مظلومیت بهشتی‌های دیروز و امروز

هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، وقتی شهید بهشتی متوجه شد بعضی از طلاب وفضلای جوان در تلاش وتکاپو هستند تا مردم را به زور به بهشت ببرند.

در آستانه سالروز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط ایادی دشمنان خارجی وشهادت شهید مظلوم آیت الله بهشتی وهفتاد و دوتن از یارانش  هستیم. فرصت مناسبی است به گذشته ها برگردیم واز لابلای تاریخ برای آینده خویش ره توشه ای  بردار یم.

 

آیت‌الله  شهید سید محمد حسینی بهشتی یکی از شخصیت‌های برجسته حوزوی است که نقش او در بیداری مردم در نهضت اسلامی وتأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس اصل  ولایت فقیه  بر کسی پوشیده نیست.  او از جمله روحانیان روشن‌ضمیری است که هم در مرحله تئوری ونظریه‌پردازی  حرف‌های نو برای گفتن  داشت وهم در وادی عمل و اجرا موفقیت‌هایی را به خود اختصاص داد. اگر چه دشمنان  به گوهر وجودی‌اش پی بردند و با ارتکاب جنایتی بزرگ از خدمات اجتماعی وسیاسی اومانع شدند و این  مجتهد سیاسی و زمان‌شناس را از صحنه سیاسی واجتماعی کشورحذف کردند.

 

شهید بهشتی مظلوم با این که کمتر درحوزه درسی  امام خمینی حاضر شده بود اما افکار واندیشه های فقهی ،سیاسی ،عرفانی ،اخلاقی و بخصوص مبانی حکومتی  امام را  خوب دریافته بود وامام  امت نیز به ایشان اعتماد کامل داشت چنانکه در  طول نهضت اسلامی وبعد از پیروزی ، مسئولیت های بس مهمی را به  ایشان واگذار نمود.بنابراین از جهاتی آیت الله بهشتی را می توان جزو شاگردان ومعتمدان ویژه امام خمینی به حساب آورد .

 

تجربه 35 سال گذشته به‌خوبی نشان داد مردم ایران اگر بخواهند، راه امام وانقلاب تداوم داشته باشد باید این راه  را در افکار و اندیشه‌ها وعملکردهای شاگردان ویژه ایشان بجویند. شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله بهشتی، کشتی  نجات امت اسلامی ایران به شمار می‌آیند  که می‌توانند در رخدادهای مهم و گردوبادهای تند  وظلمانی، چراغ راه هدایت باشند ودرمراجعه به آثار گرانسنگ آنان راه درست از نادرست تشخیص داده شود.

 

یکی از مشکلات شخصیت هایی مانند آیت الله بهشتی این بود وهست که این بزرگان چون حداقل نیم قرن از زمان خویش جلوتر هستند، افکار واندیشه‌هایشان برای بسیاری، حتی تحصیل کنندگان حوزوی ودانشگاهی قابل درک وهضم نمی‌باشد ومشکل آفرین می شود. هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، وقتی شهید بهشتی متوجه شد بعضی از طلاب وفضلای جوان در تلاش وتکاپو هستند تا مردم را به زور به بهشت ببرند، طی سخنانی در  مسجد اعظم قم خطاب به آنان چنین فرمود:

 

«به طلاب وفضلای حوزه هم به دنبال این بحث یک پیشنهاد دارم وآن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه وآزادانه خود را برمبنای معیارهای اسلامی بسازند واین خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید، زمینه‌سازی کنید برای رشد اسلام، ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، می‌خواهد خودسازی داشته باشد، خودش، خودش را بسازد، اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل  کنید که ا گر تحمیل  کردید آنها علیه این تحمیلتان طغیان خواهند کرد. انسان عاشق آزادی است، می‌خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را  بسازد، « اما شاکرا واما کفورا».

 

آن‌قدرتحمیل راه وعقیده بر انسان‌ها نامطلوب است که خدا به پیامبر اکرمش خطاب می کند.(پیغمبر اصرار داشت، پافشاری می‌کرد، زحمت می کشید، خودش را به رنج وتعب می‌انداخت که مردم را به راه خدا بیاورد) که ای پیغمبر کار تو هم حد دارد.(افی انت تکره الناس حتی یکونوا مومنین) تو می‌خواهی مردم را وادار کنی، مجبور کنی که آنها مؤمن باشند، اینکه راه پیغمبر نیست.

