چگونه قبح طلاق در امریکا از میان رفت؟

اشلی راس

مفهوم امروزی طلاق در ادیان و فرهنگ‌های مختلف متفاوت است، اما در قدیم این اقدام صرفاً از جانب مردان صورت می‌گرفت.

استفانی کونتز(Stephanie Coontz)، استاد تاریخ و مطالعات خانواده عنوان می‌دارد که طلاق در گذشته نیز بسیار رایج بوده است. هنری هشتم(1530) با زیر پا گذاشتن دستور پاپ، همسر اول خود را طلاق داد و همسر دیگری اختیار کرد و البته همین مخالفت با حکم کلیسا بود که در ظهور مذهب پروتستان در انگلستان نقش داشت.

در ایالات متّحده نیز افزایش نرخ طلاق با انقلاب امریکا همزمان بود. ایدئولوژی انقلاب، بر روند طلاق در دهه‌های 1820 و 1830 تأثیر داشت. این رویداد به طور ضمنی القاء می‌کرد که همان‌طور که می‌شود اتّحاد چند کشور را درهم‌شکست، اتّحاد زوجین نیز درهم‌شکستنی است.

در آن زمان طلاق صرفاً با اثبات خشونت فیزیکی و زنای زوج یا زوجه قابل‌تحقّق بود، اما بعدها طلاق مشروط به این که دادگاه آن را عادلانه و معقول تشخیص دهد، مشروعیت یافت و به‌تدریج ایدۀ طلاق در سراسر کشور منتشر شد. در نیمۀ دوم قرن نوزدهم، نرخ طلاق همچنان سیری صعودی داشت. سال 1867 نخستین سالی بود که آمار ملّی ازدواج و طلاق در دسترس قرار گرفت و بالاخره در سال 1969، رونالد ریگان مصوبۀ قانون خانواده را امضاء کرد و بدین ترتیب مفهوم «اختلافات حل‌ناشدنیِ زناشویی»(irreconcilable differences) مطرح شد. در دهۀ 60 طلاق توافقی برای مردم امریکا امکان‌پذیر شد؛ یعنی طلاقی که ضمن آن هر یک از زوجین می‌توانند بدون سر زدن هر گونه خطایی از جانب همسر خود، درخواست طلاق کنند.

با این که طلاق در امریکا رواج یافت، اما در ابتدا ننگ سنگینی به همراه داشت. ولیکن امروز دیگر این قبح و احساس ننگ از میان رفته است و بسیاری از مردم این کشور دیگر طلاق را یک فاجعه، خیانت یا دلیلی برای متنفّر بودن از یکدیگر تلقّی نمی‌کنند.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.