آیا نگاه ناقص کمیسیون فرهنگی مجلس تکمیل خواهد شد ؟

سئوال اینجاست که چرا کمیسیون فرهنگی مجلس، نسبت به وزیر و برنامه پیشنهادی وزارتخانه­‌های؛ آموزش و پرورش، علوم، راه و شهرسازی، اطلاعات، کشور و حتی، وزارت اقتصاد و امور دارایی و وزارت کار و رفاه اجتماعی حساسیتی نشان نداده است.

 

مرحله پایانی تشکیل دولت یازدهم هم با تلاش نمایندگان مردم در خانه ملت به پایان رسید و و پانزده عضو هیأت وزیران از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتند. بدین ترتیب مردان تدبیر و امید مدیریت اجرایی عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کشور را بر عهده گرفتند.

 

در این میان اما ، در کنار چشم امیدهایی که به تصمیمات، اقدامات و اظهارات دولت جدید در عرصه اقتصادی دوخته شده است، شایسته است دیده­‌گان امیدواری را نیز ناظر عرصه فرهنگ دانست. امیدهایی که مظلومیت­‌زدایی از این عرصه خطیر را به انتظار نشسته­‌اند. البته روشن است که در یک نگاه واقع­‌گرایانه نظام سیاستگذاری فرهنگی (به ویژه در کشور ما) پیچیدگی­‌های خاص خود را دارد و مثلا از حیث نهادی به غیر از دستگاه­‌های فرهنگی دولتی، نهادها و دستگاه­‌های فراوان دیگری هم دخیل در این مهم هستند که از جمله مهمترین آنها باید به شورای عالی انقلاب فرهنگی (هرچند رئیس جمهور، رئیس آن است) و کمیسیون فرهنگی مجلس اشاره داشت.  

 

امّا به نظر می­رسد مهم‌تر از ساختار نهادی موثر در سیاست­‌گذاری تحولات فرهنگی، ساختار فکری و اندیشه‌­ای آن باشد. نوع نگاه به زندگی فردی و اجتماعی، نسبت دین و زندگی، چیستی ابعاد و لایه­­های فرهنگ، نسبت علم و فرهنگ، نسبت اقتصاد با فرهنگ و … از جمله مولفه های مهم در شکل گیری ساختار فکری و نرم افزاری تحولات فرهنگی می­‌توانند باشند.

 

در خبرهای مربوط به بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی آمده بود که کمیسیون فرهنگی مجلس، با دعوت از وزرای پیشنهادیِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و وزارت ورزش و جوانان، جهت بررسی برنامه­‌ها و سوابق آنها، کم ترددترین کمیسیون مجلس در «آمد و شد وزرای پیشنهادی» بود. فراتر از نگاه کمیت گرا به این موضوع، می­‌توان گفت در پس نحوه ورود کمیسیون فرهنگی مجلس به بررسی برنامه­‌ها و سوابق وزرای پیشنهادی این رویکرد وجود دارد که تأثیرگذاری دولت یازدهم در حوزه فرهنگ کشور از طریق سه وزارتخانه مذکور خواهد بود.

 

اما تردید نباید کرد که چنین رویکردی، معرف نگاهی ناقص به حوزه فرهنگ کشور است. حتی اگر با نگاه حداقلی به وزارتخانه­‌هایی که ارتباط مستقیم با تحولات فرهنگی کشور داشته باشند بنگریم، لااقل دو وزارتخانه بسیار مهم دیگر می­‌توانست در کانون توجه کمیسیون فرهنگی مجلس قرار گیرد؛ وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.

 

اما با نگاهی حداکثری، تحولات فرهنگی کشور، متأثر از تصمیم­‌ها و اقدامات وزارتخانه­های متعدد دیگری است که گاهی آثار وسیع­‌تر و ماندگارتری از تصمیم­‌ها و اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پی دارند.

 

به عبارت دیگر، سئوال اینجاست که چرا کمیسیون فرهنگی مجلس، نسبت به وزیر و برنامه پیشنهادی وزارتخانه­‌های؛ آموزش و پرورش، علوم، راه و شهرسازی، اطلاعات، کشور و حتی، وزارت اقتصاد و امور دارایی و وزارت کار و رفاه اجتماعی حساسیتی نشان نداده است. مگر نه این است که در یک نگاه تعالی­‌جویانه و براساس مطالبه مقام معظم رهبری، حوزه­‌های مختلف تصمیم­‌گیری و اجرایی کشور نیازمند تهیه پیوست فرهنگی هستند؟ و مگر نه این است که سبک زندگی فردی و اجتماعی (که امری کاملا فرهنگی است ) متأثر از برنامه­‌های دولت در حوزه­‌های شهرسازی، اقتصادی، مالیاتی، امنیتی، آموزش عمومی، آموزش عالی و سایر حوزه­‌های اجرایی دولت است؟

 

در هر صورت، مراد از این یادداشت، تنها یادآوری ضرورت اصلاح و تکمیل رویکرد و نظریه سیاستی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی است و نگارنده توجه دارد که عملکرد کمیسیون فرهنگی مجلس و اعضای محترم آن در مدت 4 روز بررسی سوابق وبرنامه­‌های وزرای پیشنهادی، مبنای کاملی برای قضاوت در مورد این کمیسیون نیست. اگرچه این مدت کوتاه نقطه عطف حیاتی در فرآیند سیاست‌گذاری عمومی و فرهنگی کشور بود.

 

اما مهم‌تر از آن، ذکر این مهم است که اگر رویکرد سیاستی کمیسیون فرهنگی مجلس از سطح حداقلی موجود، تعالی و ارتقاء یابد، آنگاه حوزه مداخله و نقش­آفرینی این کمیسیون اثربخش­تر و کارآمدتر خواهد شد. 
سئوال اینجاست که چرا کمیسیون فرهنگی مجلس، نسبت به وزیر و برنامه پیشنهادی وزارتخانه­‌های؛ آموزش و پرورش، علوم، راه و شهرسازی، اطلاعات، کشور و حتی، وزارت اقتصاد و امور دارایی و وزارت کار و رفاه اجتماعی حساسیتی نشان نداده است.محمدرضا بهمنی

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.