 

توصیه من  به طلاب عزیز وبه فضلای ارجمند این است که منادی حق باشید، دعوت کننده به حق باشید، آمر به معروف و ناهی از منکر با رعایت تمام معیارهای اسلامی‌اش باشید، اما مجبورکننده مردم در راه اسلام نباشید، چون آن مسلمانی ارزش دارد که از درون انسان‌ها وعشق انسان‌ها بجوشد و بشکفد.  ندیدید  مردم ما در این دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشی وچه خود شکوفائی نشان دادند؟

 

بزرگ‌ترین اصل بعد از پیروزی یک انقلاب چیست؟  تداوم  همان انقلاب است، همین‌طور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند و رهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه  خدا  وراه اسلام، راه حق وراه خیرو صفا وراه صدق را انتخاب کنند وادامه دهند، این است سفارشم به طلاب وفضلای عزیز.»(روزنامه اطلاعات،پنجشنبه،15/12/1357،ش 15801 ،ص5)

 

این سخنان با  اینکه روشن  ومبرهن بود اما برای بسیاری از همکسوتان ایشان مفهوم نشد و بسیار گران آمد.  برخی محافل وافراد تنگ نظر که همه چیز را از روزنه  تنگ و تاریک خود می‌بینند نتوانستند معنای  درست سخنان شهید بهشتی را دریابند، یا منافعشان را در خطر دیدند، شروع به فضاسازی کردند. گفتند بهشتی دین تازه‌ای آورده است واین حرف‌ها بدعت در دین است و شروع به اتهام‌زنی‌های عجیب وغریب کردند.

 

نسل حاضر وآینده خیال نکنند که اتهام بی‌دینی، ریاست‌طلبی، وابسته به اجانب، انگلیسی وآلمانی بودن و سایر تهمت‌ها و افتراها را فقط  گروه‌های ضد انقلاب، مجاهدین خلق، حزب توده، فدائیان خلق و… به ایشان می‌زدند، بلکه  افرادی به ظاهر مقدس، با قیافه‌های اخلاقی،  اول وضو می‌ساختند  و قصد قربت می‌کردند، بعد به انگیزه دفاع از حریم دین وانقلاب،  این تهمت‌ها  و دروغ ها را به او می‌بستند. حتی یک هفته قبل از شهادت شهید آیت‌الله بهشتی درب مدرسه فیضیه را به روی ایشان بستند  تا   به تصور خودشان مانع ازسخنرانی و بدعت‌گذاری‌های او بشوند. بهشتی مظلوم در حالی روز هفتم تیر 1360 ترور فیزیکی شد و به شهادت رسید که قبل از آن، صدها بار توسط ایادی متحجر ومحافل تندرو، ترور شخصیتی شده بود.

 

تنها یکی از آنها، آقای شیخ علی تهرانی  خوش انصاف بود. او در مدرسه «پریزاد و دودرب» حوزه مشهد،  تدریس فلسفه و درس اخلاق داشت. مقالات اخلاقی او مرتب در روزنامه‌ها و مجلات چاپ  می‌شد و به قول بعضی‌ها غوغا می‌کرد، اما تندروی‌ها، تنگ‌نظری‌ها واحیاناً حسادت‌هایش، خیلی زود  او را از پای در آورد و شد آنچه نمی‌بایست می‌شد.

 

این‌گونه تندروی‌ها واتهام‌زنی‌ها نسبت به اشخاص مصلح واحیاگراز صدر اسلام تاکنون همیشه بوده  وبعدها نیز خواهد بود، چنانکه هم‌اکنون نیز شاهد همین اتهام‌زنی‌های کذایی  نسبت به  اشخاص محترمی هستیم که می‌خواهند راه  خمینی و راه بهشتی را  استمرار بخشند و یا  امروزخودشان به‌حق «بهشتی زنده» به شمار می‌آیند. جالب تر، کسانی که آن روز بهشتی مظلوم  را آماج تهمت‌ها و تمسخرها قرار می‌دادند، امروز ماسک حمایت از «بهشتی دیروز» بر چهره انداخته وعکس  آن مظلوم بر بالای سر گرفته، این بار «بهشتی‌های امروز» را مورد هجمه  قرار داده  و زیرکانه ندای «واسلاما» سرمی دهند و به راستی  بزرگ‌ترین فتنه نیز همین است وتشخیص سره از ناسره آن برای بسیاری دشوار.

