از هفته وحدت تا هفته اُلفت؛ غیرت انقلابی یا تعصب جناحی؟
عبدالرحیم اباذری
از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی و با ابتکار عمل مسئولان نظام اگرچه تحت عنوان «هفته وحدت» تلاشهای بسیار مطلوبی در جهت ایجاد اتحاد، الفت، همفکری و همگرایی میان مسلمانان جهان انجام گرفت و انصافاً چه خوندلها در این راه خورده شد، اما شیطنتها، ترفندها و دسیسههای دشمنان هم بهصورت گسترده و تشکیلاتی ادامه یافت و البته خود مسلمانان نیز در مواردی از مشترکات غفلت کردند و تنها به مواضع تفرقه متمرکز شدند و درواقع از همین دشمنان بازی خوردند. متأسفانه کار به جایی رسید که علاوه بر اختلاف میان شیعه و سنی در میان خود سُنیان و شیعیان فرقهها، جبههها و گروههای متعددی به وجود آمد یا دیگران تأسیس کردند که امروز میبینیم همدیگر را به سیخ تکفیر و نیزه نفاق کشیده و به آتش کینه و کدورت میسوزاندند.
در همین سالهای اخیر چقدر از مسلمانان بیگناه از بچه شیرخوار گرفته تا نوجوان، جوان، پیرمرد و پیرزن به دست گروههای افراطیِ داعش، طالبان، القاعده و غیره کشته، زخمی، معلول و موجی شدند؟! جای تأسف دارد که در برخی مناطق، قاتل و مقتول هر دو سنی یا هر دو شیعه دوازدهامامی و غیره بودند. آنها بهقدری به خون هم تشنه بودند و هستند که اگر خدا، پیامبر و امامان معصوم و خلفا چنین دستوری میدادند، هرگز بهاینترتیب و با تکبیرگویان مغز و شکم یکدیگر را نمیشکافتند! درحالیکه ما اصول پویایی مانند «انما المؤمنون اخوهٌ» داشتیم و داریم.
متأسفانه شبیه همین مشکل و معضل، بلکه بهمراتب بدترش را ما در داخل کشور و در نظام جمهوری اسلامی، میان شیعیان دوازدهامامی و انقلابیها گرفتارش هستیم. لیکن با این فرق که در داخل بهجای قتل و خونریزی، با پنبه سرهم را میبریم. گروهها و جناحهای سیاسی که سنگ انقلاب، نظام و مردم را به سینه میزنند، اما درعمل چندان غیرت انقلابی ندارند، هرکدام فقط به تعصب گروهی و جناحی خود فکر میکنند، ایکاش به همین بسنده میشد، اصولگراهای تندرو به بغض اصلاحطلبان گرفتارند، اصلاحطلبان افراطی هم کینه و کدورت اصولگرایان را دردل به یدک میکشند. اینها، آنها را به انگلیسی بودن، ارتباط با بیگانگان، سازشکاری و نفاق متهم میکنند؛ آنها هم اینها را به عقبماندگی، کودنی و ظاهر نگری نسبت میدهند. اصولگرایان تنها دم از «حقوقهای نجومی» میزنند، اصلاحطلبان هم فقط «املاک نجومی» را با بوق و کرنا عَلَم میکنند و با کنایه همدیگر را به شلاق اختلاس و رانتخواری مینوازند؛ هر دو طرف کینه و کدورتی که به هم دارند عُشر آن را نسبت به دشمن مشترک ندارند. هر دو طرف خود را تمام اسلام و تمام انقلاب میپندارند درحالیکه دوتایی فقط یک بخش کوچکی از این پازل را میتوانند تشکیل بدهند.
ایکاش همین بود، اخیراً در داخل این گروهها، جبهههایی شکلگرفته که تیشه به ریشه هممسلکیهای خود میزنند؛ گاهی ادبیات و تعابیر طرفین بهقدری سخیف و سست است که آدم از تصورش عَرَق شرم از پیشانی میریزد! بهخصوص بعض آنهایی که در کسوت مقدس روحانیت هستند بیشتر مردم را رنج میدهند و به همهچیز بدبین میکنند حتی بعضی از اینها متأسفانه نماز جمعههای «عبادی – سیاسی» را به نمازجمعه «جناحی – سیاسی»، میدان عقدهگشایی و انتقامگیری مبدل ساختند و در خطبههای خود صحبت از چوبه دار میزنند و آن را به خدا، پیامبر و امام معصوم هم نسبت میدهند!
وقتی چنین شد دیگر ما چه نیازی به دشمن داریم؟! آیا همین چنگ و دندان به هم انداختنها در شکست ما کفایت نمیکند؟ امروز عملکردهای افراطیِ تندروهای هر دو طرف نقش سازنده عقلای طرفین را ناکارآمد کرده است و نظام و انقلاب را حسابی به چالش کشیده است. آیا این مصداق بارز همان ترفند کهنه انگلیسیِ «اختلاف بینداز و حکومت کن» نیست که این بار به دست خودمان جان گرفته است؟! بهیقین در پشتصحنه این اختلافات چه در سطح جهانی میان شیعه و سنی، چه در بطن مذاهب و چه در داخل کشور، دست بیگانگان در کار است و همه افراد طرفین را آنها بهصورت نامرئی و حساب شده علیه هم تحریک میکنند و درواقع تندروهای هر دو طرف به یک معنا جادهصافکن و اجیر بیمزد اینانند و با چند واسطه از آنها بازی خوردند و وااسفا خیال میکنند که به جهان اسلام یا به انقلاب، نظام و مردم خدمت میکنند! جالب است که هر دو طرف تکبیرگویان و بهقصد قربت و به دفاع از انقلاب، امام و رهبری علیه هم میشورند و به تکلیف خود عمل میکنند.
