محیط زیست و مهربانی با حیوانات از دیدگاه علامه سیدجعفر مرتضی عاملی
سیدعلی حسینی
تخریب طبیعت و محیط زیست از بزرگترین چالشهای انسان معاصر در روزگار ما است. پیشرفت حیرتآور صنعت و تکنولوژی، فاصلهگرفتن از اخلاق و معنویت، حرص و ولع فزاینده و مهارگسیخته به اندوختن اموال، افزونشدن جمعیت کره زمین، جنگهای خانمانسوز، اقدامها و طرحهای گروهی از دولتها برای تغییر طبیعت از قبیل تغییر مسیر رودخانههای بزرگ و استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی و دیگر منابع کره زمین و اعمالی از این دست روند تخریب محیط زیست را در کره زمین به اندازهای شتابان کرده که آن را به یکی از بزرگترین معضلات و چالشهای امروز و آینده مبدل ساخته است. گسترش بیابانها، قطع و نابودی جنگلها، نابودی گونههای گیاهی و جانوری، مشکلات محیط زیست شهری و آلودگی هوا و آبها زمان از جلوههای این بحران است.
همه دانشمندان حوزه محیط زیست، منابع طبیعی، کشاورزی و بسیاری از دیگر دانشمندان که در این زمینه دستی بر آتش دارند و حتی بسیاری از مردم عادی از وضع موجود و افقهای گشوده به محیط زیست نسلهای آینده بسیار نگراناند و همگی یکدل و یکصدا بر این باورند که باید به پا خاست و با قیامی جهانی و یکپارچه و جهادی خستگیناپذیر و تلاشی گسترده برای ترمیم، حفظ، احیا و توسعه محیط زیست، آن را به اوضاع و احوال قابلقبول بازگرداند. کارشناسان این حوزه معتقدند که اقدامهای فرهنگی دینی و مذهبی تاثیر مهم و بسزایی در اینباره دارد. از اینرو مطالعه انظار دانشمندان بزرگ در اینباره و تبلیغ آن سهمی بسزا در رسیدن به هدف یادشده خواهد داشت.
مطالعه تاریخ عالمان و فقیهان شیعه نشان میدهد که بسیاری از آنان همواره زمانآشنا و آگاه به معضلات و راهحلهای آن در زمان خود بوده و به قول معروف «فرزند زمان خویشتن» بودهاند.
علامه سیدجعفر مرتضی عاملی، محقق و نویسنده جلیلالقدر معاصر، در زمره این عالمان و از وارثان سلف صالح خویش است که به حق راه آنان را پیموده است. در این مقاله انظار ایشان را درباره محیط زیست و طبیعت با تأکید بر حقوق حیوانات و مهربانی به آنها پی میگیریم.
آرزوی علامه
علامه سیدمرتضی آرزو داشت زمانی به آموزههای اسلامی درباره حقوق حیوانات و مهربانی با آنها عمل شود و فقه و اخلاق در برخورد انسان با حیوانات مبنا و ملاک عمل قرار گیرد.[1] وی در پایان مقدمه کوتاه کتاب حقوق حیوانات در اسلام نوشته است:
دوست دارم گروهی از روایات و آیاتی را که درباره مهربانی با حیوانات است فراروی خوانندگان نهم بدان امید و شاید، شاید و بدان امید که دستهای از آنان که در این حوزه (محیط زیست) دامن همت به کمر بستهاند، دستکم بخشی از آنها را به مرحله اجرا و عمل رسانند … .[2]
بدینسان و به دلیل مطالب دیگری که در اینباره آورده است که شماری از آنها در ادامه این مقاله خواهد آمد، میتوان آن مدقق متفکر را در زمره دوستان طبیعت و محیط زیست قرار داد.
نگاه کلان علامه به محیط زیست
محیط زیست شهری
تأمل در آثار علامه (مطالبی که به طور پراکنده در آثار ایشان آمده)، نشانگر دیدگاه کلان و دارای چارچوب ایشان درباره طبیعت و محیط زیست است که در این بخش از این مقاله به طور فشرده در ذیل عناوین زیر آورده میشود:
-
محیط زیست شهری
علامه در اینباره نکتههای بسیار مهمی آورده است. ایشان در کتاب تخطیط المدن الاسلامی در حدود 220 صفحه به شرح از بایدها و نبایدهای شهر اسلامی پرداخته و درباره مسائل مرتبط به محیط زیست آن بحث کرده و در آنجا درباره 22 موضوع آیات و روایاتی آورده و تحلیلهای مناسب و راهگشایی ارائه داده است که گروهی از این مطالب در زمان ما بسیار اهمیت دارد.
اوّل: حمایت دائمی از درختان موجود در شهر؛ در روایتی از رسول خدا نقل شده است:
انّ النّبی(صلی الله علیه و آله) حرّم شجر المدینه بریداً من برید من کل ناحیه؛[3]
پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) [طی حکمی] قطع درختان مدینه را چهار فرسخ در چهار فرسخ (حدود بیستودو کیلومتر) در همه اطراف مدینه ممنوع کرد.[4]
در تحلیل این روایت مینویسد:
این دستور حضرت بسیار مهم است؛ چه آنکه مدینه در آن روزگار بسیار کوچک بود، خانهها در کنار هم و به هم چسبیده و شمار ساکنان آن از چند هزار بیشتر نبود تا آنجا که میتوان گفت تعداد مردانی که بیشتر از 15 سال داشتند به هزار و پانصد نفر نمیرسیدند. دلیل این ادعا آن است که وقتی بلال اذان میگفت همه مردم مدینه صدایش را میشنیدند و برای خواندن نماز به مسجد میآمدند و مسجد گنجایش همه آنها را داشت؛ مسجدی که صدمتر در صدمتر همه مساحت آن بود. بدینسان وقتی مساحتی که حاصلضرب 22 در 22کیلومتر است (440 کیلومتر مربع) با درختان فراوانش مدینه را احاطه کرده است، نتیجهای جز لطافت و پاکیزگی هوا از سویی و حذف انواع پرندگان از سوی دیگر نداشت؛ پرندگانی که پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) اصرار فراوان بر ممنوعبودن شکار آنها اگر نسلشان در خطر انقراض بود، داشت.[5]
دوم: شهر پاکیزه
در قرآن کریم در سوره سبا شهر پاکیزه قرآنی «البلد الطیب» را دارای سه ویژگی میداند: 1. شهری که اطراف آن را درختان فراگرفته و در احاطه پوشش سبز و فاخر گیاهان و درختان باشد. 2. شهری که امنیت بر آن حاکم باشد. 3. شهر دارای معنویت و مشمول غفران الهی.
لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَهٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَهُ بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَ رَبٌّ غَفُور؛[6]
بهراستی برای مردم سبا در محل سکونتشان نشانهای [از لطف و قدرت خدا] بود دو مجموعه از پوشش گیاهی سبز از راست و چپ [شهر را احاطه کرده بود] از روزی پروردگارتان بخورید و نعمت او را شکر گذارید شهری است خوش و پاکیزه و پروردگاری بسیار آمرزنده.
و نیز خدای متعال میفرماید:
وَ مَساکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْن.[7]
این آیه مسکنهای بهشتی را نیز با عنوان «طیّب» توصیف کرده است و میفرماید:
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً.[8]
شهر پاکیزه گیاهانش به اذن پروردگارش پرپشت و خرّم از او میروید و زمین پلید و شورهزار جز گیاهانی تکتک و کمپشت نمیرویاند.[9]
از آیه شریف اولاً مهمبودن شهر خوش و پاکیزه (البلد الطیب) برای سکونت و ثانیاً ضرورت وجود خاک حاصلخیز برای رویش گیاهان متراکم و ثالثاً به گفته علامه اهمیت سلامت و صفای محیط زیست و پاکیزهبودن شهر استفاده میشود و میتوان هر سه مطلب را در روایت نقل شده از امام صادق(علیه السلام) مشاهده کرد:
لَا تَطِیبُ السُّکْنَى إِلَّا بِثَلَاثٍ الْهَوَاءِ الطَّیِّبِ وَ الْمَاءِ الْغَزِیرِ الْعَذْبِ وَ الْأَرْضِ الْخَوَّارَه؛
محل سکونت و زندگی انسان جز در سه صورت خوش و پاکیزه نخواهد بود. هوای پاک، آب فراوان و گوارا و زمین حاصلخیز.[10]
در روایتی مشابه، روایت یادشده از امام هادی(علیه السلام) این گونه نقل شده است:
ای ابوموسی مرا بهزور به سامرا آوردند و از سامرا نمیروم مگر آنکه مرا با زور بیرون برند. عرض کردم: چرا چنین است ای آقای من؟ فرمود: به خاطر پاکی و خوشی هوایش، گوارایی آبش و کمی دردها (ویروسهایش).[11]
در اینباره علامه بر این باور است که رابطهای متقابل میان وجود درختان فراوان و پاکی و لطافت هوا وجود دارد. زمینی که هوا، خاک و آبش خبیث است، از آن جز گیاهانی اندک نمیروید و زمینی که هوایش پاک، آبش گوارا و شیرین و خاکش حاصلخیز است، انواع گیاهان را میرویاند و در پرتو رویش گیاهان هوا لطیفتر، خوشتر و پاکیزهتر میشود و معنای «بلد طیّب قرآنی» این است. از اینرو در شهرسازی در آغاز میباید آب، هوا و خاک مکان تأسیس شهر بررسی شود.
