انتظار رهبری از جوانان، علما و روشنفکران: حرکت در چارچوب منظومه فکری اسلامی

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «مقام معظم رهبری: مهم‌ترین وظیفه علمای دینی و روشنفکران دانشگاهی، تشریح آینده امیدبخش در چارچوب شاخص‌های منظومه فکری اسلام است»، «آیت‌الله مکارم‌شیرازی: شرکت در کلاس‌های محمدعلی طاهری جایز نیست»، «آیا «جیش المهدی» همچون «لشکر طیبه» و «لشکر جنگوی» رابطه ویژه ای با «تراست الاختر» دارد؟» و «هفت ایراد بر کلیت آثار پژوهشی در حوزه‌های هنر و علوم انسانی»

مقام معظم رهبری: مهم‌ترین وظیفه علمای دینی و روشنفکران دانشگاهی، تشریح آینده امیدبخش در چارچوب شاخص‌های منظومه فکری اسلام است
روزنامه شرق در صفحه ۳، به گزارش سخنان رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان پرداخته و به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی مقام معظم رهبری آورده است:

– مجلس خبرگان مظهر کامل مردم‌سالاری اسلامی و مایه سکینه و آرامش در جامعه است.

– امروز مهم‌ترین وظیفه علمای دینی، روشنفکران دانشگاهی و مسئولان، حساسیت نسبت به طراحی دشمن و شناخت آن و تشریح آینده امیدبخش و‌ روبه‌پیشرفت کشور در چارچوب شاخص‌های منظومه فکری اسلام و با استفاده از قابلیت‌ها و توانایی‌های جوانان و ظرفیت‌های گسترده کشور است.

– مجلس خبرگان از یک جهت مظهر کامل مردم‌سالاری دینی و مردم‌سالاری اسلامی است و از طرف دیگر مظهر حاکمیت ارزش‌ها و احکام اسلامی است.

– همه مسئولان و ارکان نظام و همه صاحب‌نظران سیاسی و اجتماعی و دینی باید مراقب باشند هم‌رنگ ادبیات و کلیشه‌های نظام سلطه نشوند.

– افق موردنظر نظام اسلامی، ایرانی پیشرفته از لحاظ علم و صنعت، با جمعیتی ١۵٠ تا ٢٠٠ میلیونی و برخوردار از معنویت و به‌دور از سلطه‌گری اما در مقابلِ زورگویان و سلطه‌گران است …. و علت همه توطئه‌ها و تلاش‌ها در مقابله با نظام اسلامی، جلوگیری از تحقق چنین آینده‌ای است. ظهور چنین کشور اسلامی، زمینه‌ساز برچیده‌شدن بساط استکبار و کفر خواهد شد.

– ملت ایران به‌ویژه جوانان، علمای دین و روشنفکران دانشگاهی باید حرکت خود را در چارچوب منظومه فکری اسلامی پیش ببرند و همه از جمله مسئولان نسبت به طراحی و نقشه دشمن، حساس و هوشیار باشند.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی: شرکت در کلاس‌های محمدعلی طاهری جایز نیست
شرق در بخش دیگری از صفحه ۳، به تکذیب حکم ارتداد محمدعلی طاهری از سوی مراجع اشاره کرده و آورده است:
«چندماه پیش برخی سایت‌ها اعلام کردند محمدعلی طاهری بنا بر فتوای سه تن از مراجع محترم تقلید محکوم به اعدام شده است و آنها فتوای مفسدفی‌الارض‌بودن طاهری را امضا کرده‌اند. به‌همین‌منظور استفتاهای جدیدی از حضرات آیات صورت گرفت، که متن پاسخ‌ها به این شرح است:
حکم ارتداد محمدعلی طاهری را صادر فرموده‌اید؟ در صورت صدور حکم حضرت‌عالی، ایشان قبل از محکومیت اظهار ندامت و توبه نموده‌اند، آیا حکم ارتداد با توبه ساقط می‌شود؟ آیت‌الله مکارم‌شیرازی در پاسخ این سؤال فرموده‌اند: چنین مطلبی (حکم به ارتداد) صحت ندارد، ولی ایشان انحرافات فراوانی دارند و شرکت در کلاس‌های ایشان جایز نیست.

