قرآن و مهار درونی قدرت سیاسی

سید مرتضی ابطحی

مؤسسه فهیم قم، از مؤسسات فعال در حوزه نقد و بررسی آراء و نظریات مطرح در حوزه علمیه قم به شمار می‌رود. این مؤسسه در دویست و سی و ششمین نشست خود به بررسی «ساز و کارهای مهار سیاسی قدرت از منظر قرآن کریم» پرداخت. آنچه در ادامه می‌آید گزارشی از این نشست و نظریات مطرح شده در آن است.

نشست «مهار قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم» شام‌گاه روز شنبه ۱۹ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۴ برگزار شد. در این جلسه دکتر سید کاظم سیدباقری به طرح نظریات خود پیرامون موضوع بحث پرداخت و دکتر محمد هادی مفتح ضمن تبیین شمایی کلی و اجمالی از رویکرد خود به مسأله مهار قدرت سیاسی، به نقد نظریات دکتر سیدباقری پرداخت.
در ابتدای جلسه دکتر سیدباقری به طرح نظریه خود در باب مهار قدرت سیاسی از نگاه قرآن کریم پرداخت. سید باقری که نظریات خود را در این باب به تازگی تدوین نموده است، تأکید کرد که در کار خود از روش اجتهادی یا روش جامع استفاده کرده است. وی هدف خود را از بکار بردن این روش، ارائه فهمی جامع از آیات قرآن به صورت شبکه‌ای عنوان نمود.
حجهالاسلام سید باقری پس از تبیین روش کار خود به بررسی اجمالی رویکرد قرآنی نسبت به مقوله قدرت پرداخت. وی با اشاره به خواسته حضرت سلیمان (رب اغفر لی و هب لی حکما لاینبغی لأحد من بعدی)(سوره ص، ۳۵) بر توجه پیامبران الهی به مقوله قدرت اشاره کرد. وی افزود: «نگاه واقع بینانه به قدرت به ما می‌گوید که قدرت همانند هر پدیده دیگر ممکن است در معرض فساد قرار بگیرد.»
سید باقری در بیان شاخص قدرت مطلوب و نامطلوب گفت: «قدرت مطلوب به سمت خدا، رشد و آگاهی است اما ویژگی قدرت نامطلوب به سمت ایجاد فساد، ترس و وحشت، استکبار و استعلا است.» با این مقدمات وی بحث را به آسیب‌شناسی قدرت از نگاه قرآن کریم کشاند. دکتر سید باقری با اشاره به جمله معروف لُرد اکتون که می‌گوید: «قدرت مطلق فساد مطلق می‌آورد؛ آنچنانکه قدرت فساد می‌آورد» گفت: «در قرآن کریم هم از زبان ملکه صبا این مسأله وجود دارد که خداوند از زبان ملکه صبا می‌فرماید: «قالت انّ الملوک اذا دخلوا قریه أفسدوها و جعلوا اعزّه أهلها أذلّه و کذلک یفعلون»(نمل، ۳۴). طبیعی است که این قدرت نامطلوب و نامشروع است که این کار را انجام می‌دهد. یا در آیه دیگر فرمود: «و اذا تولّی سعی فی الأرض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل و الله لایحب الفساد»(بقره،۲۰۵)
سپس سید باقری به مسأله مهار و کنترل قدرت پرداخت و ابزارهای درونی و بیرونی را به عنوان ابزارهای اصلی کنترل قدرت مطرح نمود. وی تقوی و عدالت را به عنوان دو ابزار کنترل درونی قدرت دانست و تصریح کرد: «وقتی تقوی وجود دارد پیمان شکنی و ظلم وجود ندارد. اگر همراه با قدرت، تقوی وجود داشته باشد، چند نتیجه به دنبال خواهد داشت: دوری از جاه طلبی، شرح صدر و شکیبایی(رب اشرح لی صدری)(طه،۲۵) و استوار شدن گفتار (قول سدید)(احزاب،۷۰). اما وقتی کنترل درونی وجود نداشته باشد، خودشیفتگی، خودمحوری و خود مرکز بینی گسترش می‌یابد و فرد دیگران را نمی‌بیند. ویژگی دیگری که اگر تقوی نباشد پیش می‌آید نقد ناپذیری است: (و اذا قیل له اتق الله أخذته العزّه بالاثم)(بقره، ۲۰۶).»
