کتاب‌های دهه نخست انقلاب نمی‌توانند منابع دقیق تاریخ‌نگاری باشند

مرتضی رسولی‌پور، کارشناس تاریخ شفاهی معتقد است، کتاب‌هایی که در فضای دهه نخست انقلاب و در فضای کاملا ایدئولوژیک آن دوران نوشته شده‌اند، نمی‌توانند به عنوان منابع دقیق تاریخ‌نگاری تلقی شوند و به پژوهشگران و تاریخ‌‌‌نگاران در نوشته‌ها یاری برسانند.

طی‌ سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی کتاب‌های بسیاری‌ به‌ زبان‌های‌ مختلف‌ درباره ایران‌ منتشر شده‌ است‌ اما در آستانه سی‌ و پنجمین ‌سالگرد انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌، مروری‌ بر مهم‌ترین کتاب‌هایی‌ که‌ در سال‌های ابتدایی انقلاب درباره ایران،‌ انقلاب اسلامی و عوامل سقوط پهلوی ‌منتشر شده‌ و واکاوی روایت‌های موجود در این کتاب‌ها در مقایسه با سال‌های بعدی، بی‌مناسبت‌ به‌ نظر نمی‌رسد. 

یکی‌ از نخستین‌ کتاب‌هایی‌ که‌ در سال‌ نخست‌ انقلاب‌ درباره بحران ایران‌ منتشر شد، کتابی‌‌ با عنوان «ایران‌ بر ضد شاه‌» به قلم احمد فاروقی و ژان لوروریه، روزنامه‌نگار فرانسوی است که در آن موضوع‌هایی مانند «بزرگی‌طلبی‌های شاه»، «شکست اصلاحات ارضی»،‌ «مبارزات توده‌های مردم»، «ارتش و مستشاران آمریکایی در ایران»، ‌«فرهنگ پهلوی» و «فساد و انحطاط اخلاقی دربار» مورد واکاوی نویسندگان این کتاب قرار می‌گیرند. 

کتاب‌ دیگری‌ که‌ در نخستین‌ سال‌ انقلاب‌ منتشر شد، کتابی از سوی یک‌ نویسنده‌ انگلیسی‌ به‌ نام‌ «رابرت‌ گراهام‌» با عنوان «ایران‌ سراب‌ قدرت»‌ بود که علل‌ و عوامل‌ انقلاب‌ ایران‌ را در آن‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ کرده‌ است‌. نویسنده‌ این کتاب، بیشتر به‌ زمینه‌های‌ اقتصادی‌ بحرانی‌ که‌ به‌ انقلاب‌ ایران‌ و سقوط‌ شاه‌ انجامید، پرداخته‌ است‌. 

«فریدون‌ هویدا» برادر امیرعباس‌ هویدا، نخست‌ وزیر معروف‌ دوران‌ سلطنت‌ محمدرضاشاه‌ نیز کتابی‌ زیر عنوان‌ «سقوط‌ شاه‌» به‌ طور همزمان‌ به‌ دو زبان‌ فرانسه‌ و انگلیسی‌ در پاریس‌ و لندن‌ منتشر کرد که‌ مضمون‌ آن‌ انتقاد شدید از رژیم‌ شاه‌ و شرح‌ مفاسد آن‌ دوران‌ است‌. 

از کتاب‌های مهم دیگری که در سال‌های نخستین انقلاب منتشر شدند،‌ می‌توان به کتاب‌های «ع‍ل‍ل‌ سقوط سلسله پهلوی» نوشته ع‌، ایرانلو(1358) و «شترها باید بروند» تالیف ری‍د ب‍ولارد و ک‍لارم‍ون‍ت‌ اس‍ک‍رای‍ن (ت‍رج‍م‍ه‌ ح‍س‍ی‍ن‌ اب‍وت‍راب‍ی‍ان) اشاره کرد. 

*دیدگاه منتقدان و مخالفان رژیم شاه در کتاب‌های اول انقلاب
مرتضی رسولی‌پور، کارشناس تاریخ شفاهی موسسه مطالعات تاریخ معاصر درباره رویکرد کتاب‌هایی که در سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب نوشته شده‌اند، گفت: به طور کلی، رویکرد حاکم در کتاب‌هایی که در دهه نخست پس از انقلاب (دهه60) نوشته شده‌اند، رویکردی منتقدانه با زاویه دید مخالفان و منتقدان رژیم پهلوی است، منتقدانی که اکثر آن‌ها در زندان و مخالف رژیم شاه بودند.
 
این پژوهشگر تاریخ معاصر ادامه داد: این افراد کسانی بودند که در فضای آن دوران، قلم زدند؛ فضایی پرالتهاب در جامعه که اجازه نمی‌داد افراد با دیدگاه‌ها و روایت‌های مختلف دست به قلم بزنند و با نگاه‌های متفاوت به بازگویی نظرات خود بپردازند.

