یادکردی از یار مخلص و گمنام امام آیتالله شیخ ابوالحسن شیرازی، نخستین امام جمعه منصوب امام در مشهد
اشاره:اگر تاریخ انقلاب را مرور کنیم و به دور از تعصبات به آن نگاه کنیم، مردان و عالمان مبارزی را خواهیم دید که با گمنامی تمام و بدون هیاهو و ادعاهای دهن پرکن امروزی، ضمن تحمل مشقات و سختیهای زیاد، خدمات شایانی را در دوران مبارزات قبل از انقلاب اسلامی و پس از آن، همچنین در 8 سال دفاع مقدس انجام دادند و از خود نام نیک و ماندگاری به یادگار گذاشتند. یکی از این عالمان اهل عمل، مرحوم آیتالله شیخ ابوالحسن شیرازی، امام جمعه منصوب حضرت امام در مشهد بود. روز 16 مرداد ماه سالروز رحلت این عالم زاهد است. به همین مناسبت یادی از آن مرحوم کرده و گذری بر زندگی او خواهیم داشت.
زندگی
آیتالله حاجشیخ ابوالحسن شیرازی (مقدسی) در سال 1293 ش،در روستای کوهستان از توابع داراب استان فارس دیده به جهان گشود؛ پدرش مهدی قلی خان از متنفذین محل بود. او سنین کودکی و نوجوانی را در همان روستای محل تولد گذراند و خواندن و نوشتن را نیز همانجا فرا گرفت. سپس برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه داراب و اصطهبانات عزیمت کرد. وی در سن هیجده سالگی پدر و مادر خود را از دست داد. این مصادف با قیام مردم فارس علیه حکومت رضاخان بود. این قیام ادامه حرکتی بود که توسط آیتالله سید عبدالحسین لاری و فرزند ایشان آیتالله سید عبدالمحمد شروع شده بود. سید عبدالحسین لاری و فرزند ایشان فتوا داده بودند کهچون رضاخان فرد فاسدی است، نباید بر شئونات مسلمانان مسلط شود. مرکز این قیام نیز روستای “کوهستان” داراب بود. آیتالله ابوالحسن شیرازی نیز به این تشکیلات رفت و آمد داشت. او مقدمات درسی را نزد شیخ علی اصغر فراگرفت، سپس به اصطهبانات رفت و به فراگیری “معالم” پرداخت. او مدت چهار سال در شیراز ساکن بود. اساتید وی در این شهر عبارت بودند از: آیتالله سید عبدالله شیرازی، آیتالله سید نورالدین شیرازی، حاج میرزا محمدعلی حکیم که در فلسفه پراستعداد بود و شیخ ابوالحسن شیرازی بخشی از “شرح تجرید” را نزد وی آموخت، و حاج شیخ عبدالکریم که شیخ ابوالحسن شیرازی “شرح منظومه” را نزد وی فراگرفت. وی پس از تحصیل در شیراز به مشهد عزیمت نمود و مدتی در حوزه درس آیتالله میرزا مهدی اصفهانی حاضر شد. آیتالله شیرازی در مشهد بخشی از دروس خارج و نیز “شواهد ربوبیه” را نزد آقا بزرگ حکیم و قسمتهایی از اسفار را نزد حاج میرزا مهدی فراگرفت. قیام مسجد گوهرشاد و کشف حجاب توسطرضاخان مصادف با اقامت آیتالله شیخ ابوالحسن شیرازی در مشهد بود. پس از این قیام بود که وی به تهران آمد و تصمیم گرفت به نجف برود. با عزیمت به نجف مدت ده سال در آن دیار بهتحصیل پرداخت و همان جا بود که با دختر آیتالله شیخ علی محمد بروجردی ازدواج کرد.
ایشان خود در این باره میگوید: “بیشتر از ده سال از زمان کشف حجاب تا بعداز این که رضاخان از بین رفت من نجف بودم. در همان جا با صبیه مرحوم آیتالله آقا شیخ علی محمد بروجردی ازدواج کردم.”