دکتر محمدهادی مفتح دومین سخنران دوم جلسه بود. وی در آغاز سخن خویش با اشاره به ارائه نظریاتش در باب مهار قدرت که به صورت کتاب نیز با عنوان «نظریه قدرت برگرفته از قرآن و سنت» منتشر شده است، به تبیین نظرات خود درباب کنترل قدرت از دیدگاه قرآن پرداخت.
حجهالاسلام و المسلمین مفتح ابتدا اشاره کرد که پیش‌فرض تمام مباحث مرتبط با قدرت که باید همواره در این مباحث مد نظر داشت، این است که دین اسلام چه در دوره معصوم(ع) و چه در دوره غیبت تصمیم بر برپایی حکومت دارد. وی سپس به تبیین سه عنوان متفاوت و در عین حال مرتبط با یکدیگر در زمینه قدرت سیاسی و حکومت پرداخت و گفت:
«ما سه عنوان متفاوت مرتبط با هم در زمینه قدرت سیاسی و حکومت داریم:
۱. اوصاف والی و زمامدار: که چه کسی باید در رأس قدرت و یا در سطوح میانی قدرت قرار ‌گیرد؟ مثل مباحثی که امیرالمؤمنین در نامه معروفشان به مالک اشتر مطرح می‌کنند که برای قاضیان، برای ارتش، قوه مجریه و… چه افرادی را انتخاب کن.
۲. اخلاق قدرت و شیوه زمامداری: که حاکم و شخص قدرتمند چه مبانی و اصولی را برای حکومت کردن باید در نظر داشته باشد.
۳. مهار قدرت و کنترل قدرت: که بحث امشب مرتبط با این بخش از بحث است.»
دکتر مفتح با اشاره به سخن دکتر سید باقری تأکید کرد که «قدرت ذاتا فساد آور است. به این معنا که مقتضی فساد در آن وجود دارد. همان طور که در قرآن هم اشاره شده است که «انّ الملوک اذا دخلوا قریه أفسدوها» که چون کلمه ملوک با جمع محلّی به الف و لام آمده است افاده عموم می‌کند و به معنای همه ملوک و قدرتمندان است. یعنی می‌فرماید همه قدرتمندان بدون توجه به مشروع یا نامشروع بودن قدرتشان وقتی وارد قریه‌ای می‌شوند آن را به فساد می‌کشانند. مگر اینکه موانع و مهار قدرت پیش بیاید و انسان را از «انّ الانسان لیطغی» حفظ کند.»
مفتح همچنین برای تبیین فساد آور بودن ذات قدرت اشاراتی به روایات این باب نمود. از جمله دکتر مفتح به نامه ۵۳ نهج‌البلاغه اشاره نمود که در آن امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر نخعی می‌نویسد: «لا تقولن انی مؤمر، آمر فاطاع؛ فان ذلک ادغال فی القلب، و منکهه للدین و تقرّب من الغیر.» مفتح در شرح این عبارت گفت: «می‌فرماید به خودت القا نکن که به من مسؤولیت داده شده است که چنین پنداری باعث فاسد شدن دل و سست شدن دین می‌شود.» وی افزود «اینجا بحث مشروعیت یا عدم مشروعیت نیست بلکه بحث ذات قدرت است که حضرت می‌فرماید ایجاد فساد می‌کند.»
وی تأکید کرد: «حکومتی که براساس دین، قرآن و منابع دینی است باید لحاظ این قسمت را کرده باشد و راه ممانعت از فساد قدرت را بتوانیم از این منابع به دست بیاوریم.»
