محمد مجتهدشبستری: متولیان پرداختن به مقتضیات دینداری در جهان معاصر، به خوابی سنگین فرورفته‌اند

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «هاشمی‌نژاد: آیت‌الله مطهری، طالقانی و بازرگان را مایه آشنایی نسل جوان با اسلام می دانست/ طالقانی زمانی به تفسیر قرآن مشغول بود که بسیاری آن را کفر می‌دانستند/ محمد مجتهدشبستری: متولیان پرداختن به مقتضیات دینداری در جهان معاصر، بی خبر از دنیا به خوابی سنگین فرورفته‌اند/ شاه حسینی، فعال سیاسی: بعد از شهریور ١٣٢٠ مرحوم نخشب حرکت دینی را باب کرد/ محمدی‌گرگانی: طالقانی مظهر گفت‌وگو بود/ خسارت ادبیات کنونی و خشونت به وجود آمده در جامعه را در آینده باید بپردازیم»، «یک تحلیلگر روابط بین‌الملل: عدم پذیرش کمیسیون حقیقت‌یاب از سوی آل سعود، تردید‌هایی جدی درباره کشاندن حجاج ایرانی به دام مرگ را برمی‌انگیزد»، «استاندار خراسان رضوی: دستگاه صادرکننده مجوز کنسرت موسیقی موظف است بر رعایت ارزش‌های دینی نظارت داشته باشد»، «معاون رئیس‌جمهور در امور زنان: قانون عدم امکان خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر مصوب سال‌های ١٣۵١ و ١٣۵٢ است، نه امروز/عضو کمیسیون اجتماعی مجلس: اگر شرع مقدس خطری برای خانواده احساس کند، آن را محدود می‌کند/شهلا لاهیجی، نویسنده و مترجم: مردانی که حاضر نیستند به زنان خود حقوق اصلی‌شان را اعطا کنند جای تأمل دارند/ یک جامعه‌شناس: اگر قانون، فرصت ها و امکان‌ها را به تساوی تقسیم کند، چانه‌زنی‌ها محلی از اعراب نخواهند نداشت»، «ابطحی: جریانی اصیل اثبات کرده‌ در برابر اسلام طالبانی و خشونت‌طلبی داعش، اسلام رحمانی قرار دارد» و «گیتی خامنه، گوینده سیما: جای سرفصل اندیشیدن و بهره‌بردن از خرد در تلویزیون به‌شدت خالی است»

فاجعه منا، زنده در اخبار این روزهای رسانه های کشور
عناوین مربوط به فاجعه منا در شماره امروز «شرق» از این قرار است:

مقام معظم رهبری با اشاره به موذی‌گری مسوولان عربستان تاکید کردند: عکس‌العمل ایران سخت و خشن خواهد بود

سردار جزایری: آمادگی نیروهای مسلح برای هرگونه مأموریت درباره فاجعه منا

مجتبی ذوالنور :باید از زبان «زور و تهدید» استفاده کرد/ عربستان به ضیوف الرحمان ظلم کرده و کشتار راه انداخته و بعد هم آنان را از ابتدایی‌ترین حقوق خود محروم کرده است. چنین برخورد و مواضعی نشان می دهد زبانی جز زور و تهدید و بیان کوبنده درخور آنها نیست.

تازه‌ترین آمار از حادثه منا/ بنابر آخرین اعلام سازمان حج و زیارت شمار جانباختگان ایرانی فاجعه منا ۲۳۹، مفقودان ۲۴۱ و شمار مجروحان بستری‌شده نیز ۱۴ نفر است.

هاشمی‌نژاد: آیت‌الله مطهری مایه آشنایی نسل جوان با اسلام را طالقانی و بازرگان می دانست/ طالقانی زمانی به تفسیر قرآن مشغول بود که بسیاری آن را کفر می‌دانستند/ محمد مجتهدشبستری: متولیان پرداختن به مقتضیات دینداری در جهان معاصر، بی خبر از دنیا به خوابی سنگین فرورفته‌اند/ شاه حسینی، فعال سیاسی سال‌های دور ایران: بعد از شهریور ١٣٢٠ مرحوم نخشب حرکت دینی را باب کرد/ محمدی‌گرگانی: طالقانی مظهر گفت‌وگو بود/ خسارت ادبیات کنونی و خشونت به وجود آمده در جامعه را در آینده باید بپردازیم

شرق در صفحه ۷ به گزارش همایش «آیت شرافت» در تجلیل از آیت الله طالقانی پرداخته و روایت «میدیا رحیمی» از این مراسم را به چاپ رسانده است. در بخش هایی از این گزارش آمده است:

«تجلیل از «آیت شرافت» اولین مراسم دانشجویی دانشگاه امیرکبیر در سال جدید تحصیلی بود، مراسمی که غروب سه‌شنبه از سوی انجمن اسلامی دانشجویان ترقی‌خواه برگزار شد. دوستداران آیت‌الله طالقانی برای بزرگداشت مبارزی مجاهد و به یاد پدر طالقانی دور هم جمع شدند و از مردی سخن گفتند که روزهای خوش با او بودن برایشان سپری شده اما خاطراتش هنوز زنده است انگار….

هدایت جامعه از مسجد هدایت
حاج سیداحمدآقا هاشمی‌نژاد که روزهایی را با طالقانی گذرانده، در وصف آیت‌الله طالقانی می‌گوید: «او با سکون و سکوت رابطه‌ای نداشت، همه زندگی‌اش فریاد، مبارزه و دفاع از توده‌های مردم بود.»

حجت‌الاسلام هاشمی‌نژاد به روزهای دوران رضاشاه می‌رود و از شروع مبارزات طالقانی می‌گوید؛ به‌گفته هاشمی‌نژاد در همان سال‌ها بود که این شخصیت کم‌نظیر وارد مبارزه شد و به خاطر همین به زندان رفت. چندی به بافق و زابل تبعید شد اما این چیزی از آرمان‌خواهی او نکاست. هاشمی‌نژاد از «هدایت جوانان و مردم از مسجد هدایت» توسط طالقانی سخن به میان آورد. از روزهایی که طالقانی از اشخاص غیرروحانی نیز برای سخنرانی در مسجد هدایت دعوت می‌کرد و پای سخنشان می‌نشست.

هاشمی‌نژاد در ادامه ادای دینش به طالقانی به نقل‌قولی از شهید مطهری اشاره می‌کند و می‌گوید: «آیت‌الله مطهری می‌گوید مایه آشنایی نسل جوان با اسلام نه من بودم و نه شریعتی؛ بلکه طالقانی و بازرگان بودند که این راه را باز کردند و ما بعدها به دنبال آنها حرکت کردیم.»

