مرجعیّت شیعه: چالش‌های فرارو در منطقه بیداری اسلامی

مرجعیت شیعه یکی از مهمترین عناصر سیاسی، اجتماعی و دینی در نظام معرفتی شیعه شمرده می‌شود، از این رو مراکز اصلی قدرت و معرفت در طول تاریخ تا امروز نسبت به این مقوله حساسیت خاصی داشته‌اند. در حقیقت این توجّه ناشی از نقش تعیین‌کننده‌ی مرجعیت در سرنوشت پیروان مذهب تشیع و همچنین نقش‌آفرینی‌های بزرگ در مسیر کلی جهان اسلام بوده است

مرجعیت شیعه یکی از مهمترین عناصر سیاسی، اجتماعی و دینی در نظام معرفتی شیعه شمرده می شود. از این رو مراکز اصلی قدرت و معرفت در طول تاریخ تا امروز نسبت به این مقوله حساسیت خاصی داشته اند. در حقیقت این توجّه ناشی از نقش تعیین کننده مرجعیت در سرنوشت پیروان مذهب تشیع و همچنین نقش آفرینی های بزرگ در مسیر کلی جهان اسلام بوده است.

شناخت نادرست یا ضعیف از این عنصر راهبردی جامعه اسلامی و عدم درک عمیقِ نقش های تاریخی آن باعث می شود تا در تحلیل حوادث فعلی و نیز رویکرد آینده گرا به مسائل مرتبط با مرجعیت و رهبری جهان اسلام راه درستی را نرویم. در نتیجه هر  گونه تحلیل و تفسیر این مقوله بسته به مقاصد و اهداف هر طرفی میتواند دارای اهمیت فوق العاده باشد.

بررسی ماهیّت و هویّت حقیقی مرجعیّت شیعی—اسلامی برای دوستان و طرفداران میتواند به تقویت جایگاه این عامل حیاتی و توسعه و بسط نفوذ و کارامدی آن در عرصه های نوآمد و بازسازی نقش آن در شکل دهی به مدلهای نوین تمدنی و الگوهای زیست دینی و اسلامی، بینجامد.

چنان که، اهتمام ویژه دشمنان و تبدیل شدن مرجعیّت شیعی در مراکز قدرت و نهادهای اطلاعاتی جهان غرب و استکبار جهانی، به یک موضوع مطالعاتی راهبردی نیز میتواند به تعمیق و توسعه طرح های آنان برای مواجهه با نقطه های قوت رهبری اسلامی ختم شود.

در هر حال مطالعه مرجعیّت و بررسی روندهای کارکردی وکارآمدی، تحقیق در اصول، مبانی و مبادی مدیریتی، معرفتی و رابطه مرجعیّت ورهبری در این تئوری دینی- سیاسی، برای تمام جناح های حاکم بر شرق و غرب اهمیتی حیاتی و تعیین کننده دارد.

از این رو، تلاشهای وسیعی در غرب و به دنبال آن در حوزهای تابع غرب در کشورهای دیگر از جمله در سرزمین های عربی با مدیریت غربی، با هدف شناخت ابعاد کامل مرجعیت و مطالعه راهکارهای عملی تعامل با آن و همچنین بررسی راه های مواجهه و تضعیف این نهاد بزرگ و تعیین کننده و خنثی سازی نقشهای سازنده مرجیعت در جهان اسلام، صورت گرفته و هنوز هم ادامه دارد.

نهادهای غربی تحقیقات بسیار متنوعی را در خصوص مرجعیت شیعی سامان دادند.آنان در این تحقیقات خود بخوبی دریافتند که دامنه تأثیر گذاری عامل مرجعیت تا تغییر دستگاه های سیاسی و تحول رژیم های دولتهای بزرگی همانند نظام شبه امپراطوری شاهنشاه ایران با آن همه پشتوانه جهانی پیش رفته است. نیز بخوبی بر روی نقش مراجع تقلید در معادلات راهبردی منطقه و جهانی کار کرده اند.