این استاد دانشگاه قم به اصل دیگری در تنظیم سیستم اشاره کرد و گفت: «هیچ گاه نباید سیستم را برای بهترین حالت تنظیم کرد. چون وقتی سیستم برای بهترین حالت تنظیم شد کافی است کمی از حالت ایده‌آل خارج شود تا دیگر کار مطلوب را ارائه نخواهد کرد. در مهندسی اصطلاحی هست که می‌گوید باید سیستم را برای بدترین حالت طراحی کرد. اگر سیستمی برای بدترین حالت طراحی شد می‌شود همیشه توقع خوب بودن را از آن داشت. بر اساس همین اصل در بحث قدرت دینی باید این مسأله را در نظر بگیریم که اگر فردی در رأس قدرت نشست که ویژگی‌های مطلوب شخصیتی را نداشت چگونه باید مهار قدرت صورت بگیرد؟»
دکتر مفتح با طرح این مقدمات بحث را به مقوله مهار درونی قدرت و نقدهای خود بر نظریه دکتر سید باقری کشاند. اولین اشکال دکتر مفتح این بود که اساسا چرا مهار به درونی و بیرونی تقسیم شده است؟
مفتح با اشاره به اینکه این تقسیم را در کتاب خود نیز ذکر نموده به سخن استاد خود آیت‌الله جوادی آملی اشاره نمود که می‌گفتند: «در این تقسیم‌ها حتما بحث را به یک منفصله حقیقیه بین وجود و عدم برسانید و بر اساس حصر عقلی کار را پیش ببرید.»
اشکال دوم دکتر مفتح به ملاکاتی بود که سید باقری برای کنترل درونی قدرت مطرح کرد یعنی دو ملاک تقوی و عدالت. مفتح این سؤال را مطرح کرد که «آیا ملاک عدالت و تقوی همه بحث است؟ در صورتی که در مورد پیامبر اکرم(ص) قرآن می‌فرماید: «لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک»(آل‌عمران، ۱۵۹) اگر تو اهل سخن گزنده بودی و روان بخشی از جامعه را با سخنان گزنده خود می‌گزیدی، و سنگدل و بی‌رحم بودی وحدت و انسجام ملی از بین می‌رفت. آیا بی‌رحمی و سنگدل بودن با تقوی قابل جمع نیست؟»
دکتر مفتح همچنین درباره ملاک عدالت نیز که در نظریه دکتر سید باقری به عنوان یک مهار درونی مطرح شده است این سؤال را مطرح کرد که آیا استبداد و خودکامگی منافات با تقوی دارد یا نه؟ مفتح با اشاره به اینکه این بحث نیاز به بررسی کافی دارد گفت: «استبداد یعنی چی؟ حضرت آیت الله خامنه‌ای در سخنرانی خود در اوائل انقلاب در قم، استبداد را اینگونه تعریف کردند: «استبداد یعنی آنچه من می‌خواهم نه آنچه ملّت می‌خواهد و شاه که مستبد بود یعنی آنچه من می‌خواهم نه آنچه مردم می‌خواهند.»» مفتح سپس این سؤال را مطرح کرد که «آیا کسی نمی‌تواند عادل و متقی باشد اما به هر دلیل و هر جهت تشخیص بدهد آنچه من می‌دانم حق است و آنچه ملّت می‌خواهند ناحق است؟ که این سخن با تعریف استبدادی که آیت‌الله خامنه‌ای ارائه دادند هم قابل جمع است. پس استبداد با عدالت و تقوی قابل جمع است و ما اگر می‌خواهیم جلوی استبداد را بگیریم باید از راه دیگری وارد شویم و صرف اینکه بگوییم حاکمان یا مدیران میانی عدالت و تقوی داشته باشند کافی نیست.»
دکتر مفتح بحث در تکمیل این بخش از نقدهای خود به بحث مهم دیگری اشاره کرد که در مباحث دکتر سیدباقری مغفول مانده است. وی گفت: «بحث مهم دیگری که منافات با عدالت دارد و در روایات و فقه هم مورد توجه قرار گرفته است، بحث عصبیّت است. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید هر کسی که به اندازه حبّه من خردل از عصبیت در قلبش عصبیت باشد از اسلام و جرگه مسلمین خارج شده است یا در روایت دیگری آمده است که کافر شده است.» مفتح این سؤال را مطرح کرد که منظور از عصبیت چیست که فقها هم قائلند کسی که عصبیّت داشته باشد از عدالت خارج شده است؟
وی در توضیح این مفهوم به برخی روایات از امام باقر(ع) اشاره نمود که می‌فرمایند: «العصبیه التی یأثم علیها صاحبها أن یری شرار قومه خیرا من خیار قوم آخرین»(اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب العصبیّه، حدیث ۷) یعنی عصبیّت این است که فرد بدهای قوم و جناح و هم‌مسلکان خود را از خوبان جناح مقابل بهتر بداند. وی در تفسیر این روایت گفت: «این برمی‌گردد به اینکه جناح‌گرایی، خودی و غیرخودی گرایی از زمینه‌های فساد در جامعه است. گاهی یک فرد به عنوان یک شهروند دچار عصبیت می‌شود که فسادش گریبانگیر خودش می‌شود اما گاهی یک فرد به عنوان مدیر جامعه دچار عصبیت می‌شود که فسادش به کل جامعه پخش می‌شود.»