سوم آنکه راهها و میادین شهر باید همواره پاکیزه و تمیز شود.
چهارم آنکه باید از آلودهکردن آبها و زیر و اطراف درختان به شدت پرهیز شود.
پنجم آنکه مردم باید هماره جلوی درب منازل و مغازههای خود را پاکیزه و تمیز کنند.
ششم آنکه قبرستانها نیز باید نظیف باشد.
هفتم آنکه باید مکانهایی برای بول، غائط و پسامدها در نظر گرفته شود.
علامه پس از نقل روایات مینویسد:
باید اقدامهایی انجام گیرد که محیط زیست بههیچوجه آلوده نشود.
هشتم آنکه هرگونه آلودگی صوتی زیانهای ویرانگری برای سلامت انسان دارد و باید به جای آلودگی صوتی آرامش بر سراسر شهر سایه افکند.
علامه روایات متعدد و متنوعی را در ادامه بحث آورده است که شیفتگان این دسته از مباحث بهویژه طرفداران محیط زیست به اثر ارزشمند ایشان مراجعه کنند.[12]
-
گیاهان، جنگلها و مراتع
گیاهان یکی از مهمترین مؤلفهها و عناصر محیط زیست است. زمین بیگیاه به قبرستانی میماند که هیچ خیر و برکتی در آن نیست و به تعبیر بسیار زیبا و لطیف قرآن افسرده، پژمرده و مرده است و زمینی که درختان، گلها و گیاهان آن را فراگرفتهاند زنده و نشاطآفرین است و انواع برکتها از آن برمیخیزد.[13]
افزون بر آنچه در ضرورت وجود گیاهان و درختان فراوان در شهر اسلامی آوردیم، علامه مطالب فراوان، دقیق، متنوع و متعددی در آثار مختلف خود در اینباره دارد. در الصحیح من سیره علی(علیهالسلام) به درختکاریهای پیامبر همراه امیرالمؤمنین(علیهما السلام) و به اهمیت درختکاری اشاره کرده است:[14]
بر اساس روایتی از امام کاظم(علیه السلام) پیامبر خدا، امیرالمؤمنین و همه اجداد ایشان(علیهم السلام) درختکاری میکردهاند.[15]
و بر پایه روایتی از امام باقر(علیه السلام) مردی امیرالمؤمنین را ملاقات کرد و آن حضرت با خود کیسهای پر از هسته خرما داشت. آن مرد پرسید: ای امیر مؤمنان، در این کیسه چیست؟ حضرت فرمود: صدهزار درخت خرما، اِنشاءاللّه. حضرت همه هستهها را کاشت. همه آنها رویید و به عمل آمد.[16]
این روایت نشان میدهد که آن حضرت شمار هستههای خرما را میدانست و بادقت و بر اساس برنامه آنها را طوری کاشت که همه آنها رویید و این یکی از موارد درختکاری ایشان بوده است. آن حضرت در ینبع در پرتو چاهها و چشمههای فراوانی که پدید آورد، نخلستانهای متعدد و متنوعی احداث کرد و درختان بسیاری در آنها کاشت.[17] بر پایه گزارش ابن شبه بخشی از ینبع را رسول خدا به علی(علیهما السلام) داد و بخش دیگرش را خود ایشان خرید و در آن چشمههای متعددی ایجاد کرد[18] و در پی آن نخلستان و باغهای پرشماری احداث کرد.[19] این باغها، نخلستانها و مزرعههای امیرالمؤمنین(علیه السلام) بهویژه در ینبع بود که الگو برای کشاورزی، درختکاری، احداث نخلستانها، باغها و مزرعهها شد و زمینه خیز بزرگ و حرکت شتابان مسلمانان را به سوی تمدنی فراموشناشدنی در حوزه توسعه کشاورزی، منابع طبیعی و محیط زیست فراهم آورد.[20]
از دیگر موضوعات بسیار مهم در اینباره قطع درختان و تخریب جنگلها و مراتع است که در روزگار ما اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا از سویی درختان و جنگلها سودمندیهای فراوانی دارد و از طرفی انسانهای روزگار ما به جان جنگلها افتاده، بیرحمانه و ظالمانه روند تخریب آنها را شتابان و شتابانتر کردهاند.
جنگلها سهم بسزایی در پاکیزهکردن هوا و از بینبردن گازهای سمّی موجود در هوا دارند، محیط زندگی را زیبا، آبهای سطحی را کنترل، آبهای زیرزمینی را تغذیه، خاک را حفظ، سر و صدا را کم، آب و هوا را معتدل و سیل، باد و طوفان را کند میکنند و فواید اقتصادی مختلفی دارند.[21] همان طور که اشاره شد، آمار و ارقام تخریب جنگلها و مراتع به عنوان مظهر سرسبزی و گیاهان کره زمین، بسی هشداردهنده است تا آنجا که سازمانهای جهانی بهرهبرداریهای موجود را فاجعه زیستمحیطی قلمداد میکنند.[22]
علامه جعفر مرتضی در الصحیح من سیره النبی در اینباره بحث کرده است. ایشان به مناسبت بحث محاصره بنینضیر و قطع درختان خرمای عجوه یهودیان به شرح درباره حکم قطع درختان مطالب سودمند، متعدد و متنوعی آورده است. فشرده آن مطالب بدیع آن است که بر طبق فتوای گروهی از فقهای شیعه قطع درختان حتی در جنگ حرام است و بر اساس فتوای گروهی دیگر قطع درختان در جنگ کراهت دارد.[23] نیز پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) هنگامی که رزمندگان را برای نبرد با دشمن گسیل میداشت، به آنان توصیههایی میکرد و یکی از آنها این بود که «لَا تَقْطَعُوا شَجَراً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَیْهَا» و نقل شده است:
و من قتل صغیراً او کبیراً او احرق نخلاً او قطع شجره مثمره او ذبح شاه … .
کسی که کودکی را یا پیرمردی را بکشد، یا درخت خرمایی را بسوزاند یا درختی را قطع کند یا گوسفندی را بکشد … به عنوان مجاهد باز نگشته است.[24]
بدینسان جواز قطع درختان حتی در جنگ که بسیاری از حرامها را در آن حلال میشود؛ حتی کشتن انسانها مورد اشکال است. پس از بررسیها و تحقیق نسبتاً مفصلی ایشان نتیجه میگیرد که تنها در صورت ضرورت و مصلحت ملزمهای حتی در جنگ قطع درختان آن هم به اندازه ضرورت و مصلحت ملزمه جایز است. پیشتر اشاره کردیم که رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) (برید فی برید من کل جهه) چهار فرسخ در چهار فرسخ قطع درختان اطراف مدینه را ممنوع کرده بود.[25]
اقطاع
رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) در روزگار و مکانی مبعوث شد که جهالت بر همه گستره جامعه سیطره افکنده بود. عربها درختان را شرآفرین و پلید میدانستند و گروهی از آنان برای ایمنشدن از شرارت درختان برخی از آنها را میپرستیدند. در اندیشه آنان به همانسان که درختان شرور مینمود، خیر و برکت نیز از آنها برمیخاست، در واقع درختان دو بعد داشتند گاه منشأ شر بودند و نکبت و گاه کانون خیر و برکت و در هر دو صورت مقدس و سزاوار پرستش و به همین دلیل بود که آنان از درختان از قبیل انجیر و امثال آن بهشدت اجتناب میورزیدند.[26]
به لحاظ اجتماعی و سیاسی نظام قبیلهای بر زندگی آنان حاکم بود. قبیلههای رقیب هر از چندی با هم میجنگیدند و در جنگها، مزرعهها و نخلها را آتش میزدند یا نخلستانها را با غرق در آب تخریب میکردند. چاهها و چشمههایی که بقای نخلها، باغها و مزرعهها در گرو و آنها بود، پر میکردند و بدینسان زمینههای سرسبزی را نابود و محیط زیست را ویران میکردند. در آن شرایط که فضیلتها رخت بربسته و ظلم، ضلالت و جهالت بر گستره جامعه اعراب سایه سنگین خود را انداخته بود،[27] پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) در پرتو تعالیم الهی و در پی سرسبزی، خرمی و شکوفایی سرزمین اسلامی برآمد. آن حضرت با استفاده از ابزار مختلفی در این حوزه، توانست کشاورزی و سرسبزی را رونق ببخشد و گامهای بزرگی در اینباره بردارد که یکی از آن اقدامات «اقطاع» بود. اقطاع به معنای واگذاری مقداری معین از زمین و آب، یا زمین بهتنهایی یا آب بهتنهایی (بخشی از منابع طبیعی) به شخص یا اشخاص یا قبیلهای معین است.[28] رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) زمینها، آبها و درههای مختلفی را گاه با مساحت بسیار گسترده به شخص، اشخاص یا قبیلههایی واگذار کرد و احیاشدن آنها نتایج بسیاری شیرینی داشت. مرحوم آیتالله احمدی میانجی خوشبینی مردم به اسلام و جلب رضایت آنان، فراهمآمدن زمینه دستیابی به رزق حلال، فقرستیزی، آبادانی و رونق کشاورزی، محیط زیست و دمیدن روح نشاط و امید در مردم را از سودمندیهای این اقطاعها میداند.[29] علامه سیدجعفر مرتضی ضمن یادکرد گروهی از اقطاعهای پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) از قبیل اقطاع به بنیتمیم و بنیعقیل به فلسفه این اقطاعها اشاره کرده و ضمن نقد بخشی از انظار احمدی میانجی، مهمترین هدف رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) را عمران سرزمین اسلامی و سبز و خرمکردن آن میداند.
رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) در پرتو آموزههای وحیانی بهدرستی تشخیص داد که واگذاری منابع طبیعی به بخش خصوصی و نظارت بر احیا و تضمین حق مالکانهاش برای احیاگران، از بهترین اسباب توسعه کشاورزی و حفظ محیط زیست، بلکه رشد و شکوفایی آن خواهد بود. از اینرو دست به اقطاعهای گستردهای زد که در جای خود باید بررسی شود. پس از رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) اقطاعها در مواردی به کجراهه و به تعبیری بیراهه رفت و در زمان خلافت امیرالمؤمنین دوباره با همان مبانی دوره رسول خدا(صلوات الله علیها) اجرا شد.[30]
تا اینجا مطالب مفید و پراکندهای را که در لابهلای سخنان علامه بدانها اشاره یا پرداخته شده بود آوردیم. در یک نگاه کلان به انظار علامه درباره محیط زیست، میتوان گفت ایشان نکتههای مؤثر و مهمی درباره محیط زیست دارد که به طور پراکنده و به مناسبت در آثارش آورده است، اما درباره دو موضوع به صورت متمرکز پژوهیده است: اوّل: محیط زیست شهری که فشردهای از آن را پیشتر آوردیم. دوّم: مهربانی به حیوانات که ادامه این مقاله به طور عمده در صدد بیان این مطلب است.
حقوق حیوانات و مهربانی با آنها
درباره حقوق حیوانات مطالب متعدد، متنوع و مهمی در تعالیم اسلامی وجود دارد. مطالبی درباره جانورشناسی، دامپزشکی(بیطاری)، جایگاه حیوانات در زندگی انسان و در تأمین نیازهای او. حیوانات آیت خدا در هستی، دانش و شعور حیوانات، حمایت از گونههای حیوانی، صید و ذبح، احکام پرندگان و آبزیان و مطالبی از این دست که فراوان است و باید در جای خود بررسی شود.
درباره موضوعهای یادشده به طور پراکنده و ناقص مقالهها، کتابها پایاننامهها و رسالههایی نوشته شده است که در خور تحسین است. از میان معاصران، مرحوم احمدی میانجی مقالههای مختلف و متعددی در فصلنامه فرهنگ جهاد، در بخش «طبیعت و زندگی» دارد. در این میان مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی اثری با عنوان حقوق الحیوان فی الاسلام در سال 1425ق (2004م) نوشته که در سال 1432ق به چاپ رسیده است. این اثر اگر چه مانند آثار یادشده ناقص است، به گونهای بدیع به این موضوع پرداخته است. در ادامه این مقاله به دیدگاههای ایشان در اینباره بر اساس این اثر، البته با استمداد از دیگر آثارش از قبیل الصحیح من سیره النبی الاعظم میپردازیم.
نخست علامه بهتفصیل به کلیاتی درباره حیوانات میپردازد:
-
اخلاق حیوانات
حیوانات دارای اخلاقاند و خُلْقهای آنها مانند خَلْقهایشان متفاوت است. در اینباره روایات فراوانی از معصومان(علیهمالسلام) به ما رسیده که به عنوان نمونه امام(رضا علیهالسلام) درباره خروس میفرماید:
خروس سفید پنج ویژگی از ویژگیهای پیامبران را دارد: آگاهی از اوقات نمازها، غیرت، سخاوت، شجاعت و فراوان آمیزشکردن.[31]
از روایاتی از این دست استفاده میشود که آدمیان در روزگار ما با همه کوششهایی که درباره شناخت حیوانات داشتهاند، تنها از بعد مادی آنها، آن هم تا حدودی، توانستهاند آگاه شوند. در علوم جانورشناسی روزگار ما حیوانات همانند انسان در تنگنای حصار مادّیت قرار داده شده و عالمان مغربزمین با وجود کوششهای سودمندشان نتوانستهاند از آن فراتر روند و این موضوعی است که در روزگار ما برای بسیاری از شیفتگان محیط زیست که در کشورهای مختلف زندگی میکنند اهمیت بسیاری دارد. علامه جعفر مرتضی اشاره میکند که اخلاق حیوانات گاه شیطانی و رذیلتآمیز و گاه رحمانی است و فضیلتآمیز. برای نوع اوّل شتر عایشه را در جنگ جمل مثال میزند که امیر مؤمنان دستور داد آن را پی کنند و سلمان از اصحاب ممتاز رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) پیش از جنگ جمل آن را شیطان نامید.[32] برای نوع دوم، یعنی حیواناتی که اخلاق پسندیده دارند، اسب را یاد میکند؛ بهویژه آن دسته از اسبان و دیگر حیواناتی که در خدمت ائمه(علیهم السلام) بودند.[33]
-
شعور حیوانات
پیشتر اشاره شد که حیوانات اخلاق دارند. در این بخش علامه با استناد به آیات قرآن اثبات کرده است که افزون بر اخلاق، درک و شعور و ادراک با یکدیگر متفاوتاند؛ اگرچه در درجهای از شعور با هم مشترکاند. در روایتی از سرور شهیدان حسین بن علی(علیهما السلام) در اینباره چنین آمده است:
مَا بَهِمَتِ الْبَهَائِمُ فَلَمْ تُبْهَمْ عَنْ أَرْبَعَهٍ مَعْرِفَتِهَا بِالرَّبِّ وَ مَعْرِفَتِهَا بِالْمَوْتِ وَ مَعْرِفَتِهَا بِالْأُنْثَى مِنَ الذَّکَرِ وَ مَعْرِفَتِهَا بِالْمَرْعَى عَنِ الْخِصْبِ؛[34]
جانوران چهار چیز را میشناسند، خدای متعال، مرگ، نر و ماده، چراگاه سرسبز.
دلیل دوم وجود شعور در همه حیوانات آن است که آنها محشور میشوند. در قرآن کریم آمده است:
وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَت؛
آنگاه که حیوانات وحشی محشور میشوند.[35]
و نیز بر پایه گروهی از روایات خدای متعال عدالت واقعی را در آن جهان میان آنان برگزار میکند و حیوانات مظلوم حق خود را از حیوانات ظالم میگیرند و آنها را قصاص میکنند و بدیهی است محشورشدن و قصاصکردن به حکم عقل تنها از گناهکاری که ادراک داشته باشد، صحیح است. صد البته نباید در اینباره غلو کرد و باید دانست که شعور آنها از شعور آدمیان بسیار کمتر است؛ به همانسان که مجازات و قصاص آنها طوری دیگر است.[36]
تا اینجا اثبات شد که اجمالاً همه حیوانات مرحلهای از شعور را دارند و این همان است که گروهی از فیلسوفان امامیه آن را ادراک حسی، جزئی و خیالی دانستهاند و بر این باورند که حیوانات این مرحله از ادراک را دارند، اما آیا علاوه بر آن کلیات را نیز درک میکنند و رفتارهای آنها ناشی از شعور و تفکر است؟ در اینباره میان فیلسوفان امامیه اختلافنظر است.[37]
در اینجا از بررسی انظار ابن سینا،[38] ملاصدرا[39] و امام خمینی[40] که در اینباره اظهارنظر کردهاند صرفنظر میکنیم و تنها به این نکته اشاره میکنیم که برهان عقلی در اثبات یا نفی ادراک حیوان در مراحل بالاتر دچار اشکال است، اما باید گفت زندگی آمیخته با نظام شگفتانگیز و بسیار دقیق گروهی از حیوانات نشانگر آن است که اعمال آنها تنها غریزی نیست و از شعور متناسب با ذات و حقیقت خود که فراتر از ادراک جزئیات است برخوردارند و سخنان آن دسته از عالمان که منکر این حقیقت هستند از بیتوجهی آنان به رمز و راز زندگی حیوانات نشأت گرفته است.
علامه سیدجعفر مرتضی به خوبی از این نکته آگاه و بر این باور بوده است که اولاً حیوانات در شعور و ادراک متفاوتاند، ثانیاً گروهی از آنان از مراتب بالای شعور و ادراک برخوردارند. برای به کرسینشاندن این ادعا آیات سوره نمل را میآورد که میفرماید:
قالَتْ نَمْلَهٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُون؛
ای مورچگان داخل لانههای خود شوید تا سلیمان و لشکریانش شما را پایمال نکنند در حالی که نمیفهمند.
و در ادامه آیات مرتبط به هدهد را نقل میکند:
… فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإ …؛
هدهد به سلیمان میگوید: «غیبت من بیدلیل نبود، از چیزی آگاه شدهام که شما از آن آگاه نیستی و از سبا برای شما خبر مهمی آوردهام.
علامه به نکته بسیار مهمی در اینباره اشاره کرده که آیات 17 و 20 تا 31 سوره نمل که تنها بخشی از دو آیه را آوردیم، مطالب و نکتههایی مهم، دقیق و ظریف درباره حیوانشناسی دارد که نیازمند تألیف کتابی مستقل است، اما به طور خلاصه در اینجا فقط درباره هدهد به 16 نکته اشاره میشود که از این آیات استفاده میشود:
-
پرندگان نیز مکلفاند.
-
آنها گاه راست و گاه دروغ میگویند.
-
گاه مطیع و گاه عاصی هستند.
-
برای رویبرتافتن از قوانین الهی کیفر میشوند.
-
استدلال کرده و برهان میآورند.
-
از معلوم به مجهول پی میبرند.
-
انواع عبادتها را میشناسند.
-
تفاوت بین عبادت صحیح که سلیمان میکرد و عبادت فاسد که مردمان به آن مبتلا بودند را میشناسند.
-
میتوانند مملکت و ملک جدیدی را کشف کنند.
-
تفاوت شاه و رعیت را میتوانند بشناسند.
-
نر و ماده را میشناسند.
-
آنان علاوه بر شناخت نر و ماده و اینکه زنی پادشاه سبائیان است، درجه و عظمت او را نیز شناختهاند. هدهد میگوید که آن زن فرمانروای آنان است و کرسی دارد و کرسی او باعظمت است.
-
هدهد خورشید را شناخته و فهمیده است که آنان خورشید پرستند.
-
او گمراهی و ضلالت آنها را ریشهیابی کرده و دین آنها را باطل و عبادتشان را با استدلال فاسد میداند.
-
او آسمان و زمین را میشناسد.
-
او میداند که خداست که آنچه را در آسمان و زمین پنهان است خارج کرده و اوست که از آنچه در دلها پنهان میکنید آگاه است.[41]
آنان که در روزگار ما در این حوزهها دستی بر آتش دارند، ارزش این معارف گرانقدر قرآن را میدانند. قرآن در صدد آن است که بشر را متنبه کند که نباید همه حیوانات را غریزی و فاقد شعور و غیرمُدْرِک کلیات دانست، بلکه گروهی از آنان مانند هدهد و مورچه قدرت تحلیل، فهم و ادراک مسائل را به طور دقیق دارند و نباید آنها را در حصار مادیات و تنگنای غریزه و ادراک جزئیات زندانی کرد. درباره مورچه علامه تنها به سه نکته اشاره میکند: اولاً مورچه فهمید که لشکری وارد منطقه آنها شده است. ثانیاً فرمانده آن لشکر، یعنی سلیمان را شناخت. ثالثاً فهمید که سلیمان و لشکریانش ممکن است از سر جهالت آنها را پایمال کنند و بلافاصله مناسبترین دستورها و توصیهها را به دیگر مورچگان کرد؛ به گونهای که موجب لبخند سلیمان شد.[42] مناسب مینماید اشاره کنیم در نهج البلاغه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درباره مورچه، خفاش،[43] طاووس[44] و ملخ[45] اگر نگوییم در حدّ اعجاز علمی توضیحاتی فوق دقیق دادهاند که دستکم میتوان آنها را از شگفتیهای علمی نهج البلاغه دانست.[46]
-
عبادت حیوانات
از گروهی از آیات و روایات استفاده میشود که حیوانات خدا را عبادت و از قوانینش اطاعت میکنند:
وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً؛[47]
هیچ چیزی نیست مگر آنکه خدا را با ستایششان تسبیح میکنند، لیکن شما تسبیح آنها را درک نمیکنید.
بر پایه این روایت همه هستی خدای را تسبیح میکنند و فریاد تسبیحشان غلغلهای در هستی پدید آورده که خواب را از گوش عارفان میرباید، اما انسانها به دلیل پردههایی که از انواع گناهان بر چشم و گوش دلشان انداختهاند، نه صدای آنان را میشنوند و نه عبادت آنان را میبینند و نه حقیقتشان را درک میکنند، «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُون».[48] از اینرو افزون بر ظلم سنگینی که بشر مدرن در روزگار ما بر انواع جانوران کرده و با تخریب منابع طبیعی بهویژه جنگلها هزاران گونه از آنها را منقرض کرده و با آلودهکردن هوا، آب و خاک عرصه زندگی را بر آنها سخت و دشوار ساخته، با ضلالت و جهالت درباره آنها به دلیل مراجعهنکردن به گفتهها و علوم اهلبیت(علیهم السلام) نوعی دیگر از ظلم را بر آنها روا داشته که اولی را «ظلم جلّی» و دومی را «ظلم خفی» مینامیم.
چوپانی پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله)
بر پایه گزارشهای تاریخی پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) در مکه مکرمه مدتی چوپانی میکرد. آن حضرت در این مدت با گوسفندانش بسیار مهربان بود و مهربانی او در اینباره شهره است.[49]
قانون مهربانی با حیوانات
علامه سیدجعفر مرتضی درباره مهربانی با حیوانات معتقد است روایات رسیده از پیامبر خدا و ائمه معصومین(علیهمالسلام) درباره مهربانی با حیوانات میتواند به عنوان نمونهای از قانون برخورد با حیوانات باشد. سخنان و روایاتی که بیش از هزار سال پیش از آنان(علیهمالسلام) صادر شده، اما به گونهای است که امروز در همه مراکز بینالمللی مرتبط به حقوق حیوانات و برخورد اخلاقی با آنها قابل ارائه و مایه افتخار باشد؛ روایاتی که رمز و راز موفقیتش در آن است که گویندگانش بهدرستی و به طور جامع جانوران، انسان، طبیعت و آینده را شناخته و بر پایه این شناخت عمیق، دقیق و جامع این سخنان را گفتهاند. سیدجعفر مرتضی از تأمل در این روایت 108 نکته درباره برخورد با حیوانات و مهربانی با آنها آورده است:
-
باید با حیوانات مهربانی شود.
-
در حالی که باری بر دوش آنهاست نباید آنها را ایستاده نگه داشت.
-
به آنها با لجام آب نداد.
-
نباید بیش از اندازه بار بر دوش حیوان گذاشته شود.
-
نباید او را ایستاده نگاه داشت در حالی که پالانش پشت اوست. روایت شده است که رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) شتری را دید که پالانش روی اوست و او را بستهاند. حضرت فرمود: «باید صاحب آن در آینده (دنیای دیگر) آماده خصومت با آن شتر باشد».[50]
-
نباید روی پشت او ایستاد.
-
نباید حیوان را بیش از اندازه و بیش از مقدار طاقتش دواند.
-
وقتی کسی با حیوان به جایی سفر میکند، هنگامی که به مقصد رسید باید اوّلین کارش آب و علفدادن به حیوان باشد. امیر مؤمنان(علی علیه السلام) از رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) روایت کرده است که فرمود:
چهارپا شش حق بر صاحبش دارد. بلافاصله پس از آنکه پیاده شد، به او علوفه بدهد. هر گاه از کنار آب عبور کردند، او را در معرض آبخوردن قرار دهد. به چهرهاش نزند؛ زیرا او با ستایش پروردگارش تسبیح میگوید. بر روی پشت او جز برای جهاد در راه خدا نایستد. بیش از مقدار طاقتش بار بر پشت او نگذارد. بیش از مقدار توانش او را ندواند.
-
باید طویله و محل نگهداری حیوانات را نظافت کرد.
-
آب و چرک بینی او را باید پاک کرد.
-
جلوی اذیتکردن حیوان را گرفت و او را اذیت نکرد. از رسول خدا روایت شده است که محل نگهداری گوسفندان را نظافت کنید و مایعات خارجشده از بینیهای آنها را پاک کنید؛ زیرا گوسفندان از چهار پایان بهشتی هستند.
-
باید همه حیوانات را حتی حشرات و حیواناتی که خوردن گوشتشان حرام است، اگر تشنه هستند، سیراب کرد.
-
نباید آنها را حبس و زندانی کرد؛
-
نباید آنها را در [اوضاع و احوالی خاص] بست [که به دلیل محدودشدن] به خاطر گرسنگی و تشنگی بمیرند.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که زنی به دلیل آنکه گربهای را بست [و در نتیجه آن گربه نمیتوانست به غذا و آب دست یابد] تا آنکه از تشنگی و گرسنگی مرد، به عذاب الهی گرفتار شد. همچنین از رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) روایت شده است که … در آتش جهنم [در شب معراج که بهشت و جهنم را به من نشان دادند] زنی که گربهاش را بسته بود و به او غذا نمیداد و رهایش نمیکرد تا برود از گیاهان زمین بخورد را در آتش جهنم دیدم و صاحب سگی را دیدم که به دلیل سیرابکردن سگش داخل بهشت شده است.
-
بدون هدف و بدون دلیل نباید هیچ جانوری را کشت.
علامه در این موضوع بیشتر توضیح میدهد و مینویسد به خاطر خواهش نفس و بدون غرض شرعی و عقلایی هیچ جانوری نباید کشته شود. «در روایتی از پیامبر خدا نقل شده است کسی که بدون دلیل و از سرخوش گذرانی گنجشکی را بکشد روز قیامت در مقابل خدا ناله میزند آن گنجشک میگوید: پروردگار من این بنده تو مرا بیهوده کشت. نه از من نفعی برد و نه گذاشت بروم و از گیاهان زمین بخورم» و در روایتی از امام صادق(علیهالسلام) نقل شده است کثیفترین گناهان عبارت است از کشتن [بدون مجوّز شرعی] چهارپایان، ندادن حق زن و نپرداختن حق کارگر».
در روایت دیگری که بسیار اهمیت دارد و علامه آن را از منابع روایی شیعه و سنی نقل کرده آمده است:
… و قد روی انّ امیرالمؤمنین علیه السلام قضیٰ فیمن قتل دابّهً عبثا أو قطع شجراً دو أفسد زرعاً، أو عدم بیتاً أو عوّر بئراً أو نهراً، أن یغرم قیمه ما استهلک و أفسر و یضرب جلداتٍ نکالاً. و ان دخطا و لم یتععمد ذالک، فعلیه ما نقص من ثمنها؛[51]
روایت شده است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره کیفر گروهی از جرمها این گونه قضاوت میکرد: کسی که بیهوده جنبندهای را بکشد، یا درختی را قطع کند، یا مزرعهای را از بین ببرد، یا خانهای را نابود کند، یا چاه و نهری را کور کند، علاوه بر پرداخت قیمت آنچه را که از بین برده و فاسد کرده، میباید [طبق تشخیص قاضی] او را با شلاقزدن کیفر کنند و اگر از سر خطا و غیرعمدی یکی از کارهای یادشده را مرتکب شده، تنها باید از او غرامت بگیرند و دیگر حبس و تعزیر از او برداشته میشود. و اگر کسی به چهارپایی آسیب برساند، باید به اندازهای که از قیمت او کم شده است (تفاوت قیمت حیوان سالم و آسیبدیده را) به عنوان غرامت بپردازد.
دولت امیرالمؤمنین، دولت عدالت، پیشرفت و الگو برای حکومتهاست. آن حضرت عدالت و توسعه را در حوزههای حیوانات، گیاهان، کشاورزی و آبها نیز جاری میکرد. بر طبق گروهی از روایات و آیات قرآن قطع درختان، نابودی کشاورزی و آلودهکردن و از بینبردن آبها فساد فی الارض است که کیفری بسیار دردناک دارد.
و از نشانههای حکومت شایسته احیا، سرسبزی و توسعه کشاورزی و در نتیجه امنیت غذایی است و در نقطه مقابل از نشانههای حکومت فاسد آن است که سرسبز و خرمی از صحنه کشوری رخت بربسته و کشاورزی از رونق بیفتد. خدای متعال میفرماید:
وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهاد؛[52]
و چون به قدرت دست یابد یا چون پشت کند و از نزد تو باز گردد، میکوشد تا در زمین فساد کند و کشت و کشاورزی و نسل (دام و نژاد) را نابود کند و خدا فساد را دوست نمیدارد و هنگامی که به آنان گفته میشود تقوا پیشه کرده و از خدا بترسید، خودبزرگبینی او را به گناه وامیدارد. جهنم او را بس است و بد جایگاهی است.
درباره جمله اول آیه: «و اذ تولّی» دو احتمال است. اوّل آنکه چون به قدرت دست یابد و از نظر نگارنده همین احتمال مطابق ظهور آیه است یا ظهور بیشتری دارد. بر طبق این تفسیر از نشانههای حکومت صالح آن است که کشاورزی در آن رونق یافته، سبزی و خرمی بر زمین سایه افکنده و نسل و نژاد حیوانات و انسانها محفوظ و باقی میماند. این در واقع مفهوم آیه است، اما بر طبق دلالت مطابقی و منطوق آیه نشانه حکومت فاسد آن است که کشاورزی را نابود میکند و با ازبینبردن گیاهان سبزی و خرمی زمین که غذای حیوانات است را از بین میبرد و با نابودشدن گیاهان و خمودی و رکود و نابودی کشاورزی، امنیت غذایی انسانها نیز در خطر میافتد و نسل آنها نیز در معرض تهدید و نابودی قرار میگیرد.[53] نیز بر اساس ظاهر آیه یکی از انواع فساد فی الارض، نابودی کشاورزی و سرسبزی زمین است که بر پایه تفسیر علامه طباطبایی و واقعیت علم و زندگی نابودی نسل حیوان و انسان را به دنبال میآورد.[54] این نکته نشاندهنده اهمیت کشاورزی و سرسبزی زمین است.
همچنین بر اساس این آیه، آن دسته از حاکمان که در سمت و سوی تخریب کشاورزی و نابودی مثل حیوانات حرکت کنند، نه تنها مشروع نیستند، از آنرو که مفسدند و خدا فساد را دوست نمیدارد، مبغوض خدایند و باید مجازات شوند؛ از نوع مجازات «مفسد فی الارض».
عقل حکم میکند که مؤمنان هوشیار باشند و نگذارند چنین حاکمانی به قدرت دست یابند و اگر دست یافتند، بر طبق آیات و روایات که دفاع از منابع طبیعی، محیط زیست و نسل گیاهان، جانوران، آبزیان و آدمیان واجب است، باید حکومت آنان را سرنگون کنند.
یکی از جلوههای مغفول و بسیار مهم حکومت امیرالمؤمنین که جاودان خواهد ماند و در آینده بهیقین توجه خاصی به آن خواهد شد، راهبرد و سیاستهای حکومت آن حضرت درباره کشاورزی منابع طبیعی و محیط زیست است. برای توضیح بیشتر این موضوع که ضروری مینماید، نخست بهاجمال به شیوه برخورد آن حضرت با طبیعت میپردازیم. میخواهیم به این ابرمرد تاریخ از زاویهای دیگر بنگریم؛ به دیدگاه او و سیرهاش درباره طراوت و دلانگیزی گلها، چهچه گوشنواز بلبلها، نقش و نگار پر و بال طاووس که در خطبهای جاودان او را توصیف کرد، آیندهبینی مورچگان و تن کوچک و پر از رمز و رازشان که آنها را نیز به گونهای شگفت توضیح داده، شگفتی شنوایی ملخها که سیدرضی در نهج البلاغه آن را گزارش کرده، صلابت کوهها، آرامش معنادار دریاها، زلالی و گوارایی آبها، آواز گوشنواز پرندگان که در اینباره نیز بیاناتی عجیب دارد، شگفتیهای دنیای ماهیان و آبزیان و اموری از این دست را که چگونه به تفسیر مینشست و چه سان با حیوانات مهربانی میورزید، با چه شور، شعور، اخلاص و اهدافی بیل میزد و نهال در زمین میکاشت، بذرها را میپاشید، آبیاری میکرد، چاه میکند و طبیعت را خرم میکرد. مگر نه آنکه، بهویژه در ینبع، دهها چشمه آب گوارا و حیاتآفرین احداث کرد و کشتزاران پرحاصل، باغهای پرثمر و نخلستانهای بینظیری را که چشمانداز بلندای نخلهایشان ناظران را غرق در شادی، نشاط و طراوت میکرد بر پا داشت!؟
در میان بیابان پهناور و سوخته و صحراهای تفتیده و خشکیده اطراف مدینه، باغها، نخلستانها، کشتزاران، چاهها، چشمهها و نهرهای علی(علیه السلام) به بهشتی میماند که در میان جهنم پدید آمده بود؛ بهشتی که شاخهها، برگها، سبزهها، گلها، بوتهها، شکوفهها و میوههایش چنان لبریز از زیبایی، لطافت و طراوت بود که گویی ازلی و ابدی بودهاند. آن حضرت(علیه السلام) بهخوبی به ما آموخت که در مواجهه با منابع طبیعی و محیط زیست چگونه بیندیشیم و عمل کنیم.
او درباره حیواناتی چون مورچه، زنبور عسل، طاووس، خفاش، ملخ، اسب، شتر، پرندگان و آبزیان آموزههایی بدیع، سازنده و جاودانی به ما آموخت که عمل به آنها از سویی سلامت، توسعه طبیعت و محیط زیست را به دنبال دارد و از طرفی سعادت دنیا و آخرت ما را تضمین میکند. علی(علیهالسلام) آنها را میآفرید و آیت هستی، دانش و قدرت خدا میدانست و از اینرو به آنها نگاه ابزاری نمیکرد. چنانکه کشاورزی، درختکاری، سرسبزی و خرمی زمین و آبادانی زمینهای موات را از وظایف اصلی مسلمانان، بهویژه حاکمان میدانست و همواره بر عمران این کره خاکی تأکید میورزید.
