یک تحلیلگر مسائل جهان اسلام: اسلام سنی در برقراری توازن میان مذهب و سیاست، به‌ سردرگمی و تناقض رسیده‌ است

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «نقویان: امام حسین با عمر سعد دست داد/ فاطمی‌نیا: اگر امام حسین دست می‌داد، چیزی از اسلام باقی نمانده بود»، «امضای پادشاه عربستان، تعیین کننده مرگ و زندگی روحانی شیعه عربستانی»، «یک تحلیلگر مسائل جهان اسلام: اسلام سنی در برقراری توازن میان مذهب و سیاست، به‌ سردرگمی و تناقض رسیده‌ است/ روند مدرنیزاسیون، واقعیتی آشکار در جهان اسلام است»، «گزارش شرق از دغدغه مشترک متفکران مسلمان اروپا /ساخت مساجد و نهادهای مذهبی یکی از موانع بسط ایده «اسلام اروپایی» در سالیان اخیر بوده است/ تشکیل«پلیس شریعت» در سال ٢٠١۴ در شهر «ووپرتال» آلمان، نمونه عینی آزادی عمل سلفی‌ها در آلمان است»، «نگاهی اجمالی به گروه های دینی – تروریستی سوریه/ بحران ٢٠١١ سوریه، بستری آماده برای پرورش و فعالیت جمعیت‌های افراطی عمدتا دین‌گرا به وجود آورد»، «عزاداری مشترک سنی‌ها و علوی‌های ترکیه منحصربه‌فردترین خبر صفحه یک تودیززمان»، «معرفی کتابی درباره اسلامیزاسیون در ترکیه/ اهداف اسلام‌گرایانه حزب عدالت و توسعه سبب شده تا چشم‌انداز لائیسیته در ترکیه به خطر بیفتد/ خط‌مشی نئوعثمان‌گرایانه حزب عدالت و توسعه، در راستای اسلامیزه‌کردن حوزه سیاست خارجی است»

نقویان: امام حسین با عمر سعد دست داد/ فاطمی‌نیا: اگر امام حسین دست می‌داد، چیزی از اسلام باقی نمانده بود
روزنامه شرق که در صفحه نخست خود، روایت غرویان از دیدار با سید حسن خمینی و تمایل نوه امام برای نامزدی در انتخابات خبرگان را منعکس نموده، در صفحه ۲ به واکنش‌های مذهبی به‌ دست‌دادن ظریف و اوباما پرداخته و زیر عنوان «فاطمی‌نیا رد کرد، نقویان سند ارائه داد» نوشته است:
«حواشی مربوط به دست‌دادن ظریف و اوباما در حاشیه نشست عمومی سازمان ملل همچنان ادامه داشته و به مجالس عزاداری حضرت امام حسین‌(ع) راه یافت. پس از سخنان اخیر حجت‌الاسلام ناصر نقویان درباره دست‌دادن امام حسین(ع) با عمر سعد، او سند تاریخی این گفته خود را ارائه کرد.

…. انتشار این بخش از سخنرانی او در شب عاشورا و در منزل صادق خرازی، سؤالاتی را مبنی بر اینکه دست‌دادن امام حسین(ع) با عمر سعد در کدام‌یک از منابع تاریخ اسلام آمده است، مطرح کرد. حجت‌الاسلام نقویان دراین‌رابطه گفت: «در کتاب ارشاد شیخ‌مفید که یکی از کتب معتبر روایی تاریخی است نقل شده که امام حسین(ع) با عمر سعد سه ملاقات داشته است. یکی به درخواست عمر سعد و دو دیدار به درخواست امام حسین(ع). ایشان که اسطوره ادب و احترام و کرامت است، قطعا وقتی با کسی ملاقات می‌کند، عقب‌عقب نمی‌رود و به او پشت نمی‌کند، بلکه مثل آقا با فردی که دیدار کرده دست می‌دهد».

او با تأکید بر اینکه صرف دست‌دادن، دلیلی برای چیزی نیست، از دیدار پیامبر اکرم(ص) با ابوجهل یاد کرد و افزود: «بنا بر آنچه در کتاب امالی شیخ صدوق آمده پیامبر هم در آن دیدار با ابوجهل دست داده است».

این روحانی با اعتقاد بر اینکه طرح مسائل حاشیه‌ای درباره دست‌دادن ظریف و اوباما، برای دورکردن اذهان مردم از اصل قصه است، ادامه داد: «من قصد نداشتم به این موضوع ورود کنم اما مجبور شدم این را بگویم وگرنه از نظر من پرداختن به حواشی، به‌منزله تلف‌کردن وقت مردم است. میلیاردها تومان در این کشور اختلاس شده و رشوه پرداخت شده، بی‌کاری، اعتیاد دختران، تأخیر در ازدواج جوانان و… اتفاقات شومی است.

نقویان ادامه داد: «اگر مسئولیتی به نمایندگان کشور و دیپلمات‌هایمان داده‌ایم، باید به آنها اعتماد کنیم. کما اینکه رهبری انقلاب هم از آنها با عناوینی چون کاربلد، انقلابی و متدین نام بردند». او در پایان از رسانه‌ها خواست به حواشی‌ای از این دست نپردازند و به دنبال روشنگری افکار عمومی باشند.

اما پیش از اینکه نقویان سند خود برای صحت این مدعا را منتشر کند، آیت‌الله فاطمی‌نیا، یکی از خطبای برجسته و مشهور کشور، که در منبرها کمتر به مسائل سیاسی می‌پردازد، یکی از سخنرانانی بود که در منبر دهه محرم خود به این سخنان واکنش نشان داده است.

بر‌اساس ویدئوی کوتاهی که سایت خبری رجانیوز منتشر کرده، فاطمی‌نیا در سخنرانی خود در جمع عزاداران حسینی، با اشاره به وقایع شب عاشورا گفت: «شما یک لحظه به آن زمان برگردید و این‌طور تصور کنید که اگر نوه پیغمبر و نور چشم پیغمبر، با عمربن سعد دست می‌داد، دیگر چیزی از اسلام باقی مانده بود!؟»

به نظر می‌رسد با اینکه مدتی از مواجهه ظریف و اوباما گذشته اما این اتفاق در روزهای محرم وارد مباحثی تاریخی و مذهبی شده است. سه‌شنبه هفتم مهر بود که یک منبع نزدیک به هیأت ایرانی حاضر در نیویورک از احوالپرسی مختصر و سرپایی به همراه دست‌دادن ظریف با اوباما و کری در هنگام ترک محل سخنرانی رئیس‌جمهور کشورمان در سالن اجلاس سازمان ملل خبر داد.

امضای پادشاه عربستان، تعیین کننده مرگ و زندگی روحانی شیعه عربستانی
شرق در صفحه ۸ به حکم اعدام صادره برای شیخ نمر پرداخته و زیر عنوان «حکم نهایی در انتظار تأیید شاه سعودی» آورده است: «مجوز اعدام «شیخ نمر» صادر شد؛ وزیر کشور و ولیعهد عربستان حکمی صادر کرده که بر اساس آن اجرای حکم اعدام شیخ نمر بدون هشدار قبلی امکان‌پذیر شده است.

