آیت‌الله موسوی بجنوردی: به دستور امام، بسیاری از قوانین را اصلاح کردم

محمدصادق منتظری: برای گفتگو درباره نقش امام خمینی و دیگر فقهای قم بر قوانین اساسی و عادی به سراغ آیت‌الله سید محمد موسوی بجنوردی رفتم. وی که به واسطه ازدواج دخترش با سید حسن خمینی به عنوان یکی از چهره‌های شاخص بیت امام نیز مطرح است، سال‌ها در درس امام خمینی در نجف شرکت کرده و در دهه شصت نیز عضو شورای عالی قضایی و سخنگوی آن بوده است. وی اکنون مدیر گروه فقه و مبانی حقوق در پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی و نیز استاد فقه و مبانی حقوق در دانشگاه‌های مختلف است.

 

 

 

به عنوان مقدمه بحث بفرمایید که نگاه شما به تعامل میان فقها با مسائل نوین حقوقی به ویژه قوانین اساسی و عادی در 92 سال فعالیت حوزه علمیه قم چیست؟

قانون مدنی و تدوین آن هیچ ارتباطی به قم ندارد، مرحوم مدرس و عده‌ای از حقوقدان‌ها در تهران این قانون را نوشتند و عمدتا هدف آنها اسلام بود، البته از بعضی کشورهای خارجی هم استفاده کردند. چون خود بنده عضو شورای عالی قضایی بودم، بعد از انقلاب جزو کسانی بودم که در تدوین قوانین خیلی تلاش داشتم. ما اصلاحیه‌هایی به قانون مدنی زدیم، یعنی امام به ما فرمود مواردی را که خلاف شرع بین است عوض کنید. ما خیلی جاها از قوانین مدنی را اصلاحیه زدیم و تغییر دادیم. در حقوق جزا تغییر اساسی شد و قانون حدود و قصاص و دیات را ما وارد کردیم. در آیین دادرسی کیفری و آیین دادرسی مدنی هم موارد زیادی را ما اصلاحیه زدیم و درست کردیم. خیلی ما تلاش کردیم. البته درحقوق تجارت هم عده‌ای از آقایان قم هم می‌آمدند و کمک می‌کردند، آن هم در اصلاحیه و نه در نوشتن قوانین. البته حوزه علمیه قم که مؤسس آن حضرت آیت‌الله‌العظمی آقا شیخ عبدالکریم حائری یزدی بود، ایشان شاگردان بسیار مهمی داشت که معروف‌ترین‌اش حضرت امام خمینی است. همچنین حضرت آیت الله‌العظمی آقای گلپایگانی، حضرت آیت‌الله شریعتمداری، آیت‌الله نجفی مرعشی، آیت‌الله مرحوم آقا سید محمد داماد و عده زیادی که در طبقات بعدی بودند. اینها البته نقش مهمی داشتند ولی در قانونگذاری نمی‌توانم بگویم نقش داشته‌اند. آنها نقش مهمی در روشن‌گری‌ها و هدایت مردم و اصلاحات جامعه داشتند. چون حوزه علمیه قم حوزه اعلی بود.  قبل از آن حوزه مشهد حوزه مهمی بود و از بزرگانی هم در فقه و اصول و فلسفه و ادبیات بهره می‌برد و بی‌نظیر بود. فلاسفه بزرگی هم داشت مثل مرحوم حاجی فاضل حکیم. همچنین ادیب نیشابوری اول در ادبیات بی‌نظیر بود. حوزه مشهد خیلی رونق داشت. اصفهان حوزه علمیه مفصلی داشت. اراک مدتی حوزه علمیه مفصلی داشت، اما این اراک و اصفهان کم کم در قم متمرکز شد. بعد از وفات آیت‌الله بروجردی، امام خمینی فرد شاخص حوزه علمیه قم بود که بعد هم نهضت اسلامی شروع شد و ایشان اضافه بر اینکه مدرس اعلی در فقه و اصول قم بود، رهبری انقلاب را هم داشت و بعد هم شاگردان ایشان در احیای قوانین و چیزهای دیگر دخالت زیادی داشتند؛ برای مثال خود بنده ۱۴ سال درس امام در نجف رفتم. ایشان را که تبعید کردند به ترکیه و بعد به نجف، من ۱۴ سال درس ایشان را می‌رفتم. اکثر اینها،‌ خود آقای موسوی اردبیلی، آقای مؤمن قمی، آقای مقتدایی، آقای جوادی آملی و همه اعضای شورای عالی قضایی هم شاگرد امام بودند و از مکتب امام استفاده کرده بودند. یعنی ما می‌توانیم بگوییم که مبدع اجتهاد نوین که با روح قوانین جدید و امروزی قابل جمع است امام خمینی بود و بعد هم شاگردان ایشان چون مشرب ایشان را داشتند همین فکر را دنبال کردند و امام اضافه بر اینکه مجدد مذهب در قرن بیستم بود، در بعد قوانین و در بعد مقررات حکومتی هم مجدد بود. مثلا ما فقه‌مان قبل از ایشان فقه حکومتی نبود، فقهی بود که اصلا نظری به حکومت نداشت. امام فقه حکومتی را زنده کرد، یعنی اگر جامعه اسلامی حکومت داشته باشد،‌ فقه‌اش چه نوع حکومتی دارد. فقه را به حکومت ربط داد، یعنی طوری که فقه جدای از حکومت نباشد. چون ایشان عقیده داشتند در اسلام سیستم حکومتی داریم به نام حکومت قانون بر مردم، لهذا ما می‌توانیم بگوییم اجتهاد نوین که از امام سرچشمه می‌گرفت تأثیرات به سزایی در بعد قوانین مدرن که منطبق با اسلام بود گذاشت که آن هم از مکتب امام خمینی گرفته شده است.