نقش مراجع تقلیددرانقلاب سال 1920 م که به انقلاب بیست مشهور شد، و منجر به نقش بر آب شدنِ طرح بریتانیای کبیر آن زمان در تسلط بر تمام عراق شد.

رهبری مراجع در انقلاب مشروطه ایران که یکی از بزرگ ترین و سرنوشت ساز ترین رخدادهای سیاسی کل منطقه بود وبعدها منشأ تحولات ریشه ای در ایران و خاورمیانه شد.

فتوای استراتژیک میرزای شیرازی در تحریم تنباکو و به هم ریختن معادلات اقتصادی  و سیاسی خیانتکارانه حاکمیت وقتِ ایران و انگلیس.

 نقش سیاسی علما و مراجع بزرگ لبنان همانند مرحوم محسن امین و سید عبدالحسین شرف الدین در مواجهه با اشغال گری غربیان در منطقه شام و بویژه لبنان.

 نقش راهبردی امام موسی صدر در بازسازی ریشه ای الگوی زیست اسلامی در لبنان و احیای هویّت شیعه در این کشور و توسعه مدل متسامح و تعددگرایی دینی و مذهبی در منطقه.

آغاز نهضت رنسانس اسلامی به رهبری عالم بزرگ شیعی و مرجع فکری و سیاسی دینی، سید جمال الدین اسد آبادی در مصر و امتداد آن به تمام جهان اسلام و ظوهر نسل جدیدی از عالمان و مراجع اصلاحگر در امت اسلامی.

ظهور پدیده جدید مرجعیت و الگوی نوین و سرنوشت ساز آن توسط روح الله خمینی که به بازسازی بنیادین اندیشه دینی و تربیت نسل جدیدی از مرجعیت و فقیهان اسلامی در جهان اسلام انجامید و در واقع بزرگ ترین تحول جهان اسلام در قرنهای اخیر با رهبری یک مرجع تقلید جامع الشرایط رخ داد.

نقش استثناییِ آیت الله سیستانی در عراق در مواجهه تاریخی با اشغال گری آمریکا در عراق و منطقه.

نقش روحانیت شیعه و دخالت مستقیم آن در رهبری حزب الله و اخراج رژیم صهیونیست از سرزمینهای لبنان و تأسیس بزرگترین جنبش مقاومت در منطقه و بلکه در سراسر جهان تنها نمونه هایی از تحول آفرینی راهبردی مرجعیت شیعی در قرن اخیر است.

در نتیجه، نهادهای قدرت در جهان و دستگاه های تابع آنان در منطقه ما در گام نخست تلاش خود را برای شناخت حقیقی مرجعیت شیعه به کار بسته اند. همایشهای علنی، کارگاه های غیر رسمی و گاه سرّی، اردو های خاص شیعه شناسی با هدف تحت تأثیر قرار دادن نخبگان غرب، نشر تحقیقات ویژه در شناخت نهادهای دینی شیعه و مطالعه طرح های سیاسی و استراتژیک مرتبط با این نهاد حساس، کارهایی است که در این مرحله مورد توجه دشمنان بوده است.

در گام دوم، به سراغ طرح های عملیاتی جهت ایجاد تفرقه میان گروهای شیعی رفتند. در این طرح، دولتهای غرب با روش غیر مستقیم به بخشی از روحانیت شیعی که در تقابل با خط امام خمینی و مرجعیت انقلابی وسیاسی حرکت می کند تسهیلات ویژه داد و از هر گونه اقدامی برای تقویت این خط انحرافی در مرجعیت دریغ نکرد. در همین راستا، لندن به پایگاه اصلی این خط انحرافی مرجعیت تبدیل شد. رهبران و عناصر شاخص برخی از این مدل مرجعیت شیعی که نه تنها هیچ تهدیدی علیه منافع صهیونیسم جهانی نداشت و بلکه با ایجاد تفرقه در میان شیعیان و مقابله با الگوی فهم سیاسی و اجتماعی امام خمینی از اسلام مستقیما به آسیاب دشمن آب می ریخت، در ویلاهای شهر لندن و دیگر پایتختهای اروپایی و آمریکایی جا خوش کردند.

