رضا داوری: به مقصد بیشتر می‌اندیشیم تا به راه

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «در اینکه وکالت و وکیل مقوله‌ای شرعی، عقلی و موید به سنت رسول(ص) است، تردیدی نیست»، «با تکرار رفتارهای اعتراض‌آمیز با سینما، کارگردان‌ها ترجیح خواهند داد به آثار دینی نزدیک نشوند/«رستاخیز» لطمه اصلی را از ناحیه رفتار غیرحرفه ای مدیران وزارت ارشاد برای به اجماع رساندن علما خورد/چون در این قصه پای مراجع هم به وسط کشیده شده، اثرات آن تا مدت‌ها باقی خواهد ماند»، «فلسفه مورد ادعای اروپا، سنت خاصی است که به تمدن یونان بازمی‌گردد/فلسفه، غرب و شرق ندارد و نمی‌شود در محدوده جغرافیایی درباره آن بحث کرد» و «متاسفانه ملاکمان آثار و نتایج ظاهری است و به مقصد بیشتر می‌اندیشیم تا به راه/راه تاریخ پشت سر رهروان آن بسته است، اما راه رفته پیش روی ما و هیچ قوم دیگری گشوده نیست»

پیام آیت الله به همایش استقلال حرفه وکالت و کانون‌های وکلا از منظر بین‌المللی: در اینکه وکالت و وکیل مقوله‌ای شرعی، عقلی و موید به سنت رسول(ص) است، تردیدی نیست
روزنامه فرهیختگان در صفحه ۴، پیام آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به همایش بین‌المللی استقلال حرفه وکالت و کانون‌های وکلا از منظر بین‌المللی را با عنوان «پالایش قوانین قضایی در تعامل با جهان» منعکس ساخته و از قول وی آورده است:
– وکالت که فراتر از معنای لغوی، یک پایه بسیار مهم برای روشن کردن زوایای پرونده‌های قضایی است، چنان اهمیتی دارد که همه ملت‌ها با هر نوع نگرش دینی و مذهبی به آن توجه می‌کنند و شغل وکالت به‌عنوان مدافع از حق و قانون، یکی از شغل‌های فراگیر بین‌المللی در همه جوامع شناخته شده است.
– نگاهی تاریخی به دعاوی گوناگون انسان‌ها از گذشته‌های دور تا امروز، نشان از همراهی پابه‌پای وکالت و وکلا با اتفاقات و اختلافات فردی و جمعی بشریت دارد.
– استقلال وکلا در اعلامیه جهانی حقوق‌ بشر و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و مصوبه ۱۹۹۰ سازمان ملل متحد در هاوانا مدنظر بوده آن است.
– در نگاه داخلی به این موضوع نیز انطباق نظام قضایی کشور با استانداردهای بین‌المللی و کارایی و اثرگذاری آن در سطح جهان، مستلزم انطباق شرایط سیستم قضایی و وکالتی، با ضوابطی است که در دنیا پذیرفته شده است و امیدوارم نهادهای مربوطه داخلی در تعامل با سازمان‌های جهانی مسئول، به پالایش قوانین قضایی خویش بپردازند.
– وکالت ریشه در شرع انور دارد و ذات احدیت آنجا که قصد داشته ارتباط عمیق و پرمسئولیت دو نفر را بیان کند، از کلمه «وکیل» استفاده فرموده است.
– همچنین در روایات اسلامی نیز آمده است که مستحب است اهل مروت در مرافعات از وکیل استفاده کنند؛ بنابراین در اینکه وکالت و وکیل مقوله‌ای شرعی، عقلی و موید به سنت رسول(ص) است، تردیدی نیست و نظام قضایی و حقوق اسلامی نیز از آغاز با آن الفت و آشنایی داشته و برگزاری همایش‌های بین‌المللی راهی برای شناخت نکات مثبت مباحث مربوط به وکالت در ملت‌های گوناگون و تسهیل‌کننده مسیر اقتباس است.

