رؤیای پساقرنطینه
فاطمه کنعانی
انگار مردم زمین، به سیاره جدیدی تبعید شدهاند. تقریباً تمام شئون زندگی انسان، متأثر از وضعیت جدیدی ناشی از اپیدمی یک موجود نانومتری به نام «کرونا ویروