کسی آدرس منزل سعید مرتضوی را بلد است؟!
گفت که جعفری مقدّم، رئیس نیروی انتظامی خیلی مرد است که در تلویزیون، صراحتا گفته که مرتضوی دروغ می گوید. و گفت که رهبری به او قول داده که هیچ ملاحظه ای در جریان دادرسی نخواهد شد. از وساطت ها و تطمیع و تخویف های دیگران هم گفت که هیچ یک را نپذیرفته و مرعوب نشده است. از چگونگی رضایت پدر یکی دیگر از قربانیان هم گفت؛ پدری که تاجر بوده و در ازای رضایت، یکی از مشکلات تجارتش حل شده است.
1. عید قربان سال گذشته در فرودگاه مشهد، وقتی در صف گیت، منتظر رسیدن نوبت برای دریافت کارت پرواز بودم، صدای پر طنین و سرشار از لهجه تهرانیِ نفرِ پشت سری، مرا به خود آورد. از طولانی شدن زمان انتظار و عدم اختصاص بیش از یک گیت به پروازها گله می کرد. توجّهی نکرده و این صبحت ها را حمل بر غرغرهای روزمرّه مردم از زمین و زمان کردم؛ امّا بدون اینکه سرم را برگردانم و نگاهش کنم، به آن ها گوش می دادم. عاقبت، مرد آن قدر صحبت کرد و گله نمود که سرم را برگردانم تا به او یاد آور شوم که یا دست از غرغر بردارد و یا اگر اعتراضی دارد برود به دفتر هواپیمائی بکند و از این حرف ها … سرم را که برگرداندم و مرد را دیدم امّا، نظرم عوض شد. مرد آشنا بود. شناختمش؛ عبدالحسین روح الأمینی، رئیس سابق انستیتو پاستور و پدر یکی از قربانیان حادثه کهریزک.
قدی بلند، شکمی بزرگ و صدائی رسا داشت. با او دست دادم و مصافحه کردم و صحبت را به کهریزک کشاندم. بسیار گله داشت والبتّه به همان اندازه هم امیدوار بود. می گفت هر جا که می رود مرتضوی آدم دارد و نمی گذارد کارها پیش برود. به دادسرای انتظامی قضات هم که رفته، جواب شنیده که آدرس منزل او را ندارند تا برگه احضاریّه را به دستش برسانند! آدرس منزل کسی که آن زمان، رئیس سازمان تأمین اجتماعی بوده و کلّی محافظ رسمی، هر روز در کنار او، مشغول خدمت بودند. گفت که در دادسرا، آن قدر فریاد زده و داد و هوار راه انداخته تا عاقبت، مجبور شده اند آدرس منزل دادستان سابق تهران را پیدا کنند! گفت که جعفری مقدّم، رئیس نیروی انتظامی خیلی مرد است که در تلویزیون، صراحتا گفته که مرتضوی دروغ می گوید. و گفت که رهبری به او قول داده که هیچ ملاحظه ای در جریان دادرسی نخواهد شد. از وساطت ها و تطمیع و تخویف های دیگران هم گفت که هیچ یک را نپذیرفته و مرعوب نشده است. از چگونگی رضایت پدر یکی دیگر از قربانیان هم گفت؛ پدری که تاجر بوده و در ازای رضایت، یکی از مشکلات تجارتش حل شده است.
2. حجّۀ الإسلام محمّدرضا زائری، سردبیر نشریه خیمه و سردبیر چندین و چند نشریه دیگر، از نیروهای خیلی ارزشی و اصطلاحا خودی است. چند روز پیش نوشته بود که در دادگاه نشریه خیمه، در همان جلسه اوّل دادرسی، مرتضوی به او پیشنهاد داده که در برگه ای بنویسد که از آمریکا و انگلیس پول می گرفته تا حکم تبرئه او را صادر کند. نوشته بود که پیشنهاد دادستان تهران و رئیس دادگاه ویژه مطبوعات آن قدر او را شگفت زده کرده بوده که تا چند روز کاملا مبهوت مانده است. پیش از او خطیب مشهور کشور و سخنران سابق مجالس بیت رهبری، ناصر نقویان هم به شیوه محاکمه مرتضوی اعتراض کرده بود. عبّاس عبدی نیز سال ها پیش گفته بود که در دادگاه روزنامه سلام، قاضی سابق دادگاه ویژه مطبوعات، صراحتا به او قول آزادی در مقابل اعتراف به بعضی چیزها را داده بود و البتّه با همان صراحت و وقاحت هم به قول خویش وفا نکرده بود. داستان حدّاد عادل و «قول شرف» را هم که همه می دانند.
