هیچ‌کس حتی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام حق ندارد بگوید فقط ما هستیم که می‌فهمیم امام چه گفت

دین آنلاین، روزنامه های «شرق»، «فرهیختگان» و «اعتماد» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: «مهندس بازرگان نمونه کسانی است که هم سیاست‌مدار بودند، هم درس خواندند و هم علوم دینی می‌دانستند»، «سید، دلبسته ابقا و گسترش دین در جامعه مدرن است»، «گروه‌هایی که به نام اسلام در سوریه می‌جنگند، آیا واقعا دغدغه اسلام و اخلاق دارند؟»، «متأسفانه در بسیاری از موارد ما در مصادیق انقلابی مانده‌ایم و مفاهیم انقلابی را رها کرده‌ایم»، «سهم قمی ها در مراسم سالگرد امام همچون سالیان قبل، ده هزار نفر»، «پست‌مدرنیسم؛ “فرار از میراث ملال‌آور الاهیات” یا “جمع کودنی از نویسندگان مرموز و مبهم‌نویس”»، «راه اعمال نظر مسائل اخلاقی برای تمامی اتفاقات جهان باز است»، «همراهی غزالی و ابن باجه و ابن طفیل با باستان‌شناسی و ادیان جهانی»، «آفاق عرفان ابن‌عربی هم در نمایشگاه کتاب دیده می شود»، «کتابی برای فهم بهتر محققان غربی اسلام از مفهوم عدالت در حوزه های مختلف اندیشه دینی»، «نشر صدرا و کتبی که همچنان از چشمه دانش مطهری می جوشد»، «پشت ویترین نورانی اما شلخته نمایشگاه کتاب، فروشنده پیر، تنها به مگس‌پرانی مشغول است»، «در دانشگاه پرینستون مذهب به اندازه موضوعات هنری و سیاسی اهمیت دارد»، «نمایشگاه کتاب ۱۳۹۴ و بازگشت بسیاری از نام ها بعد از چندین سال محرومیت از نشر»، «در فلسفه قرن بیستم اصطلاح متافیزیک عمدتا به معنای منفی به کار می‌رود»، «زنان جامعه هم حرفی، سوالی یا درددلی دارند، اما بعد از ۳۶ سال هنوز نتوانسته‌ایم با آنها صحبت کنیم» و «عربستان با چالش درون گفتمانی جریان سلفی، تکفیری جهادی با طیف‌بندی‌های مختلف خود مواجه است»

روزنامه های امروز کشور، عموما به انعکاس «مسائل پرونده هسته ای کشور»، «مرگ دختر مهابادی»، «نمایشگاه کتاب» و «تحولات عربستان سعودی و جنگ یمن» پرداخته اند.

در آستانه ٧٠ سالگی، مدیریت پژوهشکده تاریخ اسلام را بر هر چیز دیگری ترجیح می دهم/ مهندس بازرگان نمونه کسانی است که هم سیاست‌مدار بودند، هم درس خواندند و هم علوم دینی می‌دانستند
روزنامه شرق که عبارت های «رئیس جمهوری: حمله به یمن خطای استراتژیک بود» و «هادی خامنه‌ای: روی‌کار‌آمدن احمدی‌نژاد تقدیر ما نبود، تقصیر ما بود» را به عنوان تیترهای اصلی امروز برگزیده، در مقدمه گفتگوی احمد غلامی با حجت‌الاسلام‌ سیدهادی خامنه‌ای نوشته است: «حجت‌الاسلام خامنه‌ای بدون لباس رسمی‌اش به استقبال ما می‌آید. این برخورد، هم‌زمان دو احساس متضاد را برمی‌انگیزد: «فاصله بین ما و خودش را برمی‌دارد و باز بین ما و خودش فاصله‌گذاری می‌کند». این برخورد را از سویی می‌توان صمیمیت و از نگاهی دیگر جدی‌نبودن ما در چشم میزبان معنا کرد. قضاوت‌های بیهوده کار شیطان است و کنکاش در چیدمان دفتر کار و شخصیت میزبان، کار خبرنگار؛ دیرک شخصیت میزبان ما اعتمادبه‌نفس است؛ اعتمادبه‌نفسی که با بی‌اعتنایی به ظواهر گره خورده و سرریز شده است. دفترش ساده با میزی ازمدافتاده و صندلی‌هایی سفت و ناراحت است که کسی را به نشستن طولانی دعوت نمی‌کند. پذیرایی مختصر بزرگوارانه توسط خودش صورت می‌گیرد و پرده از این راز برمی‌دارد که باید به خوردن یک چای قناعت کرد و از همه مهم‌تر ظرف تخمه آفتابگردان روی میز است که بعید است کسی امکان خوردن آن را هنگام مصاحبه‌اش داشته باشد. سیدهادی خامنه‌ای لباس ساده‌ای پوشیده و هنگام حرف‌زدن با بالا و پایین‌بودن طنین صدایش و حرکات دست‌هایش اعتمادبه‌نفسش را به مخاطب گوشزد می‌کند و ابتکار عمل را از دست آنها می‌گیرد.»
نکات مهم این گفتگو از این قرار است:
– به‌هیچ‌وجه قصد نامزدی در انتخاب مجلس را ندارم و سال‌هاست چنین تصمیمی گرفته‌ام. در مجلس ششم هم به اصرار آقایان که معتقد بودند همه نیروها باید به صحنه بیایند، با کمال بی‌میلی حضور پیدا کردم. درعین‌حال اگر نوبتی هم باشد نوبت جوان‌ترهاست. دیگر سنی از ما گذشته، من الان در آستانه ورود به ٧٠ سالگی هستم. نه اینکه نسبت به کار بی‌انگیزه باشم، اما نوع کار فرق می‌کند. کار در مجلس نیاز به نشاط جسمی و روحی دارد، من الان مشغول این کار (مدیریت پژوهشکده تاریخ اسلام) هستم و اگر از ابتدا هم همین کار را راه می‌انداختم بهتر و مؤثرتر بود و پشیمانم که چرا سالیانی از عمر را صرف کارهای دیگر کردم. اگر آن سال‌ها این کار را شروع کرده بودم، الان، هم به جاهای بهتری رسیده بودیم و هم مشکلات امروز را نداشتیم؛ اما در کار سیاسی به معنای واقعی آن، ما هنوز هستیم و استعفا هم ندادیم.
– در صحنه سیاست کسانی را داشته‌ایم که هم سیاست‌مدار بودند، هم درس خواندند، هم استاد شدند و هم علوم دینی می‌دانستند. نمونه‌اش هم مهندس بازرگان بود که هم مطالعات دینی داشت و هم در مطالعات علمی استادتمامِ رشته‌اش بود، به‌نحوی‌که هیچ‌کس بالاتر از او نبود؛ در سیاست هم حضور دائمی داشت چه وقتی گرفتار زندان می‌شد و چه زمانی که از زندان بیرون بود.
– در روزنامه «جهان اسلام»، صفحه‌ای به نام جهان اسلام داشتیم که مباحث مربوط به «سیاست اسلامی» در آنجا بسیار پررنگ مطرح می‌شد. آقای جمال رهنما، پسر مرحوم شیخ‌‌مصطفی رهنما که با این مسائل آشنایی داشت، مسئول آن صفحه بود.

در وصف دینداری سیدی که "سپر بلای فرهیختگان" و " دلبسته ابقا و گسترش دین در جامعه مدرن" است/به مجاهدت‌های اندیشه‌ای، عرفانی و روشنفکری دعایی کمتر اشاره شده است/سید، دلبسته ابقا و گسترش دین در جامعه مدرن است
شرق در صفحه اول، یادداشت «روحانی روشنفکر» به قلم ابراهیمبای سلامی را منتشر ساخته و سکوت طلاگونه‌ و توأم با تلاش بی‌وقفه‌ سید محمود دعایی در بعد از انقلاب را ستوده است. در بخش هایی از این یادداشت می خوانیم: «در آیین نکوداشت او در کتابخانه ملی ایران، بسیاری از بزرگان گرد آمدند و برخی در وصف دینداری، وفا و صفای کم‌نظیرش سخن گفتند، اما کمتر به مجاهدت‌های اندیشه‌ای، عرفانی و روشنفکری او اشاره شد. در اوضاع کنونی که بسیاری از روشنفکران انتظار اظهار و اجرای وجه رحمانی دین را دارند و در دشواری‌های خود سراغ کسانی چون سیدمحمود دعایی می‌روند، افرادی از این دست تعداشان اندک است، ولی سخاوتمندانه و با همان رویکرد سال‌های اول انقلاب فارغ از هرگونه جناح‌نگری به دلداری و حل مشکلات مردم می‌پردازند. دعایی در بسیاری از ناملایمات سپر بلای فرهیختگان شده است و در مراسمات، تجلیل‌ها و یادبودهای شخصیت‌های علمی و فرهنگی جامعه ایرانی، از هرگروهی که باشند حضور می‌یابد…. اگر روشنفکری را بر محور رهایی از تعصب و گشودن چتر دانش، بینش و عقلانیت فرهنگی در برخورد با آرا و افکار دگراندیشان تعریف کنیم و گمان نکنیم که فقط ما هدایت شده‌ایم و بر این طریق تأکید شود که امکان رستگاری برای آنان که به غیر از دیدگاه ما می‌اندیشند نیز وجود دارد و از خودبینی پرهیز شود، لاجرم امکان رشد و تبلیغ برای باورهای ما نیز گسترش خواهد یافت. سیدمحمود دعایی را می‌توان از آن دست روحانیون دانست که باوجود آنکه پایه دانش و اعتقادات آنها در نظام سنتی دانش و حوزه‌های علمی شکل گرفته، دلبسته ابقا و گسترش دین در جامعه مدرن هستند. در رویکردی دیگر بی‌تردید دکتر علی شریعتی ایدئولوگ و سمبل روشنفکری و بیدارگری در فرآیند انقلاب اسلامی ایران است و تا آنجا که می‌دانیم سید محمود دعایی تنها روحانی‌ای است که با اجازه امام‌خمینی(ره) برای تشییع جنازه او از نجف به دمشق می‌رود و دعایی همواره از نظر مثبت امام(ره) نسبت به دکتر شریعتی سخن گفته است.»

گروه‌هایی که به نام اسلام در سوریه می‌جنگند، آیا واقعا دغدغه اسلام و اخلاق دارند؟/کشورهای حامی تروریست های سوری و نظام بشار اسد که به درخواست مردم سوریه برای اصلاحات پاسخ کافی نداد، مانند دو تیغه یک قیچی عمل کردند
شرق در یادداشتی به قلم محمدعلی سبحانی، دیپلمات سابق در سوریه و سفیر در لبنان به « گزینه‌هایی برای آینده سوریه» پرداخته و پروسه‌ تبدیل اعتراضات مدنی به جنگ داخلی را عامل اصلی وضعیت آشفته‌ منطقه و مشخصا در سوریه دانسته است.
در بخش هایی از این نوشتار آمده است:
– شکی نیست که علت اصلی اعتراضات مردمی، حکومت‌های غیرانتخابی، فضای بسته، زندانی کردن مخالفان و فقر و فساد در سیستم اداری است؛ حوادثی که از ٢٠١١ شروع شد و بسیاری از حکومت‌های عربی را در‌بر‌گرفت، در سوریه نیز استمرار یافت. در این اعتراضات حکومت‌ها خود را در مقابل مردم دیدند و معلوم شد که دولت‌های عربی تا چه حد با مردم خود و خواسته‌های آنان بیگانه‌اند.
– در ابتدا فقط مردم در صحنه اعتراضات بهار عربی بودند، اما پس از برخورد نادرست حکومت‌ها، فضا عوض شد و استفاده از سلاح، جای فعالیت مدنی را گرفت و در نهایت برخی از دولت‌ها سرنگون شده و بعضی با چنگ و دندان و با کشتار باقی ماندند، اما مشکل تازه شروع شده بود.
– در سوریه چند گروه مخالف دولت هستند که هم با دولت می‌جنگند و هم با خودشان؟ این همه گروه‌هایی که به نام اسلام می‌جنگند، آیا واقعا دغدغه اسلام و اخلاق دارند؟ قاعدتا همه ما پاسخی مشابه برای این سؤالات داریم. همه معتقدیم که باید دولت و گروه‌های سوریه‌ای که تروریست نیستند، دست از توهم برداشته و بدانند که هیچ‌کس نمی‌تواند به‌تنهایی اوضاع را تغییر داده و مسیر مردم‌سالاری را زنده کند.
– رئیس‌جمهور دوران اصلاحات به‌عنوان رئیس‌ مرکز بین‌المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها اخیرا در یک سخنرانی گفته است باید راهی پیدا شود تا صدای اصلاح‌طلبی و تعادل را بیشتر بشنویم تا بتوانیم امید را در دل و ضمیر ملت‌های منطقه زنده نگه داریم و اگر چنین نشود، دود سیاه همچنان آسمان سوریه را تاریک‌تر خواهد کرد.
– وضعیت فعلی سوریه محصول دو اشتباه بزرگ است: «خطای دولت سوریه» و «خطای بازیگران منطقه‌ای»
– کشورهایی که از تروریست به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم یا بر اثر خطای محاسبه حمایت کردند در کنار نظام اسد که به درخواست مردم سوریه برای اصلاحات پاسخ کافی نداد، مانند دو تیغه یک قیچی عمل کردند و آمال و آرزوهای دموکراسی‌خواهانه و پیشرفت در سوریه و برخی دیگر از کشورهای عرب به محاق رفت.

