی برای مباحث بعدی نویسنده از موضوع اعتدال گردد.

  مرتضی یوسفی راد

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.