نقد دیگر دکتر مفتح به سخنان دکتر سید باقری، قرار دادن ظلم در مقابل تقوی بود. دکتر مفتح تصریح کرد: «بی‌تقوایی ملازم با بی‌عدالتی و ظلم نیست.» وی افزود: «جمله معروفی هست که الملک یبقی مع الظلم و لایبقی مع الجور که البته این سخن دقیقی نیست و تعبیر روایت نیست. اما در روایات هم همین مضمون آمده است که حکومتی و حاکم مؤمنی که جائر باشد حکومتش باقی نخواهد ماند ولی حکومت و حاکمی که مؤمن نباشد ولی ظلم هم نکند باقی خواهد ماند.»
دکتر مفتح تأکید کرد تکیه بر تقوی به عنوان تنها ابزار درونی مهار قدرت، چیزی جز «همان طراحی سیستم برای بهترین حالت است که این سیستم ماندگار نخواهد بود؛ کافی است کمی پارامتر‌هایی که در فرد در نظر گرفته‌ایم تغییر کند، سیستم دیگر جوابگو نخواهد بود.» مفتح تصریح کرد: «این که بخواهیم بر اساس عدالت و تقوی در فرد زمامدار سیستم را طراحی کنیم، سیستم ماندگاری نخواهد بود.»

دکتر سید باقری در دور دوم سخنان خود به اشکالات دکتر مفتح پاسخ گفت. وی در توضیحی درباره روش کار خود گفت: «بحثی که ارائه کرده‌ام صرفا ناظر به آیات قرآن کریم است و مبنای من صرفا قرآن کریم بوده است و در کنار آیات قرآن، برخی روایات را هم مورد توجه قرار داده‌ام.» سید باقری همچنین تأکید کرد «سعی کرده‌ام از حیطه تفسیر قرآن کریم بیرون نروم.»
دکتر سید باقری در همچنین سعی در تبیین معنای استبداد داشت. وی به شکل‌گیری مردم‌سالاری دینی در مقابل فرایند استبداد دوران ستمشاهی اشاره کرد و گفت: «در تعریف اصطلاحی استبداد، در صورت مخالفت سرکوب مخالفین وجود دارد و این اثر اجتماعی و سیاسی استبداد است. مثل اینکه وقتی ساحران به سخن فرعون گوش نکردند، آنها را تهدید به قتل کرد.» سید باقری تصریح کرد: «به همین دلیل عدالت با استبداد به هیچ وجه قابل جمع نیست.» وی افزود :«در مقابل، وقتی عدالت و تقوی در جان یک شخص قدرتمند جایگزین می‌شود، قطعا خودرأیی نمی‌کند. و اگر کسی مخالف رأی او باشد به سادگی مورد خشم و خشونت قرار نمی‌گیرد. در عدالت اعتدال وجود دارد و قطعا با وجود عدالت افراط و تفریط از بین خواهد رفت و فرد به سمت نوعی دوری از احساسات نابجا حرکت می‌کند.»
سید باقری معنای «انّ الملوک اذا دخلوا قریه أفسدوها..» را پذیرفت اما در مقابل به حضرت سلیمان اشاره نمود که از خدا درخواست ملک می‌کند و می‌گوید:«ربّ هب لی مُلکا». سید باقری این سؤال را مطرح کرد که آیا حضرت سلیمان نبی یک امر فسادانگیز را از خدا درخواست می‌کند؟! در حالی‌که قطعا چنین نیست.