هیچ‌کس حتی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام حق ندارد بگوید فقط ما هستیم که می‌فهمیم امام چه گفت/ متأسفانه در بسیاری از موارد ما در مصادیق انقلابی مانده‌ایم و مفاهیم انقلابی را رها کرده‌ایم
شرق در صفحه ۲ سخنان حجت الاسلام سیدعلی خمینی در نخستین پیش‌همایش اجتهاد در اندیشه امام‌خمینی (ره) را به نقل از «جماران» منتشر ساخته که گفته است: «درجازدن در مصادیق و رهاکردن مفاهیم انقلابی موجب تحجر است…. اجتهاد در اندیشه یا مکتب امام، در ساحت فهم اندیشه امام است، در حالی‌که نقد اندیشه امام در حیطه رد است. این تفاوت مهمی است که خیلی‌ها متوجه آن نشده‌اند. اجتهاد باید در حیطه فهم باشد و باید در نظر داشت که نقد دوره پسافهم است. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که اجتهاد در مقابل چیست؟ اجتهاد در مقابل انحصار فهم و انحصار تفهیم است. هیچ‌کس حق ندارد بگوید آنچه من از امام می‌فهمم این است و فرد دیگری حق ندارد چیزی بگوید و بفهمد. در واقع هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید فقط ما هستیم که می‌فهمیم امام چه گفت. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام هم هیچ‌وقت این کار را نمی‌کند، با وجود اینکه در بسیاری از اوقات تحت شدیدترین فشارها قرار گرفته است که بگوید اینجا امام چه گفت».
نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی افزوده است: «نکته مهم امروز، بحث تفاوت‌گذاشتن بین مفاهیم و مصادیق انقلابی است. متأسفانه در بسیاری از موارد ما در مصادیق انقلابی مانده‌ایم و مفاهیم انقلابی را رها کرده‌ایم. مصادیق انقلابی نباید گمراه‌کننده ما باشد. ‌گیرکردن در مصادیق انقلابی سر از تحجر درمی‌آورد. اینکه بگوییم چون در فلان دوره فلان مسئله بود پس دیگر نمی‌شود کاری کرد، اصلا قابل‌قبول نیست. باید دید مفهوم انقلابی پشتش چیست. قدر مسلم برخی برخوردها، تحجر و درجازدن است. در مورد مذاکره و ارتباطات با کشورهای دیگر به‌خصوص در مسئله سیاست خارجی باید فرق بگذاریم. امروزه خیلی از جریان‌ها و موضوعات عوض شده است. شکل موضوع و مصداق همان است، اما مفهوم انقلابی‌اش تغییر پیدا کرده و درحال‌حاضر یک مفهوم دیگر است.»

سهم قمی ها در مراسم سالگرد امام همچون سالیان قبل، ده هزار نفر
روزنامه شرق که آگهی تسلیت «سید مصطفی تاجزاده» و همسرش «فخرالسادات محتشمی پور» به خانواده مرحوم دکتر آیینه‌وند را در صفحه ۴ منتشر ساخته در خبری دیگر به اعزام ١٠ هزار قمی به مراسم سالگرد ارتحال امام‌(ره) اشاره کرده و به نقل از رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی آورده است: «مراسم‌های نیمه‌شعبان در سال جاری به شیوه‌ای برگزاری می‌شود که به مناسبتِ بزرگداشت امام‌خمینی‌(ره)، خدشه‌ای وارد نمی‌کند. احمد بیطرفان، معاون اجرایی سپاه استان قم، نیز گفت: استان قم برای دیدار امسال نزدیک به ١٠ هزار نفر سهمیه دارد که این آمار نسبت‌به سال گذشته تغییر چندانی نداشته است.»

پست‌مدرنیسم؛ "فرار از میراث ملال‌آور الاهیات" یا "جمع کودنی از نویسندگان مرموز و مبهم‌نویس"
شرق در صفحه اندیشه به بهانه تجدید چاپ کتاب «پسامدرنیسم در بوته نقد» به بررسی آن پرداخته و در بخش هایی از آن نوشته است: «هم‌زمان با فروپاشی بلوک شرق و آغاز سال‌های شاد دهه ٩٠ میلادی، نه‌تنها واقعیت اجتماعی دگرگون شد بلکه نظریه اجتماعی نیز تحولی بزرگ را از سر گذراند: فوران نظریاتی که نام عام «پست‌مدرن» را بر خود می‌نهادند و اعلام پایان‌ها، پایان تاریخ، پایان ایدئولوژی، پایان کلان‌روایت‌ها، …. این روندی بود که از اواخر دهه ١٩۶٠ با سیادت نولیبرالیسم آغاز شده و سقوط دیوار برلین تنها نتیجه محتوم آن بود. پست‌مدرنیسم البته گاه به دورانی اشاره داشت که آمده بود و گاه به مجموعه‌ای از جنبش‌های فکری که نه فقط نظرات متعارضی را بیان می‌کردند بلکه موضوعاتی را در بر می‌گرفتند که به‌زحمت هم‌پوشانی داشتند، موضوعاتی چون سیاست، ادبیات، هنر، تاریخ، اقتصاد، زبان‌شناسی، اخلاق، کیهان‌شناسی، الاهیات، روش‌شناسی، آموزش و غیره. لارنس کهون لااقل به سه برداشت از پست‌مدرنیسم اشاره می‌کند: در نظر برخی، پست‌مدرنیسم مترادف است با آخرین فرار از میراث ملال‌آور الاهیات، متافیزیک، اقتدارگرایی، استعمار، نژادپرستی و سلطه اروپای مدرن. در نظر برخی دیگر، معرف کوششی است از سوی روشنفکران چپ‌گرا برای نابودی تمدن غربی. و در نظر بعضی دیگر برچسبی است بر جمع کودنی از نویسندگان مرموز و مبهم‌نویس که در حقیقت از چیزی سخن نمی‌گویند.
….ازجمله پدیده‌های فکری بارز دوران پست‌مدرن، ظهور رشته جدید «مطالعات فرهنگی» در دانشگاه‌های کشورهای پیشرفته و به‌تبع آن در کشور ماست. مطالعات فرهنگی که با اقبال عام نیز مواجه می‌شود، دامنه گسترده‌ای از مباحث را در برمی‌گیرد که پیش‌تر در سیطره تفکر چپ بود و می‌کوشد این مباحث را از بستر تاریخی و مبارزاتی آن جدا کرده و به یک رشته دانشگاهی بدل کند. مقاله فرانسیس مولهرن در این مجموعه با عنوان «سیاست مطالعات فرهنگی» به ریشه‌ها و خاستگاه‌های آن، متفکران و بنیان‌گذاران آن و سیر بسط و تحول آن می‌پردازد. گفت‌وگو با اعجاز احمد نیز که در این مجموعه آمده است، به همین موضوع می‌پردازد و عنوان آن «فرهنگ، ملی‌گرایی و نقش روشنفکران» است.

راه اعمال نظر مسائل اخلاقی برای تمامی اتفاقات جهان باز است
شرق که همزمان با برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، سه صفحه را به موضوع کتاب اختصاص داده، در معرفی تازه‌های نشر فرهنگ جاوید، ذیل یادداشتی با عنوان «اهمیت علم اخلاق از صفحات روزنامه ها» به کتاب «علم اخلاق» نوشته "مل تامسن" و با ترجمه مسعود قاسمیان پرداخته و نوشته است: «تأمل در موضوع‌هایی نظیر خوب و بد، درست و نادرست و انتخاب‌هایی که نمایانگر چنین موضوع‌هایی باشد، شاید بیش از هرچیز دیگری به علم اخلاق مرتبط است. اینکه بتوانیم عقاید خود را روشن بیان کنیم و وقتی پای مباحث اخلاقی به میان می‌آید برای آنها توجیه عقلانی داشته باشیم، یکی از مهم‌ترین شیوه‌های تقسیم‌بندی ارزش‌هایی است که می‌خواهیم در چارچوبشان زندگی کنیم. اما اگر این سؤال برایتان پیش آمده که علم اخلاق به این مسائل چه ربطی دارد و چه دخلی به زندگی آدم دارد، کافی است صفحات همین روزنامه یا هر روزنامه‌ دیگری را ورق بزنید تا اهمیت موضوع برایتان روشن شود. هرروز با سیلی از اخبار مربوط به انتخاب‌های فردی و عواقب آنها مواجهیم: از شهوت‌رانی آدم‌های سرشناس گرفته تا خشونت جنگ و مصیبت‌های آن، از دیدن صحنه گرسنگی‌کشیدن کسانی که ساکن همین جهان‌اند تا تخریب موردی اموال عمومی و خلاف و جنایت در خیابان‌های مرکزی شهر. توضیح چنین مواردی حتما با هم متفاوت است؛ از توجیه‌های تفصیلی فلان ایدئولوژی سیاسی یا اقتصادی تا شکوه و شکایت بسیاری از سنت‌گرایان که ارزش‌های گذشته‌شان از میان رفته است. اما به‌نظر می‌رسد به هرصورت راه گریزی از اعمال نظر مسائل اخلاقی و نسبت آنها با اتفاقات جهان اطرافمان نیست. "مل تامسن" در کتاب «علم اخلاق» از همین مدخل بحث درباره اخلاق را پی می‌گیرد و این موضوع را فرایندی مهم برای انتخاب‎های آینده می‎داند؛ چراکه می‌کوشد نشان دهد غایت آن، زندگی بهتر است. او می‌پرسد، با توجه به اینکه نظریه‌های علم اخلاق و نحوه اطلاق آنها در مسائل و مباحث عملی، لبه حساسیت ذهن را تقریبا به هر خبری در روزنامه تیز می‌کند، آیا موضوعی مهم‌تر از علم اخلاق هم می‌توان سراغ گرفت؟ این کتاب با چنین نگاهی، علم اخلاق یا فلسفه اخلاق را به تأمل در دو موضوع درست یا نادرست محدود و انتخاب‌های اخلاقی افراد را در همین راستا بررسی می‌کند….»

همراهی «غزالی» و «ابن باجه و ابن طفیل» با «باستان‌شناسی و ادیان جهانی»
شرق در ستون «از نمایشگاه» با برجسته ساختن عنوان «تاریخ، فلسفه و دین در نشر پارسه» به کتاب های جدید این بنگاه ترجمه و نشر در نمایشگاه کتاب امسال پرداخته است:
کتاب «باستان‌شناسی و ادیان جهانی»
از تازه‌های این نشر می‌توان به کتاب «باستان‌شناسی و ادیان جهانی»، نوشته تیموتی اینسل با ترجمه مجید خانلری، اشاره کرد که طیف گسترده‌ای از موضوعات را از منظر باستان‌شناسی دین به‌صورت تفصیلی و تحلیلی ارائه کرده است. در این کتاب مقصود از ادیان جهانی، ادیان یهودی، مسیحی، هندو، بودایی و اسلام است.
پیوند دین و هنر برای میرچا الیاده
کتاب «نمادپردازی، امر قدسی و هنر» شامل مقاله‌ها و رساله‌هایی از میرچا الیاده، اسطوره‌شناس و دین‌پژوه رومانیایی است که با ترجمه محمدکاظم مهاجری منتشر شده است. الیاده در کاوش همیشگی‌اش برای فهم و شناخت امر مقدس در سراسر تاریخ بشر، مسحور دو مضمون اساسی‌شده است: آفرینش و زمان. او ساختارهای زمان‌مند و معنا و مفاهیم اساطیر و آیین‌های تشرف را بررسی کرده است. آثار او با تلاش برای شناخت آفرینش و زمان آغاز می‌شود و پایان می‌یابد. کتاب حاضر هم که مجموعه‌ای از رساله‌ها و جستارهای میرچا الیاده است، پیوندهای بین دین و هنرها را جست‌وجو می‌کند. این مجموعه با کنکاش او برای شناخت نماد آغاز می‌شود: خاستگاه‌هایش، کارکردهایش، نقش آن در تجربه بشر و نمود زیبایی‌شناختی‌اش. مقاله «نمادهای تاریکی و ادیان باستانی»، یک جستار مهم برای فهم و نه تنها تفسیر و برداشت الیاده راجع به نماد، بلکه هرمنوتیک او درباره نمادها و نمادپردازی نیز هست. بخش دیگری از این مجموعه، گویای گرایش و علاقه الیاده به هنرهای تجسمی است. مقاله «خدایان: هنر و الوهیت» بر بطن ماده تمرکز دارد: ارتباط بین دین و هنر. هنر و ادبیات مدرن نیز الیاده را برای ترجمانش از بقایای پوشیده امر مقدس، به قرن سکولار علاقه‌مند کرده است. الیاده در بخش «امر مقدس و هنر مدرن» درمی‌یابد اگرچه هنرمندان، هنر دینی سنتی را بی‌اعتبار می‌کنند، ولی هنر آنها نیز همان حضور امر مقدس است. الیاده شباهت‌ها و قرابت‌هایی را بین هنر غیرتصویری بسیاری از هنرمندان مدرن و دین‌ورزی کیهانی جوامع باستانی می‌بیند. از میرچا الیاده کتابی دیگری هم تحت عنوان «یوگای پاتنجلی» با ترجمه علی صادقی شهپر منتشر شده است. هدف او در این کتاب، معرفی آن بخش از یوگاست که توسط پاتنجلی در کتابی به نام «یوگاسوتره» در قرن دوم پیش از میلاد تدوین شده است. او ضمن معرفی یوگای پاتنجلی، به ارتباط آن با مکتب سانکیه و سایر مکاتب و افکار هندی مثل دین بودایی، تانتره و ریاضت‌گرایی می‌پردازد.
درباره غزالی، ابن باجه و ابن طفیل
نشر پارسه، انتشار مجموعه‌ای تحت عنوان فیلسوفان مسلمان را آغاز کرده است که در آن گزارشی از زندگی‌نامه، افکار و آثار فیلسوفان برجسته جهان اسلام ارائه می‌شود. نویسنده این مجموعه یوحنا قمیر، اندیشمند معاصر دنیای عرب است و این مجموعه شامل درس‌گفتارهای او در دانشگاه قدیس یوسف است. پیش از این، دو جلد از این مجموعه درباره فارابی و ابوالعلا معمری منتشر شده بود و اکنون نیز دو جلد دیگر از این مجموعه به نمایشگاه امسال رسیده است: «غزالی» و «ابن باجه و ابن طفیل». در کتاب غزالی، که با ترجمه محمد منافیان منتشر شده، شهرت غزالی بیش از هر چیز در گرو انتقاد ویران‌کننده او از فلسفه فارابی و ابن‌سینا معرفی شده است، چون در این راه تاآنجا پیش رفت که از تکفیر ایشان نیز خودداری نکرد، اما برای نویسنده، شخصیت چند‌بُعدی غزالی از ابعاد و جنبه‌های دیگری نیز اهمیت دارد که می‌کوشد به تفصیل، این جنبه‌ها را بررسی کند. در کتاب بعدی، «ابن‌باجه و ابن‌طفیل»، با ترجمه مرتضی حسینی، نویسنده با پرداختن به ابن باجه و ابن‌طفیل بخشی از میراث فلسفی غرب را برگرفته از جهان اسلام و اندلس معرفی می‌کند. ابن‌طفیل را میراث‌دار بسیاری از فلاسفه از جمله کندی و فارابی تا ابن‌سینا و غزالی می‌دانند. او در اندلس، بعد از ابن‌باجه، در کنار ابن‌رشد از او حمایت کرد و فلسفه خود را شکل داد؛ این کتاب تفسیر و تبیینی است از همین منظر.»

«آفاق عرفان ابن‌عربی» هم در نمایشگاه کتاب دیده می شود
شرق در همین صفحه به تازه‌های هرمس در نمایشگاه کتاب پرداخته و نوشته است:
روایت‌شناسی پس از ارسطو و پراپ
آنچه امروز به به نام خاستگاه تحلیل ساختاری روایت، یا با عنوان جدیدتر «روایت‌شناسی» می‌شناسیم، گرچه تبارش تا «بوطیقا»ی ارسطو می‌رسد، عملا با انتشار کتاب «ریخت‌شناسی قصه‌های پریان» ولادمیر پراپ آغاز شده و گسترش نظری و عملی آن در عرصه پژوهش‌های غرب تاکنون بسیار چشم‌گیر بوده است. جرالد پرینس، در پیش‌درآمد کتاب «درآمدی به روایت‌شناسی» که شامل مقالاتی از رولان بارت، ‌تزوتان تودوروف و خود او است، گزارش فشرده‌ای از این روند ارائه می‌دهد. این کتاب که با ترجمه هوشنگ رهنما منتشر شده، می‌کوشد از این راه، روایت‌شناسی را معرفی و فرایند پیشرفت آن را بررسی کند. البته در ایران هم که پیشینه تحلیل ساختاری روایت نه قدمت چندهزارساله دارد (از عصر ارسطو) و نه حتی قدمت چند ده ساله (عصر پراپ)، به نظر می‌رسد بعد از ترجمه فریدون بدره‌ای از «ریخت‌شناسی قصه‌های پریان» و علاقه مشتاقان روایت‌شناسی در ایران باید به این حوزه دقیق‌تر و عالمانه‌تر نگاه کرد. ترجمه این کتاب نیز به نظر می‌رسد در همین راستا بوده است. گزینش فصل‌ها در این کتاب با توجه به اهمیت کلیدی محتوای آنها صورت گرفته است، زیرا هر سه شخصیتی که فصلی از نوشته‌هایشان در این مجموعه آمده به نوبه خود در تکوین و تحول نظریه روایت‌شناسی نقش بنیادی داشته‌اند.
پیوستگی جامعه‌شناسی در گسستگی نظریه‌ها
«تاریخ اندیشه‌های جامعه‌شناسی» میشل لالمان، ترجمه عبدالحسین نیک‌گهر، کتابی درسی برای آموزش نظریه‌های جامعه‌شناسی در دوره کارشناسی و کارشناسی‌ارشد این رشته است. این کتاب در دو جلد نوشته شده که در مجلد اول، از آغاز جامعه‌شناسی تا ماکس وبر و در مجلد دوم، از پارسونز تا اندیشمندان معاصر بررسی شده است. در جلد نخست، جامعه‌شناسی به‌عنوان علمی معرفی می‌شود که شناسا (سوژه) و موضوع شناختش (ابژه) انسان است. در این کتاب مسئله با‌‌هم‌زیستن انسان‌ها از دوره باستان تا عصر روشنگری، از‌ گذار آرای فلاسفه یونان باستان، علمای کلام و صاحب‌نظران سیاسی در سده‌های میانی بررسی شده است. همچنین به مناسبات تاریخ و جامعه‌ و سپس انقلاب‌ها و نظم اجتماعی از‌ گذار آرای اندیشمندان کلاسیک مثل مونتسکیو، روسو، توکویل، کنت و… می‌پردازد. جلد اول این مجموعه با بررسی پیدایش علم جامعه‌شناسی، آرای دو بنیان‌گذار اصلی جامعه‌شناسی، یعنی امیل دورکیم و ماکس وبر را بررسی می‌کند؛ متفکرانی که در نظر میشل لالمان درصدد بودند یک چارچوب مفهومی بسازند تا به کمک آن بتوان همه نوع فعالیت انسان را فهمید و تبیین کرد. اما در مجلد دوم، نویسنده به معرفی جامعه‌شناسان عمدتا آمریکایی می‌پردازد؛ از اصالت فردی‌ها تا نظریه‌پردازان پسامدرنیته. به نظر می‌رسد آنچه کتاب «تاریخ اندیشه‌های جامعه‌شناسی» را متمایز می‌کند، این است که نویسنده، علاوه بر تحلیل و تفسیرهای شخصی‌اش، ١٢۵ متن از آثار اصلی بررسی‌شده در کتاب و ۶۵ نشانه از مفسران این آثار را شاهد آورده تا به خواننده هم امکان ردیابی پیوستگی و گسستگی نظریه‌های بزرگ مطرح‌شده را بدهد و هم شوق او را به خواندن آثار اصلی معرفی‌شده در کتاب‌برانگیزد.
فارابی، ابن‌سینا و غزالی از نگاه جابری
یکی از مهم‌ترین متفکران جهان اسلام در سه دهه اخیر، عابد الجابری، فیلسوف مراکشی، است که در زمینه تاریخ و چگونگی تکوین و ساختارهای اندیشه سیاسی کار کرده است. کتاب «بازخوانی تاریخ فلسفه در مشرق اسلامی»، عنوان مجموعه‌مقالاتی است که مترجم کتاب، اسماعیل باغستانی، از مقالات اولیه او جمع‌آوری کرده و ناظر به موضوع تکوین فلسفه اسلامی در مشرق اسلامی و تفسیر و تحلیل انتقادی میراث فلسفی و فکری سه متفکر اسلامی، فارابی، ابن‌سینا و غزالی است. پنج مقاله از شش مقاله حاضر، منتخبی از کتاب‌های جابری است که هسته اولیه اساسی‌ترین و البته جنجالی‌ترین نظریات و اندیشه‌های اوست. مقاله اول، به‌مثابه درآمدی روش‌شناختی است که جابری در آن نخست روش پژوهشی خود را که ساختارشکنانه است، توضیح می‌دهد و بعد در عمل، آن را بر چند نمونه مختلف منطبق می‌کند. مقاله دوم نقد او بر تاریخ‌نگاری فلسفه اسلامی در دوران جدید است که نویسنده طی آن مروری انتقادی بر پژوهش‌های غربی‌ها و پیروان شرقی عرب‌زبان دارد. مقالات سوم، چهارم و پنجم متضمن نقد احوال و آثار و افکار سه شخصیتی است که به عقیده نویسنده، تأسیس، تکمیل و احیانا تخریب فلسفه اسلامی به دست آنها صورت گرفته: فارابی، ابن‌سینا و غزالی. نگاه جابری به فارابی همدلانه و گاه تا حدی شیفته‌وار است ولی وقتی نوبت به ابن‌سینا می‌رسد، این نگاه رنگ‌و‌بویی ناهمدلانه و گاه تا حدی خصمانه به خود می‌گیرد، اما نسبت به غزالی بی‌هیچ تعصب و بغضی، با لحن سرد، اندیشه او را بررسی می‌کند. همچنین مترجم، مقاله‌ای تحت عنوان «جابری و پروژه نقد عقل عربی»، نوشته کمال عبدالطیف به این مجموعه افزوده که مروری کلی بر زندگی و آثار و اندیشه‌های جابری است.
معرفی ابن‌عربی با تصوف
کتاب «آفاق عرفان ابن‌عربی» اثر محمود ارول قلیچ، پژوهشی است که برخلاف بسیاری از شرح‌ها درباره زندگی و آثار ابن‌عربی، به جای اینکه مسئله را تحت سیطره قواعد فلسفه، کلام، تاریخ و نظایر آن بررسی کند، در حوزه تصوف پی می‌گیرد؛ حوزه‌ای که در ادعایی عجیب، آن را به عنوان یک شاخه علمی معرفی می‌کند. به همین جهت می‌کوشد این مقوله را تا جای ممکن از زاویه‌ای خاص به اصطلاح‌شناسی و روش‌شناسی تصوف نزدیک کند. برای این کار، نویسنده ناگزیر است تصوف را که معرفتی باطنی است، با اصطلاحات آفاقی توضیح دهد. او می‌کوشد نشان دهد به کاربردن تعبیر فیلسوف بزرگ اسلام برای ابن‌عربی بی‌دلیل نبوده است. از این‌رو، به ابداعات او اشاره دارد و آنها را توضیح می‌دهد؛ ازجمله، به کار بردن علم حقیقت به جای متافیزیک، مراتب وجود به جای هستی‌شناسی، کشف و تجلی به جای معرفت و سیر و سلوک به جای روان‌شناسی. اینها همه از مسائلی است که به نظر نویسنده به فهم بسیاری از مفاهیم مدرن که در ذهن‌های امروزی انباشته شده، کمک می‌کند. نویسنده در این کتاب که توفیق سبحانی آن را ترجمه کرده، به اصل آثار ابن‌عربی مراجعه می‌کند اما در مواردی که دسترسی به اصل منابع ممکن نشده، از ترجمه آنها استفاده کرده است.

کتابی برای فهم بهتر محققان غربی اسلام از مفهوم عدالت در حوزه های مختلف اندیشه دینی
شرق در معرفی کتاب « برداشت مسلمانان از عدالت» به قلم مجید خدورى و ترجمه مصطفى یونسى و صمد ظهیرى می نویسد: «سال‌ها پیش عبدالرحمان عالم کتابی از مجید خدوری، نویسنده مطرح جهان عرب، با عنوان «گرایش‌های سیاسی در جهان عرب» ترجمه کرد. خدوری در این کتاب با ذکر این نکته که «جامعه مدنی اسلامی آشکارا در حالت زوال قرار دارد»، در پی پاسخ به این سؤال اساسی بود: «آیا باید شیوه زندگی اسلامی تغییر یابد یا شیوه دیگری جایگزین آن شود؟». کتاب گرچه در حوزه مطالعات سیاسی به‌شمار می‌رفت، برای مخاطب عام نیز حاوی بحث‌های مهمی بود. به‌تازگی اثر دیگری از خدوری نیز با عنوان «برداشت مسلمانان از عدالت» به فارسی ترجمه شده است.
«برداشت مسلمانان از عدالت» از ساختاری اندیشه‌ای برخوردار است. برخلاف بسیاری از کتاب‌هایی که در سال‌های اخیر در مورد اسلام نوشته شده،‌ این کتاب تحت‌تأثیر احیای «بنیادگرایی اسلامی» یا ظهور انقلاب ایران نیست. مجید خدوری در این اثر نگاه دوسویه خود را به مطالعه حقوق و سیاست به کار گرفته است. هدف اصلی این کتاب، پژوهشی در میان آثار اندیشمندان برجسته مسلمان در دوره قدیم و جدید در مورد نظریه اسلامی عدالت است. این کتاب حاصل تلاش ٣٠ سال اخیر مجید خدوری از سال ١٩۵۵ میلادی است؛ یعنی زمانی که او کتاب شاخص خود را تحت عنوان «جنگ و صلح در حقوق اسلام» منتشر کرد.
نویسنده، تحول مفهوم عدالت را از زمان ظهور اسلام تاکنون در بستر وسیع نظم عمومی اسلام دنبال می‌کند. او با استفاده از علائق مفهومی‌ و تجربی، بسط مفهوم عدالت را در اسلام نه‌تنها از منظر نظم زمانی بلکه بر حسب مقولات سیاسی، کلامی، فلسفی، اخلاقی، حقوقی و اجتماعی بررسی می‌کند. او در این کتاب بنا بر گفته خودش مترصد بررسی مفهومی- نظام‌مند، در برابر بررسی تاریخی-روایی عدالت در این ابعاد است. نویسنده در بخش اعظم این کتاب به بررسی مفهوم اسلامی عدالت در عصر کلاسیک برحسب این مقولات پرداخته است. تأکید بر تحول (مفهوم اسلامی عدالت در) عصر کلاسیک، فهم ما را از مفهوم مدرن عدالت عمیق‌تر می‌کند که فرایندهای تغییر و استمرار آن در تکامل مفهوم اسلامی عدالت به اختصار بررسی شده است. در اواخر کتاب، ضرورت بررسی برخی از ابعاد دیگر عدالت چون وجوه سیاسی، اجتماعی، الهی و وحیانی نیز مطرح می‌شود. خدوری با این روش به حفظ آنچه به صورت سنتی تثبیت شده، ضرورت تغییر را نیز به بحث می‌گذارد.
این کتاب به محققان غربی اسلام کمک می‌کند متوجه شوند چطور در بحث از مفهوم عدالت، اندیشمندان بزرگ اسلامی مثل کندی، فارابی، ابن‌سینا و ابن‌رشد در حوزه فلسفه و غزالی، رازی، ماوردی و نصیرالدین طوسی در حوزه اخلاق و ابوحنیفه و شافعی در حوزه فقه و حقوق، ابن‌خلدون در حوزه علوم اجتماعی و همچنین متفکرانی مثل افغانی (سیدجمال‌الدین اسدآبادی)، عبده، عبدالرزّاق سنهوری و (آیت‌الله) خمینی در دوران جدید مورد غفلت واقع شده‌اند. همچنین از منظر تطبیقی می‌توان مواردی از مصادیق مفهوم الهی عدالت در سنت یهودی-مسیحی تمدن غربی را با موارد کلاسیک تمدن اسلامی مقایسه کرد و مواردی از مصادیق این مفهوم را که ریشه در حقوق موضوعه و حقوق عرفی دارد، با نظایر آن در دنیای اسلام در دوران مدرن تطبیق داد. از طرف دیگر برای متخصصان حقوق بین‌الملل نیز ممکن است از جهات مختلف این کتاب مفید باشد. آرمان‌گرایان یا خوشبین‌ها، تلاش‌ دولت‌های مسلمان برای دنیایی‌کردن قانون و اجرای عدالت را ملهم از غرب و نشانه مهمی از بسط و پیشرفت حقوق بین‌الملل لحاظ خواهند کرد؛ این کار شامل ظهور تدریجی معیارهای مشترک عدالت با وجود تفاوت‌های فرهنگی نیز هست. از طرف دیگر، واقع‌گرایان یا بدبین‌ها با این استدلال که جست‌وجو برای کشف معیارهای جهان‌شمول حقوق و عدالت شکست خورده به اطلاعات زیادی در باب ظهور بنیادگرایی اسلامی ‌در عصر معاصر دست خواهند یافت. این کتاب برای نظریه‌پردازان غیرتخصصی نیز مفید خواهد بود. پژوهش خدوری در مورد نظریه اسلامی عدالت، از نظر بعضی از نویسندگان گذشته که می‌گویند هنجارها و اصول طرح‌شده در مورد عدالت اسلامی ریشه‌های خارجی داشته و از فرهنگ یونان، ایران، هند و … تأثیر پذیرفته، اجتناب می‌کند. مقولاتی چون عدالت «وحیانی»، «عقلانی» و «اجتماعی» او فی‌نفسه بر تجربه اسلامی استوار است و برای مثال نظریه‌پردازان حقوق که با مقوله‌های وسیع «حقوق طبیعی» و «حقوق موضوعه» ارتباط دارند، می‌توانند از آنها استفاده کنند. این تعابیر می‌توانند برای نظریه‌پردازان سیاسی که در مطالعه سیاست و سیاست خارجی درگیر چالش بین «ایده‌آلیسم» و «رئالیسم» یا نظریه و عمل می‌شوند نیز مفید باشد. البته رهیافت نویسنده دقیقا با دوگانگی آرمان‌گرایی- واقع‌گرایی متناسب نیست: موضع مستحکم او تحت عنوان «ایده‌آلیسم تجربی» مطرح شده است. با وجود اینکه خدوری معتقد است «عدالت، اساسا مفهومی ‌نسبی» – بر پایه زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی- است اما عدالت باید از ارزش‌های برتر نشأت بگیرد. از نظر او «تجارب تاریخی اسلام، درواقع تجارب تاریخی نوع بشر، نشان می‌دهد سیستم حقوقی که در سطح ملی و همین‌طور بین‌المللی از اصول اخلاقی جدا شود، معنایش را از دست می‌دهد.»

نشر صدرا و کتبی که همچنان از چشمه دانش مطهری می جوشد
شرق در صفحه ۱۴ نیز خبر از عرضه کتاب تازه شهید مطهری در نمایشگاه کتاب داده و نوشته است: «کتاب «جهاد اسلامی و آزادی عقیده»، اثر استاد شهید آیت‌الله مطهری، که در چندروز اخیر توسط انتشارات صدرا منتشر شده است، مشتمل بر سه جلسه بحث و انتقاد در انجمن اسلامی پزشکان در سال ١٣۵٠ هجری‌شمسی است.
در این کتاب به فلسفه جهاد از منظر اسلام پرداخته شده و به شبهاتی که در این موضوع مطرح شده، پاسخ‌های منطقی و مستدل داده شده است. بخش پایانی کتاب به آزادی عقیده از دیدگاه اسلام اختصاص یافته است و موضوعاتی همچون کتب ضلال، تفتیش عقاید و آزادی منتقد و مخالف در اظهارنظر، مورد بررسی و کاوش دقیق قرار گرفته‌اند. کتاب حاضر مانند سایر آثار استاد شهید، از عمق و ژرفای فراوانی برخوردار است و خواننده را با گوشه‌ای از معارف حیات‌بخش اسلامی آشنا می‌کند. این کتاب در قطع جیبی و در ١٢٠ صفحه به قیمت ٣٠هزار ریال توسط انتشارات صدرا منتشر شده است.