در گام سوم، انگلیسی ها و غربی ها مستقیما وارد خط تولید مرجعیت تراشی شدند. این امر که خطرناک ترین کاری است که می شود به آن فکر کرد با تقویت جوانانی از شیعه که در قم و نجف درس خوانده بودند، و حمایت مستقیم مالی و تبلیغاتی از آنان در غرب کلید خورد. پرداختن به طرح شوم و خطرناک مرجعیت تراشی به فرصت دیگری نیاز دارد که در آینده به آن خواهیم پرداخت و در باره پدیده آیت الله العظماهایی که در غرب تربیت میشوند و با این عناوین در دهه های آینده به کشورهای عربی و اسلامی سرازیر خواهند شد و به دنبال تأثیر گذاری بر روند جوامع اسلامی خواهند پرداخت، اشاره خواهیم کرد.

یکی از توطئه های بزرگی که علیه نقش منسجم مرجعیت شیعی توسط غربیان و دست نشانده های آنان در عراق، بحرین، لبنان و حتی ایران کلید خورد ایجاد تفرقه میان مراجع، طرح مرجعیت های قومی، ملی، زبانی، جغرافیایی و مذهبی است.

البته لزوما این شکافها و طرح ها با آگاهی و از عمد نبود. بسیاری از عالمان شیعی به طور ناخواسته ای در این ماجرا نقش ایفا میکردند. بی تردید یکی از کسانی که بدون آگاهی و قصد در این ماجرا گاهی نقش منفی ایفا کرد یکی از مراجع روشن فکر عربی بود که از مراجع عربی و ایرانی با ادبیات غیرسازنده ای سخن گفت. او بارها بر این امر تکیه می کرد که همه عالمان شیعه معتقد به ولایت فقیه نیستند! در یکی از ملاقاتهایم به ایشان عرض کردم شما خودتان ماشاء الله یک ولی فقیه هستید در منطقه خودتان. اختیارات زیادی هم دارید و اصولا با همین اختیارات گسترده دارید بنوعی حکومت میکنید! درنتیجه چرا مدام در رسانه ها میگویید ولایت فقیه مورد توافق همه نیست؟ در جواب گفتند منظورم ولایت مطلقه است!

در عراق نیز شاهد ادبیات حقدآلودی در برخی از  شخصیت ها بودیم. آنان صریحا از مرجع ایرانی و عربی، شیعه عربی و شیعه فارسی و امثال آن حرف میزدند. طبیعی است که دستگاه های امنیتی غرب نیز از این خط حمایت گسترده ای میکردند. خود این افراد و نمایندگان و دفاتر آنان در لندن و واشنگتن بدون هیچ منع و قیدی فعالیت میکردند.

گاهی در یک کشور کوچک و میکروسکوپی مانند بحرین با همه حجم ناچیز و جمعیت کم آن اما تمام این جریانها حضوری شاخص داشتند. و چنین تفاوتهای بنیادینی میان طرز تفکر و روش تفسیر دین و نقشهای اجتماعی و سیاسی مرجعیت در این جریانها نه تنها مانع ایجاد مسیر و روندی برای تحقق وحدت اسلامی  شد و رفتارهای وحد شکن برخی از این خطوط مرجعیت باعث نفرت اهل سنت از شیعه و توسعه فضای شیعه هراسی در همه منطقه شد بلکه  شعارهای قومگرایانه که اساساً طرح آن در فضای مرجعیت دینی کاری سخریه آور و غیر منطقی است! و ایجاد شکافهای بزرگ میان مرجعیت های انقلابی و حساس به سرنوشت ممالک اسلامی با دیگر مرجعیتهای دینی اما غرق در امور فرعی و جزئی، به ترویج هر چه بیشتر اختلافات و فاصله افتادن میان خود مراجع مذهب شیعی هم شد. در نتیجه نه تنها به تحقق امت واحده خدمتی نکردند و به تفریق امت پرداختند بلکه نسبت به خود مذهب شیعه هم صف شکنی کردند. و این همان هدف بنیادین و راهبردی ای بود که دشمن برای تحقق آن از خود دستگاه روحانیت و نخبگان شیعی یارگیری کرد.

