روحانیت و انتخابات ۹۲

انتخابات می تواند باعث نشاط و پویایی ، مشارکت سیاسی و تحقق وجه مردم سالارانه نظام گردد و در صورت صحیح عمل کردن وسیله ای است جهت بالا بردن آگاهی های دینی، سیاسی و اجتماعی مردم، مشارکت در تصمیم گیری و تعیین سرنوشت خود ، انتخابات یک نوع نظارت مردمی است برجریان امور ، از این طریق مطالبات خواستها و نیازهای عمومی مطرح و می تواند تبدیل به برنامه ریزی در ساختار سیاسی گردد

 

انتخابات می تواند باعث نشاط و پویایی ، مشارکت سیاسی و تحقق وجه مردم سالارانه نظام گردد و در صورت صحیح عمل کردن وسیله ای است جهت بالا بردن آگاهی های دینی، سیاسی و اجتماعی مردم، مشارکت در تصمیم گیری و تعیین سرنوشت خود ، انتخابات یک نوع نظارت مردمی است برجریان امور ، از این طریق مطالبات خواست‌ها و نیازهای عمومی مطرح و می تواند تبدیل به برنامه‌ریزی در ساختار سیاسی گردد. در صورتی که اصول عدالت و اخلاق اسلامی رعایت شود می‌تواند رضایت اکثریت مردم را حاصل نماید چرا که در هر حال، منتخب انتخاب شده اکثریت مردم است .

رقابت و مشارکت باعث ترقی ، کمال و غربال شدن ناخالصی‌ها خواهد شد زیرا در عرصه انتخابات سلایق مختلف بروز و ظهور پیدا می کند، ناخالصی‌ها آشکار و قدرت انتخاب مردم را بالا می برد. انتخابات یک نوع نظارت مردمی است ، اعتماد عمومی بالا می‌رود ، انسجام اجتماعی ایجاد و رابطه نظام و مردم تقویت خواهد‌شد و باعث قوت نظام حاکم در برابر تهاجمات سیاسی‌، اجتماعی و فرهنگی خواهد شد .

حضور مردم در انتخابات باعث بالا رفتن حس مسولیت‌پذیری آنها خواهد شد بدین دلیل که شرکت در سرنوشت و انتخاب منتخب به معنای پذیرش فرد با همه مسائل پیرامونی آن اعم از ارزش‌ها ، اخلاقیات ، افکار ، رفتار ، منش و از همه مهم‌تر برنامه‌های وی برای اداره عمور جامعه می باشد . لذا با حضور مردم در انتخابات و انتخاب فرد مورد قبول نوعی قبول مسولیت در قبال برنامه‌های کاندیدای مورد نظر و تلاش برای موفقیت وی در رسیدن به اهداف و اجرای برنامه‌هایش می‌باشد .

در همین حال با توجه به اهمیتی که برای انتخابات برشمردیم حضور در انتخابات امری است ضروری که انصافا مردم ایران در تمامی دوره‌ها به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم حضوری پرشور و حماسی داشتند  و حماسه سیاسی مورد نظر مقام معظم رهبری با این حضور پر شور و شعور محقق شد.

به طور طبیعی می‌توان گفت درطول تاریخ مقاطعی که مردم در صحنه حضور نداشتند و برای سرنوشت خود تلاش نکرده اند باطل جایگزین حق شده است و یا آنکه حضور داشته‌اند ولی حضور با شناخت و آگاهی نبوده است: به جای این‌که در لشگر علی ( علیه السلام) قرار بگیرند در لشگر معاویه و یه جای حضور در لشگر امام حسین ( علیه السلام ) در لشگر عمر بن سعد قرار گرفته اند ، گاهی به علت عدم حضور مردم افراد خودکامه‌ای برسرکار آمده اند که با دین ، ناموس و همه ارزش‌های مردم بازی کرده‌اند . درطول عمر جمهوری اسلامی در مقاطعی که مردم حضور آگاهانه داشته و حماسه آفریدند دشمن را مایوس کرده‌اند ولی در مواردی هم شاهد بودیم که بر اثر تبلیغات غیر صحیح مفضول به جای فاضل نشست و با اخلاق و اعتماد مردم بازی شد و در نهایت همان مردم به بیگانگان یا مکاتبِ آن‌ها پناه بردند و در مقابل ولایت ایستادند .

