هابرماس: دینی توصیف کردن برخی از نزاع‌های بنیادگرایانه، ساده‌اندیشی است

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «فاضل‌میبدی: کشورهایی که در حقوق شهروندی میان شیعه و سنی و مسلمان و غیرمسلمان فرق می‌گذارند، از دستور اسلام به‌دورند/ مفتیان اسلام بدانند سکوت در برابر اعدام شیخ نمر در عربستان، اسلام را بدنام و جوانان را از آن گریزان می کند»، «یک حقوقدان: مثلث محمدبن‌نایف، محمدبن‌سلمان و عادل الجبیر، ترکیبی از تندروی و ضدیت عربستان با ایران را به نمایش خواهند گذاشت»، «یک پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی: بدون اغراق می گویم هیچ‌کس غرب را نشناخته است/ اقتصاد دلالی بازار تهران هرگز اجازه نمی‌دهد به طرف جهان‌شناسی یا غرب‌شناسی برویم/فردیدی‌ها و هایدگری‌ها کل غرب را یکپارچه سیاه می‌بینند/ روحانیت «بماهو» با غرب مشکل ندارد» و «یورگن هابرماس: دینی توصیف کردن برخی از نزاع‌های بنیادگرایانه، ساده‌اندیشی است»

یورگن هابرماس: دینی توصیف کردن برخی از نزاع‌های بنیادگرایانه، ساده‌اندیشی است

روزنامه شرق در صفحه ۸ گفتگویی با یورگن هابرماس، فیلسوف آلمانی را به نقل از پایگاه قنطره بازنشر داده و زیر عنوان «بنیادگرایی زاییده سیاست‌های استعمارگرانه است» از قول وی می نویسد:

– حق پناهندگی جزء حقوق انسانی است. هرکس خواستار پناهندگی سیاسی باشد، باید از او استقبال و با مروت نسبت به او برخورد کرد.

– صحبت‌های «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان، مرا غافلگیر کرد. او گفت: «وقتی در کشوری ما باید برای لبخندزدن به آنهایی که به ما احتیاج دارند عذرخواهی کنیم، احساس می‌کنم آنجا دیگر کشور من نیست». من این جمله را بسیار ستایش کردم.

– ما از هر فردی که می‌پذیریم باید انتظار داشته باشیم به قوانین ما پایبند باشد و زبان ما را یاد بگیرد. باید دست‌کم ما در نسل دوم این پناهنده‌ها، شاهد آن باشیم که اصول بنیادین فرهنگ سیاسی و عمومی ما در آنها نهادینه شده باشد.

– در جوهر نزاع‌های بعد از حملات ١١ سپتامبر، مسائل نهفته سیاسی است که به شکل دینی درآمده‌اند. بنیادگرایی درواقع واکنشی به پدیده‌های انقطاع است که عموما در اثر مدرنیسم و از طریق سیاست‌های استعمارگرانه و پس از آن دوران به‌وجود آمد. طبعا ساده‌اندیشی خواهد بود که ما برخی از این نزاع‌ها را منازعاتی دینی توصیف کنیم.

فاضل‌میبدی: کشورهایی که در حقوق شهروندی میان شیعه و سنی و مسلمان و غیرمسلمان فرق می‌گذارند، از دستور اسلام به‌دورند/ مفتیان اسلام بدانند سکوت در برابر اعدام شیخ نمر در عربستان، اسلام را بدنام و جوانان را از آن گریزان می کند
شرق در صفحه نخست، یادداشت «چرا اعدام؟» به قلم محمدتقی فاضل‌میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم را منتشر ساخته و به نکوهش سکوت علمای اهل سنت در خصوص حکم اعدام شیخ نمر پرداخته است. در بخش هایی از این یادداشت می خوانیم:

«تأیید حکم اعدام شیخ نمر از خبرهای مهم در رسانه‌های داخلی و خارجی در دو روز اخیر بود. شیخ نمر، از روحانیون معترض شیعی در شرق عربستان، چند سالی است که حکومت آل سعود را به‌ خاطر نقض حقوق اقلیت شیعی در آن کشور به چالش کشیده است و از منتقدان سیاست‌های دولت عربستان به شمار می‌رود. وی در سال٢٠١٢ به‌ خاطر سازماندهی چند تظاهرات، بازداشت و دستگاه قضائی عربستان او را به جرم اقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم کرد….