پشت ویترین نورانی اما شلخته نمایشگاه کتاب، فروشنده پیر، تنها به مگس‌پرانی مشغول است/ناله بلند علوم انسانی از ترجمه‌های بد
روزنامه شرق در شماره امروز خود به بهانه برپایی نمایشگاه کتاب، درباره بحران نشر قلم زده و گزارش خود را زیر عنوان « دلِ تاریکی» منتشر ساخته است.
مهدی امیرخانلو در این گزارش نوشته است: «جمعیت عظیمی که این روزها در راهروهای شبستان مصلای تهران و گذرهای منتهی به آن پرسه می‌زند و اجتماعی را تشکیل می‌دهد که از آن به بهار مطالعه و کتاب‌خوانی تعبیر می‌شود، می‌تواند هر ناظر خارجی‌ای را به اشتباه بیندازد که در کشوری با این میزان علاقه‌مند، کتاب باید تیراژ چندده‌هزاری یا بلکه میلیونی داشته باشد. طبق آمارهای رسمی، سالانه حدود چهار تا پنج میلیون نفر در ١٠ روز، از نمایشگاه کتاب تهران بازدید می‌کنند و برخی استادان دانشگاه با اتکا به همین آمار، از تأثیر بی‌چون‌وچرای این رویداد، این بهار، بر سرانه مطالعه ایرانیان گفته‌اند. اما عمر این بهار هم مثل بهارهای خوش و سکرآور دیگر کوتاه است، مثل بهار عمر، بهار عرب…. واقعیت این است که پشت این ویترین نورانی، شلوغ و تزیین‌شده با شلختگی، مغازه کوچک سوت‌وکوری است که فروشنده پیر و فرتوتش در غالب اوقات تنها به کار مگس‌پرانی مشغول است.
خلاف انتظار هر ناظر خارجی، تیراژ کتاب در ایران، آن‌هم به‌‌ویژه در حوزه عمومی، هیچ تناسبی با آن جمعیت عظیم ندارد و دعوا بر سرِ ١۵٠ یا ٣٠٠ است.
سؤال یک میلیون دلاری این است: «چرا ایرانیان کتاب نمی‌خوانند؟» و پاسخ‌هایی که از توی تاکسی تا سرِ کلاس دانشگاه می‌توان شنید: چون در نان شب‌شان مانده‌اند؛ چون خود را مردم دانایی می‌دانند؛ چون دغدغه ندارند؛ چون کتاب‌خواندن در فرهنگ ایرانیان نهادینه نشده است. طبعا دولت هم مثل همیشه به اندازه مردم متهم است. دولت باید از ناشران حمایت کند، دولت باید برای کاغذ یارانه بدهد، دولت باید از دخالت نابجای خود در اعطای مجوز بکاهد، و نظام آموزشی باید از کودکی مسئله کتاب‌خوانی را در آحاد ملت نهادینه کند. نشاندن دولت در مقام متهم، به‌‌ویژه زمانی آسان‌تر می‌شود که تجربه هشت‌ساله دولتی پشت سر باشد که با سیاست‌های ضدفرهنگی خود، مدام در این فکر بود چطور می‌تواند هیچ ‌کاری نکند، یا از انجام هر کاری جلوگیری کند.
بله، مردم مقصرند و دولت مقصرتر، اما راستی، عجیب نیست که هیچ‌کس از نقش خود ناشران در ایجاد این وضعیت نمی‌پرسد؟ ناشران همیشه در این دعوا غایب بوده‌اند و خود را پشت زوج دولت-‌مردم قایم کرده‌اند. هرازگاهی شاید وقتی پای قیمت کتاب و استحاله آن به کالایی لوکس به میان آمده، نوک پیکان آن سؤال که «چرا ایرانیان کتاب نمی‌خوانند؟» به‌سمت آنها نشانه رفته باشد، اما آنها بلافاصله با حواله‌کردن جواب به قیمت بالای کاغذ و تیراژ محدود، دوباره زوج دولت-‌مردم را سپر بلا کرده‌اند. در واقع، ناشران همیشه با گرفتن ژستِ «خادمان فرهنگ»، در مقام اعتراض بوده‌اند، ولی بد نیست یک‌بار هم شده آنها را در مقام اتهام بنشانیم….
شعار «توسعه سیاسی» دولت اصلاحات اول از همه بر حوزه فرهنگ تأثیر گذاشت. تعداد روزنامه‌ها ناگهان افزایش یافت، محدودیت‌های قبلی از سر راه موسیقی برداشته شد و نسل جدیدی از هنرمندان سینما و تئاتر و هنرهای تجسمی به میدان آمدند. در حوزه نشر هم اعطای مجوز آسان‌تر شد، کتاب‌ها و آدم‌های بسیاری از محاق درآمدند و ناشران فراوانی در سایه حمایت بی‌دریغ دولت پا به عرصه نشر گذاشتند. به‌این‌ترتیب، حوزه فرهنگ رونق گرفت و هزینه کار فرهنگی تا حد زیادی پایین آمد…. در بخش علوم انسانی، ولعی برای شناخت انواع و اقسام مکاتب نظری فراگیر شد. جوانانی که تشنه دانستن بودند شبانه‌روز از دل فلسفه غرب، مفهومی بیرون می‌کشیدند و آن را زینتِ سلاح برنده کلامِ نافذ، اما نامفهوم خود علیه دیگران می‌کردند. دراین‌میان، عده‌ای هم کمر همت بستند و با صرف همه توان خود برای ترجمه آثار نظری، به‌واقع درحق دیگران فداکاری کردند. به‌این‌ترتیب، هرکس که نتوانست از امکان نویسنده یا شاعرشدن برخوردار شود، به‌عنوان مترجم مشغول‎به‌کار شد….
در بخش علوم انسانی، بیش ‌از‌ همه، حمایت ناشران دلسوز از ترجمه‌های بد، دردسرساز شد. مدت‌هاست هفته‌ای نمی‌گذرد که صدای فریاد اهل فن از ترجمه سراپا مغلوط کتابی مهم در حوزه فلسفه، جامعه‌شناسی یا اقتصاد بلند نشود.
مجلات از قدیم‌الایّام در فضای فرهنگی ایران مهم شمرده می‌شدند. بسیاری از مترجمان، نویسندگان و شاعران پیشرو ما نخستین کارهای خود را در مجلات منتشر کردند. بسیاری از غول‌های ادبیات ما زمانی سردبیر مجلات مهم ادبی بودند. مثال بزنیم: پدر شعر نو ما؛ نیما، شعر معروف خود «افسانه» را اولین‌بار در روزنامه «قرن بیستمِ» میرزاده عشقی منتشر کرد، فروغ فرخزاد، اولین شعر خود «گناه» را در مجله «روشنفکر» منتشر کرد که دبیر ادبی آن فریدون مشیری بود و بسیاری از شاعران مشهور معاصر با چاپ اشعارشان در این مجله به شهرت رسیدند و احمد شاملو هم که خودش، به‌قول نجف دریابندری، یا در حال دایرکردن مجله‌ای تعطیل بود یا تعطیل‌کردن مجله‌ای دایر. در بین داستان‌نویسان، گلشیریِ جوان نخستین داستان‌هایش را در «جُنگ اصفهان» منتشر کرد و بعد از آن هم، هر زمان فرصت تنفس یافت، مجله‌ای دایر کرد تا محل انتشار کارهای نویسندگان جوان باشد. و بهرام صادقی، که بعضی او را بهترین داستان‌کوتاه‌نویس ایرانی می‌دانند، همه داستان‌های کوتاه خود را در مجلات به چاپ رساند و فقط بعدها بود که ابوالحسن نجفی از سرِ خیرخواهی برخی از این داستان‌ها را در مجموعه‌ای به‌نام «سنگر و قمقمه‌های خالی» گرد‌آورد. این نام‌ها مربوط‌به دوران فردوسی و رودکی یا حافظ و سعدی نبوده‌اند که بگوییم فراموش شده‌اند، آنها متعلق‌به عصر جدید ادبیات ایران‌اند که از عمرش هنوز صدسال هم نمی‌گذرد.
در بخش نظری، هنوز تجربه «ارغنون» از یادمان نرفته. در روزهایی که اساتید خسته و پابه‌سن‌گذاشته دانشگاه، هنوز از روی جزوه‌های از فرط کهنگی نم‌زده و پاره‌پوره خود، درس افلاطون و ارسطو و کانت می‌گفتند، گروه کوچکی از متفکران و استادان جوان و پیشرو، با ترجمه‌های خوب‌شان از مقالات دست‌اول، نمونه‌ای از «آکادمی بیرون از آکادمی» را عرضه کردند. بسیاری از مترجمان قابلِ‌اعتمادِ این روزها، کار خود را از همین مجله آغاز کرده‌اند.
مجلات در همه‌جا همین نقش را بازی می‌کنند. آنها ضمنا خانه منتقدان متنفذ و متخصصی هستند که آثار خوب را از بد تمییز می‌دهند و رأی‌شان برای خوانندگان حجت است. به این اعتبار، هر مجله‌ای، بنا به موضع و رویکردی که دارد، به ادبیات و جریان روشنفکری زمان خود جهت می‌دهد و جریان می‌سازد. در همین ایران خودمان، امثال شاملو و گلشیری به‌واسطه مجلات مختلف، جریان ادبی مورد نظر خود را به راه انداختند و حسبِ اعتبار و نفوذ کلامی که داشتند سلیقه خود را بر شعر و داستان ایران حاکم کردند. حالا کجاست «سخن» و «فردوسی» و «نقدآگاه» و «کتاب جمعه» و «ارغنون» و چه آمده است بر سر «زنده‌رود» و «نگاه نو» و «سینما و ادبیات»؟ واضح است که دلایل زیادی در افول این مجلات تأثیرگذار بوده‌اند –‌ازجمله ندانم‌کاری‌ها و قصورات خود آنها‌– اما ناشران ما هم که گویا تنها به نفع خود می‌اندیشند و آن‌هم نفع کوتاه‌مدت، با ژست‌های پوچی مثل «خدمت فرهنگی» و «حمایت از نسل جوان»، به‌کلی این میانجی مهم میان مردم و بازار کتاب را از دور خارج کردند. حالا هرچقدر که مراسم رونمایی و جلسات نقد و بررسی و جشن‌های چهل‌سالگی و پنجاه‌سالگی و شصت‌سالگی با حضور نویسندگان و شاعران و بازیگران همه‌فن‌حریف برگزار شود، باز جای خالی آن منتقد پرنفوذ پُر نخواهد شد که با کلام صائبش به ما بگوید عمق این برکه گل‌آلود چقدر است.
پُرواضح است که همه ناشران از یک قماش نیستند. نه، هستند ناشرانی که هنوز به اصول و معیارهایی پایبندند، اما ایشان، مثل همان کتاب‌های تیراژ سه ‌هزار و پنج‌ هزار، در اقلیت‌اند. (نشر «نی» بی‌تردید از این دسته است.) بحث ما ترس از تیراژ ١۵٠ نیست. در غرب هم بعضی کتاب‌های خاص با همین تیراژ و براساس همان فرمول «چاپ بر پایه تقاضا» منتشر می‌شوند. مسئله غالب‌شدن «کیفیت» ١۵٠ بر بازار کتاب است. پس خوب است ناشران، وقتی بهار مطالعه هم مثل هر بهار دیگر طی شد، با هم بنشینند و این‌بار از نقد خود آغاز کنند. برای بیرون‌آمدن از این تاریکی، ناشران باید تصمیم بگیرند می‌خواهند چاپخانه باشند یا انتشارات.

در دانشگاه پرینستون مذهب به اندازه موضوعات هنری و سیاسی اهمیت دارد/ حضور حسین مدرسی و محمد زمان و سایر اساتید به نام، نشان دهنده اعتبار علمی بخش مذهب‌شناسی دانشگاه پرینستون است
روزنامه فرهیختگان در صفحه ۷ به بررسی مطالعات اسلامی در دانشگاه پرینستون پرداخته و صدف فاطمی ذیل عنوان «شکوفایی در پرتو انوار الهی» نوشته است: «دانشگاه «پرینستون» از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های ایالات متحده آمریکاست که تاسیس آن به سال ۱۷۴۶ برمی‌گردد. خیلی‌ها آن را به نام خانه استادان بزرگ فیزیک و ریاضی مانند «آلبرت اینشتین» می‌شناسند. این اما همه ماجرای دانشگاه «پرینستون» نیست. نگاهی به تاریخچه فعالیت‌های این مرکز آموزشی به خوبی نشانه‌هایی از مطالعات اسلامی، شرق‌شناسی و مذهب دارد. به اعتقاد بسیاری از دست‌اندرکاران حوزه آموزش در دنیا، از همان روزی که «شرلی تیلمن» تصمیم گرفت یک مرکز آموزشی مجهز را در شهر «پرینستون» در ایالت «نیوجرسی» آمریکا راه‌اندازی کند، هدفش این بود که مجموعه‌ای را کنار هم قرار دهد که هر کدام در نوع خودشان اسم ‌و رسم جهانی داشته باشند. حالا خیلی‌ها بر این باورند که رویای «تیلمن» به تحقق پیوسته و دانشگاه خصوصی «پرینستون» به‌عنوان یک مرکز تحقیقاتی جهانی که عضو لیگ آیوی هم هست، بر سر زبان‌هاست….
در کنار تمامی فعالیت‌هایی که در حوزه‌های مهندسی، ریاضی و فیزیک در این دانشگاه انجام می‌شود، تدریس انواع سرفصل‌های مربوط به مطالعات اسلامی نمونه‌ای است که دانشجویان بسیار زیادی را جذب این مرکز آموزشی کرده است. خیلی‌ها بر این باورند از همان روزی که این دانشگاه با شعار «شکوفایی در پرتو انوار الهی» پایش به دنیای علم و دانش باز شد، سمت‌وسوی فعالیت‌هایش مشخص بود. هر چه هست، اما «پرینستون» تا به امروز یکی از فعال‌ترین مراکز در این زمینه بوده و هست.
دپارتمان مذهب
راه‌اندازی دپارتمان مذهب در دانشگاه «پرینستون» به سال ۱۹۴۶ بر می‌گردد. در ابتدا این بخش فقط به تدریس سرفصل‌های علوم انسانی می‌پرداخت، اما چیزی حدود ۹ سال بعد از آن، موضوعات دینی را هم در برنامه‌های آموزشی خود قرار داد. دانشگاه «پرینستون» یکی از معتبرترین مراکز آموزشی دنیاست که اعتقاد دارد مذهب هم درست به اندازه موضوعات هنری و سیاسی اهمیت دارد و باید به آن پرداخته شود. هیات‌علمی این دپارتمان با تاکید بر اینکه مسئولیت‌شان آموزش این حوزه مهم است می‌گویند مباحث اسلامی و اعتقادی از اصلی‌ترین موضوعاتی است که مسیر فکری دانشجویان را تعیین می‌کند و به آنها ایده‌های کاربردی برای ادامه زندگی ارائه می‌دهد. برنامه‌ریزی این دپارتمان برای تدریس انواع سرفصل‌های مذهبی به این صورت است که موضوعاتی مثل مطالعات اسلامی، بودا، اناجیل عرفانی، تاریخ و دین معاصر آمریکایی، فلسفه دین، اخلاق مذهبی و فلسفی، اندیشه سیاسی و نقش زنان در جوامع معاصر مسلمان را برای دانشجویان کارشناسی در نظر گرفته‌اند. طول تحصیل در این مقطع سه سال و نیم است و دانشجویان بعد از اتمام دوره تحصیل خود مدرک‌های معتبر آکادمیک دریافت می‌کنند.
همچنین برای آن‌دسته از دانشجویانی که می‌خواهند به صورت مستقیم مدرک‌های کارشناسی‌ارشد را در دو زمینه مختلف دریافت کنند، دوره‌های دوگانه‌ای با زمان‌بندی پنج ساله در نظر گرفته شده است….
در بخش تحصیلات تکمیلی این دپارتمان دوره‌هایی مانند مذهب آسیایی، اسلام، ادیان مدیترانه باستانی، دین و فلسفه، دین، اخلاق و سیاست و همچنین دین‌شناسی در آمریکا را در لیست دوره‌های ارائه شده قرار داده و معتقد است که همه انسان‌ها به‌عنوان موجوداتی که برای همه مراحل زندگی‌شان نیاز به اعتقاد و ایده دارند، باید در مورد این موضوعات اطلاعات کافی داشته باشند….
مذهب‌شناسی در بستر مطالعات خاور نزدیک
دپارتمان مطالعات خاور نزدیک در سال ۱۹۲۷ در دانشگاه «پرینستون» راه‌اندازی شد و از همان زمان هدف خود را مطالعه انواع سرفصل‌های زبان و ادبیات شرقی عنوان کرد. با توجه به اینکه مطالعات مذهبی در بخش شرقی یکی از موضوعاتی است که در این حوزه بسیار به آن پرداخته می‌شود، بسیاری حوزه فعالیت‌های این دو دپارتمان را بسیار نزدیک به هم برداشت می‌کنند. مسئولان آموزشی این دو دپارتمان هم مغایرتی بین فعالیت‌هایشان عنوان نکردند و تاکید دارند که دپارتمان مطالعات خاور نزدیک دقیقا با هدف اطلاع‌رسانی موضوعات اعتقادی در مناطق جغرافیایی مختلف تاسیس شده است و با دپارتمان مذهب همکاری بسیار زیادی دارد. در همین راستا تعداد بسیار زیادی از استادهای این دپارتمان که عضو هیات‌علمی و شورای آموزشی هستند، در بخش مذهب فعالیت‌های بسیار زیادی داشته و مسئولیت آموزش سرفصل‌های مختلف در حوزه اسلام و دین‌شناسی را برعهده گرفته‌اند.
آموزش در بستر تجربه و تبحر
تاکید و حساسیت بسیار زیاد دانشگاه «پرینستون» را بر مسائل آموزشی می‌توان به‌راحتی با نگاهی به لیست استادها و اعضای هیات‌علمی‌اش دریافت. زمانی‌که نام‌های معتبری مثل «لئورا بتنیزکی»، «ادی گلودی» و «اریک گریگوری» در حوزه دین، فلسفه، اخلاق و سیاست، «والاس بست» و «جسیکا دلگادو» در بخش آموزش دین‌شناسی آمریکایی، «شوان مارون» در بخش اسلام‌شناسی، «مارتا هیمل‌فارب»، «آنی لوئی‌جندیجیک» و «ناپتالی میشل» در حوزه دین‌شناسی مدیترانه باستان به چشم می‌خورد، دیگر حساب کار دست همه می‌آید که در بخش مذهب‌شناسی دانشگاه «پرینستون» چه خبر است. دورهمی‌ تعداد بسیار زیادی از استادهای بنام که دست‌کم سه یا چهار کتاب مرجع در حوزه خود راهی دنیای علم و دانش کرده‌اند به‌خوبی گواه این است که دانشجویان تمام دنیا می‌توانند برای یادگیری در این زمینه‌ها روی دقت و قدرت عمل مجموعه «پرینستون» حساب باز کنند. در کنار همه اینها وقتی نام «حسین مدرسی» و «محمد زمان» هم اضافه می‌شود، دیگر هیچ حرفی برای گفتن باقی نمی‌ماند.
سیدحسین مدرسی طباطبایی؛ نویسنده دینی معاصر
کمتر کسی است که وقتی نام دین و اسلام‌شناسی به میان می‌آید به یاد «حسین مدرسی» نیفتد. او که سال ۱۳۲۰ در قم به دنیا آمد، به‌عنوان مجتهد، فقیه، استاد دانشگاه و نویسنده دینی معاصر در تمام دنیا شناخته می‌شود. از سال ۱۹۸۳ تا به امروز نام «مدرسی» در کرسی‌های آموزشی بسیار زیادی به‌عنوان استاد به چشم خورده است. از همان زمان‌ها او یکی از استادهای معتبر در دانشکده مطالعات خاور نزدیک دانشگاه «پرینستون» بوده است و دانشجویان بسیار زیادی در سایه دانش و تجربه بسیار زیادش مدرک‌های دانشگاهی خود را دریافت کرده‌اند. همچنین «مدرسی» عضو پیوسته گلستانه در دانشکده «سنت انتونی» دانشگاه «آکسفورد» و استاد مدعو کرسی خادم حرمین شریفین در دانشکده حقوق دانشگاه «هاروارد» بوده است. در کنار تمام اینها فعالیت‌های بسیار زیاد «مدرسی» به‌عنوان یکی از اعضای هیات ویراستاری ژورنال حقوق اسلامی و خاور نزدیک در دانشگاه «یو‌‌سی‌ال‌ای»، کافی است تا تجربه فعالیت‌هایش در حوزه‌ای که به راستی شایستگی حضور در آن را دارد، بی‌هیچ کم و کاستی‌ای چراغ راه دیگران شود.
محمد قاسم زمان؛ متفکر اجتماعی جهان اسلام
تاریخچه ورود او به دپارتمان مطالعات خاور نزدیک به سال ۲۰۰۶ بر می‌گردد. از همان زمان بود که «محمد زمان» به‌عنوان بازوی قدرتی در تمامی زمینه‌های دینی، اسلامی، سیاست در قرون وسطی و تفکر اجتماعی در جهان اسلامی برای پیشبرد هدف‌های این دپارتمان فعالیت می‌کرد. «زمان» که برای گسترش سطح اطلاعات خود در این زمینه‌ها همواره تحقیقات زیادی انجام داده، کتاب‌ها و مقاله‌های بسیاری برای استفاده علاقه‌مندان این حوزه راهی دنیای علم و دانش کرده است. از مجموعه فعالیت‌های مکتوب «زمان» می‌توان به «اسلام در آسیای جنوبی مدرن»، «اندیشه اسلامی مدرن در عصر رادیکال»، «مذهب و سیاست در دوران عباسیان»، «علما در اسلام معاصر»، «اقتدار دینی و نقد داخلی»، «فرهنگ و سیاست آموزش و پرورش مدرن» و «اندیشه اسلامی» اشاره کرد. همه اینها در کنار هم کافی است تا دانشجویان دانشگاه «پرینستون» خیال‌شان راحت باشد که واحدهای درسی‌شان را در بستر تجربه و توانایی چه استادی می‌گذرانند.»

