فتوای علمای اهل سنت کردستان درباره مسئله کشتار سگها و ارزیابی اجمالی مسئله
ابراهیم احمدیان
ماه پیش شورای عالی افتاء استان کردستان، پاسخی مکتوب به پرسشهای شرعی یک گروه حامی حیوانات در باب کشتار سگها توسط سازمانهای دولتی شهری صادر کرد که در فضای مجازی دست به دست میشود. در آغاز این پاسخ، روایات عمومی دینی در ضرورت پرهیز از ستم به حیوانات ذکر گشته و در بخش دوم نامه، به مسئله کشتار سگها در ایران پرداخته شده. شورای عالی افتاء در بندهای آخر نامه، کشتار سگها را مادام که تهدیدی برای شهروندان محسوب نشوند صریحاً حرام اعلام کرده ولی تلویحاً در بندهای پایانی نامه، آنها را نوعی تهدید دانسته و «وجود سگهای بیشمار» در شهر را یک تهدید بهداشتی و مایه سلب آسایش شهروندان به شمار آورده. تنها نکتهای که در این نامه میتواند برای حامیان حیوانات امیدبخش تلقی شود، این است که شورا پیشنهاد کرده به جای کشتار، سگها به جایی در بیرون از شهرها منتقل شوند ولی این را نگفته که چگونه؟
نگهداری همه سگهای کشور به صورت مداوم در یک جای خاص، در برنامههای اجرایی و عملی دولت و شهرداری نیست و به نظر نگارنده، ممکن هم نیست. وزارت کشور در سال 87 بخشنامهای با عنوان «دستورالعمل کنترل جمعیت سگهای ولگرد» صادر نمود که بنابر آن، سگهای بیصاحب پس از زندهگیری به روشهای انسانی و غیرخشونتآمیز، به نقاهتگاههای شهرداری منتقل میشوند ولی در نهایت چنانچه سرپرستی برای سگها پیدا نشود، به روش بدون درد و خشونت، کشته میشوند. این روشی است که مورد قبول حامیان حیوانات در ایران نیست ولی ـ خوب یا بد ـ در برخی کشورهای پیشرفته از جمله برخی ایالتهای امریکا اجرا میشود. اما بیشتر شهرداریهای کشور (اگر نگوییم همه) تاکنون به همین بخشنامه نیز عمل نکردهاند زیرا گزارشهای تصویری و غیرتصویری حامیان حیوانات نشان میدهد که سگها با نهایت خشونت زندهگیری و کشته میشوند و شهرداریها حتی نتوانستهاند سازمانی (شبیه همان که در بخشنامه سال 87 ابلاغ شده) ترتیب دهند که دست کم سگها را بدون درد و خشونت به قتل برساند و گزارشها حاکی از خشونت بسیار بالا در برخورد با سگهاست. به هر حال، اگرچه ورود علمای اهل سنت کردستان به این مسئله در جای خود جای تقدیر دارد، ولی این نامه به حل مسئله کمک نمیکند. پیشنهاد بیشتر حامیان حیوانات در ایران برای ساماندهی سگها، عبارت از عقیمسازی و رهاسازی سگها در همان نقاطی است که آنها در شهرها زندگی میکنند نه انتقال آنها به جایی دیگر. حامیان حیوانات معتقدند که سگها هم همچون گربهها، کبوترها، کلاغها و گنجشکهای شهری، در صورتی که یک دسته اقدامات انجام گیرد، هیچ خطری برای شهروندان ندارند یا دست کم خطر آنها معتنابه نیست و ثانیاً، هیچ راهی دیگر جز این راه عملاً به کنترل جمعیت سگها نمیانجامد. روش کشتار یا جمعآوری، بیش از پنجاه سال است که در ایران اجرا میشود ولی به کنترل جمعیت نینجامیده است. اجازه دهید توضیح دهم که چرا کشتار یا جمعآوری سگها از شهرها سودی ندارد و موجب عدم حضور سگها در شهرها نمیشود:
چرا سگهای بیصاحب شهری کم نمیشوند؟
1 ـ سگها توان تولید مثل بالایی دارند. هر سگ ماده بعد از نه تا ده ماه میتواند باردار شود و تا حدود سیزده توله به دنیا بیاورد. همین تولهها بعد از نه تا ده ماه میتوانند باردار شوند. هر سگ ماده میتواند سالانه بیش از یک بار باردار شود. بررسیها نشان میدهند که یک سگ ماده میتواند در عرض شش سال تبدیل به شصت و هفت هزار سگ شود.
