شروع عملیات علیه موصل اگرچه با اعلام آقای عبادی خبری شد، اما بهنظر میرسد، تحولی بنیادین در رویدادهای چهارسال اخیر است که در پی "عدم توافق (توافق لوزان) " رقم میخورد.
در لوزان همه متفق بودند تا توافقی حاصل نگردد. نه کشورهای سنتی منطقه حاضر شده بودند واقعیت تغییر ژئوپلتیک رخ داده را بپذیرند و نه کشورها و دولتهایی که باید از آنها به عنوان پدیدههای تازه نام برد، تمایل نشان دادند که آمادهاند ترتیبات بازمانده حاصل از سنتهای منطقه را که در پی جنگ جهانی اول حاکم شده بود، بپذیرند.
در دسته اول عربستان و ترکیه و در جناح دیگر ما و عراق جای داشتیم. از آن سو، قدرتهای بزرگ هم نشان دادند با این اصل عدم توافق همراه هستند. چون نه در مناسبات میان خود تفاهم را برگزیدند و نه در حفظ شکل نسبی میان بازیگران منطقهای. حاصل این معادله با کمال تأسف عبارتی ساده است: حرکت چهار نعل به سوی جنگی گستردهتر. بیجهت نیست که قبل از اقدام عراقیان، شبه نظامیان تحت حمایت ترکیه دابق را متصرف شدند و تغییرات در صحنه با جابهجاییهای زمینی شروع شد.
برای این قلم که کماکان توجه به پدیده دواعش را از نظر مطالعاتی به فراموشی نسپرده است، با نهایت تأسف نتیجه بازی یا قمار بزرگ همه طرفین، منتهی به حذف این پدیده نخواهد شد. به روایت ساده سرنوشت موصل فردا، حلب امروز است؛ ویرانهای تازه و آوارگانی بیشتر که نتیجهاش چیزی جز گسترش افراطگرایی نخواهد بود. بحران در جغرافیای انسانی منطقه بهمراتب عمیقتر خواهد شد.
جدال و نزاع در مرحله نخست بر سر زمین جلوه خود را مینمایاند. لیکن چون نیک نظر افکنده شود، جدال اصلی در موضوع هویت است. بحران هویت در جغرافیای بازمانده از خاکستر جنگ اول جهانی همان چیزی بود که داعش آن را زودتر از دیگران دریافت و نسخه مهمی را ارائه کرد: اعاده خلافت اسلامی.
بدیهی است که داعش متولد نشده بود تا با توسعه و ترقی، مسئله هویت ناموجود و بحرانزده این جغرافیا را ترمیم نماید، بلکه زاده شد تا با جنگ و ویرانی پسمانده هویت تاریخی درون منطقه را بزداید. لذا بیجهت نبود آثار تاریخی را همچون ارتشهای بزرگ دشمن میداشت و کمر به نابودی آنها بسته بود. از این رو، بر خلاف تصور شرایط کنونی، نبرد موصل، موهبتی است که به این اندیشه به رغم میل ما و دیگران کمک شایانی خواهد کرد.