…. وزارت کشور عربستان با امضای «محمد بن نایف»، ولیعهد این کشور، حکم اعدام شیخ «نمر باقر النمر» را تأیید کرده که به معنای دادن مجوز به وزارت کشور برای اجرای حکم اعدام او بدون هشدار قبلی است.

«محمد النمر» برادر شیخ نمر که از سوی رژیم آل سعود به اتهام عدم اطاعت از ولی‌امر به اعدام محکوم شده، اعلام کرد دادگاه تجدیدنظر و دادگاه عالی عربستان به وزارت کشور مجوز اجرای حکم اعدام را داده و این مجوز باید به دیوان پادشاهی این کشور ارجاع داده شود که «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان نیز آن را امضا کند. به این ترتیب مانند «علی النمر» برادرزاده شیخ نمر، امکان اجرای حکم اعدام این روحانی سرشناس شیعه بدون هشدار قبلی به خانواده او وجود دارد. پیش‌تر نیز محمد النمر درباره حکم اعدام پسرش گفته بود وقتی پادشاه عربستان تصمیم بگیرد حکم اعدام علی را اجرا کند، وزارت کشور بدون اینکه به ما اعلام کند دست به این کار خواهد زد، به همین دلیل ممکن است در صورت اجرای حکم، خبر اعدام پسرمان را از تلویزیون، رادیو یا رسانه‌ها بشنویم.

در همین راستا، «علی الدبیسی»، رئیس سازمان حقوق‌بشری عربستان در اروپا، در صفحه توییتر خود نوشته که تصمیم دولت عربستان برای اجرای حکم اعدام شیخ نمر به دستور محمد بن نایف، ربطی به سازمان‌های حقوقی و قضائی این کشور ندارد بلکه یک مسئله کاملا سیاسی است که با توجه به درحاشیه‌بودن ملک سلمان نسبت به پرونده‌های احکام سیاسی و زندانیان عقیدتی صورت گرفته است. او همچنین پیش‌بینی کرده در پی این اقدام مدافعان حقوق‌بشر برای دفاع از شیخ نمر فعالیت خواهند کرد و گفت: محمد بن نایف با این کار دولت عربستان را وارد بحرانی واقعی و مداوم کرده است که احتمالات مختلفی در پی خواهد داشت.

حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی و آفریقایی وزیر خارجه ایران هشدار داد: اعدام شیخ نمر هزینه سنگینی را متوجه عربستان سعودی خواهد کرد. او انتشار خبرهایی مبنی بر تأیید اعدام این روحانی برجسته عربستان را نگران‌کننده دانست و تصریح کرد: این کشور هنوز پاسخ قانع‌کننده‌ای برای سوءمدیریت در حج تمتع امسال که سبب کشته‌شدن هزاران مسلمان شیعه و سنی شد، ندارد.

یک تحلیلگر مسائل جهان اسلام: اسلام سنی در برقراری توازن میان مذهب و سیاست، به‌ سردرگمی و تناقض رسیده‌ است/ روند مدرنیزاسیون، واقعیتی آشکار در جهان اسلام است
این روزنامه در صفحه ۱۲ یادداشت «تروریسم و بحران اسلام سنی» به قلم سمیه غنوشی، تحلیلگر مسائل جهان اسلام و دختر «راشد غنوشی»، رهبر النهضه تونس را به نقل از هافینگتون‌پست بازنشر داده و به بررسی کثرت‌گرایی و مدرنیزاسیون در جهان مسلمان در دو قرن اخیر پرداخته است:

«جامعه اسلامی در آشفتگی به سر می‌برد. در دو دهه گذشته، اضطراب و چند‌دستگی بی‌سابقه‌ای در تاریخ پرسابقه اسلام روی داده است. به دنبال پیروزی انقلاب ایران در سال ١٩٧٩ میلادی، اکنون نوبت به اسلام سنی رسیده است که نزدیک به ٨٠ درصد از مسلمانان جهان را شامل می‌شود و در کانون توجهات قرار گرفته است. این موضوع با ظهور بی‌توقف جنبش‌های رادیکال خشونت‌طلب از‌جمله القاعده و داعش روندی رو‌به‌گسترش داشته است.

باید اشاره کرد که ریشه بیماری‌های اسلام سنتی همگی مرتبط با مذهب نیستند، با وجود آنکه بسیاری از روزنامه‌نگاران، سیاستمداران و کارشناسان در اروپا و سرتاسر مناطق پیرامونی اقیانوس اطلس آن استدلال را مطرح می‌کنند. فراتر از الهیات و کتاب مقدس، موضوع اصلی بر سر سیاست و اقتصاد و توازن قوا و همچنین مداخلات خارجی و تلاش برای اعمال نفوذ و کنترل منابع است که علل اصلی مشکلات ایجاد‌شده در جهان مسلمان هستند. عقیده مذهبی، فرقه و وابستگی‌های قومیتی در درون منازعات مورد بهره‌برداری و سوءاستفاده قرار گرفته‌اند؛ بااین‌حال، واقعیت آن است که آنها علت اصلی و کلیدی بحران کنونی نبوده‌اند.

هنوز هم مشکلی واقعی در میان اکثریت معتقدان به اسلام سنی وجود دارد: آنان در رابطه با توازن میان مذهب و سیاست به‌نوعی حالت سردرگمی و تناقض رسیده‌اند؛ پدیده‌ای که اسلام شیعی از آن مصون بوده و آن هم به مدد آن بوده که دستگاه روحانیت در این مکتب کنترل مسائل مذهبی را در اختیار داشته است و تا حدودی بر ایمنی‌بخشی به آن افزوده است.

اسلام سنی برای قرون متمادی خود را به‌عنوان نماینده اکثریت باورمندان به دین اسلام یا عقیده اکثریت امت مسلمان به نمایش گذاشته است و این فراتر از صرف قلمدادشدن آن به‌عنوان یک فرقه است. در مقابل سایر مسلمانان را جدای از جریان اصلی فرض کرده است. این موضوع به اسلام سنی حسی از اعتماد‌به‌نفس و قابلیت برای معرفی خود به‌عنوان نماینده هویت بخش بزرگتری از امت مسلمان را بخشیده است. این وضعیت سبب شده تا آن جریان خود را صدای اصلی بداند و دیگر اعتقادات قدرت و فضای بیان‌شان محدود شده و با نارضایتی به حاشیه رانده شوند حتی در مواقعی از تاریخ که قدرت را در دست گرفته‌اند به‌خصوص در دوران زمامداری شیعیان فاطمی در تونس و مصر.

