اعتدال و حقیقت‌جویی در جدال سنت و مدرنیسم

لازمه اعتدال، درک شرایط جاری جوامع مسلمان معاصر و عناصر تشکیل دهنده آن‌ها،‌ اعمّ از عوامل بازار جهانی یا اعتقادات و اعمال دینی مردم عادی است. چگونگی شکل‌گیری و تغییر و تحول جوامع ما، از دست ما خارج است، و هرگاه به نوعی، مجالی برای تغییر یا تعدیل در جهت‌گیری آن پیدا کنیم، باید با تواضع خاصی بپذیریم که پیامدهای مداخله‌ی ما در مسائل اجتماعی، سیاسی و دیگر مسائل فرهنگی، غالباً با آنچه پیش‌بینی می‌کردیم، متفاوت است؛ اما این امر نباید باعث ترس ما شود، بلکه باید موجب تسلیم ما در برابر خدا و پذیرش دستورات او شناخت این امر گردد که خداوند در دستورات خود عالم‌تر از ماست

 

 

به جای آنکه ارج نهادن به خود را براساس ویرانی‌های گذشته ایدئالی، معنا بخشیم، باید در موقعیت‌های متحول به دنبال حقیقت باشیم؛ فارغ از اینکه این حقیقت در سنت‌های خاص ما محفوظ مانده یا از مدرنیته یا از جای دیگری آمده باشد، تنها حقایق و ملاک‌هایی که همیشگی و جهان شمول بوده و در دسترس ما قرار گرفته‌اند در اسلام یافت می‌شوند. ما باید بر پایه این حقایق و معیارها و با استمداد از استعدادهای فکری محدود خود، سعی کنیم تا به درک متعادلی از جایگاه و وظایف خود دست یازییم. به نظر می‌رسد شیوه عاقلانه در مسائل اخلاقی، سیاست و نیز سایر مسائل مرتبط با فرهنگ و تمدن، شیوه‌ای است که متعادل و میانه باشد. نباید اعتدال را با عدم اراده‌ی استوار یا تردید درباره‌ی مسائل دین یا عدالت، خلط کرد. اعتدال به معنای داشتن حکمت برای تشخیص حماقت‌آمیز بودن انواع افراطی تجددگرایی و سنت‌گرایی و انتخاب راهی درست از میان آنهاست.

لازمه اعتدال، درک شرایط جاری جوامع مسلمان معاصر و عناصر تشکیل دهنده آن‌ها،‌ اعمّ از عوامل بازار جهانی یا اعتقادات و اعمال دینی مردم عادی است. چگونگی شکل‌گیری و تغییر و تحول جوامع ما، از دست ما خارج است، و هرگاه به نوعی، مجالی برای تغییر یا تعدیل در جهت‌گیری آن پیدا کنیم، باید با تواضع خاصی بپذیریم که پیامدهای مداخله‌ی ما در مسائل اجتماعی، سیاسی و دیگر مسائل فرهنگی، غالباً با آنچه پیش‌بینی می‌کردیم، متفاوت است؛ اما این امر نباید باعث ترس ما شود، بلکه باید موجب تسلیم ما در برابر خدا و پذیرش دستورات او شناخت این امر گردد که خداوند در دستورات خود عالم‌تر از ماست. هرگز نمی‌توان، به بهانه‌ی این‌که می‌خواهیم به نحو دیگری به اهداف اجتماعی یا سیاسی مطلوب دست یابیم، احکام اخلاقی‌ای را که مقتضای وجدان انسان و مورد تأیید وحی الهیِ پیامبران (علی نبیّنا و آله و علیهم السلام) است زیر پا گذاشت.