آیت‌الله علوی‌گرگانی یکی دیگر از مراجع تقلید در پاسخ به این استفتا نوشته‌اند: «چنانچه به متن فتوا دقت کرده باشید خواهید دانست که فتوای ارتداد بر فرض بیان مطالب مطرح در سؤال و انکار ضروریات دین می‌باشد و هیچ‌گونه فتوای قطعی بر ارتداد ایشان داده نشده است و این فتوا با فتوای شاهین نجفی که قطعی بوده است، متفاوت می‌باشد و به‌صورت مشروط داده شده است و لذا نیاز به تصحیح دارد.

در استفتای دومی از ایشان سؤال شده است: «آیا جناب‌عالی حکمی در خصوص ارتداد آقای محمدعلی طاهری صادر کرده‌اید؟ آیا با توبه حکم ارتداد ساقط می‌شود؟» ایشان پاسخ داده‌اند: «هیچ‌گونه حکم ارتدادی برای ایشان صددرصد صادر نشده است بلکه مطالبی به ایشان منتسب شده که مخالف ضروری دین اسلام است که بر فرض صحت این مطالب حکم ارتداد ثابت است و بر فرض ثبوت چنانچه قبل از صدور حکم ارتداد توبه کرده باشند و ملتزم به آن نباشند حکم ساقط است.

‌آیا مطالب مندرج در نوشته‌ها و افکار و نظریات محمدعلی طاهری متضمن افسادفی‌الارض و ارتداد می‌باشد؟ آیت‌الله محمدعلی گرامی: میزان کفر و ارتداد، انکار کلمه توحید «لا اله الا الله» یا کلمه رسالت «محمدرسول‌الله» می‌باشد. انکار ضروریات هم اگر به انکار آن دو برگردد یعنی با توجه به اینکه جزء دین است انکار نماید.

خاطرنشان می‌شود که طبق ماده ۱۸ قانون مجازات اسلامی سابق و ماده ۴۷۷ قانون جدید، رئیس قوه قضائیه درصورتی‌که حکمی را خلاف شرع بین تشخیص دهد می‌تواند جلوی اجرای آن را بگیرد.

آیا «جیش المهدی» همچون «لشکر طیبه» و «لشکر جنگوی» رابطه ویژه ای با «تراست الاختر» دارد؟
این روزنامه در صفحه ۹، یادداشت «آزاد حاجی‌آقایی» با عنوان «بنیادهای خیریه و تروریسم بنیادگرا» را منتشر ساخته و به روش ها و منابع تامین مالی گروهای مبارز پرداخته است.

در این یادداشت می خوانیم:
«بنیادگرایی در وجوه متفاوت خود ازجمله پدیده‌هایی است که با بهره‌گیری از دگرگونی‌های وسیع در عرصه ارتباطات جهانی توانسته تا از «فضاهای فرصتِ» به‌نفع خود بهره برد و درعین‌حال دست به خلق، «ساختارهای فرصت» جدید بزند؛ اما درحالی‌که بازنمایی اقدامات گروه‌های بنیادگرا بیشتر معطوف به خشونت‌ورزی‌های آنان یا اقدامات سیاسی در راستای حرکت خزنده به سوی قدرت بوده؛ آنان از پرداختن به شبکه‌های تأمین مالی، استراتژی‌های کلان اقتصادی و بازخوانی آن در بطن سیر تکوینی این گروه‌ها، غفلت کرده‌اند و این درحالی است که تروریسم و کسب قدرت با شبکه‌های مالی ارتباط وثیقی دارد.

