آیا می‌توان به جای روانشناس، به مشاور فلسفی مراجعه کرد؟

اولیویا گلدهیل

هر روز تعداد بیشتری از مردم به جای مراجعه به روان‌درمانگران به مشاوران فلسفی روی می‌آورند تا راهنمایی‌هایی حکیمانه دریافت کنند. این مشاوران بسیار شبیه به روان‌درمانگران سنّتی عمل می‌کنند، اما به جای ارائۀ راه‌حل‌هایی مبتنی بر فهم خود از بهداشت روان یا روان‌شناسی، راه‌حل‌ها و رهنمودهایی از مکتوبات متفکّران بزرگ ارائه می‌دهند.

مطالعات فلسفیِ چندین هزار ساله می‌تواند برای کسانی که با مشکلات زندگی مواجه هستند توصیه‌هایی عملی دربرداشته باشد. یکی از رشته‌های فلسفه کاملاً به بررسی مسائل اخلاقی اختصاص دارد؛ فلاسفۀ رواقی به ما نشان می‌دهند که چگونه می‌توانیم دشواری‌ها را پشت سر بگذاریم، هستی‌گرایان می‌توانند ما را در رابطه با موضوع اضطراب راهنمایی کنند و ارسطو نیز یکی از اولین متفکّرانی بود که مسئلۀ شاکله‌های یک «زندگی خوب» را مطرح کرد. تمام این موضوعات می‌تواند بخش قابل‌اعتنایی از جلسات ‌روان‌درمانگریِ فلسفی را تشکیل دهد.
در اوایل دهۀ 1990 الیوت کوهن (Elliot Cohen) برای نخستین بار ارائۀ مشاورۀ فلسفی را مطرح ساخت و «انجمن ملّی مشاورۀ فلسفی» (ان‌پی‌سی‌ای) (NPCA) را که متشکّل از بیست مشاور بود تأسیس کرد. براساس آنچه در وب‌سایت «ان‌پی‌سی‌ای» ذکر شده است، موانعی که بر سر راه فعالیت نویسندگان پیش می‌آید، از دست دادن شغل، به تعویق افتادن امور و مورد پذیرش قرار نگرفتن همه موارد مناسبی برای راهنمایی فلسفی هستند. (با این حال اگر مشاور متوجّه شود که مراجعه‌کننده مبتلا به نوعی مشکل جدّی در ارتباط با بهداشت روان شده است، او را به یک روان‌درمانگر ارجاع خواهد داد.) مراجعه‌کنندگان برای هر جلسه مشاورۀ فلسفیِ یک ساعته نزدیک به صد دلار پرداخت می‌کنند.
کوهن می‌گوید: "من افراد زیادی را دیدم که با تمام این مشکلات زندگی دست به گریبان بودند و به نظرم رسید که با یاد دادن طرز تفکّری که دانشجویان در دروس فلسفه و مقدّمات منطق با آن آشنا می‌شوند، می‌توان به افراد راهنمایی و مشاوره داد." کوهن غالباً از سخنان ژان پل سارترِ هستی‌گرا نقل می‌کند که معتقد بود انسان چیزی جز اعمال خود نیست. او می‌افزاید: "اگر انسان دست به عمل نزند، قادر به ارائۀ تعریفی از خود نخواهد بود و حاصل عمر او چیزی جز یک رؤیا یا آرزوی ناکام نخواهد بود."
کوهن اکثراً به بیماران خود تکلیف می‌دهد که بعضی از کتب فلسفی را مطالعه کنند. تجویز خواندن کتب فلسفی برای آن نیست که مراجعه‌کننده به یک دیدگاه خاصّ فلسفی گرایش پیدا کند، بلکه برای آن است که قدرت استدلال آنها تقویت شود. کوهن می‌گوید: "ما به مردم توصیه نمی‌کنیم پیرو چه فلسفه‌ای باشند، بلکه مصلحت‌ها و جذابیت‌های اخلاقی را به آنها متذکّر می‌شویم."
 یکی از مراجعه‌کنندگان شوهری داشت که فوق‌العاده سلطه‌جو بود و بر همین اساس، کوهن از او خواست کتاب «انقیاد زنان» (The Subjection of Women) نوشتۀ جان استوارت میل را مطالعه کند. این فیلسوف انگلیسیِ قرن نوزدهمی از زنانی نوشته بود که با خواست و ارادۀ خود برده شده بودند و تن به دستورات مردان می‌دادند. مطالعۀ این کتاب تأثیر چشمگیری روی آن خانم مراجعه‌کننده داشت و وقتی نزد کوهن بازگشت گفت: "من دیگر نمی‌خواهم برده‌‌ای راغب باشم."