…. روشن است حاکمیت آل سعود با به‌بندکشیدن شیخ نمر و همراهانش و درنهایت، تأیید حکم اعدام او، بزرگ‌ترین حق انسان را نقض کرده است. نهادهای مدافع حقوق‌ بشر باید وارد ماجرا شوند و جلوی اجرای این حکم را بگیرند.

اصلا چرا باید ایشان به خاطر فریاد اعتراض و انتقاد از حکومتی مستبد وارد زندان شود یا به جوخه اعدام سپرده شود؟ حتما قضات اهل سنت، سیره خلفا را برای خود حجت می‌دانند. با مروری بر وقایع زمان رسول‌اللّه(ص) و خلفای راشدین، مشخص می‌شود مسلمانان تربیت‌یافته در صدر اسلام، در مقابل حکومت احساس مسئولیت می‌کردند و در مقابل کجی‌ها و اشتباهات آنها، اعتراض و آنها را به عدالت و تقوا دعوت می‌کردند. خلاصه آنکه آنان نظارت بر اعمال حکومت را حق خود می‌دانستند.

از بین روایات عدیده، این روایت مشهور است که خلیفه دوم، در آغاز خلافت، بر فراز منبر نشست و خطبه مفصلی خواند و گفت: «اگر من از صراط حق و عدالت کج شدم شما مرا راست کنید». یکی از افراد عادی مسلمانان دست به شمشیر برد و فریاد زد: «اگر تو راست نشدی با شمشیر کج مستقیمت می‌سازیم» (طبری، ج٧، ص٢٠٠) یا امام‌حسین(ع) در یکی از خطابه‌های خود از قول پیامبر(ص) چنین می‌فرماید: «ای مردم، پیامبرخدا(ص) فرمود، هر مسلمانی با سلطان مستبدی مواجه شود که حرام خدا را حلال کند و پیمان و عهد الهی را درهم شکند، با سنت و قانون پیامبر(ص) از در مخالفت درآید و در میان بندگان خدا راه گناه و معصیت پیش گیرد، اگر آن فرد در مقابل چنین حاکمی با عمل یا با گفتار اظهار مخالفت نکند، بر خداوند است که این فرد [ساکت] را به عذاب همان طغیانگر گرفتار کند». این سخن پیامبر(ص)، امثال شیخ نمر را مکلف می‌کند تا در برابر سلطانی که جایر می‌پندارند اعتراض کنند تا جوری و جنایتی صورت نگیرد.

هر شهروندی در کشور خود باید حقوق مساوی با دیگران داشته باشد. از نگاه اسلام، در حقوق شهروندی شیعه و سنی و مسلمان و غیرمسلمان مطرح نیست. به تعبیر امام علی(ع) «اما اخ لک فی الدین و اما نظیر لک فی‌الخلق/ ‌ای مالک نگاهت به مردم یکسان باشد؛ چراکه مردم یا برادر دینی تو‌اند یا در خلقت با تو مساوی‌اند.»