آن حضرت پیروانش را از بریدن درختان نهی میکرد و بر این باور بود که فضای سبز و محیط زیست پر از گل و گیاه، نه تنها جسم آدمیان را میسازد، بلکه بر جان و روحشان نیز آثاری شگرف میگذارد و به طور فشرده دین و دنیای آدمی و معیشت و معنویت او را تأمین میکند و در یک کلام، علی(علیه السلام) الگوی سازندگی جسم و جان و محیط زیست آدمیان بود و سبک زندگی و برنامههای دینی و دنیویاش سازندهترین نقشه راه را برای عمران کره زمین، تنها کره مسکونی، فراروی آدمیان مینهاد.
-
نباید حیوانی زندهای را هدف تیراندازی قرار داد.
امام علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) نقل کرده است:
رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) از کنار گروهی عبور کرد که به سوی مرغ زندهای تیراندازی میکردند. حضرت فرمود: اینان کیستند؟ لعنت خدا بر آنان باد!
-
شب زمان و بستر آرامش پرندگان است. به هیچ وجه نباید سراغ آنها رفت.
-
نباید جوجههای پرندگان تا زمانی که بال و پر درنیاوردهاند و توان پرواز ندارند از لانههایشان گرفت. این مصداق شکار نیست؛ زیرا این جوجهها تا زمانی که بال و پر درنیاوردهاند، در ذمه و ضمانت خدای متعال قرار دارند.
-
نباید چهارپایان را هدف تیراندازی قرار داد، این گونه که آنها را بست و آن قدر تیر به آنها زد تا بمیرند.
-
نباید حیوانات را مُثْله کرد، یعنی گوشها و بینی آنها را برید. از پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) نقل شده است که لعنت خدا بر کسی که حیوانی را مُثْله کند.
-
اگر در خاک مملکت دشمن، چهارپای انسان (اسب یا شتر) از رفتن بازایستد و قادر به حرکت نباشد نباید او را پی کرد، بلکه باید او را ذبح کرد. در آن روزگار وقتی مسلمانان در سرزمین دشمن میجنگیدند، چون اسب آنان از حرکت بازمیایستاد، در اختیار دشمن قرار میگرفت و به نفع او بود. از اینرو اسب را پی میکردند. جعفر طیّار(علیهالسلام) در جنگ موته به همین دلیل اسبش را پی کرد.[55]
-
شکار پرندگان در لانههایشان ممنوع است، چون لانه مکان امن و محل آرامش آنهاست و تنها وقتی شکار جایز است که از لانه پرواز کرده و به جای دیگری رفته باشد.
-
نباید پرهای حیوان زنده را کَند.
علامه در اینباره روایتی از منابع شیعه و سنی نقل کرده است که بسیار تکاندهنده است. امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
پیرمرد عابد و عارفی از بنیاسرائیل خدا را عبادت میکرد. او در حال عبادت و نماز دو کودک را دید که پرهای خروس زندهای را میکنند. بیآنکه آنان را نهی کند به عبادتش ادامه داد. خدای متعال به زمین دستور داد بر او غضب کند. زمین بر او غضب کرد و او را در خود فرو برد و او همواره و برای همیشه در حال فرورفتن به طبقات جهنم است.[56]
-
نباید حیوان را سوزاند.
-
کسی که حیوان را میدوشد باید ناخنهای خود را بردارد تا پستان حیوان با ناخنهایش آزرده نشود.
-
برای بردن حیوان نباید گوشش را گرفت، بلکه باید گردنش را گرفت و او را با خود برد.
-
وقتی به عنوان زکات یا مالیات شتری به مأموران زکات داده میشود، نباید طوری عمل کرد که میان حیوان و فرزندش جدایی بیفتد.
-
نباید آن قدر شیر حیوان را دوشید تا چیزی از آن برای فرزند شیرخوارش باقی نماند.
-
اگر کسی چند حیوان دارد و با آنها مسافرت میکند، نباید سوار یکی از آنها شود، بلکه باید سواری را میان آنها را [عادلانه] تقسیم کند.
-
وقتی حیوان خسته میشود باید اجازه داد استراحت کند و در اینباره نیز به او مهربانی ورزید.
-
باید حال شتری را که کف پایش سوراخ، زخم یا پاره شده است، مراعات کرد.
-
باید حال شتری را که پایش خمیده، کج یا لنگ شده است، مراعات کرد.
-
نباید چارپا را ترساند و رم داد.
-
نباید چارپا را به رنج و مشقت انداخت.
-
نباید با خشونت و از سر ظلم حیوان را به سمتی کشاند.
-
سواریگرفتن از حیوان نباید به اندازه و به گونهای باشد که بهسختی و رنج بیفتد.
-
هنگام عبور از کنار آب باید او را در معرض آبنوشیدن قرار داد.
-
نباید مسیر حرکت حیوان را از مکانهای پرعلف به جادهها و راههای بیعلف تغییر داد:
أن لا یعدل بها عن مواضع النبات الی جواد الطرق فآنجاده الطرق لا نبات فیها.
-
باید در فاصله میان ساعتهای حرکت، وقتی را به استراحت حیوانات اختصاص داد.
أن یروحها فی الساعات.
دقت در منابع دو مورد 38 و 39 نشان میدهد که مقصود امام(علیه السلام) و فقهایی که حدیث را نقل و بر طبق آن فتوا دادهاند، چیز دیگری است. مقصود آن است که نباید در ساعتی که حیوان استراحت میکند، مکان او را تغییر دهند. متن روایت این گونه است:
و لا یعدل بهنّ عن نبت الأرض الى جوادّ الطّرق فی السّاعات الّتی تریح و تعنق؛[57]
و نباید حیوان را از زمین دارای گیاه به راهها و جادههای [بیگیاه] بکشاند در ساعتی که استراحت میکند یا در ساعتی که در آخر روز آب میآشامد.
ترجمه یادشده در گرو آن است که آخرین جمله حدیث را «تُغْبق» بخوانیم که از ماده «غَبَق» و به معنای نوشیدن آب در آخر روز است[58] و مشهور فقها و محدثان این گونه قرائت کردهاند، اما ابن ادریس(رحمه الله علیه) این قرائت را خطای فاحش دانسته و نوشته است:
شیخ مفید به سندش (سند معتبر) از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که امیر مؤمنان درباره آداب برخورد با حیواناتی که به عنوان زکات گرفته شدهاند، چنین فرمود: «و لا یعدل بهنّ نبت الأرض الى جوادّ الطّرق فی السّاعات الّتی تریح و تعتق، و أرفق بهنّ جهدک». … برخی به جای «تعتق»، «تغبق» از ماده «غبوق» که به معنای نوشیدن آب در شامگاهان است، خواندهاند و این تحریف و غلط فاحش و خطای زشتی است، بلکه از «عنق» است به معنای نوعی از رفتن سریع شتر … و معنای سخن حضرت آن است که نه در ساعتهایی که حیوان استراحت میکند و نه در ساعتهایی که در مشقت است (و تند میرود) [حیوان را از مسیر پر علف به جاده بیعلف نبرید] و برای همین است که حضرت «تریح» فرموده است که از معنای «الرّاحه» [و به معنای استراحت است.] و اگر از ماده «رواح» [و به معنای رفتن بود] حضرت میفرمود: «تروح» و نمیفرمود: «تریح …».[59]
شارحان حدیث یادشده در منابع فقهی و حدیثی توضیح ابن ادریس را آوردهاند.[60]
چه عبارت یادشده «تغبق» خوانده شود که مشهور این گونه خواندهاند و چه «تعنق» که ابن ادریس این گونه قرائتش کرده است، معنایش آن است که در ساعت استراحت و در ساعاتی که تند میرود یا آب شبانگاهی مینوشد، مسیر او را از زمین پر علف به جاده بیعلف تغییر مده.
اما استاد جعفر مرتضی عبارت یادشده را جور دیگر معنا کرده است. بدینسان که آن را به دو عبارت مستقل تفکیک کرده که دو معنا دارد و درباره دو موضوع است: 1. عدم جواز تغییر مسیر حیوان از زمین پرعلف به جاده بیعلف 2. لزوم استراحت حیوان در ساعاتی از شب و روز.
این تفسیر ایشان اولاً به طور کامل با ظهور کلام امیرالمؤمنین مخالف است. ثانیاً هیچ قرینه و شاهدی بر تفسیر ایشان از روایت وجود ندارد. ثالثاً ایشان هیچ دلیلی بر این تفسیر خود نیاورده و هیچ کس جز ایشان چنین تفسیری از حدیث ارائه نداده است و دلیل دیگری بر این ادعا غیر از همین حدیث نیاورده است.
-
وقتی حیوان را از گیاهزار و گودالهای کوچک آب عبور میدهد به حیوان مهلت دهد تا اگر خواست آب بنوشد یا از گیاه بچرد.
-
وقتی سوار چهارپا شده نباید او را بزند.
-
بر صورت چارپا نزند. نقل شده است که امام سجاد(علیهالسلام) دهبار یا بیستبار با شترش به حج رفت و حتی یک بار او را نزد.
