مسلمانان بریتانیا

عباس عیسی‌زاده

مسلمانان از قرن هشتم میلادی در بریتانیا حضور داشته‌اند، لکن پس از جنگ جهانی دوم بود که از حیث کمی و اجتماعی اهمیتی در خور توجه یافتند. میان این دو برهه زمانی، ارتباط و پیوند عمیقی، از طریق مهاجرت مسلمانان به انگلستان از یک سو و تجارت خارجی و استعمار بریتانیا از سوی دیگر، به‌ویژه در شبه‌قاره هند برقرار بود. مسلمانان طی سده‌های هفدهم و هجدهم به‌عنوان برده و خدمتکار، اوایل قرن نوزدهم در کسوت ملوان و تاجر، اواخر همین قرن در قالب دانشجو و پیشه‌ور و سرانجام پس از جنگ جهانی اول، به‌عنوان سربازانی که خدمت خود به ارتش بریتانیا را به پایان رسانده بودند، وارد این کشور شده، در آن سکنی گزیدند.

در ابتدای دهه 1920 میلادی احتمالاً فقط ده هزار مسلمان مهاجر در بریتانیا زندگی می‌کردند (به علاوه هزار بریتانیایی مسلمان‌شده). همچنین در سال 1951 تعداد آنان از بیست هزار تن تجاوز نمی‌کرد، لیکن پس از آن و در خلال دهه‌های 1950 و 1960 بود که مهاجرت خیل عظیم مسلمانان به بریتانیا آغاز شد. مردان مسلمان از مناطق روستایی جنوب آسیا برای انجام کارهای ساده که غالباً نیاز به تخصص و مهارت خاصی نداشت، وارد انگلستان شدند تا به بازسازی سریع اقتصادی آن کمک کنند.

البته مسلمانان در این دوره تنها بخشی از مهاجران پرشماری بودند که به انگلستان کوچ کردند؛ زیرا بازسازی خرابی‌های جنگ با تجزیه‌طلبی و استقلال‌خواهی ملل گوناگون تحت استعمار همزمان شده بود و کشورها یکی پس از دیگری از امپراتوری بریتانیا جدا می‌شدند. متعاقب این وقایع، در سال 1948 میلادی، قانونی در انگلستان تصویب شد که طبق آن، شهروندان سرزمین‌های سابقاً مستعمره بریتانیا از جمله کشورهای مسلمانی همچون پاکستان می‌توانستند تبعه این کشور شوند و این چنین بود که انفجار مهاجرتی در بریتانیا به‌وقوع پیوست که مسلمانان نیز بخش مهمی از آن را تشکیل می‌دادند. به همین دلیل در دهه 1970 تعداد مسلمانان بریتانیا به 250 تا 300 هزار نفر رسید. پس از آن، مردان مسلمانی که به‌عنوان "نیروی کار موقت" به این کشور رفته بودند، اجازه یافتند تا خانواده‌هایشان را با خود همراه کنند و در نتیجه این امر و همچنین تولد و ظهور نسل دوم مسلمانان که متولد بریتانیا بودند، جمعیت مسلمانان در اواخر دهه 80 م. از مرز یک میلیون نفر گذشت.

جمعیت مسلمانان در دهه 2000
در سرشماری رسمی سال 2001 که برای نخستین بار اطلاعات دینی و مذهبی افراد در آن جمع‌آوری شده بود، تعداد مسلمانان "پادشاهی متحده (UK)" یعنی انگلستان، اسکاتلند و ولز، به طور دقیق 1/588/890 نفر اعلام شد که معادل 2/8 درصد جمعیت بریتانیا و 3/1 درصد ساکنین انگلستان بود. این آمار اسلام را به‌عنوان دومین دین بریتانیا پس از مسیحیت معرفی می‌کرد.* علاوه بر این، طبق برآورد سرشماری 2001، با توجه به عواملی چون نرخ بالای زاد و ولد زنان مسلمان، ادامه مهاجرت بی‌رویه مسلمانان به انگلستان و افزایش نسبی تعداد کسانی که از ادیان دیگر به اسلام می‌گروند، جمعیت مسلمانان باید در سال 2004 به 2/5 تا 3 میلیون و در سال 2013 به 5 الی 6 میلیون نفر می‌رسید؛ در همین زمینه، پژوهشگر دیگری پیش‌بینی کرده است که با احتساب نرخ رشد بالای جمعیت مسلمانان نسبت به جامعه میزبان، جمعیت مسلمانان بریتانیا در سال 2050 به 24/5 درصد از جمعیت کل بریتانیا برسد؛ لکن آمارهای مبالغه‌آمیز فوق بیشتر برای ایجاد هیاهو و جنجال در جلسات سیاسی گروه‌های تندروی مسیحی مناسب است تا ارائه در محافل علمی.