امروز گذشته از اهداف تاریخی غرب و استعمار در ایجاد تفرقه و تشتت میان جناح های بزرگ امت اسلامی یعنی مذاهب آن و براه انداختن نزاع و درگیری میان شیعیان و اهل سنت، و درگیر کردن جناح های فکری هر مذهب و براه انداختن جنگ مقلّدین و انصار و اعوان مراجع! در هر کشور و امثال آن که سابقه ای چند قرنه دارد، برای نجات نظام دیکتاتوری ال خلیفه و آل سعود،  و متوقف کردن چرخ های انقلاب های عربی و ناکارآمد سازی بیداری اسلامی دست به استفاده از همین حربه در مصر ، عربستان و بحرین زده اند.

یکپارپگی دستگاه مرجعیت و روحانیت شیعی در  بحرین و دست رد زدن به سینه کسانی که در صدد ایجاد شکاف میان آنان هستند می تواند این نقشه را خنثی کند. پیداست که یکی از راه های این توحید صفّ هماهنگ سازی مطالبات اقشار مختلف و جناح های مختلف است.

بعید است که هیچ مرجع و عالم برجسته و صاحب شأنی به ادامه حاکمیت دیکتاتوری در یک کشور راضی شود و تن به خفّت و خواری زندگی در زیر یوغ استعمار و استبداد بدهد. اگر بدنه اصلی روحانیت و مرجعیت شیعی در بحرین دست به تشکیل سازمانهایی برای هماهنگ سازی مواضع اصلی و راهبردی بزنند و به دشمن اجازه ندهند که در میان آنان وارد شوند و از اب گل آلود اختلافاتشان صید نمایند، در آینده خواهند توانست شاهد میوه شیرین وحد کلمه میان خود باشند و ملت مظلوم بحرین هم شاهد قربانی های بیشتر نخواهد بود.

آل خلیفه و آل سعود با دلارهای بادآورده نفتی خود در صددند که نه تنها در داخل بحرین بلکه در عربستان ، عراق و کشورهای منطقه شام، بویژ] سوریه و لبنان، خط نفاقی در میان مراجع و عالمان شیعه ایجاد کنند. آنان در عربستان و  کشورهای حاشیه خلیج فارس و نیز عراق تجربه بزرگی در جذب عالمانی از میان شیعه دارند. عمامه به سرانی که با پولهای امیران و امیرزادگان و شاهان و شاهزادگانِ فاسدِ خلیجی، شب و روز در رسانه های عربی و روزنامه های منطقه علیه خط اسلام شیعی ناب و اندیشه های حضرت امام خمینی مینویسند و سخن پراکنی می کنند. چند روزنامه معروف عربی در لبنان و خلیج فارس و نیز چند شبکه عربی معروف به پاتوق اصلی این طیف تبدیل شده است.

حال باید عالمان اسلامی و مراجع عظام با صراحت و شفافیت و شجاعت در مقابل خط خیانت ایستادگی کنند و اجازه ندهند که خط مرجعیت به این سازش های خیانتکارانه آلوده شود. در طول تاریخ  شیعه، خط اصیل و ناب اسلامی بر حرکت بنده اصلی مرجعیت شیعی حاکم بوده است. و انشقاق های ناشی از خیانت عالمانی دین به دنیا فروش به اضمحلال طرح های اصلی آنان ختم نشده است. اینک نیز لازم است بر این امور تأکید شود که:

قوم گرایی در هر قالبی که باشد هیچ سنخیت و تناسب و تعاملی با دین و اندیشه دینی ندارد. اصولا قوم گرایی اگر به عنوان مصدر و منبعی برای حکم و قضاوت باشد با دین سر ستیز دارد و اعتقاد به آن در مقابل دین گرایی و حاکمیت الهی کفر محض است.

 مرجعیت شیعی عنصری یکپارچه و وحدت آفرین است. تمام قدرت و تأثیر آن در تاریخ اسلام ناشی از همین یک پارچگی و انسجام درونی است. در نتیجه هر گونه سخنی از مرجع عربی و ایرانی زدن خیانتی آشکار به مصالح امت اسلامی و بلکه جامعه شیعی است و به فتنه های بزرگ تری در آینده خواهد انجامید.

