دو استدلال اخلاقی بر ضد مصرفِ گوشت صنعتی
به گزارش دین آنلاین، سیدحسن اسلامی (استاد دانشگاه ادیان و مذاهب) در جدیدترین مقالهی علمی پژوهشی خود که در نشریهی «پژوهش های اخلاقی، شمارهی چهارم» چاپ شده است، سعی بر آن داشته تا با دو استدلال، لزومِ عدم مصرفِ گوشت صنعتی را به اثبات برساند. آن چه در ذیل میخوانید، خلاصهای از آن مقالهی مفصل است:
رواجِ گوشتهای صنعتی در میانِ مردم، مسئلهای را پیش میکشد که «آیا خوردنِ گوشتهایی که به صورت صنعتی فراهم آمده، از نظر اخلاقی مجاز است؟» . آنچه حسن اسلامی میخواهد به آن بپردازد مسئلهی مصرفِ «گوشت صنعتی» است و نه «گوشت به طور کلی». به همین جهت، مسئلهی کلی «گیاهخواری/گوشتخواری» در مقالهی اسلامی به صورت گذرا و به عنوانِ پلی برای رسیدن به مسئلهی اصلی او مطرح میگردد. از منظرِ اسلامی، اصلیترین استدلالِ مدافعانِ «گوشتخواری» استدلال ذیل است:
1. بدن انسان به گوشت نیاز دارد.
2. خوردن آنچه بدن به آن نیاز دارد، رواست.
پس خوردن گوشت رواست.
اسلامی برای رد این استدلال، به تحقیقاتِ دانشمندان در سلامتِ زیستی انسانهای گیاهخوار ارجاع میدهد و بدین ترتیب، نتیجه میگیرد که مقدمهی اول این استدلال (یعنی: بدن انسان به گوشت نیاز دارد) از اساس نادرست است. با این حال، ممکن است بعضی از انسانها دوست داشته باشند منابع زیستی خود را از گوشت تامین نمایند و علاقهای به گیاهخواری نداشته باشند. مقالهی اسلامی، دو استدلال اخلاقی برای این دسته از انسانها در لزومِ پرهیزِ آنها از «گوشتهای صنعتی» (که امروز مهمترین منبع تامین گوشت هستند) را فراهم میآورد. مهمترین مقدمهی اسلامی، تمایزِ میانِ «گوشت صنعتی» و «گوشت سنتی» است:
تمایز میانِ گوشت صنعتی و گوشت سنتی
اسلامی نه تفاوت را بر میشمارد:
۱- در حالی که در دامداری صنعتی، دامها برای یک هدف مشخصی (مثل کشتهشدن و خردهشدن یا تخم مرغ) پرورش مییابند، اما دامداری سنتی دارای اهداف دیگری است.
۲- در نظامِ دامداری سنتی، حیوانی که فاقد کارآیی مشخصی (که در بالا مطرح شد) نباشد، معمولا کشته نمیشود اما در دامداری صنعتی در یک فرآیند نظاممند تمامِ حیواناتی که مطابقِ هدفِ دامداری نباشند را از بین میبرد.
۳- دامداری سنتی، فضای طبیعی را برای دامها مهیا میکند (مثل چرای گوسفندان یا جفتگیری حیوانات ) در حالی که در نمونهی صنعتیاش با حیوانات طبقِ اصولِ صنعتی و برای «سود بیشتر» رفتار میشود(مانند این که گاوها را در فضاهای چنان تاریک و تنگی نگه میدارند که حتی نمیتوانند به دور خویش بگردند)
۴- فضای باز طبیعی در دامداری سنتی موجب دردِ کمتر حیوانات میشود در حالی که در دامداری صنعتی معمولن حیوانات درد و رنج بسیاری میکشند.
۵- چرخهی دامداری سنتی، باعث کمک به محیط زیست میشود (مثلن کودِ آنها) در حالی که دامداری صنعتی فقط باعث آلودگی بیشتر محیط زیست میشود.
۶- دامداری سنتی، به صورت اجباری به حیوانات غذا نمیدهد در حالی که دامداری صنعتی حیوانات را (بر خلاف روند طبیعیشان) به سرعت فربه میکند.
۷- شرایط بالا در دامداری صنعتی باعث پرخاشگری و صدمه زدن حیوانات به یکدیگر میشود. دامداری صنعتی برای جلوگیری از این قضیه به راههای غیر اخلاقیای چون «سوزاندن نوک جوجهها» یا «تزریق آنتیبیوتیک» روی آورده است.