تأسیس زیرساخت‌های تأمین مالی گروه‌های جهادی به سال‌های ١٩٢٠ بازمی‌گردد که با ابتکار عمل «حسن البنا» رهبر اخوان‌المسلمین، سنگ‌بنای ان گذاشته شد. البنا تأمین هزینه‌های مالی را به‌عنوان سلاح مهمی در راستای استقرار حاکمیت اسلامی بر زمین قلمداد می‌کرد. متعاقب او، «سید قطب» و «حسن قرضاوی» نیز راهبردهایی برای پیشبرد جهاد مالی، اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی ارائه دادند. در سال‌های دهه ١٩٣٠ تلاش‌های اخوان‌المسلمین مبنی بر استقرار یک بانکداری مختص به این گروه در هندوستان با شکست مواجه شد؛ جمال عبدالناصر نیز دومین تلاش آنها را در سال ١٩۶۴ با وقفه مواجه کرد. اما عربستان سعودی سرانجام در سال ١٩٧٨ به شیوه‌ای رسمی با تأسیس نخستین شبکه مالی گروه‌های اسلام‌گرا و ازجمله اخوان‌المسلمین با عنوان NWL -یعنی جامعه جهانی اسلامی و «مؤسسه رابطات العالم اسلامی» موافقت کرد. طی آن دوره آمریکا هیچ‌گاه اسلام‌گرایی و بنیادگرایی را به‌عنوان دشمن ایدئولوژیک مدنظر قرار نداده و از بنیادگرایی محافظه‌کارانه عربستان، پاکستان و سودان به‌عنوان وزنه تعادلی علیه ایران و شوروی حمایت می‌کرد.
درنتیجه چنین نگاهی بود که اولین کنفرانس «مؤسسه رابطات» در ترکیه بعد از کودتای ١٢ سپتامبر «ژنرال کنعان اورن» تشکیل شد و با نتیجه «تأسیس یک فدراسیون مرکب از کشورهای اسلامی با هدف اجرای شریعت» به پایان رسید.

در سال ١٩٧٨ پادشاه عربستان سعودی از اقدامات اخوان‌المسلمین مبنی‌بر ایجاد سازمان بین‌المللی «صدقات اسلامی» نیز حمایت کرد؛ سازمانی که نزدیک به دو دهه بعد به یکی از تأمین‌کنندگان عمده مالی «القاعده» در سطح جهان تبدیل شد. اما حمله شوروی به افغانستان و حمایت آمریکا از مجاهدان افغانی، نقطه چرخشی در گسترش این شبکه‌های مالی و تسهیل تأمین منابع مالی گروه‌های بنیادگرا از طریق مؤسسه‌های خیریه به‌شمار می‌آمد.

طبق گزارش «ماتیو لویت» در مؤسسه «واشنگتن»، بسیاری از مؤسسات و بنگاه‌های خیریه که اکنون اقدام به تأمین مالی شبکه‌های تروریستی می‌کنند، برآمده از شبکه‌هایی هستند که در سال‌های ١٩٨٠ در راستای تأمین منابع مالی و عضوگیری برای مجاهدان افغان تشکیل شدند. مرکز پناهندگان «مخطب الخدمت» یکی از نخستین مراکزی در آمریکا بود که بعدها نقش مهمی در تأمین مالی القاعده بازی کرد. آمارهایی که از سوی «محمد کروبین» منتشر شده، نشان می‌دهد بین سال‌های ١٩٧۵ تا ١٩٨۵ عربستان سعودی مبلغی نزدیک به ۴٨ میلیارد دلار را به مؤسسات خیریه در سرتاسر جهان بخشیده که بخش عمده‌ای از این مبالغ به دست گروه‌های بنیادگرا رسیده است.