وقتی که مردم رای به تغییر دادند و فردی برخاسته از حوزه های علمیه و از شاگردان امام صادق(ع) را برکرسی ریاست جمهوری نشاندند؛ در واقع نشان داد که مردم هنوز درد دین دارند و آنچه که برای آنها مهم است دین مداری است . آنچه مهم است گفتار پیامبراست که پیامبر رحمت ، رأفت وامین نامیده شده ، مردم از تهمت، کینه ، دوئیت ، پرخاشگری خسته شدند. مردم دوست دارند بین آنها دوستی، صفا، مهربانی ، همدلی برقرار باشند. آن‌ها از گفتمان جناح‌های سیاسی‌ای که با شعارهای فریبنده بیان می‌شود ولی در پس آنها خلوص‌، صفا ، صمیمیت نیست؛ بلکه  نفاق ، کینه، بد بینی را در جامعه نهادینه می‌کنند خسته شده اند .

این حضور و این رای نشان می دهد که وظیفه روحانیت وظیفه ای سنگین است و مردم اعتماد خود را همچون گذشته به فردی که خاستگاه  حوزوی دارد هدیه کردند. این امر نشان می دهد که روحانیت بیش از بیش باید در عرصه های اجتماعی – سیاسی نقش ایفا کند و به عنوان یک کنشگر فعال نه یک نظاره‌گر منفعل در این عرصه حضور داشته باشند‌. درست است که مردم از اوضاع اقتصادی ناراحت هستند ولی باز امید دارند فردی با خاستگاه دینی و براساس آموزه‌های دینی این معضلات را حل کند . مردم انتظار دارند در عرصه‌های بین المللی آنچه اصل قرار گیرد اصولی باشد که پیامبر اکرم(ص) در صدر اسلام در تخاصم و تعامل با سایرین عمل نموده اند؛ ضمن نگاه جهان شمولی، نگاه اسلام، اصل مصلحت در کنار اصل عزت ، مدنظر قرار داده شود. لذا ضروری است تشکل‌های که برخاسته از حوزه‌های علیمه هستند خاصه آنها که با نام اصولگرایی شناخته شده اند (که الحمدلله خدمات شایانی به اسلام مکتب اهل بیت ( علیهم السلام )، انقلاب  و نظام مقدس اسلامی نموده‌اند) نه تنها از حضور در عرصه‌های سیاسی سر خورده نشوند بلکه با نشاط‌تر از گذشته عمل کنند. هر چند این نکته باید مد نظر همه گروه‌های سیاسی باشد که نقد گذشته می‌تواند راهنمای راه آینده باشد .

سوالی مطرح است و آن این است که چرا در اکثر محافل حوزوی قبل از انتخابات اخیر این نگرش حاکم شده بود که مردم از روحانیون ناراضی‌اند لذا آن‌ها نباید کاندیدا شوند و این نگرش وجه غالب پیدا کرده بود که تشکل‌های سیاسی منتسب به روحانیت نباید کاندیدا برای ریاست جمهوری معرفی کنند چرا که در گذشته بعضی از کاندیداهای منتسب به روحانیت کارکردی صحیح نداشته‌اند (این مقوله در جای خود قابل بحث است و انشاء الله در یاد داشتی جدا به آن خواهم پرداخت) یا با این استدلال که اگر کاندیدای تشکل‌های روحانی رای نیاورد باعث شکست روحانیت خواهدشد این رویکرد‌ها نشان از عدم شناخت کافی و درک صحیح از تحولات سیاسی جامعه است. زیرا هر جریان سیاسی باید به عنوان یک جریان فعال و پویا این توانایی را داشته باشدکه شناخت صحیحی از مسائل سیاسی جامعه، وابستگی‌ها، گسست‌ها، تعلقات، نیازها و کنش آنها داشته باشد تا بتواند با توجه به ارزش‌ها ، آرمان‌ها و نیازها و شناخت روابط اجتماعی،‌ گروه‌های مرجع،  افراد تأثیر گذار ترسیمی روشن از آینده داشته باشد تا در نهایت بتواند در جهت کسب قدرت و استوار نظام سیاسی مورد نظر خود اقدام کند. هرجریان سیاسی بالطبع دارای وظایفی است از جمله جهت دهی به افکار عمومی و فرهنگ سازی جهت بسیج رای و نظر آن‌ها در راستای اهداف مورد نظرِ آن گروه یا جریان برای حکومت و ایفای نقش در قدرت؛ تا آن‌ گروه بتواند اهدافِ موردِ نظرِ خودش را پیاده کند و این مهم در صورتی اتفاق می افتد که درک صحیحی از جامعه و تحولات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی آن داشته باشد و تحلیل درستی از جامعه ارائه نماید  تا در صورتی که جامعه طبق آرمان های گروه حرکت نمی‌کند بتواند با کادر سازی نسبت به هدایت افکار جامعه اقدام تا بتواند آنها را در راستای اهداف خود بسیج کند.