به‌گفته او طالقانی آبان ۵٧ بعد از گذراندن چندین سال زندان و شکنجه، از زندان آزاد شد و حرکات مهم و جالبی پس از آزادی‌اش انجام داد، راهپیمایی تاسوعا و عاشورای همان سال را برگزار کرد، رئیس شورای انقلاب شد و همچنین بنیان‌گذار برپایی نماز جمعه در ایران بود، همچنین او کسی بود که دانشگاه تهران را به‌عنوان بهترین مکان برای برگزاری نماز جمعه به امام پیشنهاد داد.

خاطرات اوین
هاشمی‌نژاد به بیان خاطره‌ای از اواخر سال ۵۶ و زندان می‌پردازد و به یاد می‌آورد زمانی را که در اوین بودند؛ آیت‌الله منتظری و هاشمی در اتاقی بودند و آیت‌الله طالقانی و مهدوی‌کنی نیز در اتاقی و او و داماد آیت‌الله منتظری و چندی‌دیگر از جوانان در اتاق دیگری؛ می‌گوید اواخر همان سال آمریکایی‌ها به ایران بر سر مسائل حقوق‌بشری فشار زیادی می‌آوردند، گروهی آمریکایی برای بازدید به زندان اوین آمدند؛ حکم آیت‌الله طالقانی ١٠ سال بود؛ آمریکایی‌ها از طالقانی پرسیدند که شما به چند سال محکوم شده‌اید، طالقانی هم گفت ١٠ سال؛ آمریکایی‌ها با همان لحن خودشان گفتند: «اوه، به عمر شما نمی‌رسد». متأسفانه پیش‌بینی‌شان درست از آب درآمد و خیلی از آزادشدن طالقانی نگذشت که او از میان ما رفت.

هاشمی‌نژاد از روز تشییع پیکر طالقانی می‌گوید و اینکه مردم در آن روز شعارشان این بود که‌ ای نایب پیامبر جای تو خالیست. او می‌پرسد مگر کار پیامبران جز مبارزه با فساد و استبداد است؟

هاشمی‌نژاد در ادامه می‌گوید؛ «طالقانی تفسیر خود از قرآن را پرتوی از قرآن نامید و از این طریق هم خود را در مسیر مبارزه با استکبار و استبداد داخلی از نور قرآن بهره‌مند کرد هم دیگران را در پرتو این نور قرار داد و توانست جامعه را به «راستی» هدایت کند. او در سال‌های زندان در اوین و قصر و حتی دوران تبعیدش همچنان مشغول تکمیل تفسیر قرآن بود. در یکی از ملاقات‌های زندانش حاصل کارش را مخفیانه از زندان خارج کرد و سپس در بیرون از زندان آن را به کمک آقای جعفری تمام کرد. نکته‌ای که اینجا مهم است، این است که طالقانی زمانی به تفسیر قرآن مشغول بود که بسیاری آن را کفر می‌دانستند.»

او به باورهای طالقانی اشاره می‌کند و او را مبارزی می‌داند که مبارزه با ظلم را بر مبارزه با کفر ترجیح می‌داد و معتقد بود تنها پس از نجات مردم از گرسنگی و تأمین امنیت می‌توان آنان را به توحید فراخواند. طالقانی می‌گفت هر انقلابی در هر جای دنیا که علیه ظلم صورت گیرد، آن انقلاب یک انقلاب اسلامی است.

به گفته هاشمی‌نژاد، طالقانی با رفتار و منش خود توانست بسیاری را به دین بگرواند و بسیاری از مخالفان و دشمنانش را تبدیل به دوستان خود کرد. طالقانی نامش با شورا پیوند خورده است و می‌گفت مردم باید خودشان درباره زندگی‌شان تصمیم بگیرند. او از ١٧ شهریور ۵٧ و مصاحبه طالقانی با روزنامه اطلاعات می‌گوید که طالقانی در آن گفته بود این انقلاب متعلق به همه مردم است و هیچ حزب و گروهی و هیچ فردی حق ندارد سهم بیشتری برای خود از انقلاب قایل باشد. در اوایل انقلاب تنها کسی که از شریعتی حمایت کرد، او بود.

طالقانی در آخرین نماز جمعه خود در ١٧ شهریور در بهشت‌زهرا بر مسئله شوراها تأکید کرد و به عدم توجه مسئولان به شوراها اعتراض کرد و گفت گروهی در حکومت به این نتیجه رسیده‌‌اند که اگر شورا باشد دیگر ما چه‌کاره‌ایم؟ بعد ایشان گفتند؛ هیچ، شما هیچ، بروید دنبال کارتان. بگذارید مردم مسئولیت پیدا کنند، این مردم‌اند که کشته داده‌اند؛ اینهایی که در بهشت‌زهرا خوابیده‌اند….

مقتضیات دین و دینداری در حوزه عمومی
محمد مجتهدشبستری، دیگر سخنران این مراسم بود و از اینکه دورانی که در آن دانشجویان و دانشگاه از گفت‌وگو و داشتن برنامه‌های دانشجویی بحث و گفت‌وگو محروم شده بودند، سپری شده، اظهار خوشحالی کرد و گفت: حالا حتی به صورت نسبی زمینه‌های گفت‌وگو برای مطرح‌کردن مسائل لازم در دانشگاه فراهم شده و این مایه خوشحالی است.

شبستری با غنیمت‌شمردن این مراسم می‌گوید؛ «بزرگداشت آیت‌الله طالقانی و گفتن از او که من به او ارادت داشتم، بهانه‌ای برای طرح موضوعی از دغدغه‌های متعدد من در این برنامه شد، من اینجا نیامده‌ام که تبلیغ کنم یا درباره موضوعی شما را ارشاد کنم بلکه می‌خواهم یک مسئله انسانی را با شما در میان بگذارم.»