از نقطه‌نظر تاریخی و الهیاتی، اسلام سنی تا حد زیادی مساوات‌گرا بوده، این شرایط فضا را برای انعطاف‌پذیری و کثرت‌گرایی بیشتر در تفسیر متن فراهم کرده است که خود منجر به ظهور مکاتب فکری و فقهی بی‌شماری در حوزه اسلام سنی شده است.

در مقابل شیعیان و سایر مذاهب، وضعیتی متفاوت دارند که رویه تفسیر کتاب مقدس را منحصرا در صلاحیت امامان معصوم و جانشینان آنان دانسته‌اند .مشکل فقدان وجود یک محور مذهبی با قدرت جاذبه یا مرکزی هدایت‌کننده در میان اهل تسنن از طریق ایجاد نهاد علمای مذهبی به‌عنوان حاملان مشروع تفسیر متون دینی حل‌وفصل شد درحالی‌که هم‌زمان حق کثرت‌گرایی فکری در چارچوب «اجتهاد» یا تفسیر باز از متون دینی نیز به قوت خود باقی ماند.

بااین‌حال، اسلام سنی در طول دو قرن اخیر دچار تغییر و تحولات جدی شده است. روند مدرنیزاسیون در جهان مسلمان به همراه افزایش نقش دولت و بوروکراسی آن سبب شده تا این دو عامل به کنترل‌کنندگان اصلی سرنوشت جوامع مسلمان تبدیل شوند. این پدیده به همراه شکنندگی اقتدار علمای مذهبی و اضمحلال تدریجی نهادهای آموزشی سنتی، خود از عوامل تأثیرگذار که بر ارزش‌ها و نمادهای جهان مسلمان بوده‌اند.

در چنین فضایی خلأ ایجاد‌شده با سردرگمی و هرج‌ومرج پر شده است. تازه‌کارها و شبه‌دانشمندان، جای دانشمندان و علمای واقعی را گرفتند. سرنوشت نهادهای مذهبی سنی در محدوده‌ای میان نابودی کامل به‌طور مثال در ترکیه، تونس، عراق و سوریه یا به حاشیه رانده‌شدن در مصر، اندونزی و مالزی قرار گرفته است. در مصر، نهاد «الأزهر» به یکی از بازوهای دولت تبدیل شد و از سوی حاکمان آن کشور برای مشروعیت‌بخشیدن به قدرت و قوانین سیاسی‌شان مورد استفاده قرار گرفته است. در تونس، نهاد «الزیتونه» که در سال ٧٣٧ پس از میلاد مسیح تأسیس شد در دهه ۶٠ میلادی بسته شد و پس از آن صرفا به شعبه‌ای حاشیه‌ای از دانشگاه تونس در دوران پسااستقلال تبدیل شد.

در میان خلأ ایجاد‌شده و فرسایش نظام آموزش مذهبی بسیاری از مزاحمان قادر به نفوذ شدند و به‌نام اسلام برای خود اقتدارآفرینی کردند. بن‌لادن یک مهندس بود و الظواهری یک پزشک و هر دو تحصیل‌کرده در مؤسسات مدرن دوران پسااستعماری بودند.

درواقع، برخلاف روایت غالب که تروریسم را با آموزش مذهبی مرتبط می‌داند به‌صورت نادر می‌توان تروریستی را پیدا کرد که به طور جدی در یک نهاد آموزش مذهبی سنی تحصیل کرده باشد. واقعیت آن است که فارغ‌التحصیلان مدارس مذهبی پادزهرهایی قدرتمند در مقابل برداشت‌های افراطی از اسلام بوده‌اند.

تردیدی نیست که ما نمی‌توانیم ساعت را به عقب بازگردانیم. روند مدرنیزاسیون، واقعیتی آشکار در جهان اسلام است. روشنفکران مدرن نیز اکنون یکی از عوامل اصلی در جامعه مسلمان هستند. چالش اصلی امروزین در جهان مسلمان احیای میراث عظیم مذهبی سنی در بستری مدرن است که نتیجه آن تلفیقی از علوم اسلامی غنی و پرمایه به همراه روش‌ها و رشته‌های مدرن می‌شود.

کلید این موضوع در احیای نهادهای آموزش سنی سنتی است که هم‌زمان با حفظ استقلال‌شان از قدرت‌ها، پاسخ‌گوی نیازهای زمانه مدرن ما باشند؛ در‌نتیجه، آنها اقتدار اخلاقی لازم برای تفسیر متون مذهبی در دیدگاه مسلمانان سرتاسر جهان را خواهند داشت. فقط در آن صورت است که ما می‌توانیم سنت گفت‌وگو را احیا کنیم و بدنه اصلی مسلمانان را از گرایش‌های خشونت‌آمیز گروه‌های تروریستی مصون بداریم. نمونه آشکار این موضوع، کشور مراکش است که به مدد نقش فعال نهادهای مذهبی «حسینیه» و «قرویین» قادر به تضعیف جریانات افراطی شده است؛ این در حالی است که کشورهای همسایه از‌جمله الجزایر و تونس به دلیل کمبود علمای دینی نسل جوان طعمه اندیشه‌های افراطی می‌شوند.»

گزارش شرق از دغدغه مشترک متفکران مسلمان اروپا /ساخت مساجد و نهادهای مذهبی یکی از موانع بسط ایده «اسلام اروپایی» در سالیان اخیر بوده است/تشکیل«پلیس شریعت» در سال ٢٠١۴ در شهر «ووپرتال» آلمان، نمونه عینی آزادی عمل سلفی‌ها در آلمان است
روزنامه شرق در بخش دیگری از صفحه ۱۲، به موضوع «آوارگان خاورمیانه و چشم‌انداز اسلام اروپایی» پرداخته و گزارش «مراسم چای امنیتی‌های آلمان با سلفی‌ها» به قلم نوژن اعتضادالسلطنه را به چاپ رسانده است. در این گزارش می خوانیم:

«طارق رمضان» نوه دختری «حسن البنا»، بنیان‌گذار اخوان‌المسلمین، در کتاب «مسلمان اروپایی‌بودن» که در سال ١٩٩٨ میلادی منتشر شد، نسبت به خطر زوال جوامع مسلمان در کشورهای اروپایی، به علت عدم پذیرش فرهنگ اروپایی، هشدار داد. او معتقد بود مسلمانان در جوامع اسلامی به کلنی‌هایی تبدیل و به علت باورها و ایمان خود از متن جامعه شهری به حاشیه‌ها پناهنده شده‌اند و به سرعت در جامعه مدرن اروپا شکست می‌خورند و به جای آنکه اقلیتی فعال و تأثیرگذار و تعیین‌کننده در مناسبات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی باشند، جوامعی حاشیه‌نشین، متعصب و منزوی و کینه‌جو خواهند بود یا مجبور به ترک جوامع اروپایی می‌شوند یا در صورت ادامه زندگی هیچ تأثیر عمده و مثبتی در جامعه از خود برجای نخواهند گذاشت. او پیش از وقایع یازدهم سپتامبر دیدگاه خود را بیان کرده بود، اما می‌توان به‌نوعی آثار پیش‌گویی او را در آن حادثه دید که نمادی از عدم تحمل فرهنگ غرب و دنیای مدرن از سوی طیفی از مسلمانان بود.