کشورهایی که در حقوق شهروندی میان شیعه و سنی و مسلمان و غیرمسلمان فرق می‌گذارند، از دستور اسلام به‌دورند. باید جلوی این شیوه‌های خشونت‌آمیز گرفته شود. از عالمان اهل سنت و مفتیان الازهر انتظار است جلوی این برخوردهای خشن را بگیرند. تحلیلگران سیاسی بر این باورند که گروه‌های خشن و سفاک منطقه از جمله داعش، النصره، القاعده، طالبان و… که به جان عده‌ای مسلمان افتاده‌اند، برآمده از بودجه‌های نفتی عربستان هستند. یقینا روزی این خشونت‌ها، دامن پرورش‌دهنده خود، یعنی عربستان را خواهد گرفت. مفتیان اسلام بدانند سکوت در برابر این سیاست‌های خشن؛ ازجمله اعدام یک روحانی معترض، یعنی شیخ نمر در عربستان، جز اینکه اسلام را بدنام و جوانان را از اسلام گریزان کند نتیجه دیگری ندارد.

پس برعهده علمای اسلام و نیز برعهده کشورهای مدافع حقوق‌بشر و کمیسیون حقوق‌بشر سازمان ملل متحد است که جلوی اجرای این حکم را بگیرند. در غیر این صورت‌، مسئول عواقب اعدام شیخ نمر فقط حاکمان سعودی نخواهند بود؛ چراکه «الراضی بفعل قوم، کالداخل فیه معهم/ کسی که به فعل قومی راضی باشد، همانند یکی از عاملین آن فعل است.»

یک حقوقدان: مثلث محمدبن‌نایف، محمدبن‌سلمان و عادل الجبیر، ترکیبی از تندروی و ضدیت عربستان با ایران را به نمایش خواهند گذاشت
نعمت احمدی، حقوقدانی که یادداشت او با عنوان «فلسطین در آتش اختلافات اسلامی» در شماره امروز شرق به چاپ رسیده، معتقد است مسلمانان آن‌قدر درگیر مسائل داخلی خود شده‌اند که موضوع فلسطین را به فراموشی سپرده‌اند.

وی می نویسد: «لیبی در آتش اختلافات داخلی می‌سوزد، مصر بعد از وقایع بهارعربی، دچار خزان زودرس توسط افسران ارتش شد و فقط نام‌ها عوض شد تا حسنی‌مبارک جایش را به السیسی دهد. هم‌اکنون نتیجه اولین انتخابات بعد از روی کارآمدن ژنرال السیسی، رئیس‌جمهور نظامی مصر، با ممنوعیت شرکت اخوان‌المسلمین در انتخابات، از قبل معلوم است. مردم عراق و سوریه دل‌نگران تمامیت ارضی خود هستند. موج پناه‌جویان سوری از مرز کشورهای همسایه فراتر رفته و تا آن‌سوی مرزهای اتحادیه اروپا کشیده شده است. ملک‌سلمان، پادشاه بیمار عربستان و آخرین فرزند عبدالعزیر واپسین ماه‌های حکومت بر عربستان توسط فرزندان عبدالعزیز، را سپری می‌کند و شاید آخرین فرمان‌های اعتدال و میانه‌روی در برخورد با همسایگان به‌ویژه ایران، از ریاض صادر شود. نوه‌های عبدالعزیز – نسل دوم ملک‌های سعودی- از تاریخ عبرت نگرفته از هم‌اکنون بر طبل جنگ می‌کوبند. محمدبن‌نایف، ولیعهد و محمدبن‌سلمان، وزیر دفاع و جانشین ولیعهد، که می‌رود بعد از مرگ پدرش ملک‌سلمان و پادشاهی ولیعهد محمدبن‌نایف، قدرتمندتر از امروز به‌عنوان ولیعهد، شراکت بیشتری در قدرت داشته باشد. مثلث محمدبن‌نایف، محمدبن‌سلمان و عادل الجبیر، ترکیبی از تندروی و ضدیت با ایران را به نمایش خواهند گذاشت.»