به‌گفته شبستری؛ در کشور ما بسیار کم به این موضوع پرداخته می‌شود و جوانب و مسائل مربوط به آن کاویده نمی‌شود. شبستری می‌گوید: «زیرا تصور بر این است که پرداختن به موضوع، متولیان و متخصصانی دارد که آنها در جای خود به آن مسائل می‌پردازند؛ دیگر لازم نیست در جاهای دیگر به این قبیل موضوعات پرداخته شود. در‌حالی‌که این‌طور نیست. متأسفانه افرادی که باید به موضوعات بپردازند و آن را بکاوند، در یک خواب سنگین فرورفته‌اند. دنیا را نمی‌دانند چه خبر است. در این محفل‌ها و امثال این محفل‌ها باید به آن پرداخت و آن را کاوید. مقتضیات دینداری در جهان معاصر چیست؟»

شبستری در ادامه می‌گوید: «نه از باب اینکه من سابقه تحصیلات اسلامی دارم و می‌خواهم تبلیغ دینی بکنم؛ خیر، به باور من دین یک موضوع انسانی است و من به مانند یک انسان می‌خواهم در اینجا از دین و دینداری بگویم. همان‌طور که برای زندگی انسانی فلسفه، علم و هنر مؤلفه‌های لازم برای درست زندگی‌کردن و بامعنا زندگی‌کردن است، موضوع دین هم یکی از مؤلفه‌های مهم معنابخشی به زندگی انسانی است. دین در کنار فلسفه، علم و هنر باید به انسان کمک کند برای بامعنازیستن و درست زندگی‌کردن. همان‌طور که به فلسفه، علم و هنر می‌پردازیم و اینکه مسائل گوناگون هر کدامشان چیست، باید به دین و دینداری هم بپردازیم و بدانیم مسائل گوناگون دین چیست. در تاریخ بشر، دین حضور و فوایدی داشته، ضررهایی داشته، بیراهه‌هایی داشته، جنگ‌هایی به نام دین پیدا شده، فرهنگ‌هایی به نام دین تأسیس شده، تمدن‌هایی با انگیزه‌های دینی به ‌وجود آمده؛ حالا مسئله من این است که از این زاویه است که سال‌هاست به این می‌پردازم که دین چیست.»

به باور شبستری دین را نمی‌توان به قول امروزی‌ها از روی میز کنار زد. به نظر او در ایران کنونی پرداختن به موضوعات دین و دینداری برای ما یک وجه اخلاقی دارد. اگر بخواهیم اخلاقی زیست کنیم نمی‌توانیم بحث درباره دین و دینداری را کنار بگذاریم. اگر به بهانه اینکه به نام دین و سنت دینی بر ما جفا شده بحث دین را کنار بگذاریم که ساده‌انگاری است.

شبستری معتقد است این جامعه با دین آمیخته شده و اعتقادات و ارزش‌های دینی در آن وجود دارد. اگر ما تفکر اجتماعی داشته باشیم نمی‌توانیم کنکاش در سنت دینی را کنار بگذاریم. به این دلیل که به نام دین خیلی حوادث هم رخ داده باشد، باید دین را بکاویم. در جامعه ما امروز دین و دینداری و موضوعات مربوط به آن نقش بسیار مهمی بازی می‌کند.

به باور شبستری در تصمیم‌گیرهای سیاسی و فرهنگی که سرنوشت ما و نسل‌های آینده به آن وابسته است، دین اولویت اول را دارد. با این اوصاف ما چطور می‌توانیم به موضوعی که این‌قدر در جامعه ما اثرگذار است، نپردازیم. ما به عنوان یک شهروند ایرانی نمی‌توانیم به این موضوع نپردازیم. این موضوعی است که در سرنوشت ما و آینده ما تأثیر دارد. حتی اگر ما با دین کاری نداشته باشیم، دین آن با ما کار دارد. نمی‌توانیم به تفسیر رسمی دین و دین داری که در جامعه وجود دارد، بی‌تفاوت باشیم. پرداختن به این موضوع بحث‌کردن و گفت‌وگوکردن حول آن برای ما مهم‌تر از پرداختن به فلسفه، علم و هنر است.

به‌گفته شبستری چیزی که اینجا مهم است این است که دین بیش از فلسفه، علم و هنر با انسانیت ما درگیر است و چون این قلمرو، قلمرویی است که سخنان مبهم، چندپهلو و تعبیرات چندمعنایی در آن زیاد است بیش از فلسفه و … می‌تواند موردسوءاستفاده قرار گیرد.

شبستری می‌گوید موضوعات مربوط به دین ذاتا غیرشفاف است، وقتی از استعلا و تعالی‌دادن فرد توسط دین صحبت به میان می‌آید خیلی از حرف‌ها و مسائل مطرح می‌شود که به شدت می‌تواند از لحاظ معنایی مورد کژتابی واقع شود. ماکیاولی در شهریار می‌گوید چیزی بگو و درست نقطه مقابل آن را عمل کن؛ شهریار از عدالت می‌گوید و درست نقطه مقابل آن را انجام می‌دهد؛ این از آن جمله چیزهایی است که افراد می‌توانند از خدا و پاکی و درستی بگویند ولی در عمل درست نقطه مقابل آن عمل کنند.
آنان می‌توانند چنان سروصدایی راه بیندازند که کسی نفهمد زیر این هیاهو و غوغا دارد چه اتفاقی می‌افتد؛ یعنی در بستر جامعه اساسا دارد چه اتفاقی رخ می‌دهد؛ یعنی امکان کژتابی در تعبیرات خیلی زیاد است، در عین حال فریب عملی در مقام عمل نیز وجود دارد. درحالی‌که در فلسفه، علم و هنر این‌گونه نیست.

شبستری با بیان این نکات به این پرسش می‌رسد که حالا با این اوصاف ما در چه وضعیتی هستیم، وضعیت دین و دینداری و پرداختن به آن در جامعه ما در چه حالی است؛ چه باید بشود که نمی‌شود، چه مسائلی باید مراعات شود که نمی‌شود، چه توصیه‌هایی می‌توان کرد؛ این را باید بدانیم که از منظر جامعه‌شناسی دینی در جامعه ما دین و دینداری یک مسئله انتخابی است. این اتفاق در اکثر جوامع غربی رخ داده است؛ جامعه عرفی شده و قلمروهای گوناگون زندگی تحت مسائل مختلف قرار گرفته و از زیر چتر واحد دینی خارج شده و آن‌قدر سخنان گوناگون درباره دین گفته می‌شود که جامعه سکولار شده است.

شبستری می‌پرسد: «با این اوصاف آیا جامعه ما سکولار شده یا عرفی و دنیوی شده؟ قلمروهایی غیر از قلمرو دین و ارزش‌هایی غیر از ارزش‌های دینی در جامعه ما تعیین‌کننده است، بدون ارتباط مستقیم با دین. هم سیاست و هم اقتصاد در جامعه ما غیردینی است». به نظر او این اتفاق از اواخر دوره قاجار افتاد و با ورود به مشروطه این چتر کم‌کم تَرَک برداشت، در این مسیر تفسیرها و قرائت‌های گوناگونی از دین پیدا شد. و درباره بداهت‌های دینی و مسائل بدیهی آن سؤال ایجاد شد و افراد در پی پاسخ به پرسش‌هایشان برآمدند.