۸- استفاده از دارو در دامداری صنعتی هم باعثِ به خطر افتادن سلامت حیوانات میشود و هم انسانها.
۹- مفهومِ اصلی در پرورش سنتی، «مراقبت» است. به این معنا که حیوانات به انسانها سود میرسانند و انسانها از حیوانات مراقبت میکنند. در حالی که در پرورش صنعتی، مفهومِ بنیادین «بازدهی» و «کارآمدی» است.
استدلال اول اخلاقی در منع خوردنِ گوشت صنعتی
مقدمهی اول: پرورش حیوانات به شکل صنعتى و ماشینى همراه با تحمیل رنج و آسیب گسترده و ناموجه به آنهاست.
مقدمهی دوم: تحمیل رنج و آسیب گسترده و ناموجه به حیوانات خطاست.
مقدمه سوم: ما با مصرف گوشت این نوع حیوانات به استمرار رنج و آسیب گسترده به حیوانات کمک مى کنیم و به آن مشروعیت میبخشیم و با ایجاد تقاضا به گسترش این فرهنگ یاری میرسانیم.
مقدمه چهارم: کمک به گسترش فرهنگ آزردن بىدلیل و آسیب گسترده و ناموجه به حیوانات خطاست.
نتیجه: مصرف گوشت صنعتی خطاست.
اسلامی تاکید میکند که کلِ این استدلال بر دو گزارهی اصلی استوار است: نخست، حیوانهایی که به صورت صنعتی پرورش مییابند رنج فراوانی را متحمل میشوند و دوم، بدن ما نیازی به آن گوشت ندارد. اسلامی در ادامه، صدق هر دوی این گزاره ها را بیش از پیش باز میکند.
اسلامی در نتیجهگیری این استدلال میگوید: «حاصل استدلال نخست آن است که ما در برابر لذت اندک، غیرضروری و جبران پذیری که از خوردن گوشت حیوانات ماشینى به دست مى آوریم، رنج بیش از حد و هولناکى بر حیوانات وارد مى کنیم که موجه هم نیست. لذا اخلاق حکم میکند با نادیده گرفتن این لذت حقیر از آن رنج های گسترده پیشگیری کنیم. این نتیجه را، هم بر اساس نگرش تکلیف گرایى مى توان مدلل کرد، و هم بر اساس پیامدگرایى و فضیلتگرایى. کسانى که از این لذت گذشته اند، بعدها گزارش کرده اند که در واقع، این لذت زاده «عادت» بوده است نه لذتى طبیعى و واقعى.»
استدلال دوم اخلاقی در منع خوردن گوشت صنعتی
مقدمه اول: مصرف گوشت های صنعتى به تخریب گسترده محیط زیست و مصرف بى رویه منابع طبیعى مى انجامد.
مقدمه دوم: تخریب گسترده محیط زیست و مصرف بى رویه منابع طبیعى خطاست.
نتیجه: مصرف گوشتهای صنعتی خطاست.
اسلامی در توضیح این دو مقدمه میگوید: «مقدمه اول بر یافته های علمى استوار است و مقدمه دوم گویای تکلیف اخلاقى ما در قبال محیط زیست است. واقعیت آن است که مطالعات گسترده نشان مى دهد فراهم آوردن گوشت های صنعتى به شکل گستردهای موجب تخریب محیط زیست، آلودگى هوا، گرمایش زمین، از بین رفتن جنگل ها، بیابان زایى، و از بین رفتن سوختهای فسیلى مى شود.»
اشکالِ دینی بر استدلالهای اخلاقی منع مصرف گوشت صنعتی
اسلامی در ادامهی مقاله، سه اشکالی که ممکن است که به دو استدلالی که وی ارائه داده است وارد شود را مورد بررسی قرار میدهد. اولین این اشکالها، اشکالی است که ممکن است از سمتِ گزارههای دینی وارد شود. به این معنا که «در متونِ دینی و روایات ما بر خوردن گوشت، هر چند به میزان اندک، و حتی پرهیز کامل از گوشتخواری مکروه و ناپسند شمرده شده است».