در دهه گذشته، کمیته حمایت از افغانستان (ASC) از سوی «بن‌لادن» تأسیس شد که با سازمان احیای اسلامی در جلال‌آباد ارتباط داشت. «ابوبکر الجزیری» که ریاست سازمان احیای اسلامی را برعهده داشت، تحت لوای حمایت از بیوه‌زنان و یتیمان، مبالغ هنگفتی را در اختیار این کمیته قرار می‌داد. «تراست الاختر» نیز یکی دیگر از این بنیادهای مالی قدرتمند بود. این سازمان که زیر نظر علمای مذهبی سنی و در راستای تأمین مالی، لباس و پوشاک مجاهدان به ریاست حقیقت «محمد اختر» شهروند پاکستانی تأسیس شد، از ارتباط ویژه‌ای با «لشکر طیبه» و «لشکر جنگوی» و «جیش المهدی» دارد. این فهرست را می‌توان به مؤسسات خیریه دیگری مانند «فرقان»، «احیا التراث الاسلامیه»، « بانک التقوا» (با نام مؤسسه بین‌المللی صدقه اسلامی با مرکزیت ویرجینیای شمالی) و «الحرمین» نیز بسط داد که شعبه‌های آن از بنگلادش و اندونزی گرفته تا بوسنی، وجوه مالی بنیادگرایان را تأمین می‌کنند.

ساختار منعطف سیستم انتقال مالی در سطح جهانی این اجازه را به شبکه‌های اسلام‌گرا داده است که در آمریکا و لندن و دیگر نقاط جهان نیز به استقرار شبکه‌های خیریه دست بزنند. با درخشش گروه داعش به‌عنوان یک سازمان بسیار خشن بنیادگرا، که خلاف سازمان القاعده تصرف خاک را نیز به‌عنوان استراتژی خود در نظر گرفته بود، تأمین منابع مالی این سازمان‌ها نیز دچار چرخشی اساسی شد. درآمدهای حاصل از اشغال سرزمین‌های جدید، غارت بانک‌ها و کنترل میادین نفتی و فروش نفت وآدم‌ربایی، هرچند به منابع مالی جدید این گروه تبدیل شد؛ اما هنوز نیز کمک‌های مالی سازمان‌های غیرانتفاعی و خیریه و جمع‌آوری اعانه‌های مالی از طریق شبکه‌های مدرن ارتباطی، مهم‌ترین منبع تأمین مالی این گروه باقی مانده است. طبق گزارش مؤسسه FATF در فوریه سال ٢٠١۵، در ٢۴ سپتامبر ٢٠١۴ داعش دو میلیون دلار را از کشورهای حوزه خلیج‌فارس تحویل گرفته‌ است.

پرداختن به بُعد تأمین مالی در سرتاسر جهان نشان‌دهنده سیمای چند وجهی جنبش‌ها در جهان سنی است که همواره با حرکتی خزنده، درصدد دستیابی به هدف نهایی یعنی قبضه قدرت است. این سیمای چند وجهی با استفاده از ساختارهای فرصت، به بازتولید خود دست زده و مجددا ساختارهای جدیدی از فضای فرصت را برای خود مهیا کرده که درنهایت عمل سیاسی و توان مانور آن را در فضای جهانی امکان‌پذیر می‌کند.»

هفت ایراد بر کلیت آثار پژوهشی در حوزه‌های هنر و علوم انسانی
روزنامه شرق در صفحه ۱۰، یادداشت هومن زندی‌زاده، دانشجوی دکترای درام در دانشگاه فلیندرز در خصوص آسیب‌شناسی پژوهش تعزیه در ایران را با عنوان «در تعزیتِ پژوهش» منتشر ساخته و آورده است:

«این روزها مشغول نگارش مقاله‌ای راجع به تعزیه برای چاپ در مجله ADSA (انجمن تئاتر، نمایش و مطالعات تئاتری استرالیاسیا [استرالیا و آسیا]) هستم. در این راستا حدود ٢٠ کتاب پژوهشی و تعداد زیادی مقاله خوانده‌ام. با وجود چندین اثر ارزشمندی که نگاشته شده، همچنان مشکلات فراوانی در این زمینه به چشم می‌خورد؛ ایراداتی که به‌گمانم بتوان آنها را به کلیت آثار پژوهشی ما در سایر حوزه‌های هنر و علوم انسانی نیز تعمیم داد. هم‌زمانی نگارش مقاله مذکور با برگزاری «هفدهمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی» بهانه‌ای شد برای نگاهی آسیب‌شناسانه به این مسئله. از این رو در ادامه بخشی از مهم‌ترین مشکلات موجود -و نه همه آنها- را برشمرده و مثال‌هایی برای هر کدام ذکر خواهد شد.

یک. از-هم-گسیختگی: عنوان کتاب یک‌ چیز است، محتوای آن چیز دیگر. عنوان فصول یک‌ چیز است، مطالب آن چیز دیگر. شما نمی‌توانید ارتباطی میان آنچه می‌خوانید و آنچه قرار بوده بخوانید، پیدا کنید؛ به‌عنوان مثال نگاهی بیندازید به کتاب «زمینه اجتماعی تعزیه و تئاتر در ایران» نوشته جلال ستاری. فصول کتاب به ترتیب عبارت‌اند از: پیشگفتار؛ پیش از اسلام؛ پس از اسلام؛ درام دینی تعزیه؛ سوگ سیاوش و نتیجه‌گیری. همان‌طور که می‌بینید، مؤلف اثر فصول را به نحوی انتخاب کرده که انگار سوگ سیاوش و تعزیه نه مربوط به پیش از اسلام‌اند، نه پس از آن. البته جالب‌تر اینکه بیش از نیمی از مطالب فصل اول که باید مربوط به پیش از اسلام باشد، به نمایش‌های پس از اسلام اختصاص یافته است. علاوه بر اینها، حتی اگر مبنا را بر همین شیوه فصل‌بندی قرار دهیم، با تناقضاتی روبه‌رو می‌شویم. تعزیه نمایشی است که پس از سوگ سیاوش شکل گرفته و ریشه در دوران پیش از اسلام دارد. پس چرا سوگ‌سیاوش در قالب فصلی مجزا پس از تعزیه و پیش از نتیجه‌گیری آمده است؟ یکی از آسیب‌های مهم پژوهش‌های حیطه تعزیه، نبود خط و ربطی‌ است که می‌تواند مانع از بروز چنین گسیختگی‌هایی شود.

دو. ارجاعات نابجا: تعزیه بخشی از فرهنگ ایران است. احساسی که یک شیعه ایرانی نسبت به تعزیه امام حسین(ع) پیدا می‌کند را هیچ‌کس جز او نخواهد داشت. در حیطه مقولاتی که چنین پیوستگی عمیقی با فرهنگ ما دارند، تنها کسی می‌تواند تحلیل نهایی ارائه دهد که آن را زیسته باشد. درست است که افرادی چون پیتر چلکووسکی- تعزیه‌شناس آمریکایی- آثار ارزنده‌ای در این زمینه تألیف کرده‌اند، ولی قرار نیست خودمان را در زندان حرف‌های آنان حبس کنیم و اگر یک پژوهشگر ایرانی استدلالی قوی ارائه کرد، آن را نپذیریم. یک مثال در این زمینه، مقدمه‌ای است که علی بلوکباشی بر کتاب «تعزیه و تعزیه‌خوانی» اثر عنایت‌الله شهیدی نوشته است. او از ژوزف گوبینو -ادیب و مستشرق فرانسوی- درباره زبان تعزیه‌نامه‌ها چنین نقل می‌کند «[در این متون] نحوه محاوره مأنوس مردم و کوتاه‌ترین کلمات معمول و جاری و خلاصه کلام شیوه گفتار هرروزینه و مابه‌الاشتراک عوام بسیار به کار رفته است» (ص٣٠). چرا بلوکباشی یا هر ایرانی دیگری خود نتواند راجع به زبان تعزیه‌نامه‌ها بحث کند؟ چنین ارجاعات نابجایی حاکی از شیفتگی ما نسبت به فرهنگ غرب است؛ فرهنگی که گویا بهتر از ما می‌داند که ایرانیان در تعزیه‌هایی که متون مکتوب آنها برجا مانده است، چه زبانی را به کار می‌برند. البته درعین‌حال باید مراقب مسئله «بیگانه‌ستیزی» هم بود. در برخی موارد یک غیرایرانی می‌تواند برخی زوایای ماجرا را از بیرون به‌خوبی تحلیل کند. نمونه آن مقاله «روضه‌الشهدا و هنرهای نمایشی در ایران» اثر چلکووسکی است که در شماره بهار و تابستان ١٣٧٩ «فصل‌نامه تئاتر» چاپ شد.