شبستری در ادامه سخنانش می‌گوید در این اوضاع و احوال، سؤال‌هایی اساسی مطرح است؛ یعنی اگر بخواهیم این هویت انتخابی را حفظ کنیم باید چه‌کاری انجام دهیم؛ به تعبیر دیگر چه چیزهایی را باید مراعات کنیم تا هویت دینی ما حفظ شود. سؤال‌هایی که اینجا مطرح است، اینها می‌تواند باشد: اصلا چرا باید دین داشته باشم؟ سؤال بعدی این است: دین در طول تاریخ مضر بوده است یا مفید، دینداران مضر بوده‌‌اند یا مفید؟ برای بشر اسباب زحمت بوده‌‌اند یا رحمت؟
سؤال دیگر این است که من دینی را انتخاب کرده‌ام و حالا چگونه می‌توانم دینداری کنم؟ چگونه می‌توانم سازگار با آن زندگی کنم؟ چگونه می‌توانم شرایط و امکانات آن‌گونه زیستن را فراهم کنم. سؤال دیگری که پس از این مطرح می‌شود این است که من تنها نیستم که دینداری می‌کنم؛ براساس انتخاب خودم دینداری کنم، من فردی در جامعه هستم .حالا این پرسش مطرح است که ما چگونه می‌توانیم دینداری کنیم که هویت انتخابی هم محفوظ بماند.

به باور مجتهد شبستری، دانشجویان جامعه ما باید علاوه بر پرداختن به مسائل سیاسی، به دین و دینداری نیز بپردازند و درباره آن به بحث و گفت‌وگو بنشینند، چراکه این مسئله مهم جامعه ماست.

یادمانده‌های شاه‌حسینی و محمدی‌گرگانی از طالقانی
حسین شاه‌حسینی از فعالان سیاسی سال‌های دور ایران است، او در بیان خاطراتش از طالقانی به سال‌های نوجوانی خود بازمی‌گردد و از سال‌هایی می‌گوید که طالقانی مانند یک دوست با جوانان چگونه رفتار می‌کرد و چگونه آنان را با واقعیت‌های زندگی آشنا می‌کرد.

شاه‌حسینی می‌گوید: «من از سال‌ها پیش با آقای طالقانی آشنا شدم؛ از سال‌های دور قبل از انقلاب اسلامی. من از دورانی طالقانی را به یاد می‌آورم که بسیاری از جوانان و حتی کودکان ما تحت‌تأثیر افکار چپ قدرتمند آن زمان دین را مخدری برای انسان می‌دانستند و از آن گریزان بودند در این شرایط طالقانی آنان را با دین آشنا می‌کرد.»

شاه‌حسینی می‌گوید؛ بعد از شهریور ١٣٢٠ مرحوم نخشب بود که حرکت دینی را باب کرد. او و بسیاری از رفقایش این جریان را به راه انداختند. طالقانی در آن شرایط به‌دنبال این جوانان بود و با آنان وقت می‌گذراند. طالقانی با جوانان مختلف قرار می‌گذاشت و با آنان به پیک‌نیک می‌رفت. یک‌بار با ما توپخانه قرار گذاشت و ما را به منظریه برد. جایی رفتیم به نام سنگ جماران، جایی که حالا منزل آقا آنجاست. اولین کاری که می‌کرد می‌گفت بچه‌ها وسایل را آماده کنیم و بعد از ناهار و استراحت، شعائر دینی را با روشی ساده به ما آموزش می‌داد. به یکی می‌گفت با صدای بلند نماز بخواند و بقیه هم تکرار کنند. هیچ‌وقت کسی را مجبور نکرد که این‌طور بخوان یا آن‌طور. بعدها ما یک‌بار گفتیم آقا آموزش دینی این‌طور که درست نیست. گفت به شما چه؟ انجام بدهید به شرطی که قصد شما صداقت باشد درست است.

شاه‌حسینی به سال‌های بعد از شهریور ١٣٢٠ گریزی می‌زند و از روزهای بند عمومی زندان قزل‌قلعه می‌گوید، از زمانی که طالقانی آنجا بود و {محمد}رضاشاه تازه اولین فرزند پسرش به دنیا آمده بود؛ او به یاد می‌آورد که از طالقانی خواستند برای اینکه شاه اولادی پیدا کرده و کشور ولیعهددار شده دعا بخوانند، آن زمان سرهنگ هاشمی‌نژاد شخصا از طالقانی خواست که این کار را انجام دهد؛ آن روز مصادف بود با روز عید فطر؛ همه آن روز، چه چپ و راست و چه دیگران پشت‌سر طالقانی قرار گرفتند. طالقانی بعد از نماز خواست سخنرانی کند که همان زمان هاشمی‌نژاد گفت حالا که ما اجازه داده‌ایم شما نماز بخوانید، یک دعایی برای ولیعهد هم بخوانید که آن زمان آقای لطفعلی اردلان فریاد زد آقای طالقانی مواظب این دروغ‌گوها باشید. ما اگر قرار بود نوکری شاه را بپذیریم که جایمان در زندان نبود. بعد از آن طالقانی سخنرانی مبسوطی درباره نظام حاکم کردند که می‌توانم بگویم آن نماز بهترین نماز زندگی من بود. مرحوم طالقانی به‌خاطر قدرت و شهامت و صداقتش بسیار محبوب بود.

طالقانی و گفتمان گفت‌وگو
به‌دلیل اینکه سخنرانی دکتر شبستری و خاطرات آقای شاه‌حسینی کمی بیش از وقت معمول طول کشید، وقت کمی به پایان برنامه باقی ماند و دکتر محمدی‌گرگانی ترجیح داد وقت خود را به آقای شاه‌حسینی بدهد و گفت: «من دوست دارم که آقای شاه‌حسینی به سخنان شیرین خود ادامه دهند و حتی هم‌زمان هم می‌خواستم بگویم آقای شبستری بحث خود را ادامه دهد». با‌این‌حال به درخواست دانشجویان و با افزایش زمان جلسه، گرگانی به طور خلاصه از درسی گفت که می‌توان از طالقانی آموخت.