2 ـ در ایران، کانون اصلی تولید سگ، روستاهای پیرامونی شهرها، دامداریها، گلههای دام، کارگاههای ساختمانی و باغات و مزارع است. سگهایی که در این جاها تولید میشوند پس از مدتی رو به شهر میگذارند. بخشی از تولید سگ، عمدی است و به دست انسان انجام میگیرد؛ مثلاً گلهدارها سگها را به جفت میاندازند و از میان بیش از ده توله، دو توله را برمیدارند و بقیه را رها میکنند.
3 ـ سگهایی که به شهر میآیند، در محلات شهرها برای خود قلمرو بر پا میکنند. میان سگها سلسله مراتب قدرت و قلمرو وجود دارد و سگها به شدت قلمروطلباند.
4 ـ سگها در شهر از قلمرو خود در مقابل سگهای دیگر دفاع میکنند و نمیگذارند سگهای دیگر به قلمرو آنها وارد شوند. بدین ترتیب، توان گفت که سگهایی که در شهر زندگی میکنند، مانع ورود سگهای دیگر به شهر میشوند زیرا هر بخشی از شهر قلمرو تعدادی خاص از سگها است.
5 ـ حال به پاسخ این سؤال میرسیم که چرا شهرداریهای ایران پنجاه سال است که سگها را جمعآوری میکنند ولی از سگها کاسته نمیشود؟ پاسخ این است: وقتی سگهای شهری را جمع میکنند، سگهای حاشیه شهرها یا سگهای سرگردان در روستاها به شهر میآیند و جای آنها را پر میکنند. در طرحهای کنترل جمعیت سگها در ایران هیچ توجهی به سرچشمه و کانون اصلی تولید سگ نمیشود. به عبارتی دیگر، شهرداریها مدام در حال زدن شاخه درختی هستند که ریشههایش در جای دیگر است و روز به روز تنومندتر میگردد یا آنها مشغول جمعآوری آب یک سیل هستند در حالی که هیچ توجهی به سرچشمه سیل ندارند. یک مشکل دیگر که در این میان پدید میآید این است که با جمعآوری سگهای یک قلمرو، کل قلمروهای دیگر جا به جا میشوند. این باعث میگردد تا سگهای شهر برای مدتی هم سر و صدای بیشتری کنند و هم احیاناً پرخاشگری کنند.
میلیاردها تومان هزینه برای کاری بینتیجه
اینک ما با یک واقعیت عجیب رو به رو میشویم و آن این است که شهرداریها پنجاه سال به روش غیرموثر و غیرعلمی و بدون مطالعه علیه سگها خشونت کرده و بودجههای کلان را صرف کاری کردهاند که به لحاظ تجربی وعلمی نتیجهای ندارد. اگر به آماری که مثلاً شهرداری فلان کلان شهر برای ساماندهی سگها ارائه میکند نگاهی بیندازید درخواهید یافت که سالانه چند میلیارد تومان هزینه کاری بینتیجه میکند. شهرداریهای کل کشور سالانه میلیاردها تومان را خرج کشتار سگها میکنند در حالی که همواره بر تعداد سگها در شهرها افزوده هم میشود و اگر گاهی کاهشی به چشم میآید، موقت است.
به نظر میرسد تنها راه عملی در ایران فعلی ما، عقیمسازی و واکسینانسیون سگهای شهری و رهاسازی آنها در نقاط مختلف شهر است شبیه اقدامی که در شهر استانبول ترکیه انجام شده است. البته این کار نیاز به فرهنگسازی دارد و باید مردم را توجیه کرد. باید اجازه داد تا سگها وظیفه ذاتی خود را انجام دهند و یکی از وظایف اصلی سگها در شهرها و روستاهای ایران از دیرباز این بوده که مانع ورود حیوانات وحشی و سگهای خطرناک به شهر شوند. میتوان گفت که بخشی از بینظمی سگهای شهری ناشی از جمعآوریهای مکرر شهرداریها است که نه باعث جمعآوری کامل همیشگی سگها میگردد و نه مجال ایجاد قلمرو و سلسله مراتب قدرت را به آنها میدهد.
تجارب دیگر کشورها
معضل سگهای بیصاحب تنها دامانگیر کشور ما نیست و بسیاری از کشورهای جهان با آن دست بر گریباناند. در این میان برخی کشورها تجارب ارزشمندی در حل این مسئله دارند. هلند را میتوان کشوری موفق در این عرصه به شمار آورد. هلند اولین کشوری اروپایی است که سگ بیخانمان ندارد در حالی که این کشور بیشترین تعداد سگ خیابانی در اروپا را داشته است. مردم به دلایل مختلف سگهای زیادی را در شهرها و روستاها رها کرده بودند. دولت هلند سگها را رایگان عقیم کرد و راهکارهایی در پیش گرفت تا مردم را وادار به قبول مسئولیت در قبال حیواناتی کند که خود به وجود آوردهاند. یکی از راهها برخورد سخت قضایی بود به طوری که برای کسانی که با حیوانات بدرفتاری یا آنها را در خیابان رها میکردند، مجازات زندان و جریمه نقدی در نظر گرفت. یک بخش ویژه در پلیس تشکیل شد تا به کسانی رسیدگی کند که سگ در شهر و روستا رها میکنند. رهاسازی و بدرفتاری با حیوان اهلی در هلند میتواند تا شانزده هزار یورو برسد و سه سال حبس داشته باشد.[1]
معضل پیچیده؛ نیازمند راهحل پیچیده
به هر حال، معضل سگهای بیصاحب معضلی پیچیده و دارای عواملی مختلف است و بدین رو، حل کردن آن نیز به راهحلی پیچیده و چندگانه نیازمند است و باید دولت و ملت هر دو احساس وظیفه کنند. اهمیت مسئله سگها هم اخلاقی است و هم اجتماعی و هم زیست محیطی. وجهه اخلاقی مسئله سگها این است که این حیوان ساخته دست بشر است. سگ حیوانی است تولید شده از گونهای گرگ که اینک نسل آن از بین رفته و این تولید، به دست انسان صورت گرفته. سگها همچون اسبها و دیگر حیوانات اهلی در رسیدن انسان به تمدن نقش داشتهاند. آنها هزاران سال به انسان خدمت کردهاند و اکنون حیواناتی غیرطبیعیاند. حیوانات وحشی توان زندگی بدون انسان را دارند ولی از آنجا که سگها گونهای دستکاری شده به دست انساناند، تنها در کنار انسان قادر به زندگی هستند و توانایی زندگی در طبیعت را ندارند و طبیعی نیستند. به لحاظ زیست محیطی سگها مفیدند مثلاً سگها مانع نزدیک شدن حیوانات وحشی به شهرها میشوند و از این گذر هم جان حیوانات وحشی را حفظ میکنند و هم به انسان خدمت میکنند. اخیراً موارد بسیاری دیده شده که حیوانات وحشی از قبیل روباه، شغال و گرگ در حاشیه شهرها و حتی داخل شهرهای ایران دیده شدهاند. این پدیده از این پس به دلیل چالشهای مرتبط با بحرانهای زیست محیطی و گرمایش زمین و خشکسالی، خود تبدیل به معضلی دیگر خواهد شد و وجود سگها را ضروریتر نشان میدهد.
[1]. نگاه کنید به این مقاله: http://www.hamrahanekhabar.com/news/40001086%DB%8C%D9%85