 رسالت اصلی یک مرجع در هر کجا که باشد حمایت از مصالح علیا و منافع استراتژیک کل جهان اسلام بلکه جهان است. درنتیجه تقسیم رسالت عالمان دینی بر حسب منطقه جغرافیایی به انشقاق و چند دستگی خواهد انجامید و عناصر قوت و قدرت مرجعیت را نابود خواهد کرد.

 استقلال مرجعیت یک اصل و مهمترین نقطه قوت آن است. در نتیجه هیچ کسی خواستار مرجعیت وابسته نیست. مرجع تقلید در هر کجا که باشد لازم است از رسالت اسلامی و حقوق مسلمانان دفاع کند. مراجع شیعی و اسلامی در هر کجا که باشند دفاع از حقوق ملت بحرین را رسالت اصلی خود می دانند. حقوق مسلمانان یک کشور قابل سازش و معامله نیست. دفاع از آن هم وظیفه ملی و جغرافیایی محض نیست بلکه وظیفه انسانی و اسلامی تمام عالمان و نخبگان است.

 به طور طبیعی، رنگ و عنصر و زبان و ملت و  مذهب و امثال آن در منطق دفاع و رسالت حمایت از انسان مظلوم هیچ تأثیری ندارد. مسلمان و شیعه هر جا باشند بر شانه مراجع و عالمان مسلمان و شیعه حق دارند و سکوت در برابر ظلم ظالمان از طرف هر کسی باشد خیانت است.

 دستگاه های روحانیت در عراق، ایران، کشورهای خلیج فارس، سوریه، لبنان و بقیه جاها لازم است ضمن تأکید بر استقلال سیاسی مرجعیت شیعه اما بر نفی ملاک های غیر دینی در تعیین مرزهای رسالت آنان تأکید کنند و دفاع و پشتیبانی از مظلومان مسلمان را به عنوان وظیفه اصلی خویش بر شمارند.

 نخبگان و عالمان فهیم و آگاه بحرین و دیگر کشورهایی که در معرض این شعارها و طرح های شوم هستند، باید بدانند که جدا کردن خود از بدنه اصلی مرجعیت جهانی شیعی در نهایت به ذوب شدن آنان در خطهای انحرافی و شکار آسان آنان توسط دستگاه های امنیتی داخل کشورهایشان ختم خواهد شد. در نتیجه ضمن تأکید بر استقلال سیاسی مرجعیت خود را از سازمان جهانی مرجعیت اسلامی و شیعی جدا نکنند.

 تنها عاملی که باعث شده است دستگاه های ظلم و دیکتاتوری عربی در منطقه از برخورد و کشتار عالمان شیعی پرهیز کند همین ترس از عواقب خشم عالمان جهان شیعه است. اگر طرح بومی سازی عالمان شیعی و یا درگیر کردن آنان با سقف های کوتاه و خطرناکی مانند قوم گرایی و عوامل قومی و زبانی و جغرافیایی و قبیله ای موفق شود آن گاه باید شاهد نابودی آنان بود. وحدت و یکپارچگی این سازمان روحانیت شیعه که به امامت عظمای اسلامی متصل است تنها ضامن حفظ حرمت های امت اسلام و حمایت از حقوق ملل شیعه است.

 

نجفعلی میرزایی
مرجعیت شیعه یکی از مهمترین عناصر سیاسی، اجتماعی و دینی در نظام معرفتی شیعه شمرده می‌شود، از این رو مراکز اصلی قدرت و معرفت در طول تاریخ تا امروز نسبت به این مقوله حساسیت خاصی داشته‌اند. در حقیقت این توجّه ناشی از نقش تعیین‌کننده‌ی مرجعیت در سرنوشت پیروان مذهب تشیع و همچنین نقش‌آفرینی‌های بزرگ در مسیر کلی جهان اسلام بوده استنجفعلی میرزایی

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. بنده خدا

    خیلی سایت پرمحتوایی دارین

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.