گزارشی از روایت‌های زنانه از مسلمان شدن در برتانیا

‫دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲ (۲۱ اکتبر ۲۰۱۳) به سمیناری رفتم با عنوان «روایت‌ زنانه از مسلمان شدن در بریتانیا» (Narratives of Conversion to Islam in Britain: Female Perspectives). این سمینار، که از سوی دپارتمان مطالعات اسلامی دانشگاه ادینبرا در اسکاتلند برگزار شده بود،  بر اساس طرحی در دانشگاه کمبریج با همین نام انجام شده است که در آن حدود پنجاه زن بریتانیایی مسلمان‌شده گرد هم آورده شده‌اند و در چندین جلسه با یکدیگر در باب تجربه‌ی مسلمان شدن گفتگو کرد‌ه‌اند.

 

پروفسور یاسر سلیمان، انسان‌شناس و مدیر این پروژه ابتدا قدری در باب این طرح سخن گفت و تأکید کرد که این نخستین طرحی است که در این موضوع بر اساس تجربه‌ی گفتگوی دست‌جمعی افراد با خودشان و نه گفتگوی یک نفره با فرد انجام شده است. او تأکید کرد هر مسلمان‌شده‌ای روایت خاص خود را دارد اما نقطه‌ی مشترک شرکت‌کنندگان در این طرح این بوده که از مسلمان شدن به دنبال معنویت بوده‌اند. و به تعبیر خودشان از «شیءشدگی» (objectification) و نیز «جنسی‌شدگی» زن در جهان مدرن و مصرف‌گرایی گریزان بوده‌اند. او گفت در این طرح کوشش شده بود که زنانی از پیش‌زمینه‌های متنوع گرد هم آیند (نام واقعی تمام این زن‌ها در صفحه‌ی دوم گزارش موجود در لینک بالا درج شده است) و مثلا یهودی، سیک، بودایی، مسیحی و خداناباور و نیز یک زن مسلمان که اسلام را ترک کرده بوده و اکنون دوباره آن را یافته است، در میان این زنان بریتانیایی مسلمان‌شده دیده می‌شوند. او هم‌چنین میان دو نوع مسلمان‌شدن تمایز نهاد: تغییر دین تسهیلاتی (conversion of convenience) و تغییر دین عقیدتی (conversion of conviction) که اولی جایی رخ می‌دهد که کسی بخواهد دین جدیدی اختیار کند تا از تسهیلات دیگر تغییر دین استفاده کند (مثلا مسلمان شود تا با مردی مسلمان ازدواج کند) اما دومی جایی است که فرد قانع می‌شود که اصول عقیدتی یک دین درست است.

 

سپس اریکا تیمونی (Erica Timoney) سخن گفت. وی یکی از شرکت‌کنندگان در این طرح و اکنون دانشجوی دکتری در دانشگاه نیوکاسل است. وی که بریتانیایی است سال ۱۹۸۱ با مطالعه‌ی قرآن مسلمان می‌شود. او، که حالا قریب سی و دو سال است مسلمان شده، توضیح داد که تا دو سال پیش از مسلمان شدن‌اش، مسیحی کاتولیک مقیدی بوده است و سپس به مدت دو سال هر گونه دین را رها می‌کند تا این‌که به اسلام تغییر دین می‌دهد. او نیز سخن پروفسور سلیمان را تأیید کرد که زیستن معنوی انگیزه‌ی مسلمان‌ شدن‌اش بوده. و البته تأکید کرد که در مقایسه با کسانی که پیش‌زمینه‌ی دینی دیگر مثل مسیحیت را ندارند و مسلمان می‌شوند او تغییر زیادی را احساس نکرده زیرا هم‌چنان همان خدایی را می‌پرستد که سابقا در مسیحیت می‌پرستید. او گفت مسلمان‌شده‌ها بعضاً واکنش‌هایی ناامیدکننده از طرف دوستان و خانواده‌هایشان دریافت کرده‌اند. پروفسور سلیمان هم با تأیید بر این نکته می‌گفت که ما در غرب یک لیبرالیسم شکننده‌ای داریم، اگر همسایه و ناآشنای‌مان تغییر دین (خصوصا به اسلام) بدهد، خب حق اوست اما اگر دختر خودمان تغییر دین دهد، لیبرالیسم‌مان را کنار می‌گذاریم زیرا دوست نداریم دخترمان بدبخت شود (خصوصا اگر مسلمان شود).