احمدی در بخش هایی از این یادداشت افزوده است:
از چهار کشور تولید‌کننده نفت عربی که از جنگ رمضان ١٩٧٣ به این‌طرف سود سرشاری برده بودند، سه کشور عراق و کویت، لیبی هر آنچه برده بودند، در بازی قدرت غربی‌ها نه اینکه پس دادند، بلکه تمامیت ارضی خود را هم از دست دادند. اما عربستان در این سال‌ها با هوشمندی ملک‌عبدالله توانسته بود حاشیه امنی برای خود و دلارهای نفتی دست‌وپا کند. اما مرگ او سرآغازی بود بر پایان این دوره تاریخ عربستان به همراه دلارهای نفتی‌اش که دستخوش تغییر است…. دیرزمانی نخواهد گذشت عربستان ثروتمند به کشوری مستمند تبدیل خواهد شد که باید سال‌ها نفت را به قیمتی که دیگران تعیین می‌کنند، در طبق اخلاص غربی‌ها تقدیم شرکت‌های چندملیتی کند.

…. هفته‌های اخیر دوباره در سرزمین‌های اشغالی تنش بالا گرفته است…. نتانیاهو منفورترین مهره صهیونیستی است که از بدو تشکیل رژیم غاصب اسرائیل، قدرت را در این سرزمین به‌دست گرفته است.
…. بحران فلسطین در سایه ازهم‌پاشیدگی کشورهای عربی می‌رود آتش انتفاضه جدیدی را در سرزمین‌های اشغالی شعله‌ور کند. کشورهای اسلامی به‌ویژه اعراب، ظاهرا رسالت تاریخی خود را در برخورد با اسرائیل حتی در مجامع جهانی از دست داده‌اند. آیا کشتار حدود ۶٠ فلسطینی کافی نیست تا حداقل سازمان همکاری‌های اسلامی جلسه‌ای اضطراری داشته باشد یا از شورای امنیت درخواست شود تشکیل جلسه دهد؟ فلسطینیان فراموش‌شدگانی هستند که در آتش اختلاف‌افکنی برخی کشورهای اسلامی، به مسلخ برده می‌شوند.»

یک پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی: بدون اغراق می گویم هیچ‌کس غرب را نشناخته است/ اقتصاد دلالی بازار تهران هرگز اجازه نمی‌دهد به طرف جهان‌شناسی یا غرب‌شناسی برویم/فردیدی‌ها و هایدگری‌ها کل غرب را یکپارچه سیاه می‌بینند/ روحانیت «بماهو» با غرب مشکل ندارد
شرق در صفحه ۶، گفتگوی مهسا جزینی با ابراهیم فیاض، استاد دانشگاه را با عنوان «مخالفان غرب در ایران دوبله غرب زده‌اند» منتشر ساخته و در مقدمه ای آورده است:

«ابراهیم فیاض، پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی و استادیار گروه انسان‌شناسی دانشگاه تهران است که دکترای خود را در رشته فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه امام صادق(ع) گرفته است. او را اگرچه بیشتر می‌توان نزدیک به جریان اصولگرایی دانست، اما نگاهش به غرب و غرب‌شناسی چندان با قرائت‌های مرسوم اصولگرایان قرابت ندارد. فیاض معتقد است که مخالفان غرب در ایران دوبله غرب زده‌اند؛ چون نتوانسته‌‌اند غرب را بشناسند به ضدیت با آن برمی‌خیزند، از جلال آل‌احمد گرفته تا امروز. مناظره اخیر او با محمد قوچانی در خبرگزاری مهر درباره پروتستانیسم اسلامی بازخوردهای زیادی داشت. حالا او با ما از غرب‌ستیزی گفته است.»

در بخش هایی از این گفتگو می خوانیم:
– شیخ فضل‌الله نوری فقیه استدلالی بود و بحثش این بود که قانونگذاری جدید و دموکراسی آیا مبنای اسلامی دارد یا فقط مشروطه انگلیسی است؟ بحث او این بود که آیا اسلام را باید کنار گذاشت و قرار است سیستم مملکت لائیسیته شود یا خیر؟ او شاگرد شیخ انصاری بود که نگاهش به جهان گشوده بود. ما در مدل اسلامی جهان بسته نداریم، این بحث جهان بسته را ما در مسیحیت داشتیم. احکام اسلام امضایی است؛ یعنی قواعد اگر فساد و افساد در آن نباشد در اسلام پذیرفته می‌شود.شما نگاهی بیندازید به قواعد ازدواج یا بیع قبل از اسلام که در اسلام هم پذیرفته شد.

