مرگ مغزی و ابهامات فقهی

نشست «موضوع شناسی مرگ مغزی و ابهامات فقهی» بیستم اسفندماه سال جاری با حضور نمایندگانی از بیوت آیات عظام سبحانی، موسوی اردبیلی و صانعی و فضلا و طلاب در مؤسسه مفتاح کرامت در قم برگزار شد. در این نشست دکتر علی جعفریان رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران، دکتر عباس تفاخری متخصص مغز و اعصاب و دکتر علیرضا پارساپور دکترای اخلاق پزشکی به تبیین این مسأله از دیدگاه پزشکی پرداخته و به سؤالات طلاب و فضلا پاسخ گفتند.

در ابتدای این نشست حجت‌الاسلام محمد کاظم تقوی دبیر علمی جلسه گفت: در فقه از دوگانه‌ی حکم و موضوع استفاده می‌شود که با وجود موضوع حکم هم وجود خواهد داشت. وی ادامه داد: «اگر موضوع از موضوعات مستنبطه نباشد از عرف استفاده می‌شود. مرگ مغزی به عنوان یکی از موضوعات مطرح در فقه با این سؤال مواجه است که آیا فرد دچار مرگ مغزی مرده است یا زنده؟» وی تأکید کرد: «در این مورد دو مورد نوع رویکرد فقهی موجود است که یکی آن را مرگ می‌داند و یکی نه.»
تقوی افزود: «تلقی ما از این نشست تشخیص عرف خاص است، زیرا برخی فقها احراز موضوع را به عرف خاص ارجاع داده‌اند و تشخیص را بر عهده اهل خبره متعهد دانسته‌اند. برخی نیز مرگ علمی را کافی ندانسته‌ و صدق عرفی عام را لازم دانسته‌اند.»

تفاخری: مریض مرگ مغزی با دستگاه زنده است
دکتر تفاخری دکتر متخصص مغز و اعصاب در تبیین موضوع مرگ مغزی ابرازداشت: «تا زمانی که نمی‌توانستیم شخص که سکته قلبی یا سکته مغزی کرده را نجات دهیم، آن شخص را مرده به حساب می‌آوردند، اما امروز با پیشرفت علم می‌توانیم علایم حیات این افراد را بسنجیم و زنده بودن شخص را تشخیص دهیم. پیشرفت‌های ابزار پزشکی تفاوت‌هایی در تعریف پزشکی مرگ صورت گرفته است.»
این متخصص مغز و اعصاب به بیان چند اصطلاح و تفاوت هر یک با مرگ مغزی پرداخت و ادامه داد: «کما یا اغما برای شخصی است که از هوش رفته و به محرک‌های بیرونی پاسخی نمی‌دهد. کما سطوح مختلفی دارد اما به هرحال به او مرگ مغزی نمی‌گوییم.»
اصطلاح دیگر «زندگی نباتی» بود که دکتر تفاخری به شرح آن پرداخت و گفت: «چنین شخصی قسمت‌های زیادی از مغزش را از دست داده و عکس‌العمل معین عاطفی از وی نمی‌بینیم مثلاً کسی را نمی‌شناسد. فقط یک سری فعالیت‌هایی دارد اما ممکن است به دستگاه نیاز هم نداشته باشد. شناخت برای این شخص برگشت پذیر نیست و ارگان‌های حیاتی این‌ها کار می‌کند.» وی افزود: «حالت دیگر برای کسی است که شناختی حداقلی دارد مثلاً بین افراد تفاوت قائل می‌شود. این افراد هم مرگ مغزی نیستند.»

