علامه مجلسی و منصب های دنیوی به روایت آیت الله شبیری زنجانی

آیت الله شبیری زنجانی در بیاناتی که سایت ایشان پیرامون رابطه علمای عهذ صفوی با سلاطین صفوی منتشر کرده، به نقل از این استاد سطح عالی حوزه آورده است: کتابی است به نام حدیقه الشیعه که بنده از آن اطلاعی نداشتم، البته نه آن کتاب معروف مرحوم اردبیلی بلکه رساله ای به نام حدیقه الشیعه نوشته عبدالحی رضوی کاشانی در انتقاد عالمان عصر صفوی، نویسنده کتاب که خود از علمای عصر صفوی است بیشترین انتقاد را ایشان از علمای صاحب مناصب رسمی کرده و زبان به طعن آنها گشوده است و طبعا یکی از کسانی که مشمول انتقاد وی شده است مرحوم محمد باقر مجلسی است با این همه خود او این گزارش را از مرحوم مجلسی می آورد.[1]

 

ایشان در ادامه به نقل از مؤلف کتاب می گوید: مجلسی پس از سال 1090 یعنی بعد از 50 سالگی امر قضاوت را پذیرفت و چناچه پیشتر گفتیم در 1098 بعد از آقا حسین خوانساری شیخ الاسلام شد. عبد الحی رضوی می نویسد: مجلسی زمانی که منصب قضا را پذیرفت به مسجد رفت و بالای منبر نشست و بسیار گریست و گفت : مردم من در عاقبت کار خود متحیرم با این که کار خود و پدرم ترویج دین و مسائل مذهبی و امور دیگر بود چگونه شد که عاقبت کار من به قضاوت ختم شد.

 

شاگردان آیت الله شبیری زنجانی از ایشان می پرسند: آیا ایشان به اجبار منصب قضاوت را پذیرفته اند؟

 

آیت الله شبیری زنجانی پاسخ می دهند: شاید تکلیف شرعی دانسته، شیخ الاسلامی را که سنه 1098 در زمان شاه سلیمان پذیرفته. کتابی است به نام وقایع السنین و الاعوام که مرحوم خاتون آبادی[2] نوشته اند، ایشان در این کتاب می نویسد که شاه به خاطر رعایت حال ایشان چندین نوبت با التماس از ایشان درخواست کرده بود.

 

و در زمانی که سلطان حسین[3] روی کار آمده شرط ادامه منصب قضاوتش جلوگیری از شراب و بسیار موارد دیگر بوده است.

 

دکتر شریعتی گویا تعبیری با عنوان درباری بودن برای مجلسی داشته بوده که مرحوم حاج آقای خمینی فرموده اند که دربار در اختیار این ها بوده نه این ها در اختیار دربار وگرنه بخواهیم هر کسی را اینگونه درباری بگوییم علی علیه السلام هم لابد درباری باشد. صرف ارتباط انسان را درباری نمی کند.

 

در زمان موعظه و منبر و نماز جمعه اش جمعیت پر می شده است. پنج سال بعد از سرکار آمدن سلطان حسین، مرحوم مجلسی فوت کرد بعد از او قدرت خیلی مقتدر نبود که جلو اشتباه اطرافیان را بگیرد که افغان آمدند اصفهان را گرفتند زیرا اطرافیان شاه دچار عیش و نوش بودند.

 

[1] – حال بحث است که آیا صریحا ایشان را ذکر کرده و انتقاد نموده یا نه می گوید این طعن ها قطعا شامل او هم هست ولی نامی از مجلسی نبرده است.

[2] – مرحوم میر عبدالحسین خاتون آبادی فرزند میرمحمدباقر، از مورخان نامی عصر صفویه می باشد. وی از شاگردان علامه محمد تقی مجلسی، ملامحمدباقر سبزواری، میرزا رفیعا نایینی، آخوند ملا حسین بروجردی رضوان الله علیهم اجمعین بود. مهم‌ترین کتاب وی، وقایع السنین و الاعوام است که در نثر فارسی بسیار مهم شمرده می‌شود.

[3] – شاه سلطان حسین بزرگترین فرزند شاه سلیمان و آخرین پادشاه از دودمان صفوی بود که به مدت ۳۰ سال حکومت کرد. حکومتش با قیام افغان‌هابه رهبری محمود هوتکی و سقوط اصفهان پایتخت کشور در ۱۱۳۵هجری قمری به پایان رسید و پایان سلطنت او فروپاشی عملی دودمان دیرپای صفویه را نیز رقم زد

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. علامه مجلسی بنابر روایت تارخ مستدل وبی ریا نقش فعالی در فروش گسترده زنان وبردگان در ترانزیت بین المللی داشته است که علت جنگهای ایران وروس همین میباشد

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.