گفتوگوی کرونایی علم و دین
حمید رضانیا شیرازی
مواجهه جوامع با ویروس سرکش کووید 19 در ایام اخیر خود میتواند بستری برای تأملات و جستجوهای پژوهشی باشد. اما رویارویی مردمانی با دغدغه دین نیز دارای ویژگیهای مخصوص به خود است. از سویی زمامداران عرصه پزشکی که خود را عهدهدار سلامتی مردم میدانند مدام در فراخوانها و هشدارهایشان نسبت به رعایت نکات بهداشتی اصرار میورزند و تأکید بر دقت بیشتر ملاحظه و اصلاح رفتارهای اجتماعی و سبک زندگی میورزند و از سویی هم گروهی باانگیزههایی دیگر هنوز مقاومت میورزند و خود را مدافع دین قلمداد میکنند.
ماجرا ازآنجا شروع میشود که برخی از این هشدارهای بهداشتی، بخشی از رفتارهای روزمره دینی و مناسکی را مورد نهی و اجتناب بهمنظور جلوگیری از اشاعه بیشتر این ویروس، قرار میدهد. برایمثال در یکی از این واکنشها آمده بود: «این روزها بیشترین اخباری که از قم به گوش میرسد، اختلافنظر بر سر مسئله تعطیلی اماکن مذهبی و برگزار نکردن رویدادهای مذهبی است؛ چنانکه شورای تأمین استان قم با برگزاری نماز جماعت در این استان مخالفت کرده بود، اما همچنان ویدئوهایی در شبکههای مجازی دستبهدست میشود که عدهای در حرم حضرت معصومه(س) در حال اقامه نماز هستند یا در حرم رضوی(ع) به زیارت مشغولند و این تصمیمات را اشتباه میدانند.» (۱۱ اسفند ۱۳۹۸ فرارو)
در موردی دیگر آمده بود: «با توجه به تصمیمات ستاد مقابله با بحران آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) ساعات باز بودن دربهای حرم مطهر از نیم ساعت پیش از نماز صبح تا ساعت ۲۰ تعیین شد.»(مشرق 11/12/1398)
تأکید سخنگوی وزارت بهداشت، معاونت دانشگاه علوم پزشکی قم و… بر دوری از جماعات یا رفتن و تماس پوستی با ضریح در زیارتگاهها و مانند آن از این دستهاند. اما واکنش متدینان یکسان نبوده است؛ گروهی علیرغم اعلام رسمی مسئولان ذیربط بر تعطیلی موقت این اماکن و آن مناسک، همچنان اصرار بر ادامه رفتارهای سابق خود داشتهاند.
نکته شاهد در این مقال توجیهات این گروه است که به معنویات چنگ زده یا متمسک به ظواهر و عموماتی از شواهد نقلی و غیر نقلی میشوند که همه دارای مخصص و مقیدهای شرعی و عقلیاند و به عبارتی اجتهاد در مقابل نص میکنند، حال آنکه فقهاء و مراجع عظام نیز بر رعایت موازین بهداشتی تأکید می ورزند تا آنجا که حتی برای افرادی که از سر بی مبالاتی و سهلانگاری موجبات زحمت و ابتلای به بیماری خطرناک برای دیگران را فراهم آورند، قائل به ضمان شدهاند.
حقیقت آن است که در این کنش و واکنش کرونایی، بار دیگر “رویکرد چالشی میان گزارههای علمی و دینی” رخ عیان کرده است و این زخم کهنه بازگشایی شده است.
جزءنگری و عدم بررسی جامع، همواره در توصیف رابطه دیانت و ایمان و علم نیز مشاهده گردیده است. برای نمونه برای اثبات همراهی اسلام با علم، تنها به فعالیتهای صدساله اخیر نباید بسنده کرد چرا که همآوایی اسلام و علم، دیرینهای بسیار طولانی دارد.
رشد علمی مسلمین قبل از قرن هشتم بسیار چشمگیر بود. ویل دورانت از دورانی نام میبرد که مسلمین دانشهای تجربی خویش را در زمینه طب، شیمی، ستاره شناسی، خواص گیاهان و شربتها و … به اروپا صادر میکردند.
قلمرو علم و دین در اسلام تا حدود زیادی روشن است. دراینباره به اختصار میتوان گفت: مسائل متافیزیک (خدا، روح و …) قلمرو اختصاصی دین است و دانش تجربی و حسی بدان دست نمییابد. طبیعت، از نظر قوانین حاکم بر آن و کنشها و واکنشهایش، قلمرو دانش تجربی است و لازم نیست دین در تمام این موارد نظریه علمی داشته باشد و همه نظریههای علمی را مورد ارزیابی قرار دهد.
انسان در هر دو قلمرو (دانش تجربی و دین) واقع شده است؛ یعنی از نظر عناصر طبیعی سازنده بدن و کنش و واکنشهای شیمیایی و فیزیکی، موضوع دانش تجربی است و از نظر معنوی و روانی در قلمرو دین جای دارد.
اسلام دنیا و آخرت مردم را به صورت هماهنگ و متعادل مورد توجه قرار میدهد و اتفاقاً توجه و تمرکز در آیات هستی و طبیعی و تعمق و اندیشه در آن را نردیان اولیاء و پاکان و صالحان قلمداد کرده است. به همین دلیل، همه علوم به طور هماهنگ در دامان اسلام رشد کرده است و بالنده شدهاند که پارهای از آنها را در این فرصت اندک پس از پیروزی انقلاب همانند پیشرفتهای مر بوط به حوزه پزشکی و سلولهای بنیادی یا مقوله نانو و موارد دیگررا مشاهده میکنیم.
در اسلام مسائل ضروری (مانند توحید، معاد و …) از امور فرعی و جزئی دین جدا شده است وعدم عقیده به عقاید غیر اساسی یا عمل نکردن به احکام فرعی جزئی موجب ارتداد نمیشود.
در جهان اسلام دادگاههای تفتیش عقاید شکل نگرفت و با دانشمندان علوم تجربی به سبب کشفیات یا عقایدشان برخورد نشد؛ زیرا که اسلام زمینههای تعارض علم و دین را از بین برده است و بدین سبب، ضعفهای روانی و اخلاقی در جامعه علمی مسلمانان کمتر مشاهده شده است و این مطلب، به ویژه در مورد دانشمندان علوم تجربی و عالمان دین، در بستر تاریخی اسلام قابل ملاحظه است.
به هرترتیب هرچند التیام این زخم (تنازع یا تعامل میان دین و دانش) در بعد نظری و تئوریکش نیازمند به مباحثات و پژوهشها و البته جنبش نرم افزاری نظریهها و اندیشهای در دانشگاهها و حوزههای علمیه و مراکز پژوهشی بیش از پیش است و ضروری است که هم مؤمنان و هم دلواپسان سلامت جامعه با رویکردی گفتمانی – تخصصی و در فضایی صمیمی و به دور از سطحیگرایی و عوامزدگی یا علمزدگی دوشادوش یکدیگر تا مدیریت و مهار این مهمان ناخوانده همت گمارند.
مقاله بسیار مفیدی بود و استفاده بردم ممنون از جناب استاد وسایت زیبنده تان.