مرثیه‌ای برای «دگرگونی»

شعله‌ور شدن ستیز کهنه میان آیت‌الله مصباح یزدی و هاشمی رفسنجانی، هیاهوی حامیان‌شان را در پی داشته است. از هر سو کلماتی به عنوان استدلال بیان می‎شود و تلاش می‌کند استدلال دیگری را ناتمام نشان دهد و استدلالی به سود خود بیان کند. گاهی هم ناظرانی میان این دو داوری می‌کنند. اینکه این ستیز چقدر سودمند است و حق با چه کسی است و آیا استدلال‌ها و گفته‌ها –بر فرض درستی- چه میزان می‌توانند مدعای خود را اثبات کنند، سخن دیگری است.

در میان استدلال‌های از هر سو، اتهام «تغییر» و «دگرگونی» و «عوض شدن» دیده می‌شود. «ساکتین و قاعدین دیروز، به کاسه‌های داغ‌تر از آتش امروز تبدیل شده‌اند».یا از آن سو شنیده می‌شود «کسانی که دیروز انقلابی بودند، امروز به دامن ضدانقلاب افتاده‌اند و از خط انقلاب جدا شده‌اند.» در این میان شباهت‌سازی تاریخی نیز سکه‌ای رایج است. طلحه‌پنداری، زبیرپنداری و حتی معاویه‌پنداری دیگران در کنار خودعمارپنداری از شبیه‌سازی‌های این دوران است.

مغالطه «تغییر» از مغالطات رایج در سیاست و اجتماع و حتی عرصه‌های علمی است. «کسانی که امروز دم از آزادی بیان می‌زنند، در گذشته در چهارراه‌ها با قیچی، کراوات‌ها را پاره می‌کردند» یا «این فرد که امروز دم از مذاکره با آمریکا می‌‌زند، در گذشته از دیوارهای سفارت آمریکا بالا می‌رفت و پرچم آمریکا را آتش می‌زد» یا «ایشان در گذشته در حمایت از بیگانگان و دشمنان قلم‌فرسایی می‌کرد و امروز خود را یک میهن‌پرست دوآتشه نشان می‌دهد.» و ….

اگرچه گاهی اشاره به «دگرگونی» و اتهام «تغییر» کنایه از «فرصت‌طلبی» و چرخش سودجویانه است، اما در بسیاری از موارد آنچه ناپسند شمرده می‌شود، خود تغییر و دگرگونی است.  در این موارد، دگرگونی به عنوان اتهام و حتی گاهی به عنوان یک جرم تلقی می‌شود.

در این ستیز و نزاع و در ستیزهای دیگر، باید توجه کرد که ذات «دگرگونی» و «تغییر» و «عوض شدن» هیچ ایرادی ندارد. همه ما در معرض تغییریم و با گذشته خود متفاوتیم. تغییر –اگر تغییر باشد- نه تنها عیب و نقص نیست، بلکه می‌توان حُسن به شمار آید. گذر کردن از یک تفکر به تفکر دیگر، می‌تواند نشانه‌ای از عقلانیت باشد. اندیشه‌ای که در گذشته بوده است، نمی‌تواند قدحی بر اندیشه کنونی باشد؛ زیرا فرد از آن گذر کرده است و دیگر رابطه‌ای با آن ندارد.

تغییر لزوماً نه خوب است و نه بد است. تغییر، تغییر است؛گذر کردن از یک حالت به حالت دیگر. این گذر می‌تواند رو به جلو باشد و می‌تواند رو به عقب. مثلاً اگر کسی در گذشته بر سر چهارراه‌ها کراوات‌ها را قیچی می‌کرد –بر فرض صحت داستان- و امروز دم از آزادی بیان می‌زند، این تغییری رو به جلو است. از تفکری نادرست دست برداشته است و به تفکری صحیح رسیده است. یا اینکه فردی پیش از انقلاب، مبارزه را نادرست می‌دانست، ولی امروز حامی انقلاب است، در نگاه انقلابی، یک تغییر مثبت است. گوشزد کردن گذشته ناصواب در گفتگوها، برای نشان دادن ناصوابی اندیشه، مغالطه است و نادرست. بیان تغییر و نمایان کردن گذشته‌ای که فرد از آن گذر کرده است، حتی می‌تواند غیراخلاقی باشد.

سخن این است، در این گفتگوها «تغییر» نباید به عنوان یک اتهام و حتی جرم تلقی شود. حتی می‌توان از این دگرگونی به نیکویی یاد کرد؛ نه یک زشتی و اتهام.

اما باید به یاد داشت  که همیشه «تغییر» یک اتفاق فکری نیست، بسیاری اوقات، سودجویی و فرصت‌طلبی که در آنجا سخن سخن دیگری است. اما به این بهانه، نباید ذات «تغییر» را نادرست دانست.
شعله‌ور شدن ستیز کهنه میان آیت‌الله مصباح یزدی و هاشمی رفسنجانی، هیاهوی حامیان‌شان را در پی داشته است. از هر سو کلماتی به عنوان استدلال بیان می‎شود و تلاش می‌کند استدلال دیگری را ناتمام نشان دهد و استدلالی به سود خود بیان کند. گاهی هم ناظرانی میان این دو داوری می‌کنند. اینکه این ستیز چقدر سودمند است و حق با چه کسی است و آیا استدلال‌ها و گفته‌ها –بر فرض درستی- چه میزان می‌توانند مدعای خود را اثبات کنند، سخن دیگری است.سیداکبر موسوی

مطالب مرتبط
منتشرشده: 2
  1. ئالان ویسی

    شُکر که با غیرفعال کردن حسابِ فیس بوک، همچنان می توانیم از نقطه نظرات شنیدنی شما ، بهره مند شویم.

  2. امین

    ما درباره سیاست حرف می زنیم و سیاست مقوله ای پیونده خورده با قدرت و منفعت، لذا تغییر سیاسی صرف یک تغییر ساده در دیدگاه نیست و عقبه دارد. و قطعا نیازمند توجه و بررسی است. خیلی ساده اندیشی است که این گونه از تغییرات را در ذیل مغالطات بررسی کنیم.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.