با تکرار رفتارهای اعتراض‌آمیز با سینما، کارگردان‌ها ترجیح خواهند داد به آثار دینی نزدیک نشوند/«رستاخیز» لطمه اصلی را از ناحیه رفتار غیرحرفه ای مدیران وزارت ارشاد برای به اجماع رساندن علما خورد/چون در این قصه پای مراجع هم به وسط کشیده شده، اثرات آن تا مدت‌ها باقی خواهد ماند
فرهیختگان در صفحه ۷، هشدار مدیرعامل سابق خانه سینما در خصوص توقف اکران «رستاخیز» را با عبارت «خودجوش‌ها هدایت شده‌اند» منتشر ساخته و آورده است:
« محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل سابق خانه سینما نسبت به وضعیت توقف اکران فیلم «رستاخیز» واکنش نشان داده است و درباره برخوردهای قهری که با فیلم‌های سینمای ایران شده است، گفته است: «متاسفانه در دو دهه اخیر با مواردی از این دست مواجه بوده‌ایم اما نکته قابل توجه در این مواقع برخورد متولیان حوزه فرهنگ با موضوعات است. اگر تاریخچه این جریان‌ها را مرور کنیم متوجه می‌شویم هرجا که وزارت ارشاد پای مجوزی که داده ایستاده، سینمای ایران دوران باثبات‌تری را تجربه کرده است و برعکس در شرایطی که این وزارتخانه به دلایلی نتوانسته پای مجوزهایش بایستد اتفاق ناخوشایندی که برای فیلم «رستاخیز» افتاد، رخ داده است. نقدهایی که درباره فیلم «رستاخیز» می‌شود، خیلی مرتبط به اصل فیلم نیست.

متاسفانه وضعیت پیش آمده، وضعیت تکرار شونده‌ای است و هر از چند گاهی ما با گروه‌هایی مواجه می‌شویم که اعتراض‌هایی به یک فیلم یا سریال دارند که به جرات می‌توانم بگویم بخشی از این معترضان آن فیلم و سریال را ندیده‌اند و براساس شنیده‌های خود به اقدام اعتراض‌آمیز دست می‌زنند.»
او در آسیب‌شناسی جریانی که موجب توقف اکران رستاخیز شده‌اند گفته است: «برای مردم روشن است که این حرکت‌ها که برخی اسم آن را خودجوش می‌گذارند، خیلی هم خودجوش نیست و از سوی جریان‌هایی هدایت می‌شود.حال سوال این است که چرا در سینما با سهل‌انگاری‌هایی از این دست مواجه می‌شویم و اسم آن را حرکت اعتراضیِ اعتقادی می‌گذاریم.
به نظر می‌آید مسئولان ذی‌ربط، مقهور اعتراض‌هایی از این دست شده‌اند و فکر می‌کنند اگر در مقابل این حرکت‌ها ایستادگی کنند، جایگاه خود را متزلزل می‌کنند و این موضوع دردناکی است که متاسفانه هر چند وقت یکبار با آن مواجه هستیم.»
عسگرپور نسبت به ادامه چنین برخوردهایی هشدار داده و گفته است: «اگر رفتارهای اعتراض‌آمیز از این دست با سینمای ایران گسترش پیدا کند، از این پس کارگردان‌ها ترجیح می‌دهند به آثار دینی نزدیک نشوند یا ساخت آثاری با مفاهیم دینی را به زمان دیگری موکول کنند که ممکن است دیگر عمر فیلمساز به این کار قد ندهد. در این صورت فیلم‌هایی صرفا جهت امرار معاش که باب طبع عموم هست بیشتر ساخته می‌شود. ضمن اینکه نوعی آنارشی ترویج داده می‌شود و این تصور ایجاد می‌شود که گروه‌هایی هستند که با فشار، ارعاب و زور می‌توانند حرف خود را در زمینه‌های مختلف به کرسی بنشانند.»
عسگرپور از رفتار مدیران ارشاد برای اجماع رساندن علما بر سر اکران فیلم توقیف شده احمدرضا درویش انتقاد کرده و گفته است: «راهکار ارائه شده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی‌بر دریافت نظر علمای عالیقدر و به اجماع رسیدن برای اکران فیلم «رستاخیز» راهکار حرفه‌ای نیست و لطمه اصلی درباره این فیلم خاص را از ناحیه وزارت ارشاد خورده‌ایم. اتفاقی که برای این فیلم سینمایی افتاد از این جهت با اتفاق‌های مشابه متفاوت است که اینجا پای مراجع هم به وسط کشیده شده و مساله رسیدن به اجماع نظر علما مطرح می‌شود. متاسفانه همین بحث به ماجرا دامن می‌زند. بنابراین در حال حاضر با شرایطی مواجه هستیم که اثر نامطلوب آن در سینما تا مدت‌ها باقی خواهد ماند.»