انتخابات اخیر نشان داد که تشکل‌های اصول‌گرا خاصه تشکل‌های وابسته به روحانیت در این امر موفق نبوده‌اند چرا که کاندیدای قاطبه‌ی آنها دارای رای اکثریت نشد و از سوی دیگر جامعه به یک روحانی رای داد.  این امر نشان از عدم شناخت صحیح جامعه توسط تشکل‌های اصول‌گرا یا عدم معرفی کاندیدای مطلوب جامعه می باشد. یعنی اگر هم شناخت از جامعه وجود داشته است باید بپذیریم که در مصداق‌، مردم فردی را پیدا کرده و به او رأی داده‌اند که گروه‌های سیاسی وابسته به روحانیت از این شناخت عقب مانده‌اند‌. اگر هم شناخت داشته اند و نخواسته‌اند کاندیدای مورد قبول جامعه را با توجه به ارزش‌های حاکم بر جریان خود بپذیرند، پس یا ارزش‌های مورد قبول، دارای اشکال  است یا روش و تکنیک عرضه آن ارزش‌ها.  در هر صورت باید بپذیرند  که نتوانسته‌اند جامعه را به سمت ارزش‌های مطلوب خود که نماد آن کاندیدای مورد نظر جریان خود بوده است سوق دهند و این برای تشکل‌های روحانی که خود را مسئول تبیین ارزش‌های والا می‌دانند یک ضعف شمرده می‌شود.

«از طرفی هیچ نهادی‌، هیچ نیروی اجتماعی نمی‌تواند در حد قانع کننده‌ای از کار آمدی جلوی قدرت اجتماعی را بگیرد چون افراد‌، مقاومت می‌کنند ولی تسلیم عقیده عمومی می‌شوند گرچه ممکن است فرد بین آن چیزی که حقیقی و منصفانه است با آنچه عقیده عمومی است تفاوت بیندازد و از اینجاست که فرد نیاز به هدایت دارد گرچه او دلش می‌خواهد آزاد باشد .»[1]

لذا ضروری است ابتدا نسبت به مساله شناسی اقدام و آسیب‌ها احصاء و در مرحله اول در عملکرد خود( اگر نارسایی یا انحرافی مشاهده کردند) بازنگری و نسبت به تصحیح آن اقدام شود ولی اگر به روش علمی به این جمع بندی رسیدند که جامعه با اهداف متعالیه انحراف پیدا کرده است، باید از روش‌های اثر بخشِ الهام گرفته از اسلام  (نه روش‌های سلیقه‌ای‌، تخریبی‌، اتهام زنی و… که خود اثر عکس می‌گذارد) نسبت به هدایت جامعه به سوی اهداف عالیه اقدام کنند.