وی اساتید نجف خود را چنین معرفی میکند: “مرحوم آیتالله حاج شیخ محمد کاظم شیرازی که مرجع تقلید اهالی شیراز بودند و در نجف درس فقه میگفتند، مرحوم حاج آقا ضیاءالدین معروف به آقا ضیاء که مدت زیادی درس ایشان رفتم، مرحوم حاج شیخ محمد حسین کمپانی و مرحوم آیتالله آسید ابوالحسن اصفهانی که ایشان هم فقه میگفتند. و مرحوم آیتالله میرزا عبدالهادی شیرازی که من حدود یک سال درس ایشان رفتم.”
شیخ ابوالحسن شیرازی در نهایت موفق به دریافت اجازه اجتهاد از برخی آیات عظام نجف گردید. آنگاه به ایران بازگشت و دو سال در حوزه علمیه قم ضمن تدریس مکاسب و کفایه، در درس مرحوم آیتالله العظمی بروجردی نیز شرکت میکرد. در سال 1340 ش، به مشهد مراجعت کرد و به تدریس و تربیت طلاب فاضل پرداخت.
مردمداری و خدمت به ملت
مردمداری و خدمت به قشر مستضعف و محروم جامعه و ساده زیستی از صفات برجسته شیخ ابوالحسن شیرازی بود. تا جایی که دستش میرسید گره از کار مردمان میگشود و تا جایی که صدایش شنیده میشد از مردم میگفت و از بایستگیهایی که در تعامل با مردم باید شکل بگیرد. مردمداری در کنار بسیاری از خصلتها? نیکوی دیگر، شخصیت عالم مردمدار و صادق شهر مشهد را شکل میداد. او مردم را باور داشت، چنان که مردم او را قبول داشتند و رگههای صداقت و عدالت را از لابه لای کلام ساده و صمیمی و سرشار از صدقش مثل رگههای طلا بیرون میکشیدند و به رفتار در میآوردند. مجتهد بیداردل مردم شهر مشهد را دوست داشت و مردم هم او را قبول داشتند، لذا در انتخابات خبرگان وقتی نامزد میشد، فاصله رایاش با نفرات بعدی به خوبی نشانگر اقبال و ارادت مردم به شیخ ابوالحسن بود. هنوز هستند در مشهد کسانی که وقتی سخن به زاهدانه زیستن و بیریا و مومن بودن و گره گشایی از کار مردم میرسد، نام امام جمعه فقید مشهد، شیرازی را به یاد آورده و به احترام از او نام میبرند. او که تا قامت افراشته داشت ملجاء محرومان بود و تا صدایش به گفت وگو بود، از انقلاب و حضرت امام میگفت. او که تا پای رفتن داشت، از شوق جبهه و حضور در میان رزمندگان آرام نداشت و به مناطق عملیاتی میشتافت. این عالم مبارز همواره (قبل و بعد از انقلاب) با توجه به اعتماد و اعتباری که بین مردم داشت، وجوه زیادی نیز در اختیار داشت، ولی زاهدانه زندگی میکرد و برای رفع مشکلات مردم فراوان میکوشید و خدمات فراوانی را انجام داد. او با تأسیس چندین حمام عمومی، منبع آب آشامیدنی، حسینیه، مسجد، مدرسه و سدهای خاکی در خراسان و داراب و تأسیس چندین شهرک برای افراد کم درآمد، آثار بسیاری را از خود برجای گذاشت. وی به امور فرهنگی و علمی نیز بسیار ارج مینهاد. چندین مدرسه علمیه و موسسه علمی مانند؛ مدرسه علمیه ولی عصر(عج) و مکتب اسلام شناسی بانوان را تأسیس و آثاری مانند کتاب الزکاه، رساله توضیح المسائل و کتابی در معاد را تالیف کرد.