فلسفه مورد ادعای اروپا، سنت خاصی است که به تمدن یونان بازمی‌گردد/فلسفه، غرب و شرق ندارد و نمی‌شود در محدوده جغرافیایی درباره آن بحث کرد
این روزنامه در صفحه اندیشه، با انتشار گزارشی به بررسی نیاز خوانش اندیشه‌های غیرایرانی و اسلامی از منظر چهره‌های فلسفی پرداخته و برای این بخش، عنوان «مواجهه ایرانی با معجزه یونانی» را برگزیده است. وی با اشاره مختصری به افراط و تعصب صورت گرفته در قبال «فلسفه غرب»، به تعریف چند استاد فلسفه در خصوص این اصطلاح پرداخته است.
زهرا سلیمانی‌اقدم در این گزارش نوشته است:
«مواجهه ما با فلسفه غرب چنانچه صفت «غرب» بر آن اطلاق می‌شود گاهی با آنچه از نظام اجتماعی و سنتی جامعه به ما ارث رسیده است، مورد قضاوت قرار می‌گیرد.
با آمدن این رشته در دانشگاه‌های ایران رشته‌های درسی به فلسفه اسلامی و فلسفه غرب و معلمان آن نیز به دو دسته تقسیم شدند.
آنچه بعد از انقلاب به ما ارث رسیده بود ناخواسته ما را بر این پندار واداشته بود که غرب همانی است که علیه شرق یا علیه اسلام است، از این‌رو بسیاری از حوزویان به دانشگاه‌ها آمدند تا راحت‌تر به تخطئه آنچه «اندیشه غربی» شناخته می‌شد، همت گمارند.
در واقع آنچه مربوط به فلسفه غربی است در مواردی به درستی تعبیر نمی‌شود و گاه با افراط و تعصب به آن می‌نگرند و در برخی مواقع با بی‌رحمی به سوی آن می‌تازند. تعابیر و برداشت‌هایی که شخصیت‌های فلسفی به ما می‌دهند می‌تواند مسیر درستی را برای شناخت هر چه بهتر آنچه ما فلسفه غرب می‌نامیم و آنچه اندیشه در غرب توصیف می‌شود، هموار کند.

فلسفه غرب فقط یک سنت است
جاستین اسمیت، استاد فلسفه دانشگاه کنکوردیای مونترال در مقاله اخیر خود در نیویورک‌تایمز با عنوان «فلسفه غرب چه نیازی به فلسفه‌های غیرغربی دارد؟» توضیح مناسبی از فلسفه غرب ارائه می‌دهد. او معتقد است اگرچه تعریف فلسفه، کاری بسیار دشوار است؛ ولی اگر آن را با دیدی وسیع و به معنای تأمل نظام‌مند درباره ذات واقعیت و جایگاه انسان در واقعیت بنگریم. روشن است که اروپا نمی‌تواند ادعا کند زادگاه فلسفه بوده است.
او در باب اینکه نمی‌توان فلسفه غرب یا همان فلسفه‌ای را که در اروپا منزل داشته تنها خاستگاه فلسفه بدانیم، می‌نویسد: «درواقع فلسفه مورد ادعای اروپا، سنت خاصی است که به تمدن یونان بازمی‌گردد. البته همین دعوی هم زیرسوال است. «معجزه یونانی» در بهترین حالت یک تاریخ‌نگاری تصنعی است؛ محصول عادت به شروع تاریخ‌ با بیان اینکه ما در آغاز کی و کجا بوده‌ایم؛ در حالی که همواره تاثیرپذیری از تمدن‌های همسایه وجود داشته و دارد.»