سه. عدم ارجاع: شما مطلبی را می‌خوانید و با توجه به مطالعاتی که در آن زمینه داشته‌اید، تا حدی می‌توانید فرضیات را از شطحیات تمییز دهید. ولی نگارنده نمی‌تواند یا نمی‌خواهد منابع کافی ارائه کند. گاهی کار به جایی می‌رسد که برخی پژوهشگران ارجاعات را ناشی از عدم‌تسلط بر موضوع یا به چالش کشیده شدن اثر خود می‌دانند. در نتیجه شما به‌عنوان یک پژوهشگر، ناگزیر از نقل حرف‌هایشان می‌پرهیزید؛ مثلا مقاله «تعزیه و فلسفه آن» (گردآوری‌شده توسط چلکووسکی در کتاب «تعزیه: آیین و نمایش در ایران») نوشته مایل بکتاش را در نظر بگیرید. در این مقاله به فرمان معزالدوله دیلمی مبنی بر عزاداری حسینی در سال ٣۵٢ ق اشاره شده، ولی برای آن منبعی ذکر نشده است. آیا آقای بکتاش خود در آن دوره زیسته و تاریخ‌نگاری کرده است؟ اگر نه، چرا ما باید حرف او را بدون استناد بپذیریم؟

چهار. عدم استدلال: مجید فلاح‌زاده در کتاب «تاریخ اجتماعی-سیاسی تآتر در ایران: ١- تعزیه» پس از توضیحاتی راجع به ادیان فالیک، می‌نویسد «از آنجا که مراسمی نظیر جشن‌های تموز و ایشتر، اوزیریس و ایزیس و سوگواری بر مرگ سیاوش دارای محتوایی یکسانند، حضور تجریدی عناصر فالیکی فوق را در علامات عزاداری دوره اسلامی و تعزیه می‌توان تشخیص داد»(ص ٣٨). این ادعا پذیرفتنی نیست، چراکه فلاح‌زاده ابتدا باید اثبات کند که محتوای تعزیه و سوگ سیاوش یکسان- و نه «مشابه» -یکدیگر است و سپس این یکسانی- و نه «تشابه» – را با آیین‌های مذکور پیوند زند. او ولی چنین نمی‌کند و جملاتش در حد حدس و گمان‌هایی سست باقی می‌مانند. اگر بتوان مشابهتی میان دو یا چند نمایش یا آیین یافت، دلیل محکمی برای «یکی‌دانستن» آنها به دست نمی‌دهد. اینها ممکن است در برخی جزئیات و کلیات تفاوت‌های مهمی با یکدیگر داشته باشند.

پنج. نمایه: نمایه به فهرستی از اصطلاحات، موضوعات، اَعلام و اسامی گفته می‌شود که در آخر هر کتاب پژوهشی ضمیمه می‌شود. وجود نمایه باعث تسریع روندخواندن متون می‌شود. تعداد قابل‌توجهی از متون پژوهشی ما فاقد نمایه هستند. با توجه به مشکل «از-هم-گسیختگی» مطالب که در این آثار موج می‌زند، یک پژوهشگر برای اطمینان خاطر باید تمام کتاب را بخواند. مثلا کتاب ۵۶۶ صفحه‌ای «تعزیه» نوشته صادق عاشورپور را در نظر بگیرید. این کتاب نمایه ندارد. چرا؟

شش. شیوه نقل‌قول: نقل سخنان دیگران تا جایی مجاز است که منجر به ازدست‌رفتن یکدستی کلام نشود. نقل‌قول‌های بلند تنها زمانی جایزند که برای آنها دلیل مشخصی وجود داشته باشد. در برخی پژوهش‌ها دیده شده که چندین صفحه لاینقطع به آثار دیگران اختصاص یافته است. اوج این مسئله در کتاب «تعزیه در ایران» اثر صادق همایونی به چشم می‌خورد. وی در فاصله صفحات ١٣٠-٨٢ که به توصیف تکیه دولت اختصاص دارد، تنها چند جمله ربطی از خود به جا گذاشته و باقی آن به همت سایر گزارشگران ایرانی و اروپایی نوشته شده است. یک اثر پژوهشی باید با ایجاز تمام به ذکر نکات مهم بسنده کند. کتاب «تعزیه در ایران» بالغ بر هزار صفحه است، حال آنکه می‌توانست بسیار موجزتر از این باشد.

هفت. کپی‌برداری: این امر می‌تواند به شیوه‌های مختلفی انجام شود؛ مثلا ممکن است فرد به جای رجوع به منبع اصلی، تنها با استناد به پاورقی مقاله‌ای که پیش روی اوست، بر سیاهه منابع پژوهش خویش بیفزاید. این امر در مواردی گمراه‌کننده است. چراکه اگر پژوهشگر یا حروفچین قبلی دچار لغزشی شده باشند، این لغزش به اثر بعدی نیز راه می‌یابد. اما یکی از شایع‌ترین شیوه‌های کپی‌برداری، نقل سخنان دیگران بدون اشاره به منبع است. در این راستا بسیاری از پایان‌نامه‌های رشته نمایش را می‌توان سراغ گرفت که از کتاب «نمایش در ایران» بهرام بیضایی کپی‌برداری کرده‌اند. از ارائه مثال در این زمینه پرهیز می‌شود؛ چراکه نگارنده معتقد است با یک نگاه سرسری به این رسالات می‌توان ردپای بیضایی را -با تمام محاسن و معایب کتابی که ۵٠ سال پیش از این نوشته- دریافت.»

دیگر عناوین منتشر شده در «شرق» امروز:
مصلحت‌اندیشی شخصی، سم مهلک برای جریانات دانشجویی / سیدحسن خمینی در دیدار با انجمن‌ اسلامی دانشجویان تهران: اگر در جایی می‌بینید که ظلم اتفاق افتاده است بگویید، زیرا سم مهلک برای جریانات دانشجویی این است که نسبت به اتفاقی که ظلم می‌دانند، مصلحت‌اندیشی شخصی کنند؛ اگر احساس می‌کنید نسبت به کسی ظلم شده است، آن را بگویید و قطعا کسانی هستند که در این مسیر به شما کمک می‌کنند.

تصحیح و پوزش نعمت‌زاده از مردم بعد از تذکر رئیس‌جمهور / نعمت‌زاده با حضور در برنامه «تیتر امشب» شبکه خبر سعی کرد گفته‌های جنجالی خود را تصحیح کند:‌ منظور من این بوده که مبارزه سازمان‌یافته ضدخرید محصولات داخلی و نخریدن خودرو داخلی مغایر با منافع ملی است. من از مردم عذرخواهی می‌کنم و به خریداران خودرو جسارت نکرده‌ام و هیچ‌گاه نگفتم هرکس خودرو داخلی نخرد، ضدانقلاب است.

مولوی عبدالحمید: نوآفرینی در دین خدا بدترین کار است / مولوی عبدالحمید اسماعیل‌زهی، امام‌جمعه مسجد مکی و مدیر حوزه علمیه دارالعلوم اهل سنت زاهدان، گفت: نوآفرینی در دین خدا بدترین کار است یعنی کاری که رسول‌الله(ص) به‌سوی آن راهنمایی نکرده را حق نداریم جزء دین بدانیم. او در خطبه‌های نماز جمعه این هفته مسجد مکی اهل سنت زاهدان افزود: مؤمنان باید در زندگی سیرت و سنت آن حضرت را اصل قرار دهند. او گفت: مؤمنان باید از کتاب خدا و رسول‌الله(ص) پیروی کنند و دنبال خواهش‌های نفسانی خود نباشند.

سفیر ترکیه در ایران: کسانی که امروز هسته اصلی داعش را تشکیل می‌دهند، از زندان‌های سوریه آزاد شده‌اند / درباره آینده اسد تردیدی وجود ندارد و او در آینده سوریه نمی‌تواند نقشی داشته باشد و گذشته از آن اینکه ما بگوییم آلترناتیو اسد گروه‌هایی مانند داعش، القاعده یا جبهه‌النصره هستند یک توهین بزرگ به ملت سوریه است. ملت سوریه لیاقت بیشتری از اسد و گروه‌هایی وحشی مانند داعش و امثالهم دارند…. نباید نادیده بگیریم که رژیم اسد برای اینکه کسب مشروعیت کند داعش را به وجود آورده این کاملا روشن است. من خواهش می کنم وقایع سال ٢٠١٢ را مرور کنید. زمانی که مخالف‌های سوریه قدرت زیادی پیدا کرده بودند و اسد در موضع ضعف بود. حکومت سوریه، آن زمان تمامی زندان‌ها و سلفیونی که در زندان بودند را تخلیه کرد و کسانی که امروز هسته اصلی داعش را تشکیل می‌دهند همان موقع از زندان‌های سوریه آزاد شدند و تا به امروز رژیم سوریه به نوعی مانند نیروی هوایی داعش عمل کرده یعنی صرفا مناطقی که تحت اختیار گروه‌های مخالف مشروع اسد است را بمباران می‌کند گروه‌هایی از قبیل ارتش آزاد یا بقیه گروه‌هایی که از دیدگاه ترکیه اپوزیسیون مشروع سوریه محسوب می‌شوند.

تمجید «کاپولا» از فیلم محمد رسول‌الله(ص) / نمایش خصوصی فیلم محمد رسول‌الله(ص) توسط ویتوریو استورارو، فیلم‌بردار نامی فیلم محمد رسول‌الله(ص)، برای گروهی ۱۳۵ نفره از دست‌اندرکاران و فیلم‌برداران نامی در لس‌آنجلس، برگزار و با استقبال بی‌سابقه از این فیلم روبه‌رو شد. به گفته استورارو، جمعیت به حدی بود که تعداد زیادی موفق به دیدن فیلم نشدند. از جمله افراد صاحب‌نام که در نمایش اختصاصی حضور داشتند فرانسیس فورد کاپولا، کارگردان سه‌گانه پدرخوانده، بود که از فیلم بسیار تمجید کرد.

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «مقام معظم رهبری: مهم‌ترین وظیفه علمای دینی و روشنفکران دانشگاهی، تشریح آینده امیدبخش در چارچوب شاخص‌های منظومه فکری اسلام است»، «آیت‌الله مکارم‌شیرازی: شرکت در کلاس‌های محمدعلی طاهری جایز نیست»، «آیا «جیش المهدی» همچون «لشکر طیبه» و «لشکر جنگوی» رابطه ویژه ای با «تراست الاختر» دارد؟» و «هفت ایراد بر کلیت آثار پژوهشی در حوزه‌های هنر و علوم انسانی»مرور مطبوعات/ ‌شنبه‌ ۱۴ شهریور/ روزنامه شرق

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.