مبارزات و ارتباط با امام خمینی
دو سال از اقامت ایشان در مشهد میگذشت کهنهضت امامخمینی در خرداد 1342 شروع شد. وی از آنجا که دریافته بود حفظ اسلام و شرف مسلمانان به چنین قیامی نیاز دارد، در همراهی انقلاب کوتاهی نکرد. در تداوم قیام امام خمینی با آیات عباس واعظ طبسی، سیدعلی خامنهای و شهید حجت الاسلام والمسلمین سیدعبدالکریم هاشمی نژاد همکاری نزدیک داشت. در سالهای اوج مبارزه عمومی و علنی مردم،وی میکوشید تا از علمای مشهد برای نشر اعلامیههای ضد رژیم امضا بگیرد. او در تمام وقایع انقلاب در شهر مشهد حضور فعال داشت. در روزهای نزدیک به بازگشت حضرت امام از پاریس، به تهران رفت و در وقایع تهران از جمله در تحصن دانشگاه تهران سهیم بود، به دنبال تحصن در مسجد دانشگاه تصمیم گرفتند که در قم نیز چنین تحصنی را برپا کنند، لذا با موافقت آیات: شهاب الدین مرعشی نجفی و محمدرضا گلپایگانی در مسجد اعظم قم تحصن کردند و همان شب به تهران بازگشتند.
پس از پیروزی انقلاب که در بیشتر شهرهای کشور نماز جمعه برپا میشد، اما هنوز در مشهد امام جمعهای تعیین نشده بود. در 27 خرداد 1359، امامخمینی ایشانرا به عنوان اولین امامت جمعه مشهد منصوب کردند. آیتالله شیخ ابوالحسن شیرازی درباره اقامه نمازجمعه در مشهد و نحوه انتصابش از سوی امام میگوید: “پس از پیروزی انقلاب در بیشتر شهرهای کشور نمازجمعه برقرار میشد. اما در مشهد امام جمعهای از طرف امام تعیین نشده بود. زیرا دراینجا از قبل از انقلاب مرحوم حاج شیخ غلامحسین تبریزی در شبستان مسجد گوهرشاد نمازجمعه اقامه میکرد. البته بسیار محدود و مختصر بود و ایشان در خطبهها هم تنها به نصیحت مردم اکتفاء میکردند. لذا عده زیادی از مردم از این وضع ناراضی بودند که چرا مانند دیگر شهرستانها در مشهد نمازجمعه برقرار نمیگردد. گروهی از دانشجوها و روحانیون از جمله مرحوم شهید حجت الاسلام کامیاب از ما خواستند که یک نماز وحدتی اقامه کنیم من با اصرار آنها قبول کردم و نماز وحدتی در حیاط بیمارستان امام رضا(ع) اقامه میشد. بعداز چندی مرحوم شیخ غلامحسین فوت کردند. در این موقع من برای کاری به تهران آمده بودم. در تهران بود که از رادیو شنیدم که حضرت امام مرا به امامت جمعه تعیین کردند. در صورتی که از قبل نه من به این فکر بودم و نه کسی با من پیرامون این موضوع صحبتی کرده بود”. ایشان همچنین در مجلس خبرگان قانون اساسی به عنوان نماینده مردم استان خراسان و دو دوره در مجلس خبرگان رهبری به عنوان اولین نماینده استان خراسان انتخاب شدند. و در دورههای اول و دوم مجلس خبرگان رهبری نیز نماینده استان خراسان در آن مجلس بود. آیتالله ابوالحسن شیرازی در جهت خدمت به مردم و پیاده شدن احکام اسلامی از هیچ کوششی دریغ نمیکرد. ا?شان در شهریور 1361 ش، طی نامهای خدمت حضرت امام مینویسند: “اماما، ای نایب راستین مهدی (ع) وای روح همیشه خروشان در کالبد اسلام. فرمان حیات بخشتان در مورد زدودن قوانین خلاف شرع و احیای احکام درخشان اسلام در سطح دادگستریها و مراکز قضایی کشور اقدام قاطع و پر برکتی بود که هر لحظه انتظار می رفت. این حرکت الهی، امت علاقهمند به اجرای قوانین الهی را شادمان ساخت و از قلب این جانب نیز غم بزرگی را برداشت؛ زیرا به علت برخوردی که با دعاوی و تظلمات مردم خراسان دارم سالهاست از وجود قوانین ظالمانه و غیر الهی در دادگستریها رنج می برم. و اکنون امیدوارم که در راه تحقق خواسته آن حضرت که عین خواسته خدا و اولیای اوست از تمام توان خویش بهره گیرم.”