 

اریکا ادامه داد که یکی از دوستان‌اش در دورهام مسلمان شده، مادرش به او گفته عزیزم این حق توست که دین‌ات را انتخاب کنی اما نمی‌شود یک دین خارجی (foreign) انتخاب نکنی و دخترش هم جواب داده: مادر! حضرت مسیح بچه‌ی دورهام نبوده ها! او تأکید کرد که اگر کسی مسلمان شود، خصوصا اگر سفیدپوست (و نه سیاه‌پوست یا سبزه) باشد، از یک طرف از سوی دوستان و فامیل‌هایش مورد بمباران قرار می‌گیرد و از سوی دیگر برای ورود به جماعت‌های اسلامی مشکل دارد. او تأکید کرد که نابرابری نژادی در میان مسلمانان، بر خلاف تأکیدات قرآن، پررنگ است. او گفت مسلمان‌شده‌ها گاهی منزوی می‌شوند و در ازدواج گاهی مشکل دارند. او به یک نمونه اشاره کرد که یکی از دوستان‌اش که از مسیحیت به اسلام گرویده بود و با مردی مسلمان ازدواج کرده بود، پس از درگذشت‌اش، بلوایی راه افتاد. پدر و مادرش معقتد بودند این زن باید به شیوه‌ی مسیحی کفن و دفن شده و در قبرستان مسیحیان دفن شود و شوهر و فرزندان مسلمان این زن معتقد بودند که او باید به شیوه‌ی اسلامی کفن و دفن شود و در قبرستان مسلمانان دفن شود. نهایتا او در قبرستان مسیحیان دفن شد اما مسلمانان خودشان مراسم جداگانه‌ای برای او گرفتند.

 

در بخش پرسش و پاسخ من پرسیدم که آیا شما توانستید با زنان مسلمان‌شده‌ای که بعدا اسلام را ترک می‌کنند نیز گفتگو کنید و تجارب آن‌ها را نیز در طرح خودتان منعکس کنید؟ زیرا این، هم طرح شما را کامل می‌کرد و هم این‌که تجارب چنین افرادی بسیار به ندرت مورد بررسی قرار گرفته و افزودم که تنها گزارشی که می‌شناسم کتابی است که ابن وراق در این باب نوشته است (لینکِ آمازون کتاب).

 

http://www.amazon.co.uk/Leaving-Islam-Apostates-Speak-Out/dp/1591020689

 

پروفسور سلیمان به عنوان مدیر این طرح گفت ما چندین نفر از این عده را یافتیم اما حاضر نشدند در جمع شرکت کنند، نهایتا دو یا سه نفر از آن‌ها قبول کردند که بیایند اما آن‌ها نیز نهایتا نیامدند. گفت ما صرفا می‌توانیم حدس بزنیم که چرا نیامدند زیرا شاید نمی‌خواستند کسی آن‌ها را قانع کند که به اسلام برگردند و یا شاید از حکم ارتداد در اسلام می‌ترسیدند.

 

اریکا هم پاسخ داد که زن‌های مسلمان شده خصوصا از این‌که بسیاری از مساجد زن‌ها را راه نمی‌دهند مشکل دارند. و او هم تأیید کرد که یافتن این عده مشکل است زیرا بعد از خروج از اسلام، از جماعت ایمانی فاصله می‌گیرند.

 

پرسش دیگری را هم که دوست داشتم بپرسم این بود که یک تازه مسلمان، چه تجربه‌ای با تنوع در درون اسلام دارد؟ وقتی مسلمان می‌شود بعد از این‌که از این تنوع (سنی، شیعه، اباضی) مطلع شد، چگونه تصمیم می‌گیرد، مسلمان شیعه باشد یا سنی یا اباضی و یا این‌که خود را مسلمانی ورای این مذاهب می‌داند؟

 

در باب تجربه‌ی حجاب برای زنان مسلمان‌شده‌ی بریتانیایی نیز پرسش‌های زیادی مطرح شد و اریکا گفت که او تجربه‌ای معنوی با حجاب داشته و حجاب خصوصا از این‌رو برایش پسندیده است که وقتی محجبه است راحت هر کجا باشد می‌تواند نماز بخواند.

 

 

———

از این طرح گزارشی هم در قالب یک کتاب‌چه منتشر شده که آن را می‌توان از این لینک  http://www.cis.cam.ac.uk/assets/media/narratives_of_conversion_report.pdf دانلود کرد.

 
‫دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲ (۲۱ اکتبر ۲۰۱۳) به سمیناری رفتم با عنوان «روایت‌ زنانه از مسلمان شدن در بریتانیا» (Narratives of Conversion to Islam in Britain: Female Perspectives). این سمینار، که از سوی دپارتمان مطالعات اسلامی دانشگاه ادینبرا در اسکاتلند برگزار شده بود،  بر اساس طرحی در دانشگاه کمبریج با همین نام انجام شده است که در آن حدود پنجاه زن بریتانیایی مسلمان‌شده گرد هم آورده شده‌اند و در چندین جلسه با یکدیگر در باب تجربه‌ی مسلمان شدن گفتگو کرد‌ه‌اند.

یاسرمیردامادی

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.