– وقتی پیغمبر می‌گوید علم را دریابید حتی اگر در چین باشد، نمی‌گوید بروید بخوانید؛ می‌گوید طلب کنید. در چین که ما علمی دینی نداشتیم. همین بحث زندگی روزمره بوده است؛ چون چین به عنوان یک کشور علم‌پرور مطرح بوده است.اما بعدا ساختارهای استبدادی خلافت بازی است که ما را از پذیرش فرهنگ‌های دیگر دور می‌کند. امام جعفر صادق(ع) در گفتارش از ارسطو مثال می‌زند و اسم او را می‌برد؛ یعنی نمی‌خواسته بسته عمل کند.

– در حوزه علمیه قم بیشتر از دانشگاه تهران روی غرب مطالعه می‌شود. من به شیوه‌ها، انتقاد دارم، اما این‌قدر که آنجا کتاب‌های منتشرشده در غرب را مطالعه می‌کنند در دانشگاه‌های ما مطالعه نمی‌کنند. این‌قدر که آنجا درباره غرب بحث می‌شود در دانشگاه‌های ما بحث نمی‌شود. من رفته‌ام و دیده‌ام؛ چون می‌خواهند غرب را نقد کنند پس آن را می‌خوانند. غرب‌ستیزی لجوجانه باعث عدم‌شناخت غرب می‌شود؛ همان‌طور کسانی که عاشق غرب هستند هم نمی‌توانند آن را درست بشناسند.

– زندگی ما بر جهالت‌های‌مان بنا شده است یعنی ما جهالت به غرب داریم جهالت به ایران و جهالت به اسلام و در جهالت‌های سه گانه خود زندگی می‌کنیم و همین جهالت به سیاسیت، دانشگاه و حوزه می‌کشد. هر سه جا ما گرفتاریم ما ناکامی سیاسی‌مان در مقابل غرب کم نیست. از اول انقلاب شروع کردیم به بدوبیراه‌گفتن به غرب؛ این درحالی است که غرب، همه جا در زندگی ما مسلط است و حضور دارد.

– تسلط تمدنی غرب قابل انکار نیست. هرچه ما داریم استفاده می‌کنیم همه محصولات غرب است. در ۴٠٠ سال گذشته یکی از بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین تمدن‌ها در تاریخ بشریت است؛ هنوز هیچ جا تسلطتش را به‌سادگی از دست نداده. اگر تمدن غرب مسلط است از دانشگاه، رسانه و خانه همه‌جا هست، چطور می‌شود از این طلسم خلاص شد، وقتی شناخت تاریخی جغرافیایی ما کامل نیست. چند کتاب کلاسیک غربی تا به حال در ایران ترجمه کردیم؟ نداریم خیلی کم. چند تا کانت ترجمه شده چند تا دکارت ترجمه شده. دکارت ٢٠ جلد کتاب دارد. اصل غرب اینهاست. آیا در ایران همه اینها بازخوانی شده است اگر ترجمه نشده؟ پس هیچ‌کس غرب را نشناخته است. اغراق نیست. من می‌گویم وقتی ما غرب را نشناخته‌ایم چطور می‌توانیم از چارچوبش خارج شویم. چطور بدانیم چگونه نقل یا نقد یا مخالفت کنیم. ما حتی چارچوب نقد را هم از خود غرب گرفته‌ایم. مثل مکتب فرانکفورت مثل مکتب بیرمنگام. همه دانش‌آموختگان مطالعات فرهنگی ایران بیرمنگامی یا فرانکوفرتی‌اند.