او در ابتدای سخنان خود به وضعیت موجود خاورمیانه و کشور اشاره کرد و گفت: «برداشت من این است که شرایط ایران و خاورمیانه ویژه و خاص است و این شرایط منجر به فاجعه شده است. از نظر من طالقانی مظهر گفت‌وگو بود. اگر این تعبیر آرنت را در نظر بگیریم که گفت‌وگو بعد شکیبایی یا تعبیر هابرماس، گفت‌وگو، تفاهم و شکیبایی یا تعبیر گاندی را در نظر بگیریم، گفت‌وگو، شکیبایی و عشق، به نظر من در این زمانه ما دچار ادبیات خشونت‌آمیزی شده‌ایم و افراد با گفتمانی خشونت‌آمیز و کینه‌توزانه رفتار می‌کنند. درصورتی‌که گفتمان طالقانی بر گفت‌وگو و عدم خشونت استوار بود.»

گرگانی در ادامه گفت: «دقیقا در این شرایط ما احتیاج به گفتمان و گفت‌وگو داریم. اگر بخواهیم امروز و در شرایط فعلی از طالقانی چیزی یاد بگیرم یکی از آنها می‌تواند این باشد که با هم خوب حرف بزنیم و به هم اهانت نکنیم، به هر بهانه‌ای همدیگر را تحقیر و تمسخر نکنیم. به نظر من بزرگترین نیاز امروز ما این است که یاد بگیریم با هم حرف بزنیم. این ادبیات و خشونتی را که در جامعه ما به وجود آمده در آینده خسارتش را خواهیم پرداخت؛ وقتی مرحوم طالقانی حرف می‌زد شما احساس نمی‌کردید که او کسی را تمسخر می‌کند یا چیز دیگری… ما باید یاد بگیرم که با هم حرف بزنیم و آثار و نتایج گفت‌وگو را با شکیبایی تحمل کنیم.»

یک تحلیلگر روابط بین‌الملل: عدم پذیرش کمیسیون حقیقت‌یاب از سوی آل سعود، تردید‌هایی جدی درباره کشاندن حجاج ایرانی به دام مرگ را برمی‌انگیزد
روزنامه شرق در صفحه نخست، یادداشت «ابزار تفکرات جاهلی» به قلم فریدون مجلسی، تحلیلگر روابط بین‌الملل را به چاپ رسانده و با توصیف وزیر خارجه عربستان به «آدم یک چشمی که در شهر کوران، پادشاهی می کند»، به نقش او در حمله عربستان به یمن اشاره کرده و نوشته است: « این وزیر اما نمی‌داند در آینده خراب‌کاری‌ها را به حساب او خواهند نوشت و فواره اوج‌گرفته این غریبه، زودتر از آنچه فکر می‌کند سرنگون خواهد شد. به باور نگارنده، تا وقتی این جوان بر سر کار است، مذاکره با او مفید و در شأن مسئولان دیپلماسی کشورمان نخواهد بود.»

در بخش هایی از این یادداشت آمده است:
«مدارا با عربستان از آغاز هم ضرورت نداشت. اگر به یادداشت‌های نگارنده در سه سال گذشته رجوع شود، همواره از دیدگاه‌های نژادپرستانه و بدوی سعودی‌ها نگران بوده‌ام که نسبت به ایران، کینه تاریخی می‌ورزند. پول نفت چنان آنها را مست کرده که دامن عقل از دست داده‌اند. آنها سوریه را به نابودی کشاندند و بقایای سپاه صدام را سرهم کرده و عراق را به گرداب داعش کشاندند. تا به امروز هم با آنان مدارای بیش‌ازحد شده است.
عربستان باید بداند که در سرزمین‌های تمدن‌خیز عراق، سوریه و لبنان جایی ندارد. این کشور به بهانه حضور ایران، به یمن حمله کرد و اثری از ایرانی در آنجا نیافت! امارات، قطر و کویت هم باید بدانند که آنان، لقمه‌های بعدی عربستان خواهند بود. عمان که سوابق حکومتی طولانی دارد، عربستان را آزموده و به‌همین‌دلیل، خود را کنار کشیده است. ایران در سیاست خارجی خود می‌تواند پس از تصفیه عراق از پس‌مانده‌های بدویان و صدامیان، به تقویت دولت ملی با حضور نیروهای مدنی شیعه، سنی و کرد کمک کند تا عربستان خودش را از حریم تمدنی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران و عراق بیرون بکشد. با توجه به آنچه گفته شد، موضع رئیس‌جمهور را در برخورد با رفتار وقاحت‌آمیز عربستان که خود را از هرگونه مسئولیتی مبرا می‌داند صحیح می‌دانم.
عربستان ناچار به پذیرش کمیسیون حقیقت‌یاب است زیرا در غیر این‌صورت و با توجه به اینکه بیشتر قربانیان از میان ایرانی‌ها هستند، تردید‌هایی جدی را درباره کشاندن حجاج ایرانی به دام مرگ برمی‌انگیزد.»

استاندار خراسان رضوی: پای مجوزمان می مانیم/ دستگاه صادرکننده مجوز کنسرت موسیقی موظف است بر رعایت ارزش‌های دینی نظارت داشته باشد
این روزنامه در صفحه ۷ به تاکید علیرضا رشیدیان، استاندار خراسان‌رضوی بر دفاع از برنامه های دارای مجوز پرداخته و از قول او در نشست ستاد استانی امر به معروف‌ونهی از منکر آورده است:

– از برنامه‌هایی که به‌صورت قانونی مجوزهای لازم را دریافت کرده‌اند به‌طور جدی حمایت می‌کنیم.

– با کسانی که قانون را زیر پا بگذارند به‌طور قاطع برخورد می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم مشکلاتی در این زمینه رخ دهد.

– همان‌طور که با فعالیت‌های غیرقانونی مقابله می‌شود از برنامه‌های مجوزدار نیز حمایت می‌کنیم، بنابراین تمامی دستگاه‌ها باید در این زمینه همکاری لازم را داشته باشند.

– هر دستگاهی که مجوز کنسرت موسیقی را صادر کرده موظف است نظارت کامل داشته باشد تا ارزش‌های دینی به‌طور کامل رعایت شوند.

– ستادهای امربه‌معروف در سطح خراسان‌رضوی، برای حراست از ارزش‌های دینی شکل گرفته‌اند، بنابراین در این زمینه تمامی دستگاه‌ها باید با این ستادها هماهنگی و همراهی کامل داشته باشند.

– در قانون اساسی برای مردم، حق انتقاد به مجموعه‌های مختلف در نظر گرفته شده است.