اکنون با افزایش موج ورود آوارگان خاورمیانه (به‌خصوص از سوریه و افغانستان) به کشورهای اروپایی، مسئله میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آنان در جامعه میزبان اروپایی در طول سال‌های آینده مطرح شده است. دراین‌میان شاید چالش اصلی برای مفهوم اسلام اروپایی باشد که در سال‌های اخیر دغدغه مشترک متفکران مسلمان ساکن اروپا بوده و برای رفع چالش میان اسلام و ارزش‌های مدرن غربی در جوامع اروپایی و ادغام و پذیرش راحت‌تر مهاجران مسلمان در جامعه اصلی مطرح شده است.

«بسام طیبی»، متفکر مسلمان، در سال ١٩٩٢ میلادی برای نخستین‌بار از اصطلاح «اسلام اروپایی» استفاده کرد. پس از او «طارق رمضان» این اصطلاح را در آثار و نوشته‌های خود به کار برد؛ اگرچه دو متفکر معنای متفاوتی از آن داشتند. طیبی استدلال می‌کرد مسلمانان در اروپا نیازمند اروپایی‌شدن اسلام هستند و رمضان به‌رسمیت‌شناختن و پذیرش اسلام به عنوان فرهنگ دیگری در اروپا را مدنظر قرار دارد. هر دو اما از لزوم انطباق ساختارهای اروپایی نوین در مسیری سخن گفته‌اند که در آن مسلمانان ضمن پذیرش فرهنگ اروپایی، خود را شهروند آن جوامع به‌حساب آورند. رمضان معتقد به لزوم ایجاد یک هویت اروپایی – مسلمان جدید است. او در آثارش خواست خود را مبنی بر مشارکت مسلمانان در حیات اجتماعی و فرهنگی در انطباق با فرهنگ اروپایی و اخلاقیات اسلامی مطرح کرده و معتقد است مسلمانان باید خود را از عربستان سعودی و تفسیر وهابی آن کشور از اسلام و همچنین از تروریسم جدا کنند. او معتقد است مسلمانان اروپایی باید میان ارزش‌های اسلامی و فرهنگ کشورهای مبدأشان تمایز قائل شوند و باید واقعیت‌های فرهنگی‌ غرب اروپای‌غربی را بپذیرند. بااین‌حال، «رمضان» در نقطه مقابل نیز باور دارد که اروپایی‌ها باید اسلام را به عنوان یک مذهب اروپایی به‌رسمیت بشناسند. او معتقد است همان‌گونه‌که می‌توان اسلام اروپایی را به عنوان هویتی جدید تعریف کرد، می‌توان مفاهیمی مانند اسلام «آسیایی» و «آفریقایی» را نیز عنوان کرد.

«رمضان» باور دارد این وظیفه مسلمانان اروپاست که به اقدامات «اعتمادساز» اقدام کنند تا نظر مثبت اروپایی‌ها را به سوی خود جلب کنند. رمضان درباره لائیسیته نیز باور دارد که قانون ١٩٠۵ فرانسه مبنی بر جدایی دین از حکومت در صورت اجرا، بدون هرگونه تبعیضی می‌تواند راه‌حلی برای مشکلات کنونی مسلمانان در جامعه فرانسه باشد. او در نتیجه ماهیت سوسیال و لائیک جمهوری فرانسه را نه در تضاد با منافع مسلمان که هماهنگ با آن می‌داند و معتقد است طرح موضوعاتی مانند ممنوعیت حجاب به تضاد اجتماعی می‌انجامد و باید دراین‌میان راه دیالوگ و گفت‌وگو را برگزید.

دیدگاه «طارق رمضان» برآیندی از تجددگرایی و بازنگری در اندیشه اسلامی میان متفکران مسلمان ساکن اروپاست. او در مصاحبه با «فارین پالیسی» در اکتبر ٢٠٠٩ اظهار کرد به نظرش عربی، زبان اسلام است اما لزوما فرهنگ عربی فرهنگ اسلام نیست. او در این مصاحبه به سفرش در سال ٢٠٠٨ میلادی به اندونزی اشاره کرد و در آنجا مشاهده کرده که در میان ٣٠ عضو مجلس علما، هفت زن نیز حضور داشته‌اند. او دراین‌باره گفت: «چنین چیزی در جهان عرب روی نداده است. اعراب باید از دیگران بیاموزند.»

طارق رمضان قائل به کثرت‌گرایی است، اینکه مسلمانان در اروپا و آمریکا بتوانند آنچه را انتخاب کنند که می‌خواهند و افکار و معلومات خود را با «دیگری» به اشتراک بگذارند. رمضان همچنین از مبارزه فلسطینیان حمایت می‌کند، اما معتقد است باید این مسائل از طریق ابزارهای غیرخشونت‌آمیز پیگیری شود. او طرح موضوعاتی مانند دست‌داشتن آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها در حمله یازدهم سپتامبر را نیز صرفا برآمده از نظریه توطئه می‌داند و معتقد است طرح‌کنندگان، آن را به عنوان توجیهی به منظور سرپوش‌گذاشتن بر لزوم خودانتقادی مسلمانان مطرح کرده‌اند. همان‌گونه‌که معتقد است طرح دائمی موضوع استعمار کشورهای خاورمیانه از سوی مسئولان آن کشور، توجیهی برای انفعال مسلمانان و عقب‌ماندگی آنان در مقایسه با کشورهای غربی است. البته او منتقدانی نیز داشت مانند «فؤاد عجمی»، تحلیلگر مشهور مسائل خاورمیانه، که معتقد بود «رمضان» به غیرمسلمانان دروغ می‌گوید و اهداف پنهانی دیگری در سر دارد که همانا اسلامیزه‌کردن جامعه اروپاست؛ البته رمضان معتقد بود این بی‌اعتمادی به دلیل نسبتش با بنیان‌گذار اخوان‌المسلمین حسن‌البنا بوده است.

بسام طیبی نیز باور دارد که خطری جدی از جانب یک اقلیت، جامعه مسلمانان اروپا را تهدید می‌کند؛ چراکه این طیف خواستار مصادره ارزش‌های مسلمانان و معرفی خود به عنوان نماینده اصلی جمعیت مسلمان در اروپاست. از دید طیبی مسلمانان باید به شهروندانی اروپایی در قلب جوامع اروپایی تبدیل شوند. از دید او اسلام اروپایی به معنای پذیرش تفکیک میان مذهب و دولت به همراه پذیرش ارزش‌های اروپایی از سوی مسلمانان است. او معتقد است گتوئیزاسیون و به‌حاشیه‌راندن مسلمانان و تبدیل‌شدن آنان به کلنی‌های کوچک، به طور بالقوه زمینه‌ساز بروز و تشدید منازعه در جوامع اروپایی میان مسلمانان و جامعه اصلی میزبان است. در نتیجه، از دید او اسلام اروپایی به‌ دیلی دموکراتیک برای پایان‌دادن به «ترس فرقه‌ای» از مسلمانان و راهی برای برون‌رفت از رویکرد قومیت و فرقه‌گرایانه نسبت به مسلمانان مهاجر است.