-
امام سجاد(علیه السلام) وصیت فرمود حیوانی را که با آن به حج رفته بود، پس از مرگش دفنش کنند تا درندگان او را نخورند [بلکه بدنش استحاله شده و به خاک تبدیل شود]. در ادامه حدیث آمده است که آن حضرت به امام(علیهالسلام) وصیت فرمود: فرزندم بیست سفر با این حیوان به حج رفتهام و یک بار او را نزدهام. رسول خدا فرمود: «هر شتری که هفت سال در عرفه قرار گیرد، خدای متعال او را از چهارپایان بهشت قرار میدهد و نسلش را مبارک میکند؛ چون [پس از شهادت امام سجاد] آن شتر مُرد، امام باقر(علیه السلام) حفرهای کند و او را در آن مدفون کرد.[61]
-
سوار حیوان برهنه نشود، (بلکه بر پوششی که حیوان دارد از قبیل زین و پالان سوار شود).
-
وقتی از حیوان فرود میآید، حق او را ادا کند. (به او استراحت، علوفه و آب بدهد و اگر نیاز دیگری دارد برآورد.)
-
تنها در حالی که سالم است بر او سوار شود و اگر مریض است نباید سوار او شود.
-
در راهها و بازار او را صندلی سخنگفتن خود با دیگران قرار ندهد؛ یعنی در حالی که سوار اوست او را متوقف نکند برای گفتگو. از رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) نقل شده است:
اگر حیوان سالم است بر او سوار شوید و او را صندلی خود برای گفتگوی با دیگران در راهها و جادهها قرار ندهید؛ زیرا چه بسیار مرکبهایی که از کسی که بر آنها سوار شده است بهترند؛ زیرا بیشتر از او ذکر خدای متعال را میگویند.
از روایتی که پیشتر از امام سجاد(علیهالسلام) آوردیم استفاده میشود که حیواناتی چون شتر از مکانها و زمانهای معنویتزا نیز استفاده میکنند و از این روایت استفاده میشود که گاه حیوانات به لحاظ معنوی موفقتر از انسانها هستند.
-
نباید گونهاش و صورتش را داغ کند و علامت بگذارد.
-
باید هنگامی که با او میرود در زمین سرسبز و پرعلف او را آرام براند و چون در زمین خشک و بیعلف او را براند، با سرعت عمل کند.
-
چارپایان را خصی نکند. (بیضه چارپایان را نکشد.)
-
نباید حیوانات را تحریک کرد تا به جان هم افتند و با هم بجنگند، بهاستثنای سگها.
-
برای چهارپایی که مال دیگران است گمشده و پیدایش کرده، مکان مناسبی فراهم آورد و او را سیراب ساخته و علوفه مناسب به او بدهد.
-
نباید بگذارد حیوان گرسنه بماند. در روایتی عبدالله بن جعفر از رسول خدا نقل کرده است که پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) به نخلستان یک انصاری آمد و شتری در آن بود. چون چشم شتر به رسول خدا افتاد، اشکش جاری شد. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) با دستکشیدن بر کوهانش او را آرام کرد … پیامبر به صاحب شتر گفت: «از خدای نمیترسی که او را گرسنه نگاه داشتهای …».[62]
-
حیوان بیمار را از حیوان سالم دور کند تا مریضی او به حیوان سالم سرایت نکند.
رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) فرمود: «حیوان مریض را بر حیوان سالم وارد نکنید»، اما روایاتی که اجمالاً نشانگر آن است که سرایت بیماری در میان حیوانات نیست، شاید مقصود از آنها این معنا باشد که مالداران نباید در اینباره وسواس داشته و نگران باشند و نگرانی آنها نباید به حد وسواس برسد؛ چون بیشک از گروهی از روایات استفاده میشود که شماری از بیماریهای دامها و حیوانات مسری است. محتمل است روایاتی را که میگویند میان حیوانات مرض مسری نیست، بر صورتی حمل کنیم که برخی از بیماریها را که مسری نیست، گمان میکردند از نوع سرایتکننده است و رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) با این روایات مسرینبودن آنها را بیان میکند، نه همه بیماریهای دامی را.
-
امام سجاد علیهالسلام به این قصد و نیت مزرعه احداث میکرد تا قنبره از این مزرعه بخورد.
-
وقتی انسان در صحرا غذا میخورد توصیه شده است آنچه از سفره میافتد و تکههای ریز غذا را جمع نکند تا جنبندگان آنها را بخورند.
-
نباید سه نفر یا بیشتر از آن سوار بر حیوان شوند، چه آنکه وزنشان سنگین است و حیوان اذیت میشود.
-
نباید روی حیوان بخوابد؛ چون خوابیدن روی مرکب زمینه سرعت فراهمآمدن زخم و جراحت در پشت حیوان را پدید میآورد.
-
نباید حیوان را لعن کند و در این صورت خدا او را لعن خواهد کرد.
-
نباید به حیوان فحش دهد و به او ناسزا بگوید.
-
بکوشد تا حیوان یا حیواناتش فربه و چاق شوند.
-
نباید شتری که طفل شیرخوار دارد زده یا کشته شود، مگر آنکه بچهاش را صدقه بدهند یا ذبح کنند.
-
اگر لغزشی از شتر سر زد یا رمید نباید او را بزند؛ چون رمیدنش بیدلیل نیست، گرچه شما دلیل آن را نفهمی.
-
اگر چارپا دچار لغزشی شد نباید هلاکت او را از خدا بخواهد و لعنتش کند.
-
اگر حیوان فرزند دارد نباید همه شیر او را بدوشد، بلکه میباید اندکی از آن را نگه دارد.
-
نباید کاکل اسب، یال و دم او را بزند.
-
نباید مدتی دوشیدن شیر حیوان را به تأخیر اندازد تا مشتری گمان کند او حیوانی دارای شیر زیاد است.
علامه تذکر میدهد که این موضوع به حقوق حیوان مرتبط نیست و استطراداً او را آورده است.
-
نباید بگذارد حیوانش در حالی که سوار اوست یا سوار آن نیست مزرعهای را لگد کند.
-
بدون دلیل و نیاز، سوارشدن بر چهارپا را طولانی نکند.
-
از حیوان حفاظت کند و بکوشد تا ضایع و تلف نشود.
-
نباید دست و پای حیوان را به هم دیگر ببندد و با این حال او را برای چریدن رها کند. آنچه در روایت در اینباره آمده است «شکال» است که پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) آن را خوش نداشته است؛ اما «شکال» چیست؟ علامه مجلسی مینویسد:
مسلم در کتاب معروفش آن را به سفیدی پای اسب تفسیر کرده است و نوشته است که «شکال» آن است که در دست چپ یا راست اسب سفیدی باشد یا هم در دست راست و پای چپش سفیدی باشد و ابوعبیده و بیشتر لغتشناسان نوشتهاند که «شکال» آن است که یکی از دست و پای حیوان سفید نباشد و سه تای دیگرش سفید باشد. و تشبیه کردهاند آن را به اسبی که با زنجیر بسته میشود، چه اینکه غالباً سه دست و پای او با زنجیر بسته میشود و یکی از آنها را آزاد میگذارند.[63]
علامه جعفر مرتضی مینویسد:
این تفسیر صحیح نیست چه آنکه بر طبق معنای مجازی «شکال» است و نه معنای حقیقی آن. تفسیر الفاظ بهکاررفته در روایات قوانینی دارد و یکی از آنها آن است که بگوییم گوینده معنای حقیقی الفاظ را در نظر داشته مگر در صورتی که قرینهای بر معنای مجازی در کلام او باشد و از آنرو که در اینجا قرینهای نداریم بایست همان معنای حقیقی «شکال» را ملاک قرار دهیم.
-
نباید هنگامی که گوسفندان به چراگاهها میروند سوت بزند. شیخ صدوق در علل الشرایع روایت کرده است که از امام صادق پرسیدند:
قوم لوط از کجا و چگونه فهمیدند که مردانی به خانه لوط آمدهاند؟ حضرت فرمود: «همسرش بیرون آمده و سوت میزد و آنها میفهمیدند». از اینرو سوتزدن بد است و برای هدایت گوسفندان نباید سوت زد.
-
نباید زنبور، مورچه، سنگ چشم، چلچله، هدهد و بسیاری از پرندگان دیگر که در روایات آمده است را بکشد.
-
نباید به حیوانات نوشیدنی حرام را از قبیل شراب بنوشاند.
-
نباید روی باری که بر دوش حیوان میگذارند تکیه کند یا بنشیند. شاید به این دلیل که نشستن بر آن (با توجه به انواع بارها در آن زمان) سبب شود که خار یا خاکی به پشت حیوان برسد و به او آزار رسانده شود.
-
وقتی غذا میخورد از همان غذا به حیوانی که به او نگاه میکند بدهد.
-
نباید وقتی سوار حیوان میشود آواز حرام بخواند. (غنا کند)
-
نباید الاغی را بر اسب اصیل عربی بجهاند تا قاطری از آن دو متولد شود.
به احتمال زیاد این روایت از نوع روایات حکومتی است؛ یعنی اسبان خاصی که مصلحت نبوده در معرض آمیزش الاغ قرار گیرند.
-
باید از بستن گردنبند [از نوع خرافی و جاهلی] بپرهیزد.
سیدرضی(قدس سره) روایتی به این مضمون را دو گونه معنا کرده است. اوّل آنکه مانند سواران جاهلی در پی خونخواهی و غارت اموال دیگران نباشید. دوم آنکه بر گردن اسبها مانند آنان زه کمان یا عمامه نبندید.[64]
-
نباید بگذارند حیوان نر با حیوان ماده به طور آشکار که مردم ببینند، در اماکن عمومی مثل راهها آمیزش کند.
-
نباید حیوانی را که در حال حرکت است، مانند سنگ و چوب و دیگر جمادات پنداشت و مانند آنها بر او تکیه زد، نشست و برخورد کرد.
-
درباره ذبح حیوان دستوراتی از معصومان(علیهم السلام) رسیده و در احکام فقهی آمده است که از این شماره به بعد درباره آداب ذبح است. باید کاردی که با آن حیوان را ذبح میکند مخفی کند، طوری که حیوان آن را نبیند.
-
نباید جلو چشمان ذبیحه کاردش را تیز کند که ذبیحه آن را ببیند و در نتیجه وحشت کرده و اذیت شود.
-
ذبح را با سرعت انجام دهد.
-
سر ذبیحه را هنگام ذبح جدا نکند.
-
پیش از خروج روح از بدن ذبیحه (مردن کامل حیوان) پوست او را نکند.
-
پیش از ذبح او را آب بدهد.
-
بدون دلیل حیوانی را که حامله است ذبح نکند.
-
بدون دلیل حیوان شیرده را ذبح نکند.
-
در هنگام ذبح دست و پای پرندگان را رها کند و نبندد.
-
نباید با زیروروکردن و چرخاندن کارد و قراردادن آن در زیر گلو آن را داخل گلو کرده و تا بالا ببرد.
-
نباید در هنگام ذبح دست و پای حیوان را بگیرد، بلکه با گرفتن پشم و موی ذبیحه او را کنترل کند.
-
در هنگام ذبح گاو دستوپایش را ببندد و دمش را رها کند.
-
برای نحر شتر سمش را به زیر کتفش ببندد و پاهایش را رها کند.
-
قبل از مردن حیوان و سردشدن بدنش گردن او را نشکند.
-
پیش از طلوع فجر ذبح نکند.
-
با زور و خشونت حیوان را برای ذبحکردن نکشاند و نبرد.
-
با پا او را به سمت ذبح نبرد و نکشاند.
-
با مهربانی او را ببرد برای ذبح و بخواباند.
-
از کارد تیز استفاده کند تا حیوان بهسرعت ذبح شده و اذیت نشود.
-
پیش از خروج روح حیوان (مردن کامل) نخاع او را قطع نکند.
-
حیوانی را که تربیت کرده ذبح نکند.
-
حیوانی را که برای خود نگهداری کرده و با او بوده، ذبح نکند.
-
حیوانی را که مدتی به انسان خدمت کرده ذبح نکند.
-
حیوان و پرندهای که به انسان پناهنده شده ذبح نکند.
-
نباید او را بزند یا لگدکوب کند تا زودتر روح از بدنش خارج شود (بمیرد).
-
ذبیحه را از جایش حرکت ندهد تا روح از بدنش خارج شود (به طور کامل بمیرد).
-
به حیوان تجاوز جنسی نکند. در فقه اسلامی کیفرهایی برای تجاوز جنسی به حیوانات قرار داده شده است.
108 نکتهای که درباره مهربانی به حیوانات آوردیم در کتاب حقوق الحیوانات علامه سیدجعفر مرتضی عاملی آمده است. در خاتمه این مقاله چند نکته به طور فشرده درباره کتاب مطرح میشود:
-
کتاب یادشده درباره حقوق حیوانات و مهربانی با آنها به حق جامع است و دلیل جامعبودن آن سیطره شگفتانگیز علامه بر منابع روایی شیعه و سنّی است. بسیار استثنایی است که روایتی از دید چشمان تیزبین ایشان افتاده باشد و همان طور که این سیطره در مولفان دیگر به چشم نمیخورد، جامعیت کتاب ایشان نیز در این حوزه بیبدیل است.
-
علامه در این اثر بسیار سودمند منابع متعدد و متنوعی آورده است. او از انواع منابع حدیثی، فقهی، اخلاقی و تفسیری شیعه و سنی استفاده کرده است و نه تنها منابع معتبر و کهن از قبیل کتب اربعه، صحاح سته و مسانید از منابع این اثر است، از جدیدترین تحقیقات از قبیل مستدرک سفینه البحار، مکاتیب الرسول، میزان الحکمه، نهج الحکمه، نهج السعاده و فقه الصادق و منابع جدیدی از این دست نیز استفاده شده است، اما آنچه این اثر را بیش از دیگر اسباب ممتاز کرده و بدان اعتبار میبخشد، فراوانی، تعدد و تنوع منابع در یک حدیث است که گاه یک صفحه از کتاب بدان اختصاص مییابد.
-
علامه در واقع فهرست روایات را در این حوزه آورده است و تنها در اندکی از مطالب متن برخی یا گروهی از روایات را نقل کرده است، اما راه را برای کسانی که بخواهند در اینباره پژوهش کنند گشوده و با مستندسازی فهرست مطالب به منابع متعدد و متنوع افقهایی از پژوهشهای سودمند و مؤثری را در این حوزه فراروی پژوهشیان نهاده است.
-
اگرچه در آثار دیگر ایشان مواردی از مهربانی به حیوانات و حقوق آنها نقل شده که در این اثر به چشم نمیخورد، با تتبع و دقت بیشتر میتوان گفت به گونهای در این کتاب بدانها اشاره شده است.
-
در بعضی از موارد، روایات را تفسیر زمانی و مکانی کرده است؛ مثل روایات مربوط به بیماریهای مسری دام و در مواردی تفسیرهایی که دیگران از روایت دادهاند نقد کرده است، مثل تفسیر «شکال». این نکته نیز از امتیازهای علمی مهم این اثر به شمار میرود، چه اینکه برخی تفسیرها از روایات در حوزه محیط زیست و طبیعت خطای فاحش دارد و به اینکه گروهی از این روایات از مقام حکومت و منصب ریاست پیامبر و امیرالمؤمنین(علیهما السلام) صادر شده است، نه از مقام پیامبری و مبلغ احکام خدابودنشان توجه نشده است.
-
عنوان این اثر حقوق الحیوانات فی الاسلام است، ولی مراجعه به متن و دقت در آن نشان میدهد که آمیزهای است از مسائل اخلاقی، حقوقی، فقهی و حدیثی. در واقع همان طور که مؤلف خود تذکر داده است، مهربانی با حیوانات بر پایه روایات است که البته در موارد متعددی جنبه حقوقی نیز دارد.
-
این اثر دستهبندی و تنظیم خاصی ندارد و مطالب به صورت شمارهگذاری پشت سر هم آمده است. به عبارتی دیگر این کتاب دو بخش دارد: بخش اوّل کلیاتی است درباره حیوانات که مختصر است و بخش دوم که 108 نکته درباره مهربانی با حیوانات است. برخی از این شمارهها را میتوان متداخل دانست.
-
اگر گروهی پژوهشگر یا یک پژوهشگر مسلط، همه آیات، روایات، تفاسیر مهم، مسائل فقهی و اخلاقی مرتبط به حیوان را که علامه سیدجعفر مرتضی در همه آثارش آورده و نیز مطالبی که مبانی آنها آمده، جمع کند و در موارد لازم تحلیلهای مناسب نیز از مبانی و انظار ایشان بر آنها بیفزاید اثری سودمند و بدیع درباره محیط زیست فراهم خواهد آمد.
-
در پایان کتاب علامه تأکید میورزد آنچه من در قالب ضابطه، احکام، نصیحتهای اخلاقی و توصیهها و تحلیلها در این اثر آوردم دیدگاه اسلام را درباره مخلوقات خدا میشناساند و روش تعامل انسان با آنها را مینمایاند، اما بیشک این اثر ناقص است و انشاءاللّه گروهی گامهای بلندتری در این افقهای گشوده بردارند و دیدگاه اسلام را در اینباره به گونهای شایسته درباره محیط زیست تبیین کنند.
-
همان طور که علامه نوشته است، به حق آموزههای قرآنی، حدیثی، فقهی و اخلاقی شیعه در حوزه محیط زیست، طبیعت و کشاورزی راه نجات، یعنی شیوه تعامل و برخورد با طبیعت و مسیر بقای حیات سبز بر روی آدمی را میگشاید و این تعالیم در روزگار ما، مایه افتخار اسلام و قابل ارائه به همه سازمانها و مراکز علمی و بینالمللی است. نگارنده تأکید میکند که اثر ایشان (حقوق الحیوانات فی الاسلام) به طور خاص و انظار دیگری که ایشان به مناسبت در لابهلای مطالب علمی در دیگر آثارشان نگاشتهاند به طور عام، قابل ارائه به سازمانهای و مراکز علمی جهان و مایه افتخار است برای همه عاشقان و شیفتگان تعالیم اهلبیت(علیهم السلام).