امام خمینی نیز در پاسخ مختصر به ایشان مرقوم کرده اند: “حضرت آیتالله آقای شیرازی، دامت برکاته؛ تلگراف شریف در تعقیب اسلامی شدن احکام و قوانین کشور، واصل و موجب تشکر گردید… از جنابعالی امید دعای خیر دارم. سلامت جنابعالی را خواستارم.”
نکته جالب توجه در پاسخ حضرت امام، نسبت “آیت الله” به آقای شیرازی است؛ اگر تمام نامهها و حکمها و… حضرت امام را در 22 جلد صحیفه که از تولد تا رحلت را شامل میشود، مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید ایشان کمتر کسی را با عنوان آیتالله مورد خطاب قرار داده است، و این دأب و منش امام بود که هیچ وقت در احترام و تعریف از کسی افراط و تفریط نداشتند؛ هر کسی را به تناسب علم و تقوا و شخصیتش مورد خطاب قرار میدادند. لذا ایشان تنها مراجع وقت و بعضی از بزرگان و عالمان قدیم را با عنوان آیتالله نام بردهاند. اما نسبت یاران و شاگردان خود کمتر، از عنوان آیتالله استفاده میکردند؛ با یک بررسی مختصر در صحیفه میبینیم که حضرت امام پس از انقلاب اسلامی فقط پنج تن از مسئولان و امامان جمعه را با عنوان آیتالله مورد خطاب قرار داده اند: آیتالله شیخ ابوالحسن شیرازی (امام جمعه مشهد)، شهید آیتالله صدوقی (امام جمعه یزد)، شهید آیتالله مدنی (امام جمعه تبریز)، آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و آیتالله شیخ حسینعلی منتظری.
آیتالله حاج شیخ ابوالحسن شیرازی سرانجام پس از عمری سراسر تلاش، جهاد و اخلاص، عصر یکشنبه 16 مرداد سال 1379 ش، مصادف با پنجم جمادی الاولی سال 1421 ق، در سن 86 سالگیدار فانی را وداع گفت و پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه و نماز حضرت آیتالله بهجت، در جوار مولایش حضرت امام رضا(ع) در “دارالزهد” مدفون گشت.
منابع:
1 ـ صحیفه امام
2 ـ فصلنامه حوزه
3 ـ خبرگان ملت، دفتر اول
4 ـ روزنامه خراسان، مرداد 91
5 ـ آیینه پژوهش، مرداد 79
منبع:روزنامه جمهوری اسلامی
اشاره:اگر تاریخ انقلاب را مرور کنیم و به دور از تعصبات به آن نگاه کنیم، مردان و عالمان مبارزی را خواهیم دید که با گمنامی تمام و بدون هیاهو و ادعاهای دهن پرکن امروزی، ضمن تحمل مشقات و سختیهای زیاد، خدمات شایانی را در دوران مبارزات قبل از انقلاب اسلامی و پس از آن، همچنین در 8 سال دفاع مقدس انجام دادند و از خود نام نیک و ماندگاری به یادگار گذاشتند. یکی از این عالمان اهل عمل، مرحوم آیتالله شیخ ابوالحسن شیرازی، امام جمعه منصوب حضرت امام در مشهد بود. روز 16 مرداد ماه سالروز رحلت این عالم زاهد است. به همین مناسبت یادی از آن مرحوم کرده و گذری بر زندگی او خواهیم داشت.محمد رجائی نژاد