ستارخان مقلد چه کسی بوده است؟

شرق در شماره امروز از مشروطه، ستارخان و زندگی او نوشته و یادداشتی درباره اهمیت کتاب و کتابخوانی به چاپ رسانده است.

ستارخان مقلد چه کسی بوده است؟
روزنامه شرق در صفحه ۶ گزارش ارسلان نژادفرد و زیبا شاه‌نوه‌سی درباره زندگی و مرگ ستارخان را به چاپ رسانده و با اشاره به اینکه زندگی وی را باید در چندین جبهه مورد بررسی قرار داد، نوشته است: «بدون‌شک سخنان بسیاری درباره سفر او به عتبات عالیات مطرح می‌شود؛ سفری که در شکل‌گرفتن عقاید دینی او مؤثر بود. درواقع می‌توان به این نتیجه رسید که قسمت بزرگی از عقاید ستار قره‌داغی در خارج از تبریز جریان یافت تا این شهر محلی برای عمل‌گرایی او باشد.»
 
در بخش دیگری از این نوشتار آمده است: «او پیش از تمامی اتفاقات، در جوانی‌اش به جمع لوطیان تبریز پیوسته بود؛ همان سنتی که آغاز و کمالش در دوره قاجار به حساب می‌آمد و این خصوصیات رفتاری و اخلاقی‌اش زمینه درگیری با یکی از مأموران محمدعلی میرزا را فراهم کرد تا از شهر بگریزد. اعتقاد اصلی و غالب اهالی تاریخ بر این است که ستارخان در این بازه زمانی به عیاری پرداخته بود که احیاگر اندیشه عیاران است. درواقع او از ثروتمندان می‌گرفت و به فقیران عطا می‌کرد و چاره‌ای جز مبارزه با جبر زمانه خود نداشت.»

این گزارش در بررسی عقاید دینی ستارخان نیز آورده است: «بسیار مطرح شده است که حرکت ستارخان مورد تأیید علمای نجف بود. شواهد تاریخی و گفت‌وگوهای اعضای خاندان سردار ملی از شیخیه‌بودن او و باقرخان خبر می‌دهند. این فرقه نام خود را از شیخ احمد احسایی گرفته است که خاستگاه آن عربستان عنوان می‌شود و با دعوت فتحعلی‌شاه قاجار به ایران مهاجرت کرد. با وجود این مورد تکفیر ملامحمدتقی برغانی قرار گرفت. تفکر شیخیه تفاوت‌هایی درمورد معاد، ترکیب اصول دین و نحوه ظهور امام زمان داشته است. همین مسئله تناقضاتی را درباره عقاید مذهبی ستارخان و حمایت‌های علمای نجف از او در ذهن بسیاری ایجاد کند و هنوز پاسخی به این مسئله ارائه نشده است. می‌توان باقطعیت نتیجه گرفت وی مقلد افرادی همچون آخوند خراسانی و ثقه‌الاسلام بوده است. شاید یکی از دلایل اصلی اشاره‌نشدن بیش از حد نام آنها از سوی علمای معاصر، چنین مسائلی باشد.»
 

نویسندگان این گزارش معتقدند سه خط فکری مهم، طیف متفاوتی را در کنار جریان مشروطیت قرار داد. «عقاید دینی» نقش اصلی را در گسیل مردم به این مسیر ایفا کرد. در کنار مذهب، «عقاید آرمان‌گرایانه» مشروطه که اندیشه‌های غربی در آنها مشاهده می‌شد، طیف دیگری را وارد آزادی‌خواهی کرد و سومین بعد فکری به «بغض و کینه» بسیاری به محمدعلی‌شاه مربوط می‌شود.
 
 
 ستارخان، باقرخان و حکم علمای نجف حکم به فساد و تبعید تقی‌زاده
شرق در صفحه ۶ نیز گزارش «بوی تبریز در غروب باغ اتابک» نوشته بهبود زارعی را منتشر ساخته و به شرح آنچه فصل پایانی زندگی ستارخان را رقم زده، پرداخته است.
 
در بخش هایی از این گزارش می خوانیم: «پنج‌ ماه بود که از تبریز خارج شده ‌بودند. موقع خروج از تبریز زن و مرد و پیر و جوان به بدرقه آمده ‌بودند، ستارخان و ‌باقرخان و بیش از صد نفر از مجاهدان راهی تهران شده بودند…. چیزی تا تهران نمانده بود که جماعتی عظیم به استقبال آمده بودند، از علما و بزرگان و مبارزان و مجاهدان مشروطه، تا بازاری‌های تهران و مردم عادی، چنان استقبالی از ستارخان و باقرخان شد که تا به آن روز از هیچ‌کس نشده‌ بود، آنها یک ماه میهمان دولت بودند، بعدش ستارخان را در باغ اتابک و باقرخان و اطرافیانش را در باغ عشرت‌آباد اسکان دادند…