"اسوالد اشپنگلر" و پیش‌بینی آینده بشر و تمدن‌های کنونی از بستر فرهنگ
فرهیختگان در صفحه «اندیشه»، آرا و اندیشه‌های اسوالد اشپنگلر را با عنوان «فیلسوف تاریخ ضدتکامل» و به قلم سجاد صداقت
بررسی کرده و نوشته است: «روز ۸ ماه می‌ سالروز درگذشت مردی است که تاریخ فلسفه او را به خوبی به یاد خواهد سپرد. مردی که نظریه‌اش درباره زوال غرب او را به‌عنوان اولین منتقد شیوه حکومت‌داری و نظام‌داری در غرب مطرح کرد؛ مردی که برخلاف نظرات پرازبحثش هنوز در ایران آن گونه که باید شناخته نشده است. اسوالد اشپنگلر که ۲۹ می ‌۱۸۸۰ در بلاکنبرگ آلمان به دنیا آمد و تحصیلات خود را در رشته‌های ریاضیات، فلسفه و تاریخ گذراند. او در طول سال‌های زندگی خود به‌طور ویژه روی تمدن مشرق زمین به بحث و بررسی پرداخت و کتاب مهم خود یعنی «انحطاط غرب» را در سال ۱۹۱۸ عرضه کرد…. از اشپنگلر کتاب‌های مهمی چون «فلسفه تاریخ» و «سال‌های تصمیم» به جا مانده است.
هدف تاریخ
اشپنگلر تلاش می‌کند با بررسی و تحلیل تمدن‌های گوناگون جهان، زمینه‌های تاریخی و اجتماعی هر یک از آنها را از «ابتدای پیدایش تا قرن معاصر» تجزیه و تحلیل کند. درباره رویکرد او در این زمینه شاید بتوان به این نکته به درستی اشاره کرد که او سعی دارد در راه آشکار کردن راهی برای تمام فرهنگ‌‌ها گام بردارد و به پیش‌بینی «تحول‌‌های فرهنگ‌ها و تمدن‌های کنونی» بپردازد. بر همین اساس است که ادعا می‌کند: از طریق درک و شهود زیبایی‌شناسی به شناخت شماری از ارگانیسم‌های فرهنگی دست یافته است که به دنیا می‌آیند، رشد می‌کنند، به کمال می‌رسند و پس از استفاده از حداکثر امکانات، می‌میرند….
فرهنگ و تمدن
اشپنگلر پس از تعریف هر دوره تاریخی، آنها را به «فرهنگ» و «تمدن» تقسیم می‌کند. در همین زمینه است که او این شرایط را برای خود مهیا می‌کند تا دست به پیش‌بینی آینده بشر زند؛ پیش‌بینی‌ای که دقیقا از بستر «فرهنگ» و «تمدن» برمی‌خیزد. اشپنگلر قادر می‌شود به این طریق تمدن معاصر غرب را در سراشیبی انحطاط و مرگ ببیند. اما آنچه اندیشه‌های او را به فاز مهمی وارد می‌کند، اعتقادش به ‌جایگزینی تمدن غرب پس از انحطاط با تمدن جدیدی از آسیا است. او معتقد است: «فرهنگ‌ها چون گل می‌رویند و می‌بالند، اما هدف متعالی و مشخصی ندارند. تاریخ جهان تصویری از تکوین و تطور پایان‌ناپذیر ساختاری این فرهنگ‌‌هاست.» اشپنگلر معتقد است: «هر فرهنگی در زمان معینی در سرزمینی محدود پدید می‌آید، ولی همین که فرهنگی تولد یافت از آن ساعت به بعد مانند موجود زنده‌ای چون گیاهان یا جانوران نشو، نما، بلوغ و انحطاط دارد و دوره‌هایی مانند دوره طراوت کودکی، غرور جوانی و عظمت مردی و مردانگی را سپری می‌کند و سپس رو به انحطاط می‌گذارد.
فرضیه انحطاط
همان گونه که پیش از این اشاره شد، اشپنگلر زوال تمدن غرب را پیش‌بینی کرده بود. اما آنچه باعث این پیش‌بینی شد، فرضیه‌ای بود که او آن را «انحطاط» نامید. اشپنگلر معتقد بود: «انحصار (مانی پولیشن)، ماتریالیسم (مادی‌گرایی) و تلاش دولت‌ها برای استراسیسم کردن برخی از اتباع خود (محرومیت از حقوق، طرد کردن، بی‌وجهه کردن، فراری دادن، تبعید کردن و…) سه عامل اصلی انحطاط تدریجی هر نظام و سیستم حکومتی هستند.» بر همین اساس او فروپاشی نظام ناسیونال سوسیالیستی آلمان (نازیسم) و اضمحلال حکومت مارکسیستی شوروی را پیش‌بینی کرده بود؛ نظریه‌ای که در ادامه به زوال غرب به دلیل فرو رفتن در باتلاق مادی‌گری می‌انجامید.»