دکتر تفاخری همچنین در تبیین مفهوم مرگ مغزی گفت: «در مرگ مغزی شخص آسیب مغزی دیده و این آسیب آنقدر شدید است که هیچ پاسخی نمی‌دهد و تنفس وی فقط با کمک دستگاه است و دستگاه با زور هوا را داخل و خارج می‌کند.»
وی افزود: «در این حالت مغز هیچ دستوری به قلب نمی‌دهد و کاملاً مثل این است که سر جدا شده است مثل حیوان مذبوح که قلب می‌جهد. این بیمار هیچ تعادل گرمایی ندارد و تابع دمای بیرون است و ما کنترل می‌کنیم.»

وی البته امکان درمان شدن آن را در آینده ممکن دانست، و تصریح کرد: «مغز دیگر برنمی‌گردد چون قابلیت تکثیر و بهبود ندارد و اگر سلولی مغزی از بین برود آن عملکرد از بین خواهد رفت.»

دکتر تفاخری در ادامه برخی از قسمت‌های مغز و کارکردهای هر یک را توضیح داد و افزود: «برخی قسمت‌های مغز فعالیت‌های حیاتی مانند تنفس را انجام می‌دهد که اختیاری نیست اما تمام این ارگان‌ها در فرد مرگ مغزی خراب است و حتی اعمالی مثل تنفس را انجام نمی‌دهد. مرگ مغزی از بین رفتن بازگشت ناپذیر تمامی ارگان‌های مغز است و فرجام زنده ماندن آن‌ها معمولاً بیش از ده روز نیست.»
وی ادامه داد: «ما آزمون‌هایی برای مرگ مغزی داریم و بایستی برای تشخیص مرگ مغزی آزمون‌های‌ بالینی و آزمایشگاهی زیادی انجام دهیم. مثلاً اگر قاشقی را در حلق فرو کنید یا نوری به چشم بتابانیم شخص زنده عکس‌العمل نشان می‌دهد اما در مرگ مغزی هیچ یک از این پاسخ‌های وجود ندارد.»
این متخصص مغز و اعصاب افزود: «تست آزمایشگاهی هم داریم مثلاً میزان گاز کربنیک یا نوار مغزی که مغز هیچ جوابی نمی‌دهد و در ایران سخت‌گیرانه‌ترین نوار مغزی در جهان را دو بار به مدت بیست دقیقه با فواصل زمانی چند ساعته انجام می‌دهیم. یا با تزریق و عکس برداری به بررسی رگ‌های مغزی می‌پردازیم که در مرگ مغزی تمام رگ‌ها نابود شده است و هیچ رگ و بافتی در مغز وجود ندارد و در عکس نیز مشهود است.»

جعفریان: مرگ مغزی، نوعی مرگ است
در ادامه دکتر علی جعفریان رئیس دانشکده پزشکی تهران و جراح کبد، فرایند تشخیص مرگ مغزی و پیوند را توضیح داد. او که قوانین مربوط به مرگ مغزی و پیوند را به صورت جزواتی بین حاضرین پخش کرده بود، گفت: «قانون پیوند یک ماده واحده است که شرایط بسیار سخت‌گیرانه و اطمینان بخش برای طی این فرایند ترسیم کرده است. قانون ملاک تشخیص مرگ مغزی را خبره دانسته، این کار در بیمارستان‌های‌ خصوصی انجام نمی‌شود و پزشک تست گیرنده غیر از پزشکی است که پیوند را انجام می‌دهد و هیچ پرداختی به خانواده اهدا کننده نمی‌شود.»
دکتر جعفری گفت: «تا زمانی که ولی بیمار اجازه ندهد عمل اهدای عضو انجام نمی‌شود. خانواده و پزشکان گیرنده و دهنده هیچ رابطه‌ای با هم ندارند.»
وی در نهایت بیان کرد: «آنچه ما را به اشتباه می‌اندازد نمودار قلب است و این به این دلیل است که قلب برای کار خودش به مغز نیاز ندارد. ما موردی نداریم که مرگ مغزی بهبود پیدا کرده باشد زیرا مغز به یک نسج از بین رفته تبدیل شده است و اگر باز شود یک بافت آبکی است و معمولاً این حالت بیش از یک هفته بیشتر نمی‌شود. این مدت یک فاصله‌ی کوتاه است که ما فرصت داریم از این حالت استفاده کنیم.»
دکتر جعفری همچنین در پایان این نشست تخصصی نیز گفت: «اگر موضوع پیوند هم نباشد هم ما مرگ مغزی را مرگ می‌دانیم و عرف پزشکی نیز در همه جای جهان این را مرگ می‌دانند. این مغز هیچ‌گاه بر نخواهد گشت و با حمایت ما باقی مانده اما اینکه این شخص به حالت قبل برگردد محتمل نیست.»