اوضاع تهران متشنج بود و هر روز هم بدتر می‌شد. علمای نجف حکم به فساد و تبعید تقی‌زاده داده ‌بودند، می‌گفتند تقی‌زاده ماسون و نوکر انگلیس است و مانع اصلاحات است؛ ولی عده‌ای از مبارزان مشروطه که حالا به مقام و منصبی رسیده‌ بودند، هوایش را داشتند و حتی سردار اسعد بختیاری که وزیر امور داخله شده ‌بود، نگذاشته ‌بود حکم مراجع منتشر شود. پیرو این نوع اختلافات مشروطه‌چی‌ها دودسته شده‌ بودند و توی روزنامه‌ها و کوچه بازار درگیری‌ و تشنج بود. آدم‌های تقی‌زاده، آقا سید‌عبدالله بهبهانی را که قدرت و نفوذ زیادی در تهران کسب کرده ‌بود، در خانه‌اش ترور کردند. عده‌ای به تلافی، علی‌محمد تربیت و یک نفر دیگر را کشتند و دولتی‌ها هم کاری نمی‌کردند و همه چیز را تقصیر مشروطه‌چی‌ها می‌انداختند. بیشتر هم دنبال بهانه بودند تا اختلاف زیاد شود و بعدش بتوانند مجاهدان را خلع سلاح کنند. یپرم‌خان ارمنی و سردار اسعد بختیاری، دل ‌خوشی از ستارخان و اطرافیانش نداشتند….
 
…. عده‌ای از مجاهدین از تحویل تفنگ‌ها سر باز زدند. ولوله‌ای در باغ به پا شد…. بختیاری‌ها روی در باغ نفت ریختند و در را آتش زدند. در که سوخت وارد باغ شدند و همه را از دم گلوله گذراندند. چندین نفر از بازاری‌ها و مردم عادی را که در زیرزمین پناه گرفته‌ بودند هم قتل عام کردند. خبر زخمی‌شدن سردار که پیچید، مجاهدان ناامید شدند و دست از مقاومت برداشتند. باقرخان نیز تسلیم شد….

…. ساعتی گذشت و سردار به هوش آمد، باقرخان سر سردار را به زانویش گرفته ‌بود و اشک می‌ریخت، تا آن روز کسی گریه باقرخان را ندیده ‌بود. باقرخان گفت یاخچیسان سردار؟ (خوبی سردار؟) ستارخان سرش را تکان داد و گفت این زخم‌ها که زخم نیست لوطی! سَرِ خُمّ ِ می‌ سلامت، شکند اگر سبویی… این زخم‌ها خوب می‌شود، زخم دلم را چه کنم که نه از دشمن، که از خودی خوردم!»
 
 
ناگزیریم از کتاب
این روزنامه در صفحه ۱۲ یادداشت «رها کنیم کتاب را» به قلم علی‌اکبر شیروانی را به چاپ رسانده و با اشاره به کتاب «از کتاب رهائی نداریم» به عنوان ماحصل گفتگوهای «امبرتو اکو»، فیلسوف و رمان‌نویس فقید ایتالیائی با «ژان کلود کریر» درباره‌ کتاب، به روایت غار تمثیلی افلاطون پرداخته و افزوده است: «آیا کتاب، کتاب‌خوانی و کتاب‌دوستی، آن طور که بوردیو در کتاب تمایز می‌گوید، فقط نمایش منزلت و ارزش طبقه‌ی مرفه جامعه است برای کسانی که در هزارتوی مشکلات معیشتی گرفتارند و نه وقت کتاب دارند و نه پولش را؟»
 

نگارنده معتقد است «کتاب یک وضعیت است که خواننده را در خودش فرو می‌کشد. سکونت کلمه‌ مناسبی است؛ خواننده در کتاب سکونت می‌کند، ساکن می‌شود. صفت سکونت را برای خانه و منزل به کار می‌برند، چون در آن تسکین و آرامش و اسکان نهفته است. کسی که کتاب می‌خواند، آرامش می‌یابد و آرام می‌شود.»
 
در بخشی از این یادداشت می خوانیم: «اگر دیدگاه سنتی کسانی مثل مولانا و ابن‌‌عربی را قبول داشته باشیم که روح انسان را مثل ظرفی می‌دانستند، آن ظرف با این چیزها پر می‌شود یا شاید ظرف با این چیزها بزرگ می‌شود که با چیزهای دیگری پر شود. اگر امروزی‌تر فکر کنیم، تجربیاتی از این دست انسان را آماده می‌کند برای مواجه‌شدن با زندگی، با پیچ‌وخم‌هایش و با کلاف‎های پیچیده‌ای که پیش‌روی هر انسانی از بدو تولد تا موقع مرگ قرار دارد…. اگر خوب توجه کنیم، می‌فهمیم که ناگزیریم از کتاب؛ اگر به خودمان اهمیت می‌دهیم، اگر به زندگی و انسان‌بودن‌مان اهمیت می‌دهیم و اگر خودمان برای خودمان مهم‌ایم.»
 
 
 دیگر عناوین برگزیده «شرق» امروز:
 یادداشت «کار مترجم توسعه‌ی جهان است» به قلم حسین عبده‌تبریزی / یادداشتی درباره عبداله کوثری، مترجم
 ازدحام در مهران و شایعات پی‌درپی/ از ساعات ابتدایی ظهر دیروز اخباری مبنی‌بر بسته‌شدن مرز مهران به‌دلیل ازدحام بیش‌ازحد زائران منتشر می‌شد و در ادامه خبری تکمیلی‌تر منتشر شد که افراد بدون‌گذرنامه حاضر در مرز مهران با مقاومت و فشار، ورودی‌ها را باز کرده‌اند. این خبر ابتدا تکذیب شد، اما خبرهای تکمیلی آن را به نحوی تأیید کردند.
 
 عملیات تروریستی در جنوب پاکستان و در یکی از مراکز مقدس سوفیان / عکس: آسوشیتدپرس
 
 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.