همچنین وظیفه همه گروه‌های سیاسی که در چارچوب قانون اساسی فعالیت می‌کنند، طبق قواعد حاکم بر فعالیت‌های سیاسی و همچنین با توجه به اینکه وظیفه شرعی خود می‌دانند که به قوانین و مقررات جمهوری اسلامی عمل کنند، این است که  منتخب ملت را همراهی و او را یاری کنند. چرا که  قاعده و قانون چنین می‌گوید اگر افرادی از فیلتر نظارتی شورای نگهبان  گذشتند (یعنی جمعی از فقها و حقوقندانان که باید بر اساس عدل و انصاف قضاوت کنند، کاندیداهایی را به جامعه معرفی  کرده اند که از همه جهت  صلاحیت توان اداره کشور را به عنوان رئیس قوه مجریه دارند) پس مردم اولاً  می توانند آزادانه  در چارچوب قانون در ستاد‌های این افراد فعالیت کنند، ثانیاً برای آنها تبلیغ کنند، ثالثاً امکانات مادی و غیره از اموال شخصی در اختیار آن‌ها بگذارند و در نهایت  به آنها رأی  دهند. بدین ترتیب، هر کدام از آن‌ها که رأی آورد خود را رئیس جمهور همه بداند و از توهین، تحقیر و تعقیب کسانی‌ که به او رأی ندادند  یا هوادار دیگر کاندیداها بودند بپرهیزند. علاوه‌ بر این طرفداران دیگر کاندیداها از لشگر‌کشی خیابانی و سایر حرکاتی که خلاف  قانون و مقررات است بپرهیزند که متأسفانه در دوره گذشته  هر دو مورد اتفاق افتاد.

لذا بر همه مردم، خاصّه تشکل‌های سیاسی‌، بویژه تشکل‌های وابسته به نهاد روحانیت واجب است که به اراده مردم احترام گذاشته و  با  منتخب ملت همکاری و در چارچوب قانون نظارت خود را بر روند امور نهادینه نموده و از مجراهای قانونی و به طریق شرعی‌، عرفی ، عقلی و از طریق ساز و کار قانونی اعمال نمایند.


[1] ریمون ،آرون مطالعاتی در آثار جامعه شناسان کلاسیک ، ص 46 .

 
انتخابات می تواند باعث نشاط و پویایی ، مشارکت سیاسی و تحقق وجه مردم سالارانه نظام گردد و در صورت صحیح عمل کردن وسیله ای است جهت بالا بردن آگاهی های دینی، سیاسی و اجتماعی مردم، مشارکت در تصمیم گیری و تعیین سرنوشت خود ، انتخابات یک نوع نظارت مردمی است برجریان امور ، از این طریق مطالبات خواستها و نیازهای عمومی مطرح و می تواند تبدیل به برنامه ریزی در ساختار سیاسی گردد دکتر محمّد هادی فلاح‌زاده:

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. علوی

    سه گزاره از مقاله این است:1.وقتی که مردم رای به تغییر دادند و فردی برخاسته از حوزه های علمیه و از شاگردان امام صادق(ع) را برکرسی ریاست جمهوری نشاندند؛ در واقع نشان داد که مردم هنوز درد دین دارند و آنچه که برای آنها مهم است دین مداری است….2.این حضور و این رای نشان می دهد که وظیفه روحانیت وظیفه ای سنگین است و مردم اعتماد خود را همچون گذشته به فردی که خاستگاه حوزوی دارد هدیه کردند….3.چرا در اکثر محافل حوزوی قبل از انتخابات اخیر این نگرش حاکم شده بود که مردم از روحانیون ناراضی‌اند لذا آنها نباید کاندیدا شوند…از این گزاره این نتیجه حاصل می شود و صحیح است:1.مردم ضدیتی با روحانیت ندارند که اگر فردی روحانی بود به دلیل روحانی بودن به او رای ندهند.2.درفضایی که درنوبت های قبل مردم وعده های خلاف شنیده بودند، بازهم اعتماد بیشتری به فردی روحانی کردند..اما واقعا صرفا به دلیل روحانی کاندیدا این اعتماد حاصل شد، یا علت ان احساس این بود که خواست خود را از زبان این کاندیدا شنیدند؟اگر غیر از این بود، چرا کاندیدای جامعه مدرسین حتی در قم نفر سوم شد؟پس نباید قواعدی ذهنی ساخت و مجدد از دیدگاه عمومی فاصله گرفت..بدون تردید مردم متدین اند و پایبند به اداب دینی اند این مسئله را به خوبی از رفتار مردم در مناسبت های مختلف می توان به دست اورد.اما خواست مباح مربوط به امور روز مره شان که از مباحات است را نباید برای شان تصمیم گرفت خصوصا ان که به نام دین باشد که مردم حق دخالت ندارند یا مکلف طبق نظر یک تشکل دینی رای دهند این مسئله مردود و شکست خورده است.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.