لازمه اعتدال، تحلیل و ارزیابی انتقادی ویژگی‌های تمدن خویش و شیوه‌های تغییر و تحول آن است، تا از این طریق بتوان جنبه‌های مثبت و منفی آنها را براساس معیارهای تعالیم و ارزشهای اسلامی ارزیابی کرد. ما باید بدانیم، برای به حداقل رساندن تأثیرات منفی مدرنیزاسیون، که در پیرامون ما واقع می‌شود، چه می‌توان کرد، و در اینجاست که می‌توان از آثار سنت‌گرایان، یاری جست. این آثار می‌توانند حساسیت ما را درباره‌ی چگونگی بازتاب اصول و تعالیم دینی در زمینه‌های گوناگون فرهنگی و نیز درباره‌ی این امر که مدرنیزاسیون چگونه به این اصول و تعالیم خدشه وارد می‌کند، افزایش دهند، و این نکته‌ای است که غالباً، از سوی بانیان اصول سیاست و سیاست‌مداران و نیز دانشگاهیان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. آثار سنت‌گرایان، به رغم اشکالاتی که درباره‌ی آن‌ها برشمردیم، در افزایش حساسیت ما، و به تعبیر امروزین، در آگاهی بیشتر ما درباره‌ی نحوه نقض انسجام فرهنگ‌های سنتی از جانب فراگرد مدرنیزاسیون (بسیار راه‌گشا و) سهیم هستند. البته در این ویژگی‌ها پساتجددگرایان نیز با سنت‌گرایان شریک‌اند. در واقع هر دو گروه درگیر فاش ساختن ابعاد مختلف مدرنیته‌اند، و این وظیفه بسیار ارزشمندی است و میزان مخالفت من با مطالبی که سنت‌گرایان در این زمینه بیان کرده‌اند، مهم نیست، و اساساً، من خود را در قبال روشنگری‌های سنت‌گرایان به ویژه دکتر نصر، مدیون می‌دانم. اما درک این نکته نیز ضروری است که کدام نوع از تحولات مدرن موجبات هماهنگی بیشتری را با اصول دینی فراهم می‌آورد. نقش‌های متحولی که عناصر مختلف اجتماعی و فرهنگی ایفا می‌کنند باعث می‌شود این عناصر در برخی محیط‌ها هماهنگ با اصول دینی و در برخی محیط‌ها در تضاد با آنها باشند. نمی‌توان عناصر جامعه سنتی را از گذشته وارد کرد و انتظار داشت که بتوانند همان نقش انسجام‌بخشی را که در بستر اولی و اصلی خود داشتند در محیط‌های جدید نیز ایفا کنند.

لازمه دیگر اعتدال، تحلیل و ارزیابی نقادانه جوامع سنتی و نهادهای آنهاست. به جز برخی سنت‌گرایان، تقریباً همه اندیشمندان مسلمان معاصر، اتفاق نظر دارند که سلطنت موروثی با اهداف و ارزش‌های بنیادین اسلامی سازگار نیست. سلطنت، حکومتی ظالمانه است که ثروت ملی را به خاطر رفاه تعداد اندکی از افراد،‌ بر باد می‌دهد. به گواهی تاریخ، هر گاه چنین قدرتی، در دست شخص یا گروه خاصی افتد که به رفاه خو کرده باشند، جامعه اسلامی، به سهولت در معرض ضرر و زیان سلطه بیگانگان قرار می‌گیرد. همچنان که در همکاری سلطنت قاجار با عوامل روسیه، و سلطنت پهلوی با عوامل امریکا، چنین شد.