سیدباقری همین مسأله را دلیلی بر تضییق دائره «الملوک» دانسته و گفت: «علامه طباطبایی و دیگران اشاره به همین مسأله دارد که ملوک پادشاهانی هستند که نامشروع باشند و نه هرکس.» سید باقری تصریح کرد: «قطعا کسی‌که عادل است دیگر فساد نمی‌ورزد و ظلم نمی‌کند.»
سید باقری همچنین تأکید کرد بخش مهمی از نظریات خود را بر اساس مهار بیرونی قدرت تدوین کرده است و قطعا تنها مهار درونی کافی نیست.
پس از سخنان دکتر سید کاظم سید باقری دکتر مفتح پاسخ کوتاهی به برخی سخنان دکتر سیدباقری داد. مفتح تأکید کرد که «اینکه استبداد با عدالت و تقوی قابل جمع نیست من هم قبول دارم. اما این مسأله لااقل مخالفینی از اعاظم و مجتهدان از صدر مشروطه تا امروز برای این سخن هست که یا صریحا و بالملازمه این حرفشان هست. اخیرا هم بعضی از بزرگان این مسأله را تصریح کرده‌اند که اگر همه مردم هم مخالف بودند، مسائل دینی را اجرا کند که این مسأله همان استبداد است و می‌تواند منافاتی با عدالت نداشته باشد.»
وی در بخش دیگری از سخنانش افزود «قدرت طلبی هیچ مسأله مذمومی نیست. هم حضرت یوسف این مسأله را از عزیز مصر خواست که «انّی حفیظ علیم» و هم حضرت سلیمان، ولی مسأله این است که این ملک و قدرت فساد زا هست. حتی در آیات قرآن هست که خود خداوند انبیائش را حفظ می‌کند و من هم در کتابم به این آیات اشاره نموده‌ام و حتی پیامبر اکرم که در رأس خلقت هست هم از این قاعده مستثنی نیست.»
دکتر سید باقری اما در تبیین سخنان خود پس از دکتر مفتح گفت: «قدرت نامشروع تمامش فساد است. قدرت مشروع در اندیشه سیاسی شیعه، از بالا به پایین است. خدا،پیامبر، ائمه و بعد طبق نظریه ولایت فقیه نوبت به ولی فقیه می‌رسد. اگر کسی شرایطی که در مقبوله عمربن حنظله مطرح شده است را داشت و استبداد نورزید قدرت مشروع می‌شود والا نامشروع می‌شود.»
وی با اشاره به تقسیم بندی قدرت در نظریه خود به قدرت مطلوب و نامطلوب گفت: «قدرت مطلوب و نامطلوب را آورده‌ام. احتمال دارد این قدرت براساس ریزش قدرت از بالا به پایین نباشد یعنی مشروع نباشد ولی مطلوب باشد. به این معنا که ظالم نباشد و دین را اجرا کند اما بر اساس ولایت قفیه مورد نظر امام خمینی نباشد.»
وی سپس به تبیین مسأله عدالت زمامدار پرداخت و تصریح کرد: «بحث عادلانه یا ناعادلانه بودن یا بودن یا نبود تقوی هم بسته به شرایط جوامع است. احتمال دارد قدرتی در انگلستان بر اساس قانون خودشان عمل کند و قدرت مطلوب باشد و عادلانه هم باشد اما اگر همان را به عدالت دینی ارائه کنید، نمره صفر می‌گیرد. اما معنای کلی‌تری که می‌توانم ارائه کنم همان تعریف مشهور است که «اعطاء کلّ ذی حق حقّه». عدالت امام جماعت کاملا متفاوت از عدالت حاکم است و اینجا عدالت اجتماعی و سیاسی مطرح است. لذا در عدالت سیاسی اعطا حقوق سیاسی یا حقوق اقتصادی شهروندان مطرح است.»

مؤسسه فهیم قم، از مؤسسات فعال در حوزه نقد و بررسی آراء و نظریات مطرح در حوزه علمیه قم به شمار می‌رود. این مؤسسه در دویست و سی و ششمین نشست خود به بررسی «ساز و کارهای مهار سیاسی قدرت از منظر قرآن کریم» پرداخت. آنچه در ادامه می‌آید گزارشی از این نشست و نظریات مطرح شده در آن است.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.