فلسفه با انسان در نسبت است نه با جغرافیا
محسن غرویان، از استادان حوزه و از مدرسان فلسفه به‌عنوان یکی از حوزویانی که روبه فلسفه آورده‌اند در تعریف فلسفه معتقد است که فلسفه یک زبان بین‌المللی و جهانی است و درواقع با استفاده از ابزار عقلی می‌تواند در همه جای دنیا صحبت کند. از این‌رو از نظر وی بیان و زبان فلسفه جهانی است و متعلق به مکان یا جغرافیای خاصی نیست و از سوی دیگر محدودیت‌های خاص را هم ندارد، چراکه فلسفه با ابزار عقل حرکت می‌کند.
او در مصاحبه و مباحثه‌های خود بارها به دفاع از فلسفه پرداخته و تاکید کرده است که «خداوند به هر انسانی عقل داده که در مورد آغاز و انجام جهان و خود تفکر کند و ما گریزی از فکر کردن نداریم، همچنان که گریزی از تفکر فلسفی هم نداریم.» از این‌رو وی فلسفه که خاستگاه فکر است را لامکانی می‌داند و می‌گوید: «من اصلا قبول ندارم که فلسفه از غرب آمده است. اصلا فلسفه غرب و شرق ندارد یعنی ما نمی‌توانیم در محدوده جغرافیایی درباره فلسفه بحث کنیم.
فلسفه در واقع همان تفکر خود انسان است با عقلی که خدا به او داده تا درباره خود، محیط زندگی و آغاز و انجام وجود، تامل کند. بنابراین فلسفه از درون خود انسان آغاز می‌شود و با خلقت انسان و تکوین آفرینش عجین و همراه بوده و خواهد بود.»

شناخت غیرخود نوعی شناخت خود است
بنابر این آنچه بالذات فلسفه خوانده می‌شود جغرافیا یا مکان تولد خاصی ندارد بلکه از ذات انسان نشأت می‌گیرد. اما آنچه به‌عنوان تاریخ فلسفه و تاریخ چگونگی سیر تفکر اندیشه در دنیا شناخته می‌شود و با عناوین مختلف مانند فلسفه تحلیلی، فلسفه قاره‌ای، فلسفه قرون وسطی، فلسفه یونان یا فلسفه ژاپنی خوانده می‌شود یا به شکل مضاف آن به کار می‌رود، درواقع تاریخ اندیشه غیرخودی است که به قول استاد کریم مجتهدی ما به شناخت آن نیاز داریم تا به درک درستی از خود برسیم.
مجتهدی معتقد است که بدون شناخت درست سیر اندیشه در شرق و غرب، به شناخت بهتر خودمان نخواهیم رسید. او توضیح می‌دهد: «برای اینکه ایرانی بمانیم و هویت خودمان را حفظ کنیم، باید غیرخودمان را بشناسیم. «من»، به تنهایی معنا ندارد. «من» در مقابل «غیرمن» است که معنی می‌یابد. ما این طرف دنیا یک فرهنگ هستیم و آنها هم فرهنگ دیگر، غرب‌شناسی می‌تواند خود‌شناسی باشد و ما باید خود را در آینه غیرخود بشناسیم و به چیزی نگاه کنیم که ما نیستیم تا در برابر آن خودمان را بهتر بشناسیم و به نوعی به خودباوری و اتکا به نفس برسیم.
ما باید برای رسیدن به خودباوری آنها را در واقعیت‌شان به صورت عمیق تحلیل کنیم و سطحی‌اندیش نباشیم. هویت به تنهایی هیچ معنایی ندارد. هویت وقتی معنا دارد که شخصیتی باشد. برای رسیدن به این نقطه باید غیرمن را شناخت.»