در هیچ ساحتی، اعمّ از ساحت آموزه‌ها، اقتصاد، نهادها و نظام‌های اجتماعی و انواع نمودهای فرهنگی یا غیره، هرگز نمی‌توان چیزی را تنها به دلیل سنتی بودن آن پذیرفت یا به دلیل مدرن بودنش ردّ کرد. فرآیند رایانه‌ای کردن کارها را در نظر بگیرید. دکتر نصر این امر را به منزله چیزی مدرن و غیرسنتی محکوم می‌کند.[1] بی‌شک رایانه کاربردهای فراوانی دارد که با اهداف و ارزش‌های اسلامی سازگار نیستند، اما تا حدّ زیادی، گریزی از آن نیست. از سوی دیگر، رایانه کاربردهای فراوانی نیز در خدمت به اهداف اسلامی دارد که می‌توان به مواردی چون دسترسی سریع به اطلاعات، تسهیل تحقیقات، و نیز نرم‌افزارهای اسلامی، گروه‌ها و نشریات اینترنتی اسلامی و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی و قابل جست‌وجوی احادیث اشاره کرد. استدلال سنت‌گرایان در صورتی ارزشمند است که متذکر ابعادی از فرهنگ و فن‌آوری مدرن شود که به انحای مختلفی، که معمولاً به آنها توجه نمی‌شود، در تعارض با اصول اسلامی باشند. مثلاً ممکن است ما در توجه و علاقه شدید به نرم‌افزارهای اسلامی، متوجه این واقعیت نشویم که تعلیم و تربیت اسلامی، چنانچه از طریق برنامه‌های رایانه‌ای باشد، (بدون آنکه میزان مفصل یا مجمل بودن آن تأثیری داشته باشد) به بدترین وجه، غیرشخصی (و غیر صمیمانه) خواهد شد. به لحاظ سنتی، ارتباط میان متعلم و معلم دارای بیشترین اهمیت است؛ در بستر این گونه ارتباط شخصی است که معلم می‌تواند فهم نادرست مطالب ارائه شده به متعلم را تصحیح کند، و تنها در چنین بستری است که معلم می‌تواند معین سازد که در سطح خاصی چه مطالبی برای متعلم مفید یا مضر است. روشن است که برنامه‌های رایانه‌ای نمی‌توانند در مقایسه با استاد موفق باشند. اما راه حل قضیه، این نیست که پیوسته پایگاه‌های اسلامی را، به عنوان ناقض اصول سنتی تعلیم و تربیت اسلامی، تحقیر کنیم. پایگاه‌های اطلاع‌رسانی، فواید و مزایای خاص خود دارند. در شرایط کنونی، همه متعلمان،‌به اندازه کافی، به استاد دسترسی ندارند؛ مثلاً امروزه تقریباً نصف جمعیت ایران کمتر از هجده سال دارند. از نظر بسیاری از اندیشمندان، دو گزینه‌ای که پیش روی ماست، استفاده از برنامه‌های رایانه‌ای یا استاد نیست بلکه استفاد تعلیمی یا غیرتعلیمی از رایانه است. بحث فوق تنها یک مثال است ولی می‌توان آن را تا بی‌نهایت ادامه داد. باید پذیرفت که مدرنیزاسیون واقعیتی از واقعیات زندگی است. سنت‌گرایان نکات ارزشمندی را درباره نقایص آن بیان می‌کنند، اما در مجموع گزینه‌ای که پیش روی مردم است انتخاب یکی از دو شیوه زندگی سنتی یا مدرن نیست. آنها خود را در گرداب مدرنیزاسیون گرفتار می‌بینند. چالشی که مطرح است آن است که در این فرآیند راهی پیدا کنیم که دین، به رغم مفاسد و مضراتِ مدرنیزاسیون، مصون و محفوظ بماند.[2] امید است جوامع اسلامی روند مدرنیزاسیون را بدون دچار شدن به مضرات و مفاسدی که در غرب بر جای نهاد، پشت سر بگذارند. ان‌شاء الله.

(نقل از کتاب سیاحت اندیشه در سپهر دین، دکتر محمد لگنهاوسن، ص 481)


[1] . Ibid, p.24, fn. 8.

[2] . به بیان امام صادق علیه السلام خطاب به ابوحنیفه که فرمود: عاقل کسی نیست که میان خیر و شرّ تمییز بنهد؛ چرا که بهایم نیز تمییز توانند کرد؛ بلکه کسی است که تمییز کند میان دو خیر و دو شر، تا از دو خیر، خیرالخیرین و از دو شرّ خیر الشرین را برگزیند. (عطار نیشابوری، تذکره‌الاولیاء، تصحیح دکتر استعلامی، ص 15)

 
لازمه اعتدال، درک شرایط جاری جوامع مسلمان معاصر و عناصر تشکیل دهنده آن‌ها،‌ اعمّ از عوامل بازار جهانی یا اعتقادات و اعمال دینی مردم عادی است. چگونگی شکل‌گیری و تغییر و تحول جوامع ما، از دست ما خارج است، و هرگاه به نوعی، مجالی برای تغییر یا تعدیل در جهت‌گیری آن پیدا کنیم، باید با تواضع خاصی بپذیریم که پیامدهای مداخله‌ی ما در مسائل اجتماعی، سیاسی و دیگر مسائل فرهنگی، غالباً با آنچه پیش‌بینی می‌کردیم، متفاوت است؛ اما این امر نباید باعث ترس ما شود، بلکه باید موجب تسلیم ما در برابر خدا و پذیرش دستورات او شناخت این امر گردد که خداوند در دستورات خود عالم‌تر از ماستدکتر محمد لگنهاوسن

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.