برداشت های فعالان حقوقی و اجتماعی از شروط ضمن عقد ازدواج/ معاون رئیس‌جمهور در امور زنان: قانون عدم امکان خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر مصوب سال‌های ١٣۵١ و ١٣۵٢ است، نه امروز/ عضو کمیسیون اجتماعی مجلس: اگر شرع مقدس خطری برای خانواده احساس کند، آن را محدود می‌کند/شهلا لاهیجی، نویسنده و مترجم: مردانی که حاضر نیستند به زنان خود حقوق اصلی‌شان را اعطا کنند جای تأمل دارند/ یک جامعه‌شناس: اگر قانون فرصت ها و امکان‌ها را به تساوی تقسیم کند، چانه‌زنی‌ها محلی از اعراب نخواهند نداشت
این روزنامه در صفحه ۱۳، گزارشی در باره شروط ضمن عقد ازدواج به چاپ رسانده و در مقدمه ای به قلم شهرزاد همتی آورده است:

«براساس فقه اسلامی و قانون مدنی ایران، ازدواج قراردادی است که در آن حقوق و تکالیف متفاوتی به زن و مرد داده می‌شود. با امضای سند ازدواج، زن برخی از حقوق مدنی و معنوی را همچون حق سفر، داشتن شغل، انتخاب محل زندگی و مسکن، ولایت بر فرزندان و جدایی از همسر (طلاق) به شوهر خود اعطا می‌کند و البته برخی حقوق مادی همچون مهریه و نفقه را به دست می‌آورد؛ اما سند ازدواج طوری تنظیم شده است که زن بتواند هنگام عقد، در صورت تمایل، از برخی از حقوق به‌صورت رسمی برخوردار شود و آنها را در سند ازدواج خود ثبت کند. ما در مواجهه با فعالان حقوقی و اجتماعی یک سؤال واحد از آنها پرسیدیم. سؤال این بود که «چقدر آگاهی زنان به حقوق مدنی خود هنگام ازدواج لازم است و آیا با توجه به بافت فرهنگی ما، طلب‌کردن این حقوق از طرف زنان جایز به نظر می‌رسد». دیدگاه‌های بیان‌شده از طرف این افراد را در ادامه خواهید خواند.»

شهین‌دخت مولاوردی، معاون رئیس‌جمهور در امور زنان:
– شروط ضمن عقد یکی از سازوکارهای تعبیه‌شده در فقه و قانون ما است.
– در رسانه‌های جمعی اعلام کرده‌ام بیش از هزار و ۴٠ ایمیل در این‌باره دریافت کرده‌ام که به موضوع عدم امکان خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر به عناوین مختلف اعتراض می‌کند. مطابق ماده ١٨ قانون گذرنامه، که مصوب سال‌های ١٣۵١ و ١٣۵٢ است، آمده که زنان برای خروج از کشور نیازمند اجازه همسر هستند. البته باید بدانیم که بانوان امروز و خانواده و جامعه امروزی متحول شده است و به هیچ‌عنوان قابل مقایسه با سال ١٣۵٢ نیست.

شهروز افخمی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس:
– شرع برترین راه‌حل خواهد بود.
– قوانین ما در راستای شرع مقدس هستند و اگر شرع مقدس خطری برای خانواده احساس کند، آن را محدود می‌کند.
– من از شما می‌پرسم اگر مردی اجازه خروج همسرش از کشور را به‌تنهایی صادر کند، آیا شما تضمین می‌دهید زن با علاقه قبلی به زندگی بازگردد؟ این مسئله کاملا بسته به ظرفیت افراد است و روحیه زوجین آن را تعیین می‌کند.
– مطابق فرهنگ جامعه ما، خانواده دارای آرمان‌های مشخصی است و ما باید مطابق آن عمل کنیم. درباره روابط انسانی بهترین نسخه، نسخه شرعی است.
– در مسیر شرع نیز نباید تعصب را بر شرع ارجح دانست. فرهنگ اسلامی برای همه زمان‌ها و مکان‌ها و موقعیت‌ها امکان ارائه مشی درست زندگی را فراهم کرده و هیچ ایده‌ای برتر از زندگی اسلامی نخواهد بود.

شهلا لاهیجی، نویسنده و مترجم:
– زنان از حقوق ساده خود محروم‌اند
– رسم تهیه جهیزیه از طرف دختر و خانواده‌اش منطبق با حقوق اسلامی نیست. چراکه جهیزیه مال زمانی بود که زنان از دارایی پدر ارث نمی‌بردند و برای همین در زمان ساسانیان حق‌السهم دختران به‌عنوان جهیزیه به آنها داده می‌شد. بعد از اصلاح این مسئله و ارث‌بردن زنان، دیگر ماجرای جهیزیه منتفی شد. زمانی که پیامبر اسلام برای زنان نیز سهم‌الارث در نظر گرفتند، پس دیگر جهیزیه‌بردن زنان محلی از اعراب ندارد.
– مطابق قانون شرع مسکن، اساس البیت و البسه جزء نفقه زن محسوب می‌شود و به هیچ‌وجه، هیچ وظیفه‌ای جز تمکین برای زن متصور نشده‌اند. حتی کار خانگی نیز در صورتی که زن در دوران تجرد خود کارگر داشت نیز بر وی واجب نبود.
– از طرف دیگر می‌بینیم حالا زنان جهیزیه می‌برند، سهم‌الارث بر آنها تعلق می‌گیرد و اتفاقا بیرون از منزل هم کار می‌کنند. این مهریه‌ای هم که به زن داده می‌شود نمی‌توانیم مال واقعی بدانیم. چراکه مهریه هر میزانی که باشد، فقط مبلغ ١١٠ سکه قابل پرداخت است و در‌واقع ما حتی اصول اسلامی را هم زیر پا می‌گذاریم.
– اما اشکالی که وجود دارد بیشتر درباره زنانی است که بیرون از خانه کار می‌کنند. من می‌خواهم بدانم این حقوقی که زنان به خانه می‌آورند در کجای قانون مدنی ما محاسبه می‌شود؟ آیا اگر زنی به دادگاهی مراجعه کند می‌تواند خرج آوری خود را ثابت کند؟ این ایردات قانونی هم که وجود دارد به دلیل آن است که ما حتی نمایندگان مجلس خود را مورد مؤاخذه قرار نمی‌دهیم که چرا فکری به حال این قوانین نمی‌کنند؟ و حتی در دوره بعدی مجلس نیز، قید آنهایی را که به قوانین تبعیض‌آمیز رأی می‌دهند نمی‌زنیم و آنها را باز هم وارد مجلس می‌کنیم.
– متأسفانه به نظر من امنیت‌نداشتن شغلی زنان از شروط ضمن عقد بسیار مهم‌تر است. ما باید خیلی جدی‌تر به حقوق زنان نگاه کنیم و به زن‌ها یاد بدهیم که درباره حق کار خود بیندیشند. زن وقتی که استقلال مالی نداتشه باشد چگونه می‌تواند حقوق مدنی خود را طلب کند؟ زنی که برای خورد و خوراک خود نیز محتاج همسرش است، آیا می‌تواند به حقوقی همچون حق خروج از کشور فکر کند؟
– زنان ما قربانی شرایط می‌شوند. آنها باید بدانند می‌توانند حقوق خود را از همسرشان طلب کنند. زنان باید بدانند در هنگام عقد می‌توانند هر شرطی داشته باشند که مغایر با عقد ازدواج نباشد، اما نکته آخر؛ مردانی که حاضر نیستند به زنان خود حقوق اصلی‌شان را اعطا کنند جای تأمل دارند. دلیل این مخالفت با حقوق ساده زنان چیست؟ آیا آنها به دنبال همدلی با همسران خود نیستند؟
– من می‌خواهم بدانم اگر قرار باشد زنان در خانه بمانند پس تکلیف معلمان زن، پرستاران، پزشکان و مدیران زنی که بخش عمده‌ای از چرخه اقتصادی و اجتماعی کشور را برعهده دارند، چه می‌شود؟ خدمات آنها را چه کسی باید انجام دهد؟ آیا در شرایطی که نیمی از جمعیت را زنان تشکیل می‌دهند می‌شود از آنها خواست در خانه بمانند؟