ترکیب نژادی و پراکندگی جمعیتی
بخش اعظم مسلمانان بریتانیا از جنوب آسیا، غرب افریقا و خاورمیانه هستند. 74 درصد از آنان پس‌زمینه قومیتی آسیایی دارند که اغلب پاکستانی، بنگلادشی و هندی‌اند. مسلمانان سفیدپوست و سیاهان افریقایی به‌ترتیب با 11 درصد و 6 درصد پس از آسیایی‌ها در رتبه بعدی قرار دارند. از میان ملیت‌های مختلف، پاکستانی‌ها با 610 هزار نفر، 40 درصد کل جمعیت مسلمانان را تشکیل می‌دهند. تعداد مسلمانان عرب نیز از آنچه تصور می‌شود، بسیار کمتر است؛ جمعیتی در حدود دویست تا سیصد هزار نفر که بسیاری از آنان در لندن زندگی می‌کنند. به لحاظ محل تولد، حدود نیمی از مسلمانان یعنی 46 درصد متولد بریتانیا و به‌ترتیب 39% و 9% متولد آسیا و افریقا هستند. از حیث پراکندگی جغرافیایی، گفتنی است که مسلمانان از ابتدای ورود به بریتانیا، ساکن مناطق شهرنشین و پرجمعیت بوده‌اند؛ مناطقی مانند لندن و یا شهرهای بزرگ مرکز و شمال انگلستان نظیر بیرمنگام و برادفورد که زندگی در آنها برای اقلیت‌ها، کم‌دردسرتر است.

فرق اسلامی
مسلمانان این کشور به سه دسته تقسیم می‌شوند: اهل سنت قریب به 80 درصد، شیعیان 15 درصد و سلفی‌ها 5 درصد. بنابراین، شیعیان در اقلیت قرار دارند و جمعیت آنان بسیار اندک است. برای نمونه، در شهر بیرمنگام فقط دو مسجد از 50 مسجد موجود به شیعیان تعلق دارد. مطابق آمار "مجمع جهانی اهل بیت" (2008)، حدود 160 هزار نفر شیعه در انگلستان زندگی می‌کنند. همچنین مؤسسه افکارسنجی پیو (2009) جمعیت شیعیان را در حدود 165 تا 247 هزار نفر تخمین زده است.

نسل جوان مسلمانان
در نهایت، ذکر این نکته در مورد مسلمانان بریتانیا ضروری است که آنها با 34 درصد جمعیت زیر 16 سال، جوان‌ترین گروه دینی این کشور محسوب می‌شوند. افزون بر آن، نسل جدید مسلمانان، تفاوت‌های اساسی با مهاجرین اولیه دارند. آنها برای حفظ هویت و فرهنگ اسلامی خویش تلاش می‌کنند و در پی احقاق حقوق خود به‌عنوان یک شهروند مسلمان بریتانیایی هستند و از اینکه مسلمان بودن خود را اعلام و ابراز کنند، هیچ هراسی ندارند و در تلاشند که همزمان، هم یک مسلمان و هم یک بریتانیایی باشند.