*نگاهی متصلبانه از روایت انقلاب
وی افزود: از این‌رو، با توجه به فضای موجود پس از انقلاب، رویکرد حاکم بر کتاب‌های این دهه، نگاهی کاملا مبتنی بر حفظ آرمان‌های انقلاب و نوعی نگاه متصلبانه به وضع موجود و دیدی کاملا انقلابی و انتقادی بود. 

رسولی‌پور در رابطه با روایت کسانی که در داخل رژیم و از دست‌اندرکاران رژیم پهلوی بودند، گفت: افرادی‌که قبل از انقلاب مسوولیت‌های مختلفی داشتند، دقیقا به دلیل حاکم بودن این فضا نتوانستند دست به قلم شوند و واقعیت‌های موجود را بنویسند، چراکه اعتمادی از سوی جامعه به آن‌ها وجود نداشت و تنها کسانی‌که توانستند به خارج از کشور بروند، کتاب‌هایی به دور از این فضا به تالیف درآوردند.
 
*روایت ایدئولوژیک از تاریخ در دولت‌های انقلابی
وی اذعان کرد: حاکم بودن این نوع نگاه ایدئولوژیک در کتاب‌های تالیفی بعد از انقلاب، مساله‌ای است که در تاریخ همه کشورهای انقلابی اتفاق می‌افتد و منحصر به انقلاب ایران‌ نمی‌شود. این موضوع دقیقا در سایر انقلاب‌هایی که در دیگر نقاط جهان رخ می‌دهد، وجود دارد. به طور مثال در انقلاب اکتبر روسیه، بعد از مرگ استالین هم همین فضا وجود داشت و حاکم بودن این فضا در این کشور،‌ حتی طولانی‌تر از ایران هم بود و کتاب‌های کمی را در این دوران می‌توان یافت که با نگاهی متفاوت، به تالیف درآمده باشند. 

رسولی‌پور تصریح کرد: البته نمی‌توان به این مساله ایراد گرفت، چرا که در هر جامعه و نظام سیاسی که تازه در آن انقلاب رخ داده است، فضای حاکم اجازه هر حرفی را نمی‌دهد تا این‌که وحدت جامعه به هم نریزد و از آشفتگی اوضاع جلوگیری شود. در این فضا چون امکان گفت‌وگو وجود ندارد، فضا کاملا یکدست است و شتاب‌زده با موضوع‌های مختلف برخورد می‌شود. 

وی در توضیح این مطلب افزود: بنابراین در دهه نخست انقلاب، اغلب کتاب‌های نوشته‌شده از سقوط شاه، با مراجعه به اسناد ساواک و بایگانی‌های منابع اطلاعاتی دوران پهلوی به تالیف درآمدند و بیشتر به جنبه‌های فساد اخلاقی و مفاسد مالی درباریان و به طور کلی، متناسب با تب و تاب آن دوران نوشته شده و اغلب نویسندگان این دوران، بنا به ملاحظات بسیاری دست به تالیف زدند. 

*کتاب‌های دهه نخست انقلاب نمی‌توانند منابع دقیق تاریخ‌نگاری باشند 
وی گفت: تنها پس از گذشت دهه نخست انقلاب بود که سعی شد، روایت‌های دیگری از رژیم پهلوی بازگو شود و کتاب‌هایی به صورت پخته اعم از مکتوب و مصاحبه در نشریه‌ها یا به صورت مستقل و یا از طریق دست‌اندرکارانی در بنیادهای علمی مختلف به چاپ رساندند. 

این پژوهشگر معاصر اظهار کرد: طبیعتا کتاب‌هایی که در فضای دهه نخست انقلاب نوشته شده است، نمی‌تواند به عنوان منبع تاریخ‌نگاری درست مورد لحاظ قرار گیرند، ‌چراکه تاریخ باید عاری از نگاه‌های  متصلبانه باشد و تنها کتاب‌هایی که به تدریج در دهه دوم و سوم انقلاب به تالیف درآمدند کم و بیش توانستند از واقعیت‌های سیاست‌های پیشین و به دور از نگاه‌‌های انقلابی و جنبه‌های فردی بگویند.

منبع: ایبنا
مرتضی رسولی‌پور، کارشناس تاریخ شفاهی معتقد است، کتاب‌هایی که در فضای دهه نخست انقلاب و در فضای کاملا ایدئولوژیک آن دوران نوشته شده‌اند، نمی‌توانند به عنوان منابع دقیق تاریخ‌نگاری تلقی شوند و به پژوهشگران و تاریخ‌‌‌نگاران در نوشته‌ها یاری برسانند.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.