سروش محلاتی: احکام فقهی برای مرگ مطلق است
حجت‌الاسلام والمسلمین سروش محلاتی نیز که از حضار جلسه بود مطالبی را مطرح کرد. وی گفت: «احکام فقهی برای مرگ مطلق است اما شخص مرگ مغزی مشرف بر مرگ است. از زمان مرگ مغزی احکام مرگ مترتب نمی‌شود با هیچ وسیله‌ای نمی‌شود اثبات کرد که مرگ مغزی مرگ مطلق است.»
استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم پیشنهاد داد: «مسأله به صورت دیگری مطرح شود مثلاً اینکه پزشک مرگ مغزی را به مرگ مطلق تبدیل کند آیا این کار جایز است؟ مانعی که ممکن است باشد ادله حرمت قتل نفس است که آیا این کار پزشکان صدق قتل نفس می‌کند یا خیر؟ شبیه این مسأله در جنین وجود دارد اما اگر یک جنین را اگر کسی از بین ببرد آیا مرتکب قتل نفس شده است؟ فقها در اینجا قتل نفس نمی‌دانند مثل صاحب جواهر جنین قبل از ولوج روح را قتل نفس نمی‌داند. ادعای اجماع می‌کند. ولو اینکه موجود زنده است. اگر حیات بیمار مرگ مغزی مانند حیات جنین باشد پس کار پزشک قتل نفس نیست. حال آیا شما می‌توانید مرگ مغزی پایین تر از جنین بدانید یا خیر؟»

پارساپور: ما باید توافق کنیم که مرگ مغزی را معادل بی‌مغزی در نظر بگیریم
در این نشست همچنین دکتر علیرضا پارساپور دکترای اخلاق پزشکی به تشریح رویکرد اخلاقی به مسأله مرگ مغزی پرداخت. وی تاکید کرد: «باید توافق کنیم که مرگ مغزی را معادل بی‌مغزی در نظر بگیریم. مردم ما به عنوان عرف عام مرگ مغزی را مرگ نمی‌دانند اما در تمام دنیا دستگاه‌ها را به مجرد مرگ مغزی قطع می‌کنند و ما به دلیل دستور فقهاست که دستگاه‌ها را قطع نمی‌کنیم. جوامع غیر سنتی مرگ مغزی را بهتر قبول می‌کنند.»

شایان ذکر است متن کامل گزارش این جلسه در سایت مؤسسه کرامت قابل دسترسی است.

نشست «موضوع شناسی مرگ مغزی و ابهامات فقهی» بیستم اسفندماه سال جاری با حضور نمایندگانی از بیوت آیات عظام سبحانی، موسوی اردبیلی و صانعی و فضلا و طلاب در مؤسسه مفتاح کرامت در قم برگزار شد. در این نشست دکتر علی جعفریان رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران، دکتر عباس تفاخری متخصص مغز و اعصاب و دکتر علیرضا پارساپور دکترای اخلاق پزشکی به تبیین این مسأله از دیدگاه پزشکی پرداخته و به سؤالات طلاب و فضلا پاسخ گفتند.

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. حیدری

    سلام
    لینک متن کامل گزارش این جلسه قابل دسترسی نیست . لطفا بازبینی بفرمایید .

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.