3. نخست وزیر و رئیس مجلس سابق، بسیاری از اعضای حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و تعداد فراوانی از روزنامه نگارها و فعالّان حوزه سیاست و غیر سیاست، پس از انتخابات سال 88 دستگیر شده و هنوز در انتظار محاکمه اند. برخی را حتّی همان روز بعد از انتخابات دستگیر کردند تا مبادا آسایش مردم را مختل گشته یا خدای ناکرده کسی کشته شود. بعضی را مدّت هاست در انفرادی نگه داشته اند و برخی را با تخفیف، در بند عمومی. خدای را بسی شکر که آنان که آزادند نه باعث کشته شدن کسی در کهریزک شدند، نه با قضاوت های مهرورزانه شان و تعطیلی فله ای مطبوعات، افراد فراوانی را از کار بی کار کرده و آسایش خانواده ای را از میان بردند، و نه به قول شرف خویش پشت ننمودند. باز هم شکر!
4. صحبت های روح الأمینی که تمام شد، خواستم بگویم چه قدر ساده دل است که امید به محاکمه کسی دارد که پس از فاجعه کهریزک، ترفیع درجه گرفته و رئیس بزرگترین سازمان مالی کشور می شود. خواستم بگویم چگونه در پی به دست آوردن حکم بازداشت کسی است که حتّی آدرس منزلش را هم به او نمی دهند؛ کسی که حتّی پس از چنین اتّهامات سنگینی هم، باز آن قدر پشتش گرم است که در دفتر کارش، مخفیانه از برادر رؤسای دو قوّه فیلم بگیرد و مایه استهزاء مجلسیان شود و آب هم از آب تکان نخورد. همه این ها را می خواستم بگویم امّا نگفتم. راستش را بخواهید نتوانستم بگویم. یعنی دلم نیامد. بیچاره، داغ پسر دیده بود. درست نبود ناامیدش کنم. در تمام این مدّت، همسرش هم در کنار او، به حرف های ما گوش می کرد. وقتی فوت پسرشان را تسلیت گفتم، مرد سرش را به زمین دوخت و به آرامی تشکّر کرد. همسرش نیز همین طور. مطمئن شدم کار درستی کردم که نگفتم.
گفت که جعفری مقدّم، رئیس نیروی انتظامی خیلی مرد است که در تلویزیون، صراحتا گفته که مرتضوی دروغ می گوید. و گفت که رهبری به او قول داده که هیچ ملاحظه ای در جریان دادرسی نخواهد شد. از وساطت ها و تطمیع و تخویف های دیگران هم گفت که هیچ یک را نپذیرفته و مرعوب نشده است. از چگونگی رضایت پدر یکی دیگر از قربانیان هم گفت؛ پدری که تاجر بوده و در ازای رضایت، یکی از مشکلات تجارتش حل شده است.مصطفی درّی
ممنون مسعود جانولی فکر کنم متوجه منظور آقای دری و من نشدیاگه به تیتر دقت کنی «کسی آدرس منزل سعید مرتضوی را بلد است» این مطالب فقط جهت نقدر مرتضوی هست من نمیگم مرتضوی معصومه یا صد در صد بی گناه ولی خوب دیگه این جوری که آقای دری هم نوشته نیست.خوب به نظرت چرا کسی به من اجازه شکایت نداد؟! منم دستگیر شدم کتک خوردم چرا فقط این سه نفر (بهتره بگم دو نفر) حرفشون به جایی رسیده و شکایت کردن؟! در حالی که میدونیم صدها نفر کشته و زخمی و زندانی شدن (من که میگم ی کاسه ای زیر نیم کاسه است)حالا به اینا کار ندارم من بحثم اینه اینا رو نیروی انتظامی یا لباس شخصی ها بازداشت کردن چرا به جرم بازداشت غیر قانونی از مرتضوی شکایت کردن؟!خیلی جای بحث داره….در رابطه با مورد سوم بحث من سر این جمله آقای دری بود «حجّۀ الإسلام محمّدرضا زائری، سردبیر نشریه خیمه و سردبیر چندین و چند نشریه دیگر، از نیروهای خیلی ارزشی و اصطلاحا خودی است» چه نیروی ارزشی هست که با حکم دادگاه روحانیت بازداشت میشه؟ چه نیروی خودی هست که علیه نماز و امامان یاداشت مینویسه؟!بحث قوه قضائیه نبود کهشما نقد رو با کوبیدن اشتباه گرفتید نقد اینه که خوب و بد در کنار هم باشهخوبه کسی از برادر دو رئیس قوه که پیشنهاد رشوه رو میده بد نمیگه‌ها
بسیارعمیق وازسردرد.موفق وپیروز باشید.
خداوند حفظتان کند.ممنون از یادداشت زیباتون.
برادر ارجمنداین درد را با پوست و استخوان درک می کنم.درد تا بیان نشود درمان نمی شود.متشکرم و به امید درمان این دردها.
خداوند حفظتون کنه و همه را به راه راست هدایت کنه.موفق باشین.