نمایشگاه کتاب ۱۳۹۴ و بازگشت بسیاری از نام ها بعد از چندین سال محرومیت از نشر
در بخش دیگری از صفحه «اندیشه» فرهیختگان، ششمین بخش از گزارش «همراه با بیست و هشتمین نمایشگاه کتاب تهران» با عنوان «از سهروردی تا نیچه» به قلم زهرا سلیمانی‌اقدم منتشر شده که در ان آمده است: « نمایشگاه امسال با آثار تازه بسیاری از بزرگان آذین شده است و کتاب‌هایی را با خود به همراه دارد که افراد بسیاری را به این نمایشگاه خواهد کشاند. از آثاری با عناوینی از فروید، مارکس، استالین، کلنل پسیان، کارل گوستاو یونگ و ریشارت ویلهلم گرفته تا ترجمه‌هایی از عزت‌الله فولادوند، خشایار دیهیمی و عبدالله کوثری که بسیاری بعد از چندین سال محرومیت از نشر دوباره به قفسه کتابفروشی‌ها باز می‌گردند و بعضی دیگر برای اولین‌بار در بیست‌وهشتمین نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شوند. از بین معروف‌ترین ناشران در ادامه به معرفی تازه‌های سه نشر پرداخته‌ایم.
«تاریخ اندیشه‌های جامعه‌شناسی»
کتاب فوق در دو جلد از میشل لالمان برای اولین بار در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد. جلد اول با عنوان فرعی «از آغاز تا ماکس وبر» و عنوان فرعی جلد دوم با موضوع «از پارسونز تا اندیشمندان معاصر» با ترجمه عبدالحسین نیک‌گهر با موضوع جامعه‌شناسی توسط انتشارات هرمس چاپ و منتشر شده است.
«بازخوانی تاریخ فلسفه در مشرق اسلامی»
در بیست‌وهشتمین نمایشگاه کتاب، فلسفه‌دوستان نیز چشم‌شان به کتاب بازخوانی تاریخ فلسفه در مشرق اسلامی روشن خواهد شد که توسط انتشارات هرمس ارائه می‌شود.
«علم و دین»
از تازه‌های نشر ماهی می‌توان به کتاب «علم و دین» جلد ۱۷ مجموعه کتاب‌های مختصر و مفید اشاره کرد. این اثر از تامس دیکسون با ترجمه محمد دهقانی توسط نشر ماهی در نمایشگاه کتاب با قیمت ۸۵۰۰ تومان عرضه خواهد شد. مجموعه مختصر و مفید یکی از مجموعه‌های پرطرفدار نشر ماهی است که از دیگر جلدهای تازه این مجموعه با عناوین «اساطیر مصر» از جرالد پینچ و «باستان شناسی» از پل بان و ترجمه کامیار عبدی نیز در نمایشگاه ارائه خواهد شد.
«نیچه و مسیحیت»
نشر ماهی به تازگی ترجمه عزت‌الله فولادوند از کتاب «نیچه و مسیحیت» اثر کارل یاسپرس را منتشر کرده است. به اعتقاد نیچه مسیحیت دچار نوعی انحراف در طول تاریخ حیات خود شده است که مسبب آن پیروان و مروجان آن بوده‌اند. یاسپرس در این کتاب به بررسی انتقادی آرای نیچه در این زمینه پرداخته است و از این رهگذر به نیچه انتقاد می‌کند. این کتاب پیش از این در نشر سخن نیز منتشر شده بود که در این چاپ تازه، پانوشت‌ها، یادداشت‌ها و ارجاعات مترجم که در چاپ قبلی حذف شده بود مجددا گنجانده شده است. این کتاب در ۱۴۴ صفحه و با قیمت ۹ هزار تومان منتشر شده است.
«حکمت، معرفت و سیاست در ایران»
کتاب «حکمت، معرفت و سیاست در ایران» با عنوان فرعی «اندیشه سیاسی عرفانی در ایران از مکتب اصفهان تا حکمای الهی معاصر» اثری است از مهدی فدایی مهربانی، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران که توسط انتشارات نی در نمایشگاه کتاب ارائه می‌شود. آیا سیاست دانش است و نسبتی با حقیقت دارد یا تنها یک فن است؟ مطابق تفکیک دوآلیستی تئوریا از پراگما که ریشه‌ای یونانی دارد، سیاست متعلق به حکمت عملی و بنابراین مربوط به حوزه پراگماست. در چنین تصویری، دانش سیاست نمی‌تواند ساحت آشکارگی حقیقت باشد؛ بدین‌گونه، سپهر سیاسی، سپهر اجماع و خطابه‌های اقناعی خواهد بود. در مقابل این دیدگاه مبتنی‌بر متافیزیک و ریطوریقا، حکمای الهی در ایران سیاست را متعلق به معرفت و حکمت می‌دانند. بنابراین کشف حقیقت سیاست به‌مثابه تدبیر منزلِ دنیایی، معطوف به حضور و آشکارگی وجود است. در این اثر، نویسنده به بررسی اندیشه سیاسی عرفا و حکمای الهی در باب سیاست می‌پردازد که در پی کشف حقیقتِ سیاستند.
«درآمدی کوتاه به ذهن»
این اثر نوشته جان سرل با ترجمه محمد یوسفی است. جان سرل از فیلسوفان نامدار روزگار ماست، با آنکه حالات ذهنی را به‌تمامی معلول فعالیت‌های نورونی مغز می‌داند، اما از آنجا که آنها را سوبژکتیو، کیفی و اول‌شخص می‌شمارد، تقلیل هستی‌شناختی این حالت‌ها را به بنیاد نورونی‌شان برنمی‌‌تابد. بدین‌سان سرل از مادی‌باوریِ تقلیل‌گرا و حذفی فاصله می‌گیرد و می‌کوشد با چیره‌شدن بر واژگان و مفروضات سنتی ـ که به باور او همگی بر خطا بوده‌اند ـ راه‌حلی برای مسائل فلسفه ذهن، همچون مساله ذهن‌ـ‌بدن، علیت ذهنی و… بیابد. این کتاب با قیمت ۱۲ هزار تومان توسط انتشارات نی در نمایشگاه عرضه می‌شود.
«راز گل زرین»
این اثر به‌عنوان هستی‌نامه چینیان، با قلم کارل گوستاو یونگ و ریشارت ویلهلم با ترجمه هرمز ریاحی کتابی درباره فلسفه ذن است. راز گل زرین ـ متن کلاسیک چینی در پرتو سنت دائو ـ تعبیری دگر از گشتار، چرختاب، فوران روشنایی و دل در چرخاب نور است که جای آن در زبان فارسی تاکنون خالی مانده بود. این اثر با ۳۳۸ صفحه و قیمت ۱۵ هزار تومان توسط نشر نی در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود.
پر فروش‌های ناشران علوم انسانی در ماه‌های اخیر
وقتی برای بازدید از تازه‌های سه نشر نی، هرمس و ماهی به غرفه‌هایشان می‌روید خوب است از پرفروش‌ترین کتاب‌های منتشر شده توسط این ناشران هم مطلع باشید. در میان کتاب‌های حوزه‌های فلسفه، تاریخ و فلسفه هنر که توسط نشر ماهی منتشر شده است می‌توان به کتاب‌های «تمدن و ملالت‌های آن» از فروید با ترجمه محمد مبشری، «ثروت انقلابی» از الوین و هایدی تافلر با ترجمه رضا امیررحیمی، «مبانی زیباشناسی» از پیر سوانه با ترجمه محمدرضا ابوالقاسمی، «درآمدی بر زیباشناسی اسلامی» از اولیور لیمن با ترجمه محمدرضا ابوالقاسمی، «کارل مارکس» از آیزایا برلین با ترجمه رضا رضایی و همچنین «برج فرازان» باربارا تاکمن با ترجمه عزت‌الله فولادوند اشاره کرد. در بین آثار نشر نی هم می‌توان به آثاری چون «روانشناسی توده‌ای و تحلیل اگو» از فروید با ترجمه سایرا رفیعی، «دین» از گئورک زیمل با ترجمه امیر رضایی و «مارکسیسم جامعه‌شناسانه» از مایکل بوراوی با ترجمه محمد مالجو اشاره کرد. کتاب‌های «ملاصدرا و سهروردی» از سیما سادات نوربخش، «رساله منطقی فلسفی» از لودویگ ویتگنشتاین با ترجمه سروش دباغ و «عهد عتیق» (کتاب‌های شریعت یا تورات براساس کتاب مقدس اورشلیم) با ترجمه پیروز سیار نیز ازجمله آثار پرفروش هرمس هستند.

در فلسفه قرن بیستم اصطلاح متافیزیک عمدتا به معنای منفی به کار می‌رود/ در هر ظلم و‌ ستمی می‌توان ردی از ستم‌های آینده دید
روزنامه اعتماد در گزارشی به قلم محسن آزموده، سخنرانی بابک احمدی نویسنده و مترجم شناخته شده آثار فلسفی در ١۶ اردیبهشت در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را با عنوان «داعش و طالبان، مخوف‌ ترین هیولاهای زمان ما» منتشر ساخته که نکات مهم آن را با هم مرور می کنیم:
– یک تحول فلسفی از نیمه قرن نوزدهم در دل فلسفه رخ داد. تا آن زمان فلسفه بیش و کم یک امر یکپارچه بود و فلسفه‌های مضاف (مثل فلسفه اخلاق، فلسفه دین، فلسفه هنر، فلسفه تاریخ و…) تازه در حال شکل‌گیری بودند و از بدنه فلسفه به معنای کلاسیک کلمه یعنی متافیزیک (جست‌وجوی فلسفی و تئوریک درباره واقعیت) جدا می‌شدند. با پیشرفت علوم انسانی این فلسفه‌ها مستقل از آن فلسفه اصلی شکل گرفتند. مستقل نه به معنای آنکه هیچ ربطی به آن نداشتند، بلکه به این معنا که مسیر تکاملی خودشان را به کمک علوم انسانی ساده‌تر پیش بردند.
– کلام محوری از نظر دریدای جوان باور داشتن به این است که آنچه ما می‌گوییم، نه فقط معنا دارد بلکه در تحلیل نهایی فقط یک معنا در آن حضور دارد و باید آن را با روش درست کشف کنیم. او این فرض را بعدا متافیزیک حضور می‌خواند. دلیل استفاده از تئولوژی در بحث دریدا آن است که به عقیده او سوسور گویی معنا را به مثابه امری استعلایی نهفته در درون عبارت می‌دید، همچنان یک دیندار خدا را به عنوان یک امر استعلایی نهفته در درون هستی و جهان و نظم آن می‌بیند. بنابراین نقد اصلی دریدا متوجه درک استعلایی است. کاربست دریدا از متافیزیک طعنه زن است. اصولا در فلسفه قرن بیستم اصطلاح متافیزیک عمدتا به معنای منفی به کار می‌رود.
– دریدای پیر (که از نظر من هیچگاه پیر نشد) در آخر عمر نوشت که آینده یک هیولاست. همیشه برای ما زندگی آیندگانی و تصور آینده هیولانی است. او از هیولاهای عجیبی که بر زندگان حکومت می‌کنند صحبت می‌کند، مثل ومپایر و خون‌آشام یا دراکولا. دراکولا مرده است، اما زندگان را می‌خورد تا خون‌آشام شوند و بمیرند و آنها نیز به نوبه خود همین کار را می‌کنند. این گسترش خون‌آشام، شبیه همان کار مرده‌ای (سرمایه) است که کار زنده را می‌خورد و خودش زنده می‌ماند و بسط می‌یابد و بازتولید سرمایه می‌شود. دریدا زنده نماند تا مخوف‌ترین هیولاهای زمان ما مثل داعش و طالبان را ببیند. او اینها را ندید، اما به خوبی هیولاهای آینده را دید، زیرا رد آنچه اکنون نیست را در آینده جست‌وجو می‌کرد. در هر ظلم و‌ ستمی می‌توانید ردی از ستم‌های آینده ببینید. در هر موقعیت هیولایی می‌توانید بر آمدن هیولاهای جدید را ببینید.

زنان جامعه هم حرفی، سوالی یا درددلی دارند اما بعد از ۳۶ سال هنوز نتوانسته‌ایم با آنها صحبت کنیم/فرهنگ‌سازی رضاخان برای کشف حجاب بسیار هوشمندانه‌تر از کاری بود که ما برای محجبه کردن انجام دادیم
اعتماد امروز که اشاره ای به اجاره بهای چهار میلیارد تومانی مصلای تهران برای برگزاری ده روزه نمایشگاه کتاب داشته است، در مطلبی دیگر، مصاحبه حجت الاسلام زائری با سایت «الف» را با عنوان «با وجود این تلویزیون، وجود حجاب معجزه است» منعکس ساخته که اهم آن بدین شرح است:
– خانواده در خرید کتاب و مصرف فرهنگی‌شان و ثبت نام مدرسه فکر می‌کنند که جمهوری اسلامی همه‌چیز را کنترل خواهد کرد و انتظار طبیعی‌شان از حاکمیت همین هست. این تصور غلطی است.
– این‌طور فکر کنیم که هرکس بدحجاب آمد درخیابان پا روی خون شهدا گذاشته و دارد دهن‌کجی می‌کند! اصلا قصه به این سادگی نیست.
– طبیعت زن خودنمایی، محبوبیت و مورد پسند واقع شدن است. این را خدا در ذات زن قرار داده و هیچ ایرادی هم ندارد. اما همه عوامل و عناصر و محتوای تبلیغی و رسانه‌ای، تلویزیون، خیابان و بازار و مدها و مرکزخریدها از زمان کودکی یک دختر تا بزرگسالی‌اش او را به سمت بدحجابی و بی‌حجابی سوق می‌دهد و بعد ما از او انتظار داریم محجبه باشد.
– به‌طور طبیعی با کاری که در رسانه صورت گرفته شامل فیلم‌های هالیوودی، سریال‌های تلویزیونی، برنامه‌های داخلی و مخصوصا آگهی‌های بازرگانی تلویزیون راجع به حجاب، همین که امروز در کشور ما هنوز حجاب وجود دارد خودش معجزه است.
– شهید مطهری قبل از انقلاب درمجله فاسد «زن روز» حاضر می‌شود مقاله بنویسد. چون مخاطبش زن بوده است. ولی ما امروز بعد از انقلاب و در موضع اقتدار و حاکمیت هنوز نتوانسته‌ایم با آن مخاطب صحبت کنیم. آن مخاطب هم حرفی، سوالی یا درددلی دارد.
– افراد براساس محیط پیرامون‌شان قضاوت می‌کنند. اگر من هم به عنوان یک روحانی فقط در مسجد باشم، افراد بیایند پشت سر من نماز بخوانند، بعد هم بروم خانه خودم و زن و بچه خودم را ببینم، نمی‌توانم قضاوت عالمانه‌ای داشته باشم.
– رضاخان نتوانست مردم را بی‌حجاب کند چون روی سبک زندگی دست گذاشته بود. البته فرهنگ‌سازی رضاخان برای کشف حجاب بسیار هوشمندانه‌تر از کاری بود که ما برای محجبه کردن انجام دادیم.
– می‌گویند دیدن خانم‌های بی‌حجاب موجب آسیب روانی و آزار روحی و تحریک شهوانی جوانان می‌شود، بله قبول داریم (هر چند این حرف‌ها مبنای تشریع نمی‌شود ولی به هر حال قبول داریم که این واقعیت است) اما در یک سطح بالاتر و بُعد گسترده‌تری آیا دیدن یک ماشین یک‌میلیاردتومانی و خانه‌های ١٠میلیاردتومانی موجب آسیب روانی و آزار روحی و طغیان فکری و معنوی افراد نمی‌شود؟
– به نظرم می‌رسد که تاثیر آگهی‌های بازرگانی بر مساله حجاب از همه مخرب‌تر است. درحالی که کمتر از همه‌چیز موردتوجه قرار می‌گیرد.
– ما کمیک استریپی کار کرده‌ایم که مادر در خانه پیش همسر و بچه‌هایش بدون حجاب است، ولی وقتی می‌خواهد در حیاط به پرنده‌ها غذا بدهد روسری سر می‌کند. دو سال چاپ این کمیک استریپ طول کشید و معطل شد؛ چون مادر داخل خانه حجاب نداشت! شخصی که متصدی ماجرا بود قبول داشت که این کمیک استریپ درست است ولی جرات نداشت بگوید.

