غرب خیلی دیر فهمید

غرب دست کم سه سال دیر فهمید و حالا هم که فهمیده تصمیم گیری برایش پرهزینه و دردسر آفرین شده است. درماندگی در سیاست غربی ها برابر داعش کاملا مشهود است. آنها چه خواهند کرد؟

 

امروز با بریده شدن سر جمیز فولی، کامرون مسافرت تفریحی خود را نیمه تمام گذاشت و به لندن برگشت. اولاند هم به سخن آمده، طرح برگزاری یک همایش بین المللی را برای مبارزه با تروریسم داد. باید اوباما هم در برابر این حادثه بهت زده شده باشد و به عنوان یک دمکرات دست روی دست گذار، نگران عواقب آن باشد. داعش با این کار، دست همه را در حنا گذاشت.
 

حالا یا غربی ها باید با تمام وجود به میدان مبارزه بیایند و در این راه هزینه های مالی و جانی سنگین را تحمل کنند یا آن که پنهانی با داعش بسازند و اجازه دهند که این گروه به اهداف خاص خودش برسد. دومی که مقدور نیست، اولی هم بسیار سخت است. راه میانه یا به عبارتی خوابیدن وسط لحاف هم وجود ندارد، یعنی طوری خوابیدن که در هر حال زیر لحاف باشد!
 

طی سالهای گذشته که ماجرای سوریه شدت داشت، بارها به غربی ها هشدار داده شد که مواضع شما سبب تقویت تروریسم می شود و لازم است بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید. اما زیر فشار عربستان سعودی که مدافع جیش الحر بود، غربی ها همان راه وسط لحاف را انتخاب کردند. در حالی که می توانستند از اسد به عنوان ابزاری برای مبارزه با افراط استفاده کرده و اجازه ندهند اول نیمی از سوریه برود و حالا هم عراق، و دنبالش در اروپا و امریکا مشکل برای غربی ها درست شود.
 

غربی ها که گرفتار تذبذب عجیبی شده بودند، با تزریق امکانات و پول به مخالفان در سوریه، که مسلما بخشی از آن نصیب همین گروه های افراطی می شد، در این زمینه مقصرند. به علاوه، با حمایت نکردن از دولت اسد، که سدی محکم برابر تروریستها بود، ولو به عنوان «بد» در مقابل «بدتر» موضعی نگرفتند.
 

در این مدت، هزاران اروپایی از سراسر این کشور به سوریه رفتند و امروز افتضاح به حدی شده که یک بریتانیایی در حالی که با لهجه بریتانیایی صحبت می کند، سر یک امریکایی را می برد و برابر چشمان میلیاردها انسان روی سینه او می گذارد. ای کاش این ویدئو ساختگی باشد ولی ظاهرا نیست و سریال ادامه داری است.
 

یک نکته و ضمنا مسخره، آن است که غربی ها در این میانه، اسیر و بازیچه سیاست های خصمانه دو کشور ترکیه و سعودی با یکدیگر و رقابت آنها شدند. ترکیه و سعودی بر سر تسلط بر مصر و سوریه رقابت کردند. سعودی ها بردند و اردوغان را شکست دادند. اردوغان هم عراق را با داعش علَم کرد و دست سعودی را از عراق کوتاه کرد. اکنون که مفتی اعظم سعودی فتوا علیه داعش می دهد، عمق فاجعه را می توان درک کرد که اصل این ماجرا، یا بخش اعظم آن، بین دو کشور ترکیه و سعودی است و امریکایی ها و غربی ها بازنده اصلی در این میانه هستند.
 

مسلما ایران نباید در این قضایا دخالت کند، زیرا مشکل اصلی، در سه جبهه است: جبهه میان غربی ها و داعشی ها، جبهه میان ترکیه و سعودی، و جبهه میان القاعده و داعش. یعنی سه جبهه متفاوت که ایران هیچ منفعت جدی برای حضور در آنها ندارد. البته داعش برای امنیت ایران خطرناک است، اما بعید است که با این همه مشکل، در این سمت و سو، حرکتی داشته باشد مگر آن که جناحی خودسر از عوامل آن دست به اقدامی بزنند.
 

یک نصیحت پدرانه میگوید، در نبردی که دیگران درگیر هستند، و شما توان حل و فصل و جدا کردن و خاتمه دادن به آن را ندارید، بهتر است دست خود را کنار بگیرید و راهتان را جدا که مبادا در این میانه، آنها همدیگر را رها کرده به سراغ شما بیایند.
 

بدون شک همه طرفها درک می کنند که ایران نقش مهمی در منطقه دارد، اما ایران هم باید درک کند که تنها هوشیارانه مراقب اوضاع باشد و از منافع ملی و مذهبی خود در ایران و عراق و سوریه، در حد دفاع از کیان خود، قاطعانه و آگاهانه دفاع کند.
غرب دست کم سه سال دیر فهمید و حالا هم که فهمیده تصمیم گیری برایش پرهزینه و دردسر آفرین شده است. درماندگی در سیاست غربی ها برابر داعش کاملا مشهود است. آنها چه خواهند کرد؟رسول جعفریان

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.