نیره توکلی، جامعه‌شناس:
– اول باید از فرهنگ‌سازی آغاز کنیم. در عقد ازدواج تعهداتی برعهده دو نفر گذاشته می‌شود که ممکن است با توانایی و استعداد آنها همخوانی نداشته باشد. مثلا زنی که با تحصیلات عالیه مجبور است در خانه آشپزی کند. متأسفانه قانون ما دچار خلأ‌هایی است که باعث شده است، تبصره‌ها جای راه‌حل‌ها را بگیرند و این تبصره‌ها به‌جای اینکه به‌صورت راه‌حل بنیادین عمل کنند وضع را بدتر هم کرده‌اند و کار را به چانه‌زدن کشانده‌اند.
– قانون اگر این خلأها را بر محور نکاتی که می‌توانست فرصت و امکان‌ها را به تساوی تقسیم کند ترجیح می‌داد، این چانه‌زنی‌ها دیگر محلی از اعراب نداشت.
– همه ما باید بدانیم که آگاهی از حقوق، ضروری و لازمه یک عقد سالم است. هرکسی باید بداند در صورت تغییر وضعیت چه حقوقی را داراست. وقتی هم که عقد ازدواج صورت گرفته طرفین باید به‌صورت عادلانه زندگی کنند و البته وقتی هر دو طرف بنا را بر ازدواج گذاشته‌اند باید بدانند که وظیفه دارند به تعهدات ازدواج تن بدهند؛ تعهداتی که ممکن است از آنها ساخته باشد یا نباشد. برای همین آنها باید در ابتدای عقد درست تصمیم بگیرند.
– من بارها گفته‌ام که مهریه چکی بی‌محل است؛ چراکه دو نفر با هم قرار بر زندگی می‌گذارند و حرف از ثروتی می‌زنند که اصلا وجود خارجی ندارد و یک طرف این عقد را ملزم به پرداخت مبلغی نجومی می‌کند که در بهترین شرایط می‌تواند بخشی از آن را بدهد. این موضوع برای هر دو طرف ماجرا ضرر و زیان ایجاد می‌کند. زن مبلغی خواسته که از عهده مرد خارج بوده و این دور از انصاف است و از طرفی مرد هم قولی داده و زن را به آن امیدوار کرده است.
– گاهی شروط ضمن عقد ناعادلانه می‌شود. این معنای درستی ندارد که زن حقی را از مرد بگیرد و مرد از آن ساقط شود. بهتر این بود که ترتیبی اتخاذ می‌شد که زن و مرد از حقوق یکسانی بهره می‌بردند. مثلا وقتی زن حق مسکن را از مرد می‌گیرد، مرد دیگر هیچ حقی بنا بر انتخاب مسکن نخواهد داشت و این مسئله ممکن است شرایط را برای سوءاستفاده احتمالی مهیا کند.
– ازدواجی که بر پایه آگاهی صورت می‌گیرد، ازدواجی ماندگار و موفق خواهد بود. این آگاهی نیز جز با همدلی ایجاد نمی‌شود.
گرفتن این حقوق لازم است

بهمن کشاورز، حقوق‌دان:
– اولا که گرفتن این حقوق نه‌تنها لازم، بلکه واجب است. بهتر است زنان به‌جای تعیین مهریه‌های سنگین، این حقوق را به‌عنوان شروط ضمن عقد برای ازدواج مقرر کنند.
– بدیهی است جایگزینی این حقوق به‌جای مهریه بیشتر درمورد زنانی قابل‌توجیه است که دارای تخصص و تحصیلات بالا بوده و به‌تبع آن دارای استقلال مالی هستند.
– ثانیا در صورتی که این حقوق به شکل ضمن عقد مقرر شوند و به‌ویژه، حق طلاق ضمن وکالت‌نامه‌ای جدا از سند نکاح و با شرط عدم عزل و عدم ضم وکیل، برای زوجه گرفته شود، قابل‌اجرا خواهد بود و زوج مکلف به رعایت آن است.
– همچنین اگر به علت تخلف زوج از این شروط، زوجه ناچار به طرح دعوای طلاق شود، می‌تواند علاوه بر کلیه حقوق مالی خود (ازجمله مهریه) همه را مطالبه کرده و این از مواردی نخواهد بود که طرح تقاضای طلاق از طرف زوجه مانع شود که مهریه او قابل‌وصول نباشد.

ابطحی: جریانی اصیل اثبات کرده‌ در برابر اسلام طالبانی و خشونت‌طلبی داعش، اسلام رحمانی قرار دارد
روزنامه شرق به مناسبت عید غدیر، یادداشت محمدعلی ابطحی با عنوان «غدیر؛ خوانش اصیل دربرابر خوانش انحرافی» را در صفحه آخر به چاپ رسانده و آورده است:

«غدیر عید شیعی است که بنا به روایت شیعه منشأ تعیین خلافت بعد از پیامبر اسلام(ص) است. اما در تاریخ شاهد بودیم بعد از رحلت رسول اکرم(ص) تفکر انحرافی از اشرافی‌گری و آنچه به نام اسلام نبود به نام اسلام شدت گرفت. در زمان کوتاهی کسانی که اهدافی دور از اهداف پیامبر داشتند اما از نام اسلام استفاده می‌کردند افزایش یافتند. این اتفاقی بود که در زمان پیامبر اکرم(ص) امکان‌پذیر نبود چراکه پیامبر اجازه نمی‌دادند حتی از نام مسجد برای منظورهای دیگر استفاده شود.

