گفت‌وگوی انتقادی با مولانا

مولوی:

رنج و غم را حق پی آن آفـرید

تا بدین ضد، خوشدلی آید پدید

من:

پس هدف خشنودی و دلدادگی است

همچو زادن کز برای زندگی است

 مولوی:

آزمودم مرگ من در زندگی است

چون رهم زین زندگی، پایندگی است

من:

زندگی، آغوش باز کبریاست

بندگی بی زندگی، کبر و ریاست

مولوی:

ای تو در کشتی تن رفته به خواب

آب را دیدی؟ نگر در آبِ آب

من:

چون پی نانْ آبرو از ما رود

نان و آب اندیشۀ جان‌ها شود

مولوی:

آب کم جو تشنگی آور بدست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

من:

در زمان قحـطی آب قـنـات

چون روم من در پی آب حیات؟

باز هم من:

چشمۀ اندیشه‌ات پرجوش باد

تشنگان مثنوی را نوش باد

 
رضا بابایی

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. یاسر آئینی

    با سلام. جناب آقای بابائی چند نکته در مناظره شما به چشم میخورد که به شرح آن میپردازم.
    1-اشعار نغز و عرفانی مولانا که حاصل 35 سال اندوخته ایشان از عشق و معرفت است دارای جایگاهی بدیع میباشد که به جرات میتوان گفت کسی نمیتواند به امثال بیبدیل ایشان خدشه ای وارد نموده و کسی باب مناظره با ایشان را مفتوح نماید.
    2-جواب به ابیات قید شده در مناظره شما این موضوع را مشخص میکند که شما از روی ظاهری و بازی با کلمات در اشعار آن حضرت نگریسته اید که عارضم جای بسی تعمق به ژرفای ابیات شما را از پاسخ گویی به ابیات مانع و شرم انگیز خواهد نمود.
    3- مولانا شناسان غربی و شرفی هنوز بعد از سالهای متمادی نتوانسته اند در کشف رموز و پی بردن به ژرفای بینش آن حضرت تا انتها غوطه ور شوند. و در نیمه های راه باز مانده اند.
    4- کلام مولانا مثال وحی است که در صحت و کمال مطلف برگرفته از آیات قرآنیست. اصل است . و اصل را باید اول تحقیق کرد بعد پذیرفت.پس نقصانی وارد نیست.
    5- نگرش در زندگینامه و شیوه زندگانی آن بزرگوار این مطلب را مبین است که تجربه های عرفانی ایشان بیتمثیل و بی بدیل است و رخنه و خللی وارد نیست.
    6- نگریستن در احوالات این شخص ما را یاد سوره کهف و داستان عارف عالی قدر و مصاحبه ایشان با حضرت موسی به تفکر وامیدارد. که اری مقام عارف و مرتبه شناخت ایشان در کجای عرش اعلی جای دارد.
    موارد بسیار و فرصت اندک است. بس بسنده میکنم با یک بیت از حضرت مولانا:
    این دل مجنون مست بند بدرید و جست / با سر مستان مپیچ هیچ مگو رو خموش

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.