اخذ تجربه و آموختن از سنت‌های نداشته
مراد فرهادپور فیلسوف، مترجم و نویسنده نیز به ابعاد دیگر اهمیت شناخت اندیشه دیگری یا تاریخ اندیشه‌ورزی دیگر نقاط جهان اشاره و وجه دیگری از این نیاز را آشکار می‌کند.
به زعم وی در بعضی مسائل ما دارای تاریخچه و سنت نیستیم و برای شروع باید از تجربه ملت‌ها و جوامعی که پیش از این مراحل مختلف یک مسیر را در یک سنت فکری تجربه کرده‌اند، استفاده کنیم؛ چراکه «بخش وسیعی از تفکر در ما، جایی است که سنت فکری نیست، روشنگری نبوده، رنسانس تجربه نشده، ایده‌آلیسم آلمانی و انقلاب فرانسه نداشته، تحولات گذر به مدرنیته رخ نداده و تاریخ با ناصرالدین‌شاه شروع می‌شود، روشن است که در چنین فضایی آغاز اولیه باید براساس اخذ و گرفتن باشد.»
او برای بخشی از این اخذ به جایگاه ترجمه اشاره می‌کند و معتقد است: «ما جامعه‌شناسی و علوم انسانی نداشته‌ایم و چاره‌ای جز ترجمه نیست؛ بنابراین روشن است در همه این حوزه‌ها ما هرقدر هم بخواهیم خلاق باشیم در موقعیت اخذ کردن قرار داریم.»

متاسفانه ملاکمان آثار و نتایج ظاهری است و به مقصد بیشتر می‌اندیشیم تا به راه/راه تاریخ پشت سر رهروان آن بسته است، اما راه رفته پیش روی ما و هیچ قوم دیگری گشوده نیست
فرهیختگان در صفحه «اندیشه» یادداشت « به‌کجا رسیده‌ایم؟» به قلم دکتر داوری‌اردکانی را به نقل از وب سایت شخصی وی بازنشر
داده و نظر وی درخصوص شاخص‌های سنجش پیشرفت علم را منعکس ساخته است. در این نوشتار آمده است:
«برای اینکه بدانیم در علم به کجا رسیده‌ایم و در قیاس با کشورهای دیگر چه مرتبه و مقامی داریم، به ملاک‌هایی برای سنجش و مقایسه نیاز داریم. به دست آوردن این ملاک‌ها مشکل نیست. مثلا با مراجعه به آثار پژوهندگان حوزه علم‌سنجی و مراجعی مثل یونسکو به آسانی می‌توان فهرستی از آنها را فراهم آورد؛ چنان که اخیرا این ملاک‌ها را استخراج کرده‌ایم و از آنها برای یافتن مرتبه و مقام کشورمان در علم در قیاس با دیگر کشورها استفاده می‌کنیم، اما به اینکه این ملاک‌ها از کجا آمده و چرا مقبول و معتبر تلقی شده و پژوهش‌های پژوهندگان مسائل علم‌سنجی و توسعه و پیشرفت علم را راه می‌برد، اهمیت نمی‌دهیم (و شاید کسانی توجه به این قبیل مطالب را بی‌معنی و بیهوده بدانند) ولی چون رسیدن به پاسخ پرسش چندان دشوار نیست و وقت زیادی نباید برای آن صرف کرد و در هر صورت و همیشه دانستن بهتر از ندانستن است، بد نیست برای یافتن پاسخ اندکی به پرسش مزبور بیندیشیم.