نمونه بارز آنکه اخیراً کشف شد؛ روحالله زم از جناح اصلاحطلبان و محمدحسین رستمی از طیف اصولگرایان و مدیر سایت عماریون و جاسوس اسرائیل بود. بنابراین آنهایی که به اصطلاح انقلابیتر از امام و رهبری ظاهر میشوند، بیشترین ظلم و جفا را در حق امام، انقلاب، رهبری و مردم میکنند و لازم است به آنها شک کرده و مورد مراقبت قرار گیرند؛ چنانکه تجربه چهل سال انقلاب هم این واقعیت و حقیقت را تأیید میکند، آنهایی که در دهه 60 بهصورت افراطی دم از مبارزه با امپریالیست جهانی به سرکردگی آمریکا میزدند و بهغیراز امام و مرحوم طالقانی، هیچ کسی را نمیپسندیدند زودتر از همه در آغوش همان امپریالسیت جای خوش کردند. نمونه دیگر: فرقانیها، اکبر گنجیها، طبرزدیها و غیره بودند که به سرنوشت پستی گرفتار آمدند و مایه عبرت شدند.
در جهان اسلام کاری کردند که سنی، شیعه را بدتر از یهود بداند و شیعه هم آنها را نجس تصور کند. همین وضعیت در میان گروههای داخل ایران هم بهوضوح دیده میشود. نگارنده هرگز آیه یاس نخوانده و هیچوقت منفیبافی و سیاه نمایی نکرده است، اما از بعضی واقعیتها نباید غافل شد. در بازیهای رسانهای و شبکههای مجازی همه را به بازی گرفتند و سرکار گذاشتند و مرتب به روح و جان مردم وسوسههای تفرقه و تشتت و بدبینی به مسئولان و نظام تزریق میکنند. بخصوص بسیار تلاش، تکاپو و شیطنت دارند تا دولت را هر طور شده در مقابل نظام و رهبری جلوه بدهند.
در طول تاریخ مصلحان بزرگی داشتیم که در اینگونه شرایط حساس وارد میدان میشدند و نقش ایفا میکردند؛ وقتی کشت و کشتار شناسنامهای به تحریک اجانب میان شیعه، سنی و مسیحی در لبنان به اوج رسید؛ معروف است امام موسی صدر طی سخنانی گفته بود: اگر در بیروت پسر مرا بکشند اجازه نخواهم داد در بعلبک یک مسیحی بیگناه کشته بشود و اگر کسی تیری بهسوی برادران اهل سنت شلیک کند گویا قلب مرا نشانه رفته است و با این موضعگیریهای پدرانه چشم فتنه را در لبنان از حدقه بیرون آورد، یا شیخ شلتوت رئیس جامعه الازهر مصر در مقطعی که آتش اختلافات شیعی و سنی شعلهور شده و دامن جهان اسلام را به نفع دشمنان آلوده ساخته بود طی فتوای تاریخی اعلام کرد: اعتبار مذهب جعفری کمتر از اعتبار مذهب شافعی، حنبلی، مالکی و حنفی نیست و بدین ترتیب فضای تنش و تفرقه را به دوستی و صمیمیت و گفت و شنفت تبدیل کرد و جبهه اسلامی را علیه دشمنان متحد و منسجم نمود.
حال که امروز اوضاع نابسامان داخلی از حیث اختلاف، تشتت، اتهام زنیهای غیراخلاقی و پردهدریها و پروندهسازیها به اوج رسیده این سؤال در ذهن تداعی میشود که آیا یک امام صدر و شیخ شلتوتی در این کشور نیست که درد دین، درد مذهب، درد انقلاب و نظام و مردم داشته باشد؟ و پا به میدان جهاد نهد و این گروهها را به سرعقل و صراط مستقیم آوَرَد و آنها را کنار هم نشانَد؟! امام صدرها و شیخ شلتوت های انقلاب ما کجایند؟ چرا خودی نشان نمیدهند و چرا نقش ایفا نمیکنند؟!
در آستانه و ایام «هفته وحدت» هستیم ایکاش در کنار اهتمام به وحدت میان شیعه و سنی که امری بسیار مهم، متین و پسندیده هست، اندکی نیز به رفع کینه و کدورت در میان خودمان بیندیشیم و ندای «هفته الفت»، «ماه محبت» و «سال صمیمیت» دراندازیم؛ عقلای طرفین اگر دیر بجنبند فردای انتخابات و فرداهای دیگر معلوم نیست چه سرنوشتی دامنگیر این انقلاب، نظام و مردم خواهد شد!
ما امروز چارهای جز این نداریم که به مکتب امام و سبک و سیاق حواریون امام بازگردیم، یکبار دیگر متن کامل «منشور برادری» خمینی کبیر را مرور منصفانه بکنیم و به آن ملتزم شویم و با محوریت رهبر معظم انقلاب کنار هم باشیم و برای هم بیندیشیم. امروز اگر خدایناکرده در این مهم موفق نشویم و به آن بیاعتنا باشیم بهیقین امثال هفته وحدتها هیچ مشکلی از این ملت، مملکت، انقلاب و نظام برطرف نخواهد کرد؛ چون اصول را رها ساخته و به فروع چسبیدیم.