آنچه متفکران نواندیش مسلمان در اروپا در زمینه «اسلام اروپایی» می‌گویند، با هدف تقویت همزیستی مسالمت‌آمیز میان جامعه مهاجر و جامعه اصلی میزبان مطرح می‌شود؛ اما آیا شرایط عینی نیز حاکی از امکان تحقق آن است؟ وزارت کشور «باواریا» آلمان در ماه جاری نسبت به تلاش اسلام‌گرایان رادیکال برای جذب مردان جوان از اردوگاه‌های آ گان مستقر در آن کشور هشدار داد. این خبر ازآن‌رو می‌تواند برای جامعه آلمان هشدارآمیز باشد که قرار است تا پایان سال جاری، طبق سیاست‌های اتخاذشده از سوی دولت «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان، بیش از ٨٠٠ ‌هزار پناه‌جو در آلمان مستقر شوند.

در مقابل، کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس نیز که تاکنون حاضر به پذیرش پناه‌جویان نشده‌اند، سعی دارند در میان آنان نفوذ و تأثیرگذاری خود را افزایش داده و از بحران ایجادشده به عنوان فرصت در راستای منافع خود بهره‌مند شوند. دراین‌راستا، اخیرا عربستان‌سعودی به آلمان پیشنهاد ساخت ٢٠٠ مسجد تازه در آن کشور، تحت عنوان «کمک‌رسانی و ارائه خدمات به پناه‌جویان سوری» را داده است. روزنامه لبنانی «الدیار» با انتشار این خبر افزوده است عربستان‌سعودی خواستار ساخت یک مسجد بازای هر صد پناه‌جوی واردشده به آلمان است که با احتساب حجم بالای ورود آوارگان تا پایان امسال، در صورت موافقت دولت آلمان، بیش از هشت‌هزار مسجد تازه با سرمایه سعودی‌ها و آموزش‌های مذهبی مطابق میل آن کشور ساخته خواهد شد.

ساخت مساجد و نهادهای مذهبی تحت عنوان مراکز آموزشی و خیریه با سرمایه کشورهای منطقه، خود یکی از موانع بسط ایده «اسلام اروپایی» در سالیان اخیر بوده است. این موضوع همچنین دستاویزی برای گروه‌های راست‌گرای افراطی در اروپا بوده تا از آن طریق، نسبت به خطر افزایش جمعیت و تحرکات مسلمانان در جوامع اروپایی هشدار داده و ‌این‌گونه، برنامه‌های مهاجرستیزانه خود را پیش ببرند. ازهمین‌رو، در سال جاری قوانین محدودیت کمک مالی کشورهای خارجی برای ساخت مسجد در اتریش به تصویب رسید. «سباستین کورتز»، وزیر خارجه آن کشور نیز ضمن دفاع از این قانون گفته بود این مدل باید به مدلی برای کل اروپا تبدیل شود تا از آن طریق بتوان به مقابله با تأثیرگذاری و نفوذ امامان مساجد ترکیه بر مسلمانان اتریش مبادرت ورزید. این سخنان در حالی ایراد شدند که در سال ٢٠٠٨ میلادی «رجب طیب اردوغان»، رئیس‌جمهوری ترکیه، در سخنرانی‌ای در جمع ترک‌های آلمان گفت ادغام جمعیت ترک ساکن آلمان در جامعه آلمانی «جنایت علیه بشریت» است. او معتقد بود ترک‌ها باید هویت جداگانه خود را در جوامع میزبان حفظ کنند. در فرانسه نیز اکثر مساجد و مراکز اسلامی با بودجه دولت‌های کشورهای مسلمان خاورمیانه و شمال آفریقا تأمین می‌شوند؛ ازجمله انجمن تبلیغات اسلامی که از سوی الجزایری‌ها اداره می‌شود، سازمان التبلیغ و الدعوه که به سازمان «ایمان و عمل» نیز شهرت دارد و هزینه آن را عربستان‌سعودی و پاکستان تأمین می‌کنند، رابطه العالم اسلامیه که به تبلیغ اسلام با مدل وهابیت عربستان می‌پردازد، اتحادیه سازمان‌های اسلامی فرانسه که سعودی‌ها، کویتی‌ها و اماراتی‌ها هزینه مالی آن را تأمین می‌کنند.

کمک مالی کشورهای منطقه، به‌‌ویژه عربستان به مساجد و مراکز اسلامی در کشور آلمان، ازآن‌رو در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی اهمیت دارد که این کشور پذیرای بیشترین میزان جمعیت آوارگان سوری جمعیتی که مستعد پیوستن به گروه‌های رادیکال برای دریافت معنای تازه‌ای به منظور ادامه حیات یا برخورداری از کمک‌های مالی و معیشتی هستند. طبق گزارشی ١٩۶ صفحه‌ای که در سال ٢٠١٣ میلادی از سوی آژانس امنیت داخلی آلمان در ایالت «لاور ساکسونی» در شمال‌غربی آلمان منتشر شد، شواهدی از رشد ‌سلفی‌گرایی در آن ناحیه وجود داشت. طبق این گزارش، میزان جذب گروه‌های سلفی در آلمان افزایش یافته و از ۴٢,۵۵٠ نفر در سال ٢٠١٢ میلادی به ۴٣.١٨۵ نفر در سال ٢٠١٣ میلادی رسیده است.

درک خطرناک‌بودن شرایط آنجا مشخص‌تر می‌شود که سلفی‌ها، آزادانه در شهرهای مختلف آلمان تظاهرات برگزار می‌کنند. آنان معتقد به برتری قانون شریعت بر تمامی قوانین سکولار هستند و فقط خدا را قانون‌گذار می‌دانند و رعایت قوانین او را برای ابنای بشر الزام‌آور می‌دانند. در نتیجه، در جهان‌بینی سلفی دموکراسی تلاش می‌کند اراده انسان را صدر اراده خداوند قرار دهد. آنان با این استدلال معتقدند باید ارزش‌های دموکراتیک را رد کرد و در سازوکار دموکراتیک شرکت نکرد؛ چراکه اسلام چارچوب و قوانین کلی برای تمامی عرصه‌های زندگی، از حوزه خصوصی تا سازماندهی روابط بین مردم تا نقش دولت را تعیین کرده است. تضاد سلفی‌ها با جامعه آلمان در مخالفت آنان با ارزش‌ها و اصولی چون برابری جنسیتی، حاکمیت مردم و جدایی دین و دولت است که همگی از اجزای قانون اساسی آلمان به‌شمار می‌روند.