ما که قرن‌ها وقت خود را بیهوده تلف کرده‌ایم و در آرزوی پیشرفت، به تکرار و تمرین مشغول بوده‌ایم، نگران تلف شدن چند دقیقه وقت نباشیم. ملاک‌های پیشرفت علم اوصاف، منزل‌های تاریخ علم جدید و به‌خصوص آخرین منزلی است که جهان تجدد به آن رسیده است. صریح بگویم ملاک پیشرفت علم، وضع علم در آمریکا و کانادا و ژاپن و اروپای غربی است. اگر بدانیم که هیچ تاریخی در هیچ جا تکرار نمی‌شود، نظر کردن به این ملاک‌ها ممکن است سودمند باشد.
راه تاریخ پشت سر رهروان آن بسته می‌شود، اما مثلا پویندگان پیشرو راه علم علائم و آثاری در منازل و گشت‌های راه گذاشته‌اند که در تاریخ علم حفظ شده و در موزه زمان نگهداری می‌شود، اما راه رفته پیش روی ما و هیچ قوم دیگری گشوده نیست.
راه علم قبل از اینکه دانشمندان آن را بگشایند و هموار کنند وجود ندارد؛ این راه باید گشوده شود و آنها که آن را می‌گشایند چیزی از آن می‌دانند که آن دانسته‌ها می‌تواند راهنمای روندگان شود؛ اما اکنون کمتر به راه و بیشتر به مقاصد می‌اندیشیم و آثار و نتایج ظاهر را می‌طلبیم و ملاک می‌دانیم غافل از اینکه با گردآوری عوارض و آثار، چیزی قوام نمی‌یابد.
ما اکنون ملاک‌هایی مثل تعداد کتب و مقالات و نسبت پژوهشگر به جمعیت و رقم دانشجویان و… را برای درک و شناخت مراتب توسعه علم می‌پذیریم. البته در گذشته و حتی تا پایان قرن نوزدهم در اروپا و آمریکا کسی با این ظواهر کاری نداشت.
این ملاک‌هایی که در نظر ما مطلق می‌نماید، در زمره یافته‌های قرن بیستم است. پیشرفت وقتی خودجوش است و از درون نیرو می‌گیرد، ملاک و شاخص نمی‌خواهد و به نحو طبیعی صورت می‌گیرد و شاید برای بیرونی‌ها ملاک و مثال شود.
وقتی مسائل پیشرفت در بیرون قرار دارد ناگزیر باید از بیرون به آن نگاه کرد و مثل و مانند آن را ساخت؛ ولی مثل و مانند چه چیز را باید ساخت؟ آیا می‌توان از بیرون به چیزی نگاه کرد و حقیقت آن را دریافت؟ معمولا از بیرون که به چیزی نگاه می‌کنیم (یعنی وقتی به چیزی که در عالم ما جایی نداشته است نظر می‌کنیم) شکل ظاهر آن را می‌بینیم و طبیعی است که گمان کنیم اگر اجزای آن شکل را کنار هم بگذاریم به مقصد و مقصود رسیده‌ایم.
شاخص‌ها و ملاک‌ها، اجزای ظاهر و عوارض جهان علمند. اینها نتایج پیشرفت در راه علمند و پیداست که تا راه طی نشود، نمی‌توان به مقصد و نتیجه رسید. می‌گویند راه می‌پرسیم تا به این نتایج برسیم و مگر کار دیگری می‌توان کرد؟ مگر نه اینکه لازمه پیشرفت علم این است که موسسات علمی توسعه یابد و عدد کسانی که به مطالعه و پژوهش می‌پردازند مدام بیشتر شود.»

در صفحه «اندیشه» به این اخبار کوتاه نیز پرداخته شده است:
تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا
پنجمین نشست صبح کتاب خیمه با موضوع نقد و بررسی کتاب‌های در موضوع عاشورا سه‌شنبه ۶ مرداد ساعت ۱۰ تا ۱۲ در محل جدید بنیاد دعبل خزاعی برگزار می‌‌شود. موضوع این نشست، کتاب «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا» اثر مهدی پیشوایی و همکارانش است که توسط موسسه پژوهشی امام‌خمینی منتشر شده است. در این نشست محمدرضا سنگری و محمد اسفندیاری ناقدان کتاب خواهند بود. این نشست در بنیاد دعبل واقع در خیابان فلسطین شمالی، بالاتر از میدان فلسطین، بن‌بست سعیدی، پلاک ۲ برگزار می‌شود.