پس شما معتقدید تأثیر فقها بر قوانین، بعد از انقلاب بیشتر بوده تا دوران قبل از آن؟

خیلی مؤثر بود. چون شاگردان امام عمدتا بودند و با آن دید امام خمینی که فقه حکومتی بود عمل می‌کردند و این موضوع خیلی موضوع مهمی بود که شاگردان ایشان با توجه به نظام حکومتی در اسلام، فقه و قوانین را تدوین می‌کردند. خود من خیلی در نوشتن قوانین دخالت داشتم که از افکار و اندیشه‌های امام الهام گرفتم. من دو دوره عضو شورای عالی قضایی بودم، مرتبا ایشان به من تأکید می‌کردند که برو در قوانین غوطه‌ور شو، می‌گفت که تو در سیاست و این حرف‌ها نیستی،‌ این آقایان بیشتر در سیاست هستند و وقت‌شان عمدتا در امور سیاسی می‌گذرد. من هم شب‌ها تا ۲ و ۳ بعد از نصف شب می‌نشستم قوانین را می‌نوشتم و تلاش می‌کردم تا الحمد لله می‌توانیم الآن بگوییم تقریبا – نمی‌گویم صد در صد قوانین ما با اسلام مطابقت دارد – اکثر قوانین ما منطبق بر اسلام است. در عین حال برخی قوانین هم مدرن است و با مسائل روز کاملا منطبق است.

در طول یک قرن فعالیت حوزه علمیه قم، بعد از امام خمینی کدام یک از فقها بیشترین نقش را در بحث تقنین داشتند؟

ما نداشتیم از علمای قمی مگر شاگردان ایشان. اگر کسی هم بود از شاگردان ایشان بود.

مشخصا کدام شاگرد ایشان خیلی تأثیر در قانون‌گذاری و تغییر قانون داشتند؟ بیشتر از نظرات کدام فقها در قانون‌گذاری و قضا الهام می‌گرفتند؟

آنها همه نظریات امام را می‌گفتند. خودشان نظریه تازه‌ای نداشتند و همه‌شان نظریات امام را پیگیری می‌کردند. من کسی را در قم سراغ ندارم که خودش نظریه تازه‌ای ابداع کرده باشد. گفتم که قوانین را شورای عالی قضایی می‌نوشت، در شورای عالی قضایی هم همه شاگردان امام بودند و کاملا نظریات ایشان را می‌دانستند و مرتبا با امام در رابطه بودیم و لهذا عمده تدوین قوانین در شورای عالی قضایی انجام شد. اینها همه شاگردان امام بودند. آیت‌الله منتظری شاگرد بیست ساله امام است؛ هم در فلسفه و هم اصول و هم فقه. مثلا ایشان ده سال پیش امام فلسفه خوانده‌اند. مرحوم آقای منتظری و آقای مطهری شاگردان اولیه امام هستند. مرحوم بهشتی متأخر از این‌هاست. یعنی رتبه بعد است. رتبه اول آیت‌الله منتظری و آیت‌الله مطهری بودند و این دو جزو شاخه‌های درجه یک درس امام بودند. آن‌ها ده سال فلسفه پیش امام خواندند و واقعا هر دوی این‌ها فیلسوف بودند و هر دو در ادبیات و مبانی اصول خیلی قوی بودند و هردو در فقه چقدر خوش‌ذوق بودند، ذوق عرفی داشتند. انسان ممکن است در حجره در را به روی خودش ببندد و فقه بنویسد در حالی که از جامعه دور باشد، این فقه خیلی خوب در نمی‌آید. اما کسی در جامعه باشد و فقه بنویسد می‌تواند یک فقه نوینی را که امروز به درد جامعه می‌خورد بنویسد. امام و شاگردانش این تیپ بودند. فقه‌شان با اعتبار جامعه و دردهای جامعه در نظر گرفته می‌شد و لذا فقه‌شان فقه نوینی است که در عین حالی که با مُرّ اسلام منطبق است، مشکلات جامعه را هم حل می‌کند که سردمداران آن مرحوم آیت الله منتظری، شهید آیت‌الله مطهری، شهید آیت الله بهشتی، ‌آیت‌الله سبحانی و آیت‌الله مکارم بوده‌اند.