– روشنفکری که می‌خواهد غرب‌شناسی کند آن را نشناخته پس اصولگرایی که ناظر یا متضاد یا نقطه تقابل روشنفکری است و می‌خواهد غرب را نقد کند که به حد اولی آن را نشناخته است. اگر دانشگاه ما در شناخت غرب پیشرفت کند حوزه هم پیشرفت می‌کند. من دیدم طلبه‌ها مستقیم می‌روند مؤسسه فوق تخصص ماکس بلانک آلمان تحصیل می‌کنند المان‌ها چون می‌گویند این مطالب اسلامی را مستقیم بلدند آنها را می‌پذیرند. جهالت ما به غرب باعث‌شده که عاشقانه یا مغرضانه با آن برخورد کنیم درحالی‌که اگر عقلانی نگاه می‌کردیم وضعیت‌مان این نبود. این وضعیت چون به سراب می‌ماند ما را به صورتکی از غرب رسانده است. علم و دانش باید گفتمان ساز بعد قدرت‌ساز و سیاست‌ساز شود، اما وقتی جهالت داریم چه سیاست و قدرتی باید بسازیم. یعنی چه اصلاح‌طلبی چه اصولگرایی ما غرب‌شناسی درستی نداشته‌اند. دوره اصلاح‌طلبان در پژوهشکده ارشاد بحث غرب‌شناسی مطرح بود؛ من دیدم فقط فلسفه یونان را بررسی می‌کردند. وقتی اصولگرایان در دوران احمدی‌نژاد روی کار آمدند می‌گفتند بحث یهودی که پشت دنیای غرب است را پیدا کنید. دنبال این بودند که در تاریخ یا الان یهودیت چه کرده است؟ آدم خنده‌اش می‌گیرد.

– بازار تهران که یک بازار دلالی است، هرگز اقتصادش اجازه نمی‌دهد ما به طرف جهان‌شناسی یا غرب‌شناسی برویم. چون می‌خواهد کالا وارد و مصرف کند؛ با اقتصاد مصرفی تسهیل‌شده که از فاستونی انگلیسی گرفته شده است. سابقه آن هم به دوره صفویه برمی‌گردد که ابریشم ایران با انگلستان و بازار آن پیوند می‌خورد.

– در ایران مدرنیته از مدرنیسم زودتر شروع شد. ساختار تکنولوژی وارد می‌شود اما فرهنگش وارد نمی‌شود. الان فضای مجازی را وارد کردیم و رایانه آمده است اما فرهنگش را نداریم. برای همین سوءاستفاده می‌شود و آبروی هم را می‌بریم؟ همه‌اش تأخر فرهنگی داریم که مدرنیته وارد می‌شود اما مدرنیسم نمی‌آید. دانشگاه ما فرمالیستی است.

– آنکه غرب‌ستیزی می‌کند، در جایگاه دورتری قرار دارد نسبت به کسی که به آن عاشقانه نگاه می‌کند. باندهای فردیدی که درجریان اصولگرایی هستند، کل غرب را فاسد می‌بینند و می‌گویند هیچ راهی برای اصلاحش نیست. کلا یا باید پذیرفت یا رد کرد. متنفرند از غرب، این‌قدر که غرب را یک کلیت می‌دانند. فردیدی‌ها و هایدگری‌ها کل غرب را یکپارچه سیاه می‌بینند.

– ما زمان انقلاب مدل اسلامی ضد غرب نداشتیم؛ چپ‌گرایان اسلامی بودند که ضد غرب شدند. در چپ مائوئیست غرب‌ستیزی کمتر بود اما در توده‌ای‌ها خیلی بیشتر بود. برخی چپ‌ها هم به آمریکای لاتین نگاه می‌کردند که یک نوع پیشرفت‌گرایی در آن بود اما خیلی نمی‌خواستند به غرب نزدیک شوند.

– جلال آل احمد کتاب غربزدگی خود را بعد از آن سرخوردگی‌ها و روی‌آوردنش به مردم‌شناسی در سال ۴١ نوشت و جالب است خیلی از کتاب‌های جلال بعد از انقلاب منتشر می‌شود.