تشکیل گروهی تحت عنوان «پلیس شریعت» در سال ٢٠١۴ متشکل از گروهی از جوانان سلفی در شهر «ووپرتال» آلمان خود نمونه عینی آزادی عمل سلفی‌ها در آلمان است. این گروه با جلیقه‌هایی نارنجی علاوه بر ارشاد زبانی شهروندان آلمانی با پخش تراکت‌های تبلیغاتی، پخش وسیع قرآن به زبان آلمانی به صورت رایگان و حضور در مدارس و برگزاری گردهمایی‌های بزرگ سعی در جذب مردان جوان به سوی خود داشت؛ شیوه‌هایی که برخی از آنها تا به امروز نیز از سوی آنان به کار گرفته می‌شوند. تبلیغات سلفی‌های آلمان هر مکانی را در بر می‌گیرد؛ از غرفه‌های ارائه اطلاعات دینی در پیاده‌روها تا تبلیغات در بیمارستان‌ها، رستوران‌ها، زندان‌ها، مدارس و مهدکودک‌ها. در چنین شرایطی برخورد سهل‌گیرانه دستگاه‌های امنیتی آلمان با سلفی‌ها نیز جالب‌توجه است.

«بنو کوپفر»، از اعضای بلندپایه دستگاه امنیت داخلی آلمان، در سال ٢٠١۴ میلادی در مصاحبه‌ای با سایت «قنطره» اشاره کرده بود که تمام سلفی‌ها با داعش موافق نیستند و او گاهی اوقات با رهبران آنان چای می‌نوشد. شاید در فاصله همین چای نوشیدن‌ها بود که شرایط سفر بیش از ٣٠٠ سلفی برای پیوستن به گروه‌های افراطی در سوریه فراهم شد. تداوم این روند و عدم ایجاد شرایط لازم برای ادغام آوارگان در جامعه میزبان می‌تواند به منبعی برای عضوگیری بیشتر گروه‌های بنیادگرا در سال‌های آینده و تهدیدی گسترده‌تر علیه ایده «اسلام اروپایی» تبدیل شود.»

نگاهی اجمالی به گروه های دینی-تروریستی سوریه/بحران ٢٠١١ سوریه، بستری آماده برای پرورش و فعالیت جمعیت‌های افراطی عمدتا دین‌گرا به وجود آورد
شرق در صفحه جهان، یادداشت «بازی گروه‌های تروریستی در سوریه» به قلم کامل جمشیدزاده را به چاپ رسانده و به اختصار به معرفی گروه‌های بنیادگرای سوری پرداخته است. در این یادداشت می خوانیم:

«وجود همه خط‌‌ونشان‌های بین‌المللی، تهدیدهای آمریکا، سخنرانی‌های سران اروپایی و فتواهای صادره از علمای شیعه و سنی، همچنان زنده‌سوزاندن‌ها و سربریدن‌ها و تکه‌تکه‌کردن اعضای بدن از سوی رادیکال‌ترین گروه تروریستی جهان امروز، ادامه دارد. هم ساکنان خاورمیانه پرآشوب و هم بخش عمده‌ای از جامعه جهانی به‌دنبال همه این اتفاقات خون‌آلود، بی‌صبرانه در انتظار پایان «داعش» به‌سر می‌برند.

تبعات رفتارهای گروهی که خود را «دولت اسلامی» لقب داده، به‌طور مستقیم چند کشور مطرح منطقه را تحت‌تأثیر قرار داده و چندین دولت فرامنطقه‌ای را نیز به‌دنبال اخبار خود می‌کشاند. شاید این گروه تروریستی به‌طرز مستقیمی در مرزهای جغرافیایی همه کشورها وارد نشده باشد، اما تبعات خشونت‌هایی تا این حد افسارگسیخته، نمی‌تواند محصور در مرزها و محدوده کشور خاصی باشد و بی‌شک همه بازیگران را چه به‌لحاظ ایدئولوژیک یا جغرافیایی و نظامی درگیر خواهد کرد. اما دراین‌میان ملت‌هایی که بیشترین تأثیرپذیری را از افراطی‌گری داعش به خود دیده‌اند، سوریه و عراق هستند؛ دو کشوری که در حین داشتن اختلافاتی، تشابهات قابل‌تأملی را نیز در حوزه‌های مختلف دارا هستند. اما با وجود همه این اختلافات و تشابهات و توجه به این نکته که سوریه و عراق هردو با توجه به بافت درونی خود، به پرورش تروریسم گرایش داشتند، بیش از سایر کشورهای خاورمیانه و جهان، میزبان این میهمان ناخوانده افراطی، بودند.

امروز داعش، سایه نازیبای خود را بر سوریه انداخته و تبعات حاصل از آن، منجر به تصرف بخش‌هایی از این کشور، کشته‌شدن تعداد بی‌شماری از مردم و اختلال در وضعیت سیاسی- اجتماعی آن شده است. اما واقعیت اینجاست که تروریست‌های داعشی، نخستین گروه‌های تکفیری مهاجم در سوریه نبودند. سوریه از زمان آغاز بحران داخلی، گروه‌های متعددی را که ماهیت آشکار بنیادگرایانه داشتند، در خود پذیرفته بود. نمونه این گروه‌ها را که بیشتر دارای گرایشات فرقه‌ای خاص بودند و در سال‌ها، فعالیت پنهان و آشکار خود در حوزه‌های تعریف‌شده‌ای ادامه دادند، می‌توان از جبهه اسلامی آزادی‌بخش، جیش‌الاسلام، جبهه اسلامی سوریه، احرارالاسلامی شام، گردان‌های «احفاد الرسول»، کمیته زره‌های انقلاب، جبهه «الاصاله و التنمیه»، گردان «شهدای یرموک»، گروه‌های وحدت ملی، جبهه النصره، ارتش مجاهدین و الانصار و ستاد کل ارتش آزاد سوریه نام برد.

تعدد این گروه‌ها آشکارا نشان‌دهنده بستر آماده سوریه برای پرورش و فعالیت جمعیت‌های افراطی است که عمدتا با پرچم دین‌گرایی به رفتارهای تخریبی خود دست می‌زنند. با توجه به زمان اوج‌گیری ظهور این پدیده، این گروه‌ها باید تولد خود را مدیون بحران اخیر داخلی سوریه بدانند، چراکه پتانسیل بالقوه همه گروه‌های تروریستی مذکور از آن زمان، مبدل به نیرویی بالفعل شدند. برای مثال جبهه اسلامی آزادی‌بخش سوریه که از سال٢٠١٢ تشکیل شد با اتحاد میان ٢٠ گروه تروریستی به نام‌های گردان‌های فاروق، الفاروق‌الاسلامی، گردان توحید، گردان فتح، گردان‌های اسلام، گردان عقاب‌های شام و «شورای انقلابیون دیرالزور» اعلام موجودیت کرد.

