چرا پادشاهی‌های عربی بهتر از جمهوری‌ها به حیات خود ادامه داده‌اند؟

شورشی که در سال 2011 به برکناری حسنی مبارک در مصر انجامید، تنها اندکی توانست باعث مختل شدن «دولت پنهان» در این کشور شود. اکنون که ارتش محمد مرسی رئیس‌جمهور اسلام‌گرا را سرنگون ساخته است، «دولت پنهان» برای انتقام گرفتن بازگشته است. در زمان حکومت عبدالفتاح السیسی، سرکوب و خفقان در مصر بدتر از وضعیت زمان مبارک شده و اقتصاد افت شدیدی پیدا کرده است. تعداد افرادی که نسبت به نحوۀ تعامل السیسی با ملک سلمان معترضند نیز رو به افزایش است.

به گزارش دین‌انلاین به نقل از اکونومیست، همۀ رهبران عربی که در سال 2011 سرنگون شدند، رهبر کشورهای جمهوری بودند، نه پادشاهی‌ها! رؤسای جمهور عرب سرسخت و انعطاف‌ناپذیر هستند. مصر در زمان ناصر مصداق همان چیزی بود که ژان پیر فیلیو (Jean-Pierre Filiu)، دیپلمات سابق فرانسوی آن را «دولت مملوک» می‌نامد؛ دلیل این تعبیر آن است که از قرن سیزدهم تا قرن شانزدهم، طبقۀ بردگان و سربازان بر مصر حکومت می‌کردند. فیلیو این تعبیر را در مورد جمهوری‌های دیگر مثل الجزیره، سوریه و یمن نیز که دارای تاریخچۀ طویل و غم‌انگیزی از سلطۀ نظامیان بر کشور هستند به کار می‌برد.

این جمهوری‌های مملوک که عمدتاً دارای تمایلات سوسیالیستی هستند و به‌شدّت تمایل دارند کنترل امور اقتصادی را در دست بگیرند، ابتدا شبیه به ملی‌گراییِ استبدادی در ترکیه در زمان آتاتورک بودند، البته به طور کامل از سکولاریسم خشن او تبعیت نمی‌کردند. ملی‌گرایی افراطی پایگاه حمایتیِ فرقه‌ای این رژیم‌ها را پنهان می‌ساخت: اقلیت سنّی‌ها در عراق و علویان در سوریه. جای تعجّب نیست که رژیم‌های آنها از بدترین‌ها بودند. بعضی عراق را «جمهوری وحشت» و سوریه را «کشور وحشی‌گری» خوانده‌اند.

در زمان حکومت مبارک، مصر به روش ملایم‌تری اداره می‌شد، شاید به آن خاطر که او نمی‌خواست حمایت متّحدان غربی خود را از دست بدهد. اما السیسی از خون و خونریزی بیم کمتری دارد. او در راستای سرکوب اخوان‌المسلمین هزاران نفر را کشته و ده‌ها هزار نفر را به زندان فرستاده است.

براساس نظریۀ توطئه، شورش مردم مصر در سال 2011 تماماً توسط فرماندهان راه‌اندازی شده بود. آنها از معترضان استفاده کردند تا بدین ترتیب از شرّ حسنی مبارک و بعد اخوان‌المسلمین خلاص شوند و لیبرال‌ها را از معرکه خارج سازند. در نهایت نیز از معترضان لیبرال بهره گرفتند تا از شر اخوان خلاص شوند و حکومت کامل نظامی را آغاز کنند. این نظریه نشان می‌دهد که «دولت پنهان» در این کشور چگونه بوده است. ما در مصر شاهد سرکوب‌های استبدادی ظالمانه‌ و قوانین خودسرانه و دلبخواهی در دادگاه‌ها هستیم.

مشروعیت بسیاری از جمهوری‌ها به دو هدف متّکی بوده است: اتّحاد عرب و آزادسازی فلسطین که هیچ‌یک از این دو عملی نشده است. با وجود جمهوری بودنِ این کشورها، حکّام غالباً اعضای خانوادۀ خود را در مناصب حکومتی می‌گمارند و این منجر به شورش‌های بیشتری می‌شود.

اما پادشاهی‌های عربی بسیار بهتر عمل کرده‌اند. در زمان آشفتگی‌های دورۀ ملی‌گرایی، به نظر می‌رسید خاندان‌های پادشاهی در معرض خطرند، اما اکنون به نظر می‌رسد که پادشاهان عرب انعطاف‌پذیرتر از رؤسای جمهور مستبد هستند.
برای شش کشور تولیدکنندۀ نفتِ عضو «شورای همکاری خلیج‌فارس» (عربستان، کویت، بحرین، قطر، امارات و عمان) کلید بقا ثروت بوده است. در گیرودار آشفتگی‌های بهار عربی، این پادشاهی‌ها در حال ریخت‌وپاش، افزایش حقوق‌ها و راه‌اندازی پروژه‌های جدید در راستای حفظ حمایت‌های مردم بودند. علاوه بر این موارد، کشورهای عضوِ «شورای همکاری خلیج‌فارس» که متّحدان کشورهای غربی هستند، از حمایت دیپلماتیک و نظامیِ خارجی نیز برخوردارند.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.