اسلام و مطالعات اجتماعی
شماره چهارم فصلنامه‌ علمی- پژوهشی «اسلام و مطالعات اجتماعی» به صاحب‌امتیازی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و صاحب‌امتیازی حمید پارسانیا منتشر شد. این فصلنامه با هدف تولید دانش و معرفت علمی، ترویج و انتشار یافته‌های پژوهشی و آثار اندیشمندان در حوزه مطالعات فرهنگی و اجتماعی معطوف به دین و مباحث حوزوی، در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر می‌شود و تاکنون چهار شماره آن منتشر شده است. «درآمدی بر مفهوم فلسفه (فرهنگ و ارتباطات)»، «بررسی تاریخ چگونگی تطور معنایی مفهوم «ملت» از فهم دینی به درک تجددی در آستانه مشروطه»، «رابطه سطح زندگی و انحرافات اجتماعی در آیات و روایات اسلامی»، «بررسی کارکردهای خانواده در شکل‌گیری سبک زندگی اسلامی»، «روابط همسایگی در سبک زندگی اسلامی» و «ضرورت وحی از نگاه علامه طباطبایی با رویکرد نیاز اجتماعی» مقالات این شماره را تشکیل می‌دهد.

«نکوهش مکن چرخ نیلوفری را» برگزار می‌شود
نشست مرکز فرهنگی شهر کتاب درباره ناصرخسرو به مطلع «نکوهش مکن چرخ نیلوفری را» با حضور قدمعلی سرامی اختصاص یافت. ناصرخسرو شاعری است که به طرفداری از اختیار معروف است و قصیده‌ معروف او با مطلع «نکوهش مکن چرخ نیلوفری را» نمایانگر نگرش اوست. بحث در باب اندیشه‌ ناصرخسرو درباره‌ جبر و اختیار و تحلیل و بررسی تعلیمات او در پانزدهمین مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ ناصرخسرو روز چهارشنبه ۷، ۱۴ و ۲۱ مرداد ساعت ۳۰/۱۶ با سخنرانی قدمعلی سرامی مطرح می‌شود. علاقه‌مندان برای حضور در این درسگفتار می‌توانند به مرکز فرهنگی شهر کتاب واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمد قصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ سوم مراجعه کنند.

دیگر عناوین منتشر شده در روزنامه امروز، از این قرار است:
– در همایش استقلال حرفه وکالت و کانون‌های وکلا از منظر بین‌المللی مطرح شد: استقلال وکلا لازمه اجرای قانون
– گزارش «گنجینه اقتدار»؛ نگاهی به فعالیت‌های سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران/تنظیم کننده: پیوند نیک‌پی
– رشد ابتلای زنان به ایدز/ کاهش آمار ابتلا از طریق استفاده از وسایل تزریق مشترک مواد مخدر؛ افزایش ابتلا به این بیماری از طریق رابطه جنسی
– ژنرال دوستم: طالبان را برادر نمی‌دانم
– بشار اسد: پیروزی دیپلماتیک ایران الگویی برای کشورهای آزاده است
– «اردوغان در جنگ جدی نیست»؛ گفتگو با محسن جلیلوند، بررسی درگیری نظامی ترکیه و داعش/ با تنظیم مازیار آقازاده

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «در اینکه وکالت و وکیل مقوله‌ای شرعی، عقلی و موید به سنت رسول(ص) است، تردیدی نیست»، «با تکرار رفتارهای اعتراض‌آمیز با سینما، کارگردان‌ها ترجیح خواهند داد به آثار دینی نزدیک نشوند/«رستاخیز» لطمه اصلی را از ناحیه رفتار غیرحرفه ای مدیران وزارت ارشاد برای به اجماع رساندن علما خورد/چون در این قصه پای مراجع هم به وسط کشیده شده، اثرات آن تا مدت‌ها باقی خواهد ماند»، «فلسفه مورد ادعای اروپا، سنت خاصی است که به تمدن یونان بازمی‌گردد/فلسفه، غرب و شرق ندارد و نمی‌شود در محدوده جغرافیایی درباره آن بحث کرد» و «متاسفانه ملاکمان آثار و نتایج ظاهری است و به مقصد بیشتر می‌اندیشیم تا به راه/راه تاریخ پشت سر رهروان آن بسته است، اما راه رفته پیش روی ما و هیچ قوم دیگری گشوده نیست»مرور مطبوعات/ ‌دوشنبه‌ ۵ مرداد/ روزنامه فرهیختگان

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.