«جیش‌الاسلام» نیز در سپتامبر ٢٠١٣ اعلام موجودیت کرد و دارای ۵٠ گروهک با تفکر افراطی است. این گروه که تحت حمایت عربستان قرار دارد، بیشتر در دمشق و اطراف آن فعال است. جیش‌الاسلام از نظر نظامی از مجهزترین گروه‌های تروریستی سوریه است که زمان انفجار دفتر امنیت ملی سوریه، مسئولیت آن را برعهده گرفت.

جبهه اسلامی سوریه نیز به کمک ١١ گروه تروریست دیگر، فعالیت خود را با شعار «مبارزه علیه شیعیان و مسیحیان و اقلیت‌های مذهبی» در دسامبر ٢٠١٢ آغاز کرد. این گروه شاخه‌ای از القاعده سوریه است که چندین‌بار علیه داعش حملاتی را انجام داد.

«احرارالاسلامی شام» در ٢٠١١ با حمله به انبارهای سلاح ارتش سوریه، تجهیزات قابل‌توجهی برای خود جمع کرد و پس از آن مدعی ابداع مبتکرانه‌ترین شیوه‌های عملیات انتحاری و بمب‌گذاری خودروها در سوریه شد!

جبهه النصره نیز که از فعال‌ترین گروه‌های سلفی‌ در سوریه است در اواسط ٢٠١١ از سوی ایمن الظواهری و به‌عنوان شاخه اصلی القاعده تأسیس شد. این گروه در ١١ استان سوریه مشغول به فعالیت گسترده است و با اینکه سرکرده داعش مایل به ائتلاف با جبهه النصره بود، اما این گروه هیچ‌گاه نپذیرفت. این گروه رادیکال برخلاف دیگر گروه‌های سلفی مبارز در سوریه، اغلب اعضای خود را از غیرسوریان مانند افغانستان، پاکستان، انگلیس، فرانسه و استرالیا انتخاب می‌کند.

به دلیل تعدد بالای این گروه‌ها در سوریه، توضیح ساختار و ابعاد تشکیلاتی آن مفصل به‌نظر می‌رسد. اما نکته‌ای که تقریبا در تمامی آنها مشترک است، زمان پیدایش و تشکیل و سازماندهی این گروه‌ها بود که در محدوده زمانی ٢٠١١ تا ٢٠١٢ به‌وقوع پیوست. همین موضوع نشان‌دهنده ایجاد شکاف و چندپارگی در سیستم آن کشور در بحران ٢٠١١ بود که باعث شد با وجود سربرآوردن این گروه‌ها، دامنه این بحران شدت بیشتر و گسترده‌تری به خود گیرد.»

عزاداری مشترک سنی‌ها و علوی‌های ترکیه منحصربه‌فردترین خبر صفحه یک تودیززمان
این روزنامه در صفحه «روزنامه» که به بررسی اجمالی چند روزنامه خارجی منتخب می پردازد، به انعکاس «سوگواری مشترک سنی‌ها و علوی‌ها در روز عاشورا» در روزنامه «تودیززمان» پرداخته و آورده است:

«قابل‌تأمل‌ترین سوژه‌ای که در عکس یک روزنامه تودیززمان مورد توجه است، عزاداری مشترک سنی‌ها و علوی‌های ترکیه برای روز عاشورا در سراسر این کشور است.

در عکس یک، زنان سنی و علوی استانبول را مشاهده می‌کنیم که همه آنها برای روز عاشورای محرم و به یاد امام حسین(ع) در خیابان حاضر شده‌‌اند و به سینه می‌زنند. روزنامه تودیززمان در تیتر یک خبر می‌دهد موج تازه‌ای از مهاجران سوری در راه هستند….
نکته: خبر عزاداری مشترک سنی‌ها و علوی‌های ترکیه منحصربه‌فردترین خبر صفحه یک تودیززمان است.»

معرفی کتابی درباره اسلامیزاسیون در ترکیه/ اهداف اسلام‌گرایانه حزب عدالت و توسعه سبب شده تا چشم‌انداز لائیسیته در ترکیه به خطر بیفتد/ خط‌مشی نئوعثمان‌گرایانه حزب عدالت و توسعه، در راستای اسلامیزه‌کردن حوزه سیاست خارجی است
روزنامه شرق در صفحه دیپلماسی (۱۹) و زیر عنوان «اسلامیزاسیون ترکیه در دوران حکومت محافظه‌کاران» به معرفی کتاب «اسلامیزاسیون در ترکیه تحت زمامداری دولت عدالت و توسعه» پرداخته و به بررسی اسلامیزه‌شدن ترکیه در سه سطح اجتماعی، سیاست داخلی و سیاست خارجی پرداخته است.

در این یادداشت می خوانیم:
«تحولات ترکیه توقف‌ناپذیر است؛ از بحران سوریه و تنش در روابط آنکارا- دمشق گرفته تا نبرد علیه پ‌ک‌ک در بخش‌های کردنشین ترکیه. بی‌ثباتی سیاسی داخلی و نامشخص‌بودن ترکیب دولت آینده آن کشور نیز به این موضوع دامن زده است. دراین‌میان تحلیل‌ها و مقالات متعددی منتشر می‌شود، بااین‌حال، کمبود منابع دست‌اول و تحلیل پژوهشگران ترک‌زبان و کارشناسان خارجی آگاه از مسائل ترکیه در ایران به‌شدت احساس می‌شود.

«اسلامیزاسیون در ترکیه تحت زمامداری دولت عدالت و توسعه» کتابی است متشکل از مقالات «بیرول یشیلادا»، پروفسور علوم سیاسی در دانشگاه پورتلند، «بری روبین»، سردبیر نشریه «مطالعات ترکیه»، «نوربیلگه کریس»، استاد راهنما در دانشگاه «بیلکنت» و جمع دیگری از استادان دانشگاهی که سال‌ها وقتشان را صرف بررسی اوضاع ترکیه کرده‌اند.

این کتاب با ترجمه «نوژن اعتضادالسلطنه»، روزنامه‌نگار و کارشناس ارشد علوم سیاسی و توسط نشر «صمدیه» با مدیریت «لطف‌الله میثمی» و مدیریت تولید «آرمان رضاپور» منتشر شده است. فرضیه اصلی مطرح‌شده در کتاب آن است که ترکیه از زمان زمامداری دولت عدالت و توسعه در بیش از یک دهه گذشته مذهبی‌تر و محافظه‌کارتر شده است. نویسندگان مقالات با رویکرد «جامعه‌شناختی سیاسی» به این موضوع پرداخته‌‌اند و باور دارند که اهداف اسلام‌گرایانه حزب عدالت و توسعه سبب شده تا چشم‌انداز لائیسیته در آن کشور که هدف اصلی بنیان‌گذاران جمهوری مدرن ترکیه و کمالیست‌ها بود به خطر بیفتد. تحلیلگران این کتاب باور دارند که این مسئله تهدیدی برای آینده دموکراسی سکولار ترکیه است و می‌تواند به حاکم‌شدن ارزش‌ها و معیارهای سنتی بر عرصه سیاسی و اجتماعی آن کشور بینجامد.