– روایت محافظه‌کار ما با غرب مشکل ندارد؛ برای همین آیت‌الله بروجردی در غرب مسجد می‌زند؛ مسجدی که مرکز تعامل است یا دکتر بهشتی. بهشتی رفت که با غرب تعامل کند. بحث بهشتی بحث تعامل عاقلانه با غرب بوده است. آیت‌الله گلپایگانی هم همین بوده است. می‌گویند آیت‌الله خوئی با گستردگی عظیم در لندن حضور پیدا می‌کند و تا ارتباط با نخست‌وزیر انگلیس هم می‌رسد؛ یعنی روحانیت «بماهو» با غرب مشکل ندارد، اما ادبیات مارکسیستی که جلو امد «بماهو» غرب‌ستیزی شروع شد. حزب توده و مفاهیمی که بعد از انقلاب ایجاد کرد، مثل امپریالیسم جهانی و… ما را دچار نگاهی تقلیلی‌گرا به غرب کرد؛ درحالی‌که در نگاه امام ما مبحث استکبارستیزی را داریم که این استکبار فقط در غرب خلاصه نمی‌شود، می‌تواند صدام یا حتی سعودی هم باشد.

دیگر عناوین منتشر شده در «شرق» امروز:

سالک، نماینده اصفهان: پلیس آمریکا همچون داعش است و شاید بهتر است بگوییم همان داعش است. استکبار با استفاده از ابزاری چون داعش در حال گسترش نژادپرستی است. آموزش داعشی‌ها توسط آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها انجام می‌شود.

سربازان گمنام امام‌زمان(عج) سه عامل اصلی حمله تروریستی به تکیه عزاداری قمر بنی‌هاشم شهر صفی‌آباد را دستگیر کردند.

ورود کمیسیون فرهنگی به ماجرای اپرای عاشورا / سیدعلی طاهری، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی از بررسی حواشی مطروحه پیرامون اپرای عاشورا در جلسه دیروز کمیسیون خبر داد. در این جلسه حواشی پیرامون اپرای عاشورا مطرح و تأکید شد که وزارت ارشاد باید نظارت لازم را داشته باشد تا ارزش‌ها کم‌رنگ و غرور متدینین جریحه‌دار نشود. با توجه به اینکه برخی می‌گفتند تک‌خوانی زن در جلسات اول و دوم اپرای اجرای عاشورا وجود داشته و پس از اعتراض متدینین از اجرا حذف شده، ما از برگزار‌کنندگان این اپرا تقاضا کردیم سی‌دی اجرا را از جلسه اول در اختیار ما قرار دهند.

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «فاضل‌میبدی: کشورهایی که در حقوق شهروندی میان شیعه و سنی و مسلمان و غیرمسلمان فرق می‌گذارند، از دستور اسلام به‌دورند/ مفتیان اسلام بدانند سکوت در برابر اعدام شیخ نمر در عربستان، اسلام را بدنام و جوانان را از آن گریزان می کند»، «یک حقوقدان: مثلث محمدبن‌نایف، محمدبن‌سلمان و عادل الجبیر، ترکیبی از تندروی و ضدیت عربستان با ایران را به نمایش خواهند گذاشت»، «یک پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی: بدون اغراق می گویم هیچ‌کس غرب را نشناخته است/ اقتصاد دلالی بازار تهران هرگز اجازه نمی‌دهد به طرف جهان‌شناسی یا غرب‌شناسی برویم/فردیدی‌ها و هایدگری‌ها کل غرب را یکپارچه سیاه می‌بینند/ روحانیت «بماهو» با غرب مشکل ندارد» و «یورگن هابرماس: دینی توصیف کردن برخی از نزاع‌های بنیادگرایانه، ساده‌اندیشی است»مرور مطبوعات/ ‌‌چهار‌شنبه‌ ۶ آبان/ روزنامه شرق

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.