عربستان با چالش درون گفتمانی جریان سلفی، تکفیری جهادی با طیف‌بندی‌های مختلف خود مواجه است/حضور ایران در یمن حضور نرم‌افزارانه است
حسین جابرانصاری مدیرکل خاورمیانه عربی و شمال آفریقای وزارت امور خارجه در گفتگو با روزنامه اعتماد به ریشه‌ بحران‌های موجود در حاکمیت عربستان و دلایل موضع‌گیری‌های تهاجمی این کشور اشاره می‌کند.
سارا معصومی در مقدمه نوشته است: «عربستان را می‌توان تنها حلقه مفقوده محروم از سیاست اعتدال دولت یازدهم در ایران دانست؛ کشوری که حسن روحانی، رییس‌جمهور کشورمان در نخستین نطق‌های پس از پیروزی خود در انتخابات ریاست‌جمهوری به صراحت از آن نام برده و از تمایل دولتش برای گفت‌وگو با آن و تنش‌زدایی از رابطه دوجانبه سخن گفت. با این همه قریب به یک سال و اندی از آن روزها و نیت‌های خوش سیاسی به بهانه حسن همجواری دو کشور می‌گذرد و امروز رییس دولت کشورمان زبان به انتقاد از عربستان و سیاست‌های آن در منطقه می‌گشاید: «یک کشور همسایه، مردم فقیر کشوری در حال توسعه را با هواپیماهایی که از قدرت‌های بزرگ گرفته، بمباران می‌کند، حکومتی که مسائل سیاسی منطقه و جهان را درست نمی‌فهمد و تازه‌کار است. کشوری که تاکنون با ابزار دلار در پی نفوذ بود و امروز که می‌خواهد نوع تصمیماتش را عوض کند، به جای دلار بمب را انتخاب کرده است. می‌اندیشد که با بمب قدرتمندتر در عرصه جهانی به نظر می‌رسد و می‌تواند منطقه را تحت تاثیر قرار بدهد و به اهدافش برسد، اما مسوولان این کشور خطای بزرگ و استراتژیک انجام می‌دهند.» اشاره حسن روحانی مستقیما به عربستان سعودی و دخالت نظامی این کشور در یمن است. آل‌سعود در اواسط فروردین ماه حملات هوایی به یمن را آغاز کرد و در این مدت به تمام پیشنهادها برای پایان دادن به این یورش هوایی تمام‌عیار «نه» گفت. سرانجام پس از مشاهده عدم کارایی این حملات و بلندتر شدن صدای نهادهای حقوق بشری در دفاع از غیرنظامیانی که در این حملات جان خود را از دست داده‌اند، ۴٨ ساعت پیش وزیر امور خارجه تازه نفس عربستان اعلام کرد که آتش‌بس از روز سه‌شنبه به مدت پنج روز برقرار خواهد شد و قابل تمدید است.»
نکات مهم این گفتگو در پی خواهد آمد:
– هیچ قدرتی قادر نخواهد بود در برابر اراده ملت‌ها برای تغییر تا همیشه بایستد.
– ما در منطقه خاورمیانه با پایان تاریخ روبه‌رو نیستیم.
– عربستان سعودی به دنبال این است که عقربه زمان را به عقب بازگرداند.
– بین ایران و یمن فاصله جغرافیایی وجود دارد و ربط مستقیم و ملموسی میان امنیت ملی ایران و یمن وجود ندارد.
– تصویر‌سازی‌هایی که درخصوص رابطه ایران با یمن می‌شود، دقیق نیستند.
– ساده‌ترین کار برای صدمه زدن به یک نیروی پیش‌رونده این است که آن را وابسته به یک نیروی خارجی معرفی کنند.
– نیروی تخریبی عربستان سعودی بالا است اما نیروی ایجابی و سازنده آن اندک است.
– انصارلله به نحوی پیوند ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی ایران دارد. این بدان معنا نیست که ایران خالق روندها در یمن است.
– حمایت ایران از انصارلله حمایت سیاسی است.
– نگاه عربستان به یمن به اقتضای ژئوپولتیک و واقعیت‌های جغرافیای، سیاسی، تاریخی و انسانی شبیه دونگاه سوریه به لبنان و عراق به کویت بود. بنابراین اهمیت یمن برای عربستان سعودی و به تعبیری نقش و جایگاهی که همانند لگن خاصره برای شبه‌‌جزیره عربی ایفا می‌کند، مبتنی بر واقعیت‌های ملموس و تردید ناپذیر است.
– حاکمیت در عربستان خود را رویارو با ملزومات برخی تزلزل‌ها در زمینه پایه‌های تاریخی هویت بخش ساختار سیاسی سعودی می‌بیند. در پایه داخلی اختلاف میان دو خاندان الزاما اتفاق نیفتاده است و هنوز هم‌پیمانی و هم‌پیوندی وجود دارد اما یک جریان جایگزینی در برابر منبع تولیدکننده ایدئولوژی رسمی وهابیت ایجاد شده که جریان جهادی و تکفیری سلفی افراطی است که در حال حاضر به شکل شعبه‌های القاعده و تا حدودی داعش ابراز وجود می‌کند.درست است که ساختار سیاسی سعودی از این جریان استفاه ابزاری کرده است اما خود را جایگزین ایدئولوژی رسمی وهابیت می‌داند و بخش‌های مهمی از جامعه عربستان سعودی را هم به سمت خود می‌کشد. بنابراین پایه نخست ساختار سعودی با چالش درون گفتمانی جریان سلفی، تکفیری جهادی با طیف‌بندی‌های مختلف خود مواجه است که یکی از هدف‌گیری‌های آن وضعیت موجود در عربستان سعودی است.
– اخوان المسلمین در تعریف‌بندی نیروهای اهل سنت قرار می‌گیرد اما یک رقیب جدی درون گفتمانی برای حاکمیت سعودی و ایدئولوژی رسمی سعودی که همان وهابیت است به حساب می‌آید. عربستان گسترش طولی و عرضی اخوان‌المسلمین در پیامد انقلاب‌های مردمی را به هیچ‌وجه تحمل نکرد.
– زمانی که عربستان در یمن با آن وضعیت ژئوپولتیک و ربطی که با سعودی به دلیل جغرافیای سیاسی و تاریخی دارد روبه رو می‌شود طبیعی است که نظاره‌گر نمی‌ماند. مساله اینجاست که سیاست‌هایی که این کشور در مجموعه تحولات منطقه‌ای در نتیجه موج اول این تغییرات و جریان‌های سلفی اتخاذ کرده است، بیش از آنکه مشکل عربستان سعودی را حل کند بر مشکلات این کشور افزوده است. عربستان تلاش کرد جریان جهادی و تکفیری را از درون عربستان صادر و مساله داخلی را به مساله بیرونی تبدیل کرده و از آن به عنوان ابزار سیاست‌های خود در منطقه استفاده کند. اما واقعیت این است که این جریان هویت ایدئولوژیک و سیاسی دارد و خود را جایگزین عربستان سعودی و نظام آن می‌داند و صرفا ماهیت ابزاری و تاکتیکی ندارد. درست است که عربستان و این جریان در جاهایی هم‌پوشانی منافع پیدا می‌کنند و این جریان به ید ضارب آل‌سعود تبدیل می‌شود اما در نهایت سحر به ساحر غلبه و به سمت عربستان برگشت پیدا می‌کند. عربستان در حال حاضر نه تنها نتوانسته مسائل داخلی خود را با صدور جریان افراطی حل و فصل کند بلکه امواج بیرونی را هم ایجاد کرده که به شکل طبیعی می‌خواهد به سمت عربستان حرکت کند.
– آنچه در چند سال اخیر و دوران معاصر رخ داد این است که بخش‌هایی از زیدی‌ها به لحاظ ایدئولوژیک به این دلیل که زیدیه به شکل تاریخی معتقد به امامت امام قائم به سیف بوده است (امامی که با شمشیر قیام می‌کند و در برابر ظلم مماشات نمی‌کند) انقلاب اسلامی ایران را این‌گونه تفسیر کردند که شیعه ١٢ امامی رجوع کرده به مدرسه سیاسی تاریخی زیدیه. تئوری این مدرسه مبتنی بر امام قائد به سیف بوده است و این در حالی است که شیعیان معمولا با واقعیت‌های موجود همزیستی داشته‌اند. این در حالی بود که با انقلاب اسلامی ایران این مساله دستخوش تحولاتی شد. بر این اساس ما به لحاظ تاریخی با مدرسه تاریخی زیدیه تقارب پیدا کردیم. بخش‌هایی از جامعه یمن روند تاثیر و تاثر با انقلاب اسلامی ایران برای خود تعریف می‌کنند. با این همه هیچ کدام از اینها نافی این نیست که مساله عربستان سعودی مساله واقعیت‌های یمن است.
– حضور ایران در یمن حضور نرم‌افزارانه است و انصارالله پیوند ایدئولوژیک با مدرسه سیاسی ایران پس از انقلاب اسلامی دارند. ایران حضور سخت‌افزاری و حمایتی از این جنس با انصارالله ندارد.دین آنلاین، روزنامه های «شرق»، «فرهیختگان» و «اعتماد» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: «مهندس بازرگان نمونه کسانی است که هم سیاست‌مدار بودند، هم درس خواندند و هم علوم دینی می‌دانستند»، «سید، دلبسته ابقا و گسترش دین در جامعه مدرن است»، «گروه‌هایی که به نام اسلام در سوریه می‌جنگند، آیا واقعا دغدغه اسلام و اخلاق دارند؟»، «متأسفانه در بسیاری از موارد ما در مصادیق انقلابی مانده‌ایم و مفاهیم انقلابی را رها کرده‌ایم»، «سهم قمی ها در مراسم سالگرد امام همچون سالیان قبل، ده هزار نفر»، «پست‌مدرنیسم؛ “فرار از میراث ملال‌آور الاهیات” یا “جمع کودنی از نویسندگان مرموز و مبهم‌نویس”»، «راه اعمال نظر مسائل اخلاقی برای تمامی اتفاقات جهان باز است»، «همراهی غزالی و ابن باجه و ابن طفیل با باستان‌شناسی و ادیان جهانی»، «آفاق عرفان ابن‌عربی هم در نمایشگاه کتاب دیده می شود»، «کتابی برای فهم بهتر محققان غربی اسلام از مفهوم عدالت در حوزه های مختلف اندیشه دینی»، «نشر صدرا و کتبی که همچنان از چشمه دانش مطهری می جوشد»، «پشت ویترین نورانی اما شلخته نمایشگاه کتاب، فروشنده پیر، تنها به مگس‌پرانی مشغول است»، «در دانشگاه پرینستون مذهب به اندازه موضوعات هنری و سیاسی اهمیت دارد»، «نمایشگاه کتاب ۱۳۹۴ و بازگشت بسیاری از نام ها بعد از چندین سال محرومیت از نشر»، «در فلسفه قرن بیستم اصطلاح متافیزیک عمدتا به معنای منفی به کار می‌رود»، «زنان جامعه هم حرفی، سوالی یا درددلی دارند، اما بعد از ۳۶ سال هنوز نتوانسته‌ایم با آنها صحبت کنیم» و «عربستان با چالش درون گفتمانی جریان سلفی، تکفیری جهادی با طیف‌بندی‌های مختلف خود مواجه است»بررسی مطبوعات/ یک‌شنبه‌ ۲۰ اردیبهشت (۲)

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.