آیا می‏توانیم ​بخش‏های دینی ​قانون اساسی مشروطه را متأثر از حوزه نجف و قانون اساسی مصوب 58 را متأثر از فقهای حوزه قم دانیم؟

در قانون اساسی مشروطه عمدتا آقای مرحوم آخوند خراسانی و حاج میرزا حسین میرزا خلیل و آشیخ عبدالله مازندرانی و به طور عمده آخوند خراسانی مؤثر بودند. قانون اساسی جمهوری اسلامی که نوشته شد عمدتا همان قانون اساسی قبلی است، یعنی ما اصولی را اضافه کردیم و الا قوانین اساسی قبلی از مُرّ اسلام گرفته شده بود و زیر نظر مراجع تقلید بود و حتی در قانون اساسی سابق این لحاظ شده بود که باید قوانین زیر نظر چند مجتهد جامع‌الشرایط در مجلس تدوین شود. مرحوم مدرس اصلا برای همین آمد،  به عنوان یک مجتهد جامع الشرایط آمد، یا مرحوم  سید عبدالله بهبهانی یا مرحوم سید محمد طباطبایی کسانی بودند که به عنوان مجتهدینی که اجتهادشان محرز بود همکاری می‌کردند. فقط در زمانی که رضاخان و فرزندش آمدند اوضاع را به هم زدند. مرحوم مدرس بعد از آمدن رضاخان با توطئه مسموم شد و با اختناق ایجاد شده کار خراب شد. پس من در کل این دو قانون اساسی را مشابه می‌دانم.

مهم‌ترین تأثیر و ابداع امام در قوانین بعد از انقلاب چه بود؟

در همه ابعاد، قانون مدنی، قانون تجارت. چون ایشان جزو فقهایی است که من می‌توانم بگویم نمونه یک است و در همه جا برای خودش حرف دارد. ممکن است فقها یا فقیهی داشته باشیم که دنباله‌رو فقهای قبلی هستند. ایشان از کسانی بودند که در همه چیز مبنا داشتند چون فقیهی مسلح بودند. در اصول شماره یک، در فلسفه شماره یک، در عرفان شماره یک. یعنی یک مجمع علومی است که شما می‌دانید که وقتی یک فقیه مسلط در اصول و فلسفه اسلامی و عرفان و ادبیات باشد می‌تواند یک معجون خوبی از آن دربیاید. تعداد زیادی از فقها اصلا سرکاری با فلسفه ندارند در حالی که فلسفه یک عمق و دقت نظری به انسان می‌دهد که کسی که فلسفه بلد نیست آن عمق و دقت را ندارد.  امام در عین حالی که نظرش نظر عرفی بود این دقت نظر را هم داشت و لذا معجون خوبی درمی‌آمد.

نتیجه چندین دهه دخالت مؤثر فقها در قانونگذاری را چطور ارزیابی می‌کنید؟ این مسأله چقدر به غنای قانون و تکامل فقه ما کمک کرده است؟

خیلی مؤثر بودند. فقها نقش مهمی در قانونگذاری داشتند. چون قوانین باید بر مرّ قانون باشد و فقها هم خودشان ایدئولوگ فقه و قانون هستند و حرف اول را آنها می‌زنند. فقها نقش اساسی داشتند و اصلا قوانین را اینها نوشتند. عرض کردم بعد از اینکه امام خمینی وارد عرصه شد توانست قوانین مدرن و در عین حال اسلامی و فقهی را وارد قوانین کند.

طیف نجفی‌ها و شاگردان دیگر فقها چه تأثیری در بحث قوانین داشتند؟

متأسفانه برخی از نجفی‌ها اصلا نقشی نداشتند، چون یک عده از آنها از ابتدا خیلی با انقلاب موافق نبودند. طرز تفکر آنها هم با طرز تفکر امام متفاوت بود. همانطور که گفتم نقش اساسی دست شاگردان امام بود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 منبع: شهرقانون شماره نهم
محمدصادق منتظری: برای گفتگو درباره نقش امام خمینی و دیگر فقهای قم بر قوانین اساسی و عادی به سراغ آیت‌الله سید محمد موسوی بجنوردی رفتم. وی که به واسطه ازدواج دخترش با سید حسن خمینی به عنوان یکی از چهره‌های شاخص بیت امام نیز مطرح است، سال‌ها در درس امام خمینی در نجف شرکت کرده و در دهه شصت نیز عضو شورای عالی قضایی و سخنگوی آن بوده است. وی اکنون مدیر گروه فقه و مبانی حقوق در پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی و نیز استاد فقه و مبانی حقوق در دانشگاه‌های مختلف است.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.