از سوی دیگر، می‌توان مدعی شد که آنها به لحاظ هویتی در وضعیت پیچیده‌ای به سر می‌برند؛ زیرا غالباً میان فرهنگ‌ها و سنت‌های والدینشان و فرهنگ حاکم بریتانیا سرگردانند. با این وصف، جوانان در مقایسه با نسل پیش از خود، جسورتر و دارای اعتماد به نفس بیشتری هستند و برخلاف پدرانشان لزومی برای ایفای نقش مهمانانی مؤدب و حق‌شناس احساس نمی‌کنند. ضمن اینکه، نسل جدید به‌طور فزاینده‌ای موضوع نژادپرستی نهادین و تبعیض ظالمانه در بخش‌های مختلف آموزش، اشتغال، سیاست‌گذاری عمومی و رسانه‌ها قرار گرفته که نتیجه آن، نوعی احساس عدم تناسب و انطباق دائمی با فرهنگ غالب جامعه بوده است. چنان‌که عمر بکری محمد، از اعضای اصلی حزب‌التحریر در انگلستان، توضیح می‌دهد:
«در دهه 60 مسلمانان عمدتاً به دلایل اقتصادی به این کشور عزیمت کردند. به بیان دیگر، آنها مهاجرین اقتصادی بودند، اما فرزندان آنان در دهه‌های 70، 80 و 90 تمام تلاششان را کردند تا جذب فرهنگ حاکم بریتانیا شوند. آنها به دانشگاه رفتند و درحالی‌که در خانه اکبر صدایشان می‌زدند، در دانشگاه نام باب را روی خود گذاشتند؛ با سفیدپوستان دم‌خور شدند، با آنان رقصیدند و نوشیدند…؛ با این حال، در پایان روز کسی با تحقیر به آنان خطاب می‌کرد: هِی پَکی**».

در همین راستا، در سال 2001 میلادی، تنش‌های مذهبی در جامعه بریتانیا، با درگیری میان عده‌ای از جوانان مسلمان آسیایی‌تبار و سفیدپوستان نژادپرست بریتانیایی شعله‌ور شد. این درگیری‌ها در بین ماه‌های آوریل و جولای 2001 در چندین شهر شمالی انگلستان اتفاق افتاد. خشونت‌بارترین آنها، که شدیدترین شورش در اروپای غربی طی دو دهه اخیر شمرده می‌شود، در هفتم جولای 2001 در شهر برادفورد روی داد که سه روز به طول انجامید و منجر به مجروح شدن 164 تن و دستگیری 55 نفر شد. علت شروع درگیری، زخمی شدن یک جوان مسلمان به‌دست یکی از اعضای حزب راست افراطی بریتانیا بود. به‌تدریج دامنه خشونت‌ها به شهرهای دیگری همچون اولدهام و برنلی کشیده شد و به‌مدت 5/2 ماه ادامه یافت. حجم و گستردگی خشونت‌ها به حدی بود که قریب به 200 نیروی پلیس نیز در این درگیری‌ها مجروح شدند.

شیوِناندان، رمان‌نویس مطرح سریلانکایی و رییس مؤسسه روابط نژادی در لندن، به ریشه‌یابی دقیق این تنش‌ها پرداخته، می‌نویسد: «بدون هیچ زیرساخت اقتصادی و عاری از هرگونه امیدی به سازگاری با جامعه، محصور در میان خفت و خواری تحمیلی از سوی پلیس نژادگرا و هتاکی و اهانت گروه‌های نژادپرست و فاشیست‌های واقعی؛ در چنین شرایطی، یک جوان مسلمان برای خروج از این وضعیت چه کاری می‌تواند انجام دهد، جز اینکه روی به خشونت بیاورد؛ خشونتی که ظاهراً گریزی از آن نیست…».

پی‌نوشت:
* البته شاید رقم مذکور نمایان‌گر تعداد دقیق مسلمانان بریتانیا نباشد؛ چراکه 7/8 درصد از شرکت‌کنندگان در سرشماری (حدود 4 میلیون نفر) دین خود را اعلام نکردند و یا خود را بی‌دین دانستند؛ لذا بسیار محتمل است با توجه به شرایط نه چندان مطلوب مسلمانان در اروپا، عده‌ای از آنان مایل به افشای دین خود نبوده باشند.
** مخفف "پاکستانی" که نژادپرستان برای تحقیر مسلمانان در انگلستان به‌کار می‌برند.

ارجاعات:
حسینی‌فائق، محمدمهدی. 1391. تأملی بر ابعاد اسلام‌هراسی در بریتانیا. تهران: دانشگاه امام صادق (ع).
Field, Clive. 2007. "Islamophobia in Contemporary Britain." Islam and Christian Muslim Relations 18(4): 447-477.
Poynting, Scott, and Victoria Mason. 2007. "The Resistible Rise of Islamophobia." Journal of Sociology 43(1): 61-86.
Sivanandan, Ambalavaner. 2001. "Poverty is the New Black." Race and Class 43(2): 1-5.
 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.