اختفای الهی به مثابه مصداقی از شر بی‌وجه

در نوشته پیش رو ششمین شماره دو فصلنامه علمی-پژوهشی جستارهای فلسفه دین را از نظر می گذرانیم. مقالات این شماره عبارتند از: مرگ خدا و پیامدهای آن در فلسفه نیچه، تقریر آقا علی حکیم از برهان صدیقین در اثبات خدا، باور دینی و فضیلت عقلانی گشودگی ذهنی، اختفای الهی به مثابه مصداقی از شر بی وجه، برهان تنظیم دقیق: بررسی مواجهه سوبر و مدافعان برهان، بررسی تطبیقی مسئله شر در فلسفه ملاصدرا و لایب نیتس.

نخستین مقاله «مرگ خدا و پیامدهای آن در فلسفه نیچه» نوشته هدایت علوی تبار و سیده آزاده امامی‌است. نگارندگان برآنند که خدا و انگاره‌های هم بسته با او، در فلسفه ورزی نیچه موضوعیتی اساسی دارد. البته با این توضیح که نگاه نیچه به این مفاهیم، با رویکرد سایر اندیشمندان بسیار متفاوت است؛ او بسان دیگران برای اثبات مدعای خویش، دست به دامان استدلال‌های مرسوم فلسفی نمی‌شود و شیوه دیگری برمی‌گزیند. شیوه ای که برآمده از نگاه انضمامی‌او به زمانه ای است که در آن می‌زید، نه صرفاً براهینی انتزاعی و بریده از واقعیت. همچنین بیان او در این حوزه به ویژه با طرح ایده «مرگ خدا»، جنجال برانگیز بوده و مجالی برای ظهور تفسیرهایی گوناگون و بعضاً متعارض شده است. ایده ای که در منظومه آموزه‌های او هم موضوعیت دارد و هم طریقیت. به نحوی که دیگر آموزه‌های اساسی او نظیر نیهیلیسم و ابرانسان، کاملاً در ربط و نسبت با آن، یعنی ایده «مرگ خدا»، سامان یافته است. نگارندگان در این جستار برآنند به قدر امکان موضع نیچه درباره انگاره خدا را شرح دهند، و دغدغه‌ها و دلواپسی‌های او را پس از واقعه ای که آن را «مرگ خدا» می‌نامد، برشمرند.(ص۱)

دومین مقاله «تقریر آقا علی حکیم از برهان صدیقین در اثبات خدا» اثر مرتضی پویان ، محمد سعیدی مهر ، رضا اکبریان و سید محمدعلی حجتی است.  آقا علی حکیم در رساله ای که در ضمن حاشیه بر اسفار در اثبات خدا نگاشته است برهان صدیقینی در اثبات خدا تقریر کرد که آن را در عالم اسلام و میان اصحاب حکمت متعالیه، برهانی ابتکاری و منحصر به فرد خواند. وی با لحاظ اعتبارات چهارگانه از حقیقت وجود به تقریر برهان صدیقین پرداخت. نزد وی، اگر حقیقت وجود ۱. من حیث هی هی؛ ۲. بشرط اطلاق؛ ۳. بشرط تجرد؛ ۴. صرف الوجود اعتبار کنیم، می‌توانیم به اثبات خدا برسیم زیرا حقیقت وجود را با هر گونه از این نوع چهار اعتبار که لحاظ کنیم مبدئی برای آن نمی‌توان اعتبار و لحاظ کرد چراکه مستلزم دور و تسلسل است و وجودی که مبدا نداشته باشد فقط خداست. نگارندگان در ضمن تقریر برهان وی، به این مسئله پرداختند که برهان وی با کدام یک از این اعتبارت از حقیقت وجود تمام و با کدام یک ناتمام است.(ص۲۵)