نکته بارزی که بر غنای مطالب این کتاب می‌افزاید، بررسی اسلامیزه‌شدن ترکیه در هر سه سطح اجتماعی، سیاست داخلی (ابعاد حقوقی و سیاسی)، سیاست خارجی و حوزه سیاست‌گذاری خرد و کلان است که ناشی از نگاه همه‌جانبه و اشراف کلی تحلیلگران بر مسائل اجتماعی- سیاسی ترکیه می‌شود.تحلیلگران کتاب این فرضیه را مطرح می‌کنند که باوجود آنکه حزب عدالت و توسعه در ابتدای به‌قدرت‌رسیدن مدعی شده بود که صرفا یک «جریان محافظه‌کار مسلمان» است و خط‌مشی میانه‌روانه و اصلاح‌طلبانه‌ای چون احزاب دموکرات مسیحی اروپایی را دنبال می‌کند، اما شواهد نشان می‌دهند که در مسیر ایجاد تغییرات اساسی در ترکیه گام برداشته که از زمان تشکیل نظام جمهوری در آن کشور به‌این‌سو بی‌سابقه بوده است. از این منظر ترکیه اکنون در مسیر مهم‌ترین تغییر توازن قدرت در منطقه خاورمیانه از زمان پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ ایران گام برمی‌دارد که می‌تواند به ضرر روابطش با غرب و ساختارهای دموکراتیک سکولار داخلی‌اش باشد.

تحلیلگران این کتاب اشاره می‌کنند باوجود آنکه حزب عدالت و توسعه سیاست‌هایی را اتخاذ کرده که به افزایش شاخص رشد اقتصادی ترکیه انجامیده است، بااین‌حال، اصلاحات سیاسی در سال‌های اخیر در آن کشور با افول مواجه شده است. نویسندگان با رویکردی انتقادی اشاره می‌کنند که علاوه بر این موضوع، واردکردن اهداف اسلام‌گرایانه به درون حوزه سیاسی و اجتماعی خود باعث به‌حاشیه رانده‌شدن گروه‌های سکولار در آن کشور شده و همچنین جای‌گیری افراد با پیشینه مذهبی مرتبط با احزاب اسلامی پیشین «رفاه» و «فضیلت» یا پیروان فتح‌الله گولن، رهبر مذهبی و معنوی که در ابتدای به‌قدرت‌رسیدن حزب عدالت و توسعه از یاران آن جریان بود و اکنون به رقیب اصلی «اردوغان» تبدیل شده، همگی سبب می‌شوند تا بر نگرانی کشورهای غربی و طیف سکولار داخلی ترکیه از چشم‌انداز اجتماعی و سیاسی آن کشور افزوده شود.

در حوزه سیاست خارجی نیز نویسندگان ایجاد تنش در روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی و همچنین نزدیک‌شدن آن کشور به گروه‌های اسلام‌گرای فلسطینی از جمله حماس را ناشی از خط‌مشی ایدئولوژیک نئوعثمان‌گرایانه سیاست‌گذاران دستگاه دیپلماسی دولت عدالت و توسعه و در راستای اسلامیزه‌کردن این حوزه دانسته‌اند.
از دیگر نکات بارز در این کتاب آن است که علاوه بر رویکرد «جامعه‌شناختی»، بهره‌گیری از روش‌های کمی آماری برای بررسی میزان دینداری و تساهل مذهبی در ترکیه با رهیافتی مقایسه‌ای نیز مورد توجه نویسندگان بوده است. نتیجه‌گیری صورت‌گرفته آن بوده که جامعه ترکیه نیز هم‌زمان با پیشروی سیاست‌های اسلام‌گرایانه دولت عدالت و توسعه در سال‌های اخیر مذهبی‌تر شده است.

دیگر عناوین منتشر شده در «شرق» امروز:

پالایش قوانین حجاب / لاله افتخاری، نماینده مجلس، از قول مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس جمهور عنوان کرد: قوانین فعلی درزمینه حجاب باید پالایش شوند نه آنکه «اجبار» به «اختیار» تغییر پیدا کند. باید با نگاه به کشورهایی مانند ترکیه و لبنان بررسی شود چطور مردم در این کشورها بدون اجبار پایبند به حجاب هستند.

وزیر دادگستری در نشست شورای مرجع ملی کنوانسیون مبارزه با فساد: مبارزه با فساد یکی از مصادیق برجسته نهی‌از‌منکر بوده و بحث مبارزه با فساد چه در عرصه داخلی و چه بین‌المللی بسیار جدی است؛ چراکه به نظر می‌رسد پس از لغو تحریم‌ها و اجرای برجام، مهم‌ترین موضوعی که مانع همکاری اقتصادی دیگر کشورها با جمهوری اسلامی ایران می‌شود، موضوع مفاسد اقتصادی است.«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «نقویان: امام حسین با عمر سعد دست داد/ فاطمی‌نیا: اگر امام حسین دست می‌داد، چیزی از اسلام باقی نمانده بود»، «امضای پادشاه عربستان، تعیین کننده مرگ و زندگی روحانی شیعه عربستانی»، «یک تحلیلگر مسائل جهان اسلام: اسلام سنی در برقراری توازن میان مذهب و سیاست، به‌ سردرگمی و تناقض رسیده‌ است/ روند مدرنیزاسیون، واقعیتی آشکار در جهان اسلام است»، «گزارش شرق از دغدغه مشترک متفکران مسلمان اروپا /ساخت مساجد و نهادهای مذهبی یکی از موانع بسط ایده «اسلام اروپایی» در سالیان اخیر بوده است/ تشکیل«پلیس شریعت» در سال ٢٠١۴ در شهر «ووپرتال» آلمان، نمونه عینی آزادی عمل سلفی‌ها در آلمان است»، «نگاهی اجمالی به گروه های دینی – تروریستی سوریه/ بحران ٢٠١١ سوریه، بستری آماده برای پرورش و فعالیت جمعیت‌های افراطی عمدتا دین‌گرا به وجود آورد»، «عزاداری مشترک سنی‌ها و علوی‌های ترکیه منحصربه‌فردترین خبر صفحه یک تودیززمان»، «معرفی کتابی درباره اسلامیزاسیون در ترکیه/ اهداف اسلام‌گرایانه حزب عدالت و توسعه سبب شده تا چشم‌انداز لائیسیته در ترکیه به خطر بیفتد/ خط‌مشی نئوعثمان‌گرایانه حزب عدالت و توسعه، در راستای اسلامیزه‌کردن حوزه سیاست خارجی است»مرور مطبوعات/ ‌‌دو‌شنبه ۴ آبان/ روزنامه شرق

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.