 

راستی چه کسانی دیروز آن شهید مظلوم را نعوذ بالله «راسپوتین انقلاب» می‌نامیدند وهم اینک  چه کسانی  «بهشتی‌های امروز» را به انگلیسی و امریکایی بودن متهم می سازند؟! نقاط مشترک اینان در چیست؟

 

در تاریخ آمده است، وقتی سید جمال‌الدین  اسدآبادی به دستور ناصرالدین شاه دستگیر وزندانی شد، یکی از شاگردانش به نام میرزا رضا کرمانی در صحن حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) طی سخنانی خطاب به زائران گفت: ای مردم! شما آمده اید «امامزاده‌های مدفون در زیر خاک» را زیارت کنید واز آنها تجلیل نمایید که بسیار کار ارزشمندی است اما نمی دانید در این کشور چه  ظلم وستم و جنایتی‌هایی در حق «امامزاده‌های زنده» می کنند وآنها را به بهانه‌های واهی به غل وزنجیر می‌کشند.

 

باید ازنکته های تاریخی  درس عبرت بگیریم، به‌خصوص هشت سال دوران حاکمیت جریان افراطی وانحرافی، تجربه  تلخی برای مردم مسلمان ایران شد. مبادا به خاطر دفاع از شهید بهشتی دیروز از شهید بهشتی‌های امروز غفلت کنیم. نباید اجازه داد کسانی به خود جرئت داده واز شهید بهشتی دیروز خاطره نقل کنند وبعد به وسیله آن بهشتی‌های امروز را از صحنه خارج نمایند. مبادا خاطره‌گویی از شهید بهشتی دیروز حربه‌ای برای سرکوب بهشتی‌های امروز باشد. هر دوی اینها در کنار هم برای ما ارزشمند است. غفلت از یکی وتوجه به دیگری انحراف آشکار است.به عبارت روشنتر، اصلا حفظ وحراست از اندیشه‌های ناب بهشتی دیروز، با قطع‌نظر از تفکرات بهشتی‌های امروز نمی‌تواند معنا ومفهومی داشته باشد.

 

اگر هوشیار وبیدار نباشیم زمینه آن همه فجایع ومصائب دوباره فراهم شده وشخصیت‌های اصیل وتأثیرگذار انقلاب ونظام باز از صحنه‌های  نقش‌آفرینی به انزوا کشیده خواهند شد وبه دنبال آن انحراف، انحطاط، انهدام، توسری خوری ،سردرگمی  واختلاف و فضای بدبینی وامنیتی دامن همه را خواهد گرفت.

 

«ان الله لا یغیربقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» هر چه کردیم به دست خود کردیم. این ما هستیم که تصمیم می گیریم  سرنوشت خود را به دست چه کسانی بسپاریم؟  به دست پر توان شخصیت‌هایی که مانند بهشتی، حداقل  نیم قرن از زمان خویش جلوتر هستند؟ یا تحت تأثیر القائات و وسوسه‌های آنهایی  گرفتار می‌شویم که به  مقدارهمین مدت از زمان خود عقب‌ترند و به قول معروف در «عصر  قَجَری» زندگی می‌کنند؟

 

خدایا، از وسوسه‌های خناسان به تو پناه  می‌بریم!

خدایا، مردم ما، جوانان ومسئولان ما را در راه اعتدال وصراط مستقیم که همان راه  شهید بهشتی دیروز وبهشتی های امروز است، پایا وپویا محافظت بفرما!

خداوندا، همه ما را در راستای شناخت افکار واندیشه های بهشتی های دیروز وامروز  پر انرژی وموفق بدار!

آمین یا رب العالمین!
هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، وقتی شهید بهشتی متوجه شد بعضی از طلاب وفضلای جوان در تلاش وتکاپو هستند تا مردم را به زور به بهشت ببرند.عبدالرحیم اباذری

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.