سومین مقاله « باور دینی و فضیلت عقلانی گشودگی ذهنی » اثر امیرحسین خداپرست و غزاله حجتی است. نگارندگان برآنند که گشودگی ذهنی غالباً در صدر فهرست فضایل عقلانی جای دارد که معرفت شناسان فضیلت گرا عرضه می‌کنند. این فضیلت دست کم در سه سطح ارزش اخلاقی- عقلانی خود را آشکار می‌کند؛ در سطح نخست، می‌تواند برای رفع تعارض‌ها و اختلاف‌های عقلانی موثر باشد. در سطح دوم، ارزیابی و سنجش دعاوی عقلانی را صورتی بهتر می‌بخشد و در سطح سوم، برای فهم دعاوی عقلانی ضروری است. باورنده ای که به این فضیلت عقلانی آراسته باشد، می‌تواند امیدوار باشد که شرایطی بهتر برای آراستگی به دیگر فضایل عقلانی همچون انصاف، صداقت، بی طرفی، بردباری، هم دلی، خلاقیت، و خودآیینی عقلانی و دست یابی به غایت آن‌ها، یعنی باور وجدان مدارانه و فضیلت مندانه، دارد. آراستگی به فضیلت گشودگی ذهنی برای متدینان تعیین کننده است. گرچه ممکن است باورها و تعهدهای دینی به سبب ارتباط اساسی خود با هویت باورنده مانع اتصاف به گشوده ذهنی به نظر آیند، اتصاف به این فضیلت است که می‌تواند شخصیت و باورهای باورنده متدین را وجدان مدار و فضیلت مندانه سازد. افزون بر این، روایت‌های دینی برآمده از کتب مقدس و زندگی الگوهای عقلی و اخلاقی در ادیان ابراهیمی‌شخصیت باورنده ای را تحسین می‌کنند که در برگرفت و نگه داشتِ باورهای دینی و دیگر باورهای خود گشوده ذهن باشد. نتیجه آن است که به نظر می‌رسد مطابق تلقی فضیلت گرایانه از توجیه باور دینی، گشودگی ذهنی و دیگر فضایل عقلانی مرتبط با آن نقشی اساسی در موجه بودن باور دینی دارند. (ص۳۷)

چهارمین مقاله «اختفای الهی به مثابه مصداقی از شر بی وجه» نوشته امیرعباس علی زمانی و بتول زرکنده است. نویسندگان برآنند فیلسوف دین معاصر، ویلیام لئونارد رو، با تلفیق سه قرائت ممکن از شرور قرینه ای، برهانی الحادی را بر اساس شر طرح کرده است. ادعای او این است که شرور بسیاری در جهان واقع رخ می‌دهند که اگر خدای ادیان ابراهیمی‌وجود می‌داشت می‌توانست بی آن که خیر برتری از دست برود یا ضرورت تجویز شری به مراتب فاجعه بارتر پیش آید از آن جلوگیری کند. او در تقریرهای متاخر خود این گونه شرور را که ما نمی‌توانیم خداوند را به فرض وجود، برای تجویز آن توجیه کنیم شرور بی وجه می‌نامد. در دهه‌های اخیر، بسیاری از فیلسوفان دین کوشیده اند مصادیقی ارائه دهند تا برهان فوق را به اثبات برسانند؛ یکی از این مصادیق مسئله اختفای الهی است که نخستین بار جان ال. شلنبرگ آن را به صورت برهانی الحادی علیه خداباوری اقامه کرد. ادعای شلنبرگ آن بود که دست کم برخی از انسان‌ها هستند که برای سرسپردگی‌شان به خداوند در طول زندگی خود صادقانه، صمیمانه و مجدانه می‌کوشند تا قرینه یا نشانه‌ای از وجود او را بیابند؛ اما خداوند با آشکار نساختن خود و اختفای نشانه‌های وجود و حضورش، این امکان را از ایشان سلب می‌کند. اگر او وجود دارد و رستگاری فقط به واسطه ایمان به او میسر باشد، خداوند با اختفای خویش این رستگاری و خیر جاودان را از بنده‌اش سلب کرده است. به باور شلنبرگ، اگر خداوند وجود داشته باشد هیچ توجیهی برای سلب سعادت و رستگاری بنده‌اش نداشته است.