ناتان نوبیس (Nathan Nobis) که یکی از مشاوران فلسفی است، می‌گوید تعداد زیادی از مراجعه‌کنندگان او بعد از این که روان‌درمانگری را تجربه کرده و به نتیجه نرسیده بودند نزد او می‌آمدند. او می‌گوید: "آنها غالباً به مشاوران سنّتی مراجعه کرده بودند و احساس می‌کردند آنها درست منظورشان را متوجّه نمی‌شوند. آنها به این نتیجه رسیده‌اند که مشکل آنها جنبۀ فلسفی دارد."
نوبیس تعریف می‌کند که خودش بعد از این که در جلسات روان‌درمانی شرکت کرد و به ارتباط و هم‌بستگی این روش‌ها با فلسفه پی برد، تصمیم گرفت مشاور فلسفی شود. او برای این که به مراجعه‌کنندگان کمک کند تا بتوانند به‌روشنی تعقّل و استدلال‌ کنند، از منطق فلسفی استفاده می‌کند و از نظر او این کار تقریباً شبیه به روش روان‌درمانیِ شناختی-رفتاری است. او می‌گوید: "اینها همان تکنیک‌هایی هستند که غالباً در کلاس‌های اخلاق برای حل مشکلات اخلاقی به کار می‌رود، اما در اینجا آنها را برای حلّ مشکلات فردی یا ارتباطی مورد استفاده قرار می‌دهیم."
اما هنوز یافتن مشاور فلسفی قدری دشوار است. این عرصه هنوز نوپا است، به‌ویژه در مقایسه با هزاران روان‌درمانگری که مشاورۀ معمولی ارائه می‌دهند. البته تعداد مشاوران ظرف پنج سال گذشته افزایش قابل‌توجّهی داشته است.
کوهن می‌گوید در حال حاضر سیصد مشاور فلسفی در «ان‌پی‌سی‌ای» مشغول به فعالیت هستند، در حالی که پنج سال پیش تعداد آنها 75 نفر بود. علاوه بر این، «انجمن متخصّصان فلسفی آمریکا» (ای‌پی‌پی‌ای) (American Philosophical Practitioners Association-APPA) که یک نهاد مشاورۀ فلسفی شناخته‌شدۀ دیگر است اعلام می‌کند که تاکنون به دویست متخصّصِ فعال گواهی‌نامه داده است و این رقم از سال 2011 تاکنون، 30% افزایش داشته است. شرط «ان‌پی‌سی‌ای» برای پذیرش مشاور، آن است که دست‌کم دارای مدرک کارشناسی‌ارشد در رشتۀ بهداشت روان باشند و دورۀ عملی فلسفه خصوصاً روان‌درمانگریِ منطق-محور را بگذرانند. مشاوران «انجمن متخصّصان فلسفی آمریکا» نیز برای دریافت گواهیِ دستیاری، ملزم به داشتن مدرک کارشناسی‌ارشد در رشتۀ فلسفه هستند.
طی سال‌های اخیر، هر دو انجمن از افزایش علاقۀ فلاسفۀ جوانی گزارش داده‌اند که قصد دارند از دانش آکادمیک خود به نحو عملی استفاده کنند. جالب است که نیاز به روش‌های ‌روان‌درمانگریِ فلسفی با این علاقۀ فزاینده هماهنگی دارد. کوهن می‌گوید: "اکنون مردم نسبت به قبل آگاه‌تر شده‌اند که تفکّر فلسفی دربارۀ مشکلات، به‌ویژه مشکلات اخلاقی، سودمند و نتیجه‌بخش است."
کوهن معتقد است که روند اخیرِ افزایش توجّهات به حوزۀ روان‌درمانگری فلسفی، با افزایش آگاهی‌ها دربارۀ نحوۀ به‌کارگیری فلسفه برای پیشبرد تکنولوژی مثل هوش مصنوعی و مسائل نوین اخلاقی مثل موضوع سرپرستی همراه بوده است. حتّی تعداد اساتیدی که در حوزۀ فلسفۀ کاربردی مثل اخلاق زیستی یا فلسفۀ روان کار می‌کنند نیز افزایش یافته است. وی می‌گوید: "فلسفه در حال ورود به حوزه‌های عملی است و جز حوزۀ مشاورۀ فلسفی، در حوزه‌های متعدّد دیگری نیز در حال نفوذ است."
مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. غزل

    بسیار عالی! کاش در ایران هم این رشته راه اندازی می شد تا فلسفه از آکادمی به زندگی مردم راه یابد و مفیدتر باشد!

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.