سیر تکاملی دین

ای. فولر توری

یک قرن پیش یکی از محقّقان آلمانی داده‌هایی را منتشر کرد که نشان می‌داد در سیر تکاملیِ بشر، کدام‌یک از بخش‌های مغز در زمان قدیم شکل گرفته و کدام بخش‌ها جدیدتر هستند. در آن زمان اطلاعات اندکی دربارۀ کارکرد اجزاء مختلف مغز در دسترس بود، لذا این امکان وجود نداشت که بتوانیم سیر تکاملی کارکردهای داخلی مغز را تفسیر کنیم.
اما طی دو دهۀ گذشته، تکنیک‌های جدید تصویربرداری از مغز (مثل ام‌آر‌آی) این امکان را فراهم آورده تا بتوانیم با اطمینان نسبی بگوییم کدام‌یک از بخش‌های مغز زمینه‌ساز به وجود آمدن قابلیت‌های شناختی هستند.
برای مثال این واقعیت را در نظر بگیرید که صدهزار سال پیش انسان‌های اولیه خود را با زیورآلاتی مثل گردنبند می‌آراستند و لباس‌های خوش‌دوختی بر تن می‌کردند. این یعنی انسان‌های اولیه اهمیت می‌دادند که دیگران در موردشان چگونه فکر می‌کنند. از آنجایی که اکنون ما واقفیم که هنگامی که دربارۀ خودمان می‌اندیشیم کدام‌یک از بخش‌های مغز فعّال می‌شوند، این را نیز می‌دانیم که این بخش‌ها در چه برهه‌ای از تکامل بشر شکل گرفته‌اند.
در نتیجه حالا با اطّلاع از سیرِ تکاملی ویژگی‌های شناختیِ بشر، می‌توانیم سیر تکامل اندیشۀ دینی بشر و اعتقادات او درباره خدایان را ردیابی کنیم.

قصد من آن بوده که دانش عصب‌شناسیِ مرتبط با تکامل مغز را با اطلاعاتی که از دیرباز دربارۀ رفتار انسان‌تباران در دست داشته‌ایم تلفیق کنم. در نهایت به این نتیجه رسیدم که احتمالاً خاستگاه تفکّر بشر دربارۀ خدایان را می‌توان در آن دسته از تکامل‌های مغز که حدود 35هزار سال پیش رخ داده ردیابی کرد.

همچنین در این دوره برای نخستین بار شاهد دفن جنازه‌ها به همراه بت‌ها هستیم که نشان می‌دهد مردمان آن زمان به جهان پس از مرگ اعتقاد داشته‌اند. در آن زمان بشر این توانایی را به دست آورد تا دربارۀ گذشته و آیندۀ خود به تفکّر بپردازد. روان‌شناسان از این اتّفاق تحت عنوان شکل‌گیریِ «حافظۀ خودزندگی‌نامه‌ای» یاد می‌کنند.

به دست آوردن حافظۀ خودزندگی‌نامه‌ای به بشر این امکان را داد تا بتواند به طور کامل و برای نخستین بار درک کند که سرنوشت او به مرگ منتهی خواهد شد. لذا ما با رویارویی با این واقعیت، برای خود جهان آخرتی ساختیم تا دیگر مرگ پایان کار‌مان نباشد. جهان آخرت جایی بود که درگذشتگان و نیاکان ما در آن به سر می‌بردند و خواب‌هایی که دربارۀ نیاکانمان می‌دیدیم شاهدی بر وجود جهان آخرت بود.

بدین ترتیب بود که سنّت پرستش نیاکان آغاز شد، با این فرض که نیاکان درگذشته‌مان می‌توانند به ما کمک کنند. احتمالاً در فاصلۀ 35هزار سال پیش تا ده‌هزار سال پیش که آغاز انقلاب کشاورزی بوده، نیاکان‌پرستی شکل اصلیِ دین بشر بوده است.

وقتی مردم به کِشت گیاهان، رام کردن حیوانات و سکنی گزیدن بر روی زمین روی آوردند، دیگر مجبور نبودند همانند زمان کوچ‌نشینی، بستگان خود را در هر جایی که از دنیا رفته بودند دفن کنند. از آن به بعد بستگانشان را زیر خانۀ خود دفن کردند. در بعضی از موارد جمجمۀ درگذشتگان خود را در خانه در معرض دید قرار می‌دادند.

اندکی بعد مردم شروع به زندگی در روستاها و سپس شهرک‌ها و در نهایت شهرها کردند. هر یک از گروه‌های «شکارچی‌گردآورندگان» نیاکان خود را برای پرستش داشتند و لذا با افزایش وسعت شهرها، سلسله‌مراتبی در میان نیاکان به وجود آمد و بعضی از آنها مهم‌تر از بعضی دیگر قلمداد می‌شدند.

در نهایت معدودی از نیاکان که بسیار مهم‌تر از بقیه بودند جایگاه خدایی پیدا کردند. احتمالاً زمان وقوع این اتّفاق حدود 6500 سال پیش بوده است. این خاستگاه خدایان و ادیان نوین بود.

درست همان‌طور که ژنوم ما از دی‌ان‌ای تشکیل شده که هزاران و میلیون‌ها سال پیش وارد ژنوم شده است، مغز ما نیز کارکردهایی باستانی و کهن دارد. شاید بتوانیم با شناخت بهتر از خاستگاه تکاملی این کارکردها نوع بشر را ارتقا بخشیم.

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. متن بالا هیچگونه پشتوانه علمی و یا دلایل عقلی ندارد. نویسند، عقل انسان را هم انکار نموده و برای ان بدون دلیل توجیه مادی ادعا نموده است.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.