اسلامی در مقامِ پاسخ به این اشکال از سه پاسخ بهره میبرد: اول آن که معلوم نیست چقدر از این روایات درست باشد و دوم، بر فرضِ صحیح بودنِ این روایات، مرادِ شارع از «خوردنِ گوشت» نه گوشتهای صنعتی بلکه گوشتهای سنتی است. مضاف بر این دو دلیل، ما در روایات متعددی مشاهده میکنیم که «به رعایت حال حیوانات و پرهیز از آزار بی دلیل آنها فرمان میدهد». بدین ترتیب، از منظرِ اسلامی، این اشکال وارد نیست.
اشکال مادی بر استدلالهای اخلاقی منع مصرف گوشت صنعتی
اسلامی این اشکال را رایجترین اشکال میداند. این اشکال بیان میکند که «گوشتها و محصولات حیوانات خانگی بسیار گرانتر از گوشت و فراوردههای گوشتی صنعتی است».
اسلامی اصل این گزاره را میپذیرد و بر گرانتر بودنِ محصولات سنتی صحه میگذارد اما تاکید میکند از «گرانتر بودنِ گوشت خانگی» نمیتوان نتیجه بر «لزومِ خوردنِ گوشت صنعتی» یا «اخلاقی بودن خوردنِ چنان گوشتی» گرفت. چنانچه که ارزانتر بودنِ اموالِ مسروقه و دزدی دلیلی برای خریدِ چنین اموالی نیست.
او در ادامه، فقط در یک حالت خوردنِ گوشتِ صنعتی را مجاز میشمارد و آن هم حالتی است که شخص چارهای جز خوردنِ این گوشت نداشته باشد. هر چند وی با مقدمه قرار دادنِ قاعدهی «الضرورات تقدر بقدرها»، تاکید میکند که استفاده از گوشت صنعتی برای چنان شخصی فقط باید در حدِ رفع نیاز باشد و نه به قصد لذت. او تاکید میکند که حتی در این حالت هم «نادرست بودنِ خوردنِ گوشت صنعتی» به قوت خود باقی مانده است و این استثناء خللی در این اصل ایجاد نمیکند.
اشکال عدمِ امکانِ پرهیز از گوشت صنعتی در دنیای امروزه
عدهای عقیده دارند «با توجه به رواج گسترده گوشت های صنعتى در همه جا، اولاً امکان پرهیز فردی وجود ندارد و ثانیاً این کار اثر چندانى نخواهد داشت». اسلامی در پاسخ به آنها اظهار میدارد که این اشکال بر نوعی بدبینی و دستِ کم گرفتنِ قدرت انتخاب استوار است. او میگوید : «در بیشتر موارد ما قدرت انتخاب داریم و امروزه در همه جا مى توان راه های مناسب و تعریف شده ای برای پرهیز از گوشت خواری صنعتى پیدا کرد.»
او در مورد عملی نبودنِ پرهیز از مصرفِ گوشت صنعتی هم میگوید: «در پى تلاش ها و فعالیت های افراد مصمم به تدریج شاهد رشد فزاینده پرهیز از گوشت خواری صنعتى در سطح جهان هستیم، تا جایى که امروزه در مواردی گیاه خواری به نوعى فرهنگ و انتخاب سنجیده تبدیل شده است. وانگهى، حتى اگر این رفتار ما هیچ اثری بر کل محیط زیست یا کاستن از رنج حیوانات نداشته باشد، که البته دارد، مسئله آن است که با نخوردن یک مرغ صنعتى، در واقع، از رنج ، دست کم، یک مرغ صنعتى کاسته ایم و در این زمینه به تکلیف خود عمل کرد هایم.»
اسلامی در این مقاله سعی کرده است تا «مصرفِ گوشت صنعتی» را به وجه اخلاقی محکوم نماید. حال سوال اینجاست، آیا چنین استدلالهایی ، آن هم به وجه فلسفی، میتواند منجر به کاهشِ مصرف گوشتِ صنعتی بشوند و آیا، به طورِ کلی، میتوان امیدی به عدمِ مصرفِ گوشت صنعتی و از بین رفتن این صنعت در جوامع انسانی داشت؟
به گزارش دین آنلاین، سیدحسن اسلامی (استاد دانشگاه ادیان و مذاهب) در جدیدترین مقالهی علمی پژوهشی خود که در نشریهی «پژوهش های اخلاقی، شمارهی چهارم» چاپ شده است، سعی بر آن داشته تا با دو استدلال، لزومِ عدم مصرفِ گوشت صنعتی را به اثبات برساند. آن چه در ذیل میخوانید، خلاصهای از آن مقالهی مفصل است:سید حسن اسلامی