غدیر درواقع اصراری بود بر ادامه روندی که پیامبر شروع کرده بودند. گرچه در عمل این اتفاق به نتیجه نرسید و تفکرات انحرافی پس از پیغمبر به‌سرعت گسترش پیدا کرد و جناح شام و اموی اسلام قدرتمند شد. درصورتی‌که غدیر بر این نکته تأکید داشت که اسلام روی دیگری نیز دارد و کسانی که کاخ سبز و اشرافی‌گری را در طول تاریخ بعد از پیامبر به وجود آوردند یعنی امویان و عباسیان، تنها سخنگویان اسلام نیستند.

مکتب اهل‌بیت(ع) که با غدیر شروع شد و تا زمان امام دوازدهم ادامه داشت، رسالتش همین است که بگوید آنچه امویان و عباسیان ارائه می‌کنند تنها قرائت از اسلام نیست. قرائت دیگری هم از اسلام وجود دارد حتی اگر آن شخصیت‌ها منزوی باشند.

خط غدیر امید را در دل‌ها زنده نگه می‌داشت. رمز بقای اسلام هم همین است که در طول تاریخ هر زمان که در اسلام جریانی انحرافی ایجاد شده، جریانی اصیل اثبات کرده‌ آن خوانش تنها خوانش از اسلام نیست و خوانش متفاوتی هم از اسلام وجود دارد. امروز هم در برابر آنچه جریان خشونت‌طلب داعشی و طالبانی از اسلام نشان می‌دهند، تفکر دیگری وجود دارد که آن اسلام رحمانی است. این نگاه اسلامی محبت و همراهی با اقلیت‌ها و مردم را تبلیغ می‌کند. اگر قرار بود همان یک خط به نام اسلام وجود می‌داشت، اسلام تا امروز نابود شده بود. این تفاوت دو اندیشه که یکی انحرافی اما مسلط با پول، قدرت و زور است و دیگری که ادامه خط پیغمبر است از غدیر شروع شد.»

دیگر عناوین منتشر شده در «شرق» امروز:

گیتی خامنه- گوینده: جای سرفصل اندیشیدن و بهره‌بردن از خرد در تلویزیون به‌شدت خالی است/تلویزیون نیاز به بازنگری دارد / تا پیش از این تلویزیون به‌عنوان یکی از اعضای خانواده محسوب می‌شد برخلاف این روزها که به‌دلایل گوناگون اولویت نخست مردم نیست.

رئیس‌جمهوری: مردم ایران خواهان کاهش تنش بین تهران و واشنگتن هستند

ظریف در نشست اضطراری شورای امنیت: ما ایرانیان آن‌قدر مدبر هستیم که بدانیم نباید در گذشته بمانیم

با عرضه ۴٠٠ ‌هزار برگه‌ای، قیمت اسناد خزانه اسلامی در فرابورس کشف شد

نایب‌رئیس اتاق بازرگانی تهران :شورای بازرگانی ایران و عربستان فعال نیست

تبرئه عربستان از دست‌داشتن در حملات ١١سپتامبر / دادگاه منهتن در نیویورک پس از ١٣ سال بررسی پرونده عربستان سعودی، دولت این کشور را از دست‌داشتن در حملات ١١ سپتامبر تبرئه کرد.

اقدامات جدید البغدادی برای بازسازی ساختار داعش/ روزنامه الشرق‌الاوسط از تحرکات جدید سرکرده داعش در استان الانبار برای بازسازی ساختار این گروه تروریستی، خبر داد. البغدادی دستور تغییر برخی فرماندهان داعش را در راستای بازسازی ساختار این گروه تروریستی و اجرای عملیات تروریستی جدید، صادر کرده است.

«هنر، ضد داعش» در گالری آرته /پروژه «هنر، ضدداعش» از طرف گروه هنری رأی‌نیک در گالری آرته برگزار می‌شود. این پروژه که به پیشنهاد آنیما احتیاط طراحی و شکل گرفته است، یک پروژه مدولیشن‌آرت است که در لایه‌های نامحدودی می‌تواند تداوم داشته باشد.

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «هاشمی‌نژاد: آیت‌الله مطهری، طالقانی و بازرگان را مایه آشنایی نسل جوان با اسلام می دانست/ طالقانی زمانی به تفسیر قرآن مشغول بود که بسیاری آن را کفر می‌دانستند/ محمد مجتهدشبستری: متولیان پرداختن به مقتضیات دینداری در جهان معاصر، بی خبر از دنیا به خوابی سنگین فرورفته‌اند/ شاه حسینی، فعال سیاسی: بعد از شهریور ١٣٢٠ مرحوم نخشب حرکت دینی را باب کرد/ محمدی‌گرگانی: طالقانی مظهر گفت‌وگو بود/ خسارت ادبیات کنونی و خشونت به وجود آمده در جامعه را در آینده باید بپردازیم»، «یک تحلیلگر روابط بین‌الملل: عدم پذیرش کمیسیون حقیقت‌یاب از سوی آل سعود، تردید‌هایی جدی درباره کشاندن حجاج ایرانی به دام مرگ را برمی‌انگیزد»، «استاندار خراسان رضوی: دستگاه صادرکننده مجوز کنسرت موسیقی موظف است بر رعایت ارزش‌های دینی نظارت داشته باشد»، «معاون رئیس‌جمهور در امور زنان: قانون عدم امکان خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر مصوب سال‌های ١٣۵١ و ١٣۵٢ است، نه امروز/عضو کمیسیون اجتماعی مجلس: اگر شرع مقدس خطری برای خانواده احساس کند، آن را محدود می‌کند/شهلا لاهیجی، نویسنده و مترجم: مردانی که حاضر نیستند به زنان خود حقوق اصلی‌شان را اعطا کنند جای تأمل دارند/ یک جامعه‌شناس: اگر قانون، فرصت ها و امکان‌ها را به تساوی تقسیم کند، چانه‌زنی‌ها محلی از اعراب نخواهند نداشت»، «ابطحی: جریانی اصیل اثبات کرده‌ در برابر اسلام طالبانی و خشونت‌طلبی داعش، اسلام رحمانی قرار دارد» و «گیتی خامنه، گوینده سیما: جای سرفصل اندیشیدن و بهره‌بردن از خرد در تلویزیون به‌شدت خالی است»مرور مطبوعات/ ‌‌پنج‌شنبه ۹ مهر/ روزنامه شرق

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.