اما پرسش این است که آیا اختفای الهی می‌تواند به مثابه مصداقی از شرور تلقی شود؟ و آیا به راستی برای اختفای خداوند توجیهی متصور نیست؟

اگرچه می‌توان اختفای خداوند را در صورت برهان شر بی وجه رو گنجاند و برهانی به ظاهر معتبر فراهم آورد، به نظر می‌رسد که این استدلال به عنوان یک برهانِ به لحاظ صوری شبه قیاسی، و نه حتی صورتاً قیاسی، بسیار شکننده است. آزادی اختیار و فاصله معرفتی می‌تواند پاسخی در برابر برهان اختفای الهی به مثابه مصداقی از شر بی وجه فراهم سازد. (ص ۵۳)

پنجمین مقاله «برهان تنظیم دقیق: بررسی مواجهه سوبر و مدافعان برهان» از  حمیدرضا آیت اللهی و  حسین شوروزی است. بنابر مقاله پیش رو، از برهان تنظیم دقیق، بر این اساس که حیات مبتنی بر کربن مستلزم قوانین فیزیکی و شرایط استانه ای است، نتیجه می‌شود این که جهان را خدا نظم داده باشد از فرضیات دیگر محتمل‌تر است. سوبر به این استدلال اعتراض می‌کند و معتقد است که تنظیم دقیقی که بین قوانین فیزیکی وجود دارد در معرض تاثیر انتخاب مشاهده ای ماست. هدف از این پژوهش بررسی برهان تنظیم دقیق و اعتراض انتروپیکی سوبر به آن و پاسخ‌های داده شده به این اعتراض است. (ص ۷۳)

ششمین مقاله «بررسی تطبیقی مسئله شر در فلسفه ملاصدرا و لایب نیتس» اثر ابوذر نوروزی و رضا برنجکار است. آنها معتقدند مسئله معروف شر از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداخته اند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را بررسی می‌کنند. این نوشتار به روش تحلیل گزاره ای به بیان و بررسی دیدگاه ملاصدرا و لایب نیتس در این باره می‌پردازد. ملاصدرا با توجه به مقتضیات زمانه با رویکردی سنتی دیدگاه خود را بیان داشته است. لایب نیتس با رویکردی سنتی و نو در این مورد بحث کرده است. مبانی و راه حل اصلی مسئله شر در ملاصدرا و لایب نیتس یک سان است. از میان راه حل‌هایی که این دو فیلسوف ارائه داده اند راه حل سنتی و مناقشه برانگیز عدمی‌بودن شر مشترک است. نگارندگان در مقایسه راه حل مهم هر دو با سایر راه حل‌هایشان نتیجه گرفتند که درمجموع، راه حل‌های آن‌ها دارای انسجام مبنایی نیست؛ چراکه در یک راه حل، شر را عدمی‌می‌دانند در حالی که لازمه راه حل‌های دیگر آن‌ها وجودی دانستن شر است. درمجموع راه حل‌های ملاصدرا و لایب نیتس پاسخ گوی چالش‌های معاصرین در این باره نیست. (۸۹)

در نوشته پیش رو ششمین شماره دو فصلنامه علمی-پژوهشی جستارهای فلسفه دین را از نظر می گذرانیم. مقالات این شماره عبارتند از: مرگ خدا و پیامدهای آن در فلسفه نیچه، تقریر آقا علی حکیم از برهان صدیقین در اثبات خدا، باور دینی و فضیلت عقلانی گشودگی ذهنی، اختفای الهی به مثابه مصداقی از شر بی وجه، برهان تنظیم دقیق: بررسی مواجهه سوبر و مدافعان برهان، بررسی تطبیقی مسئله شر در فلسفه ملاصدرا و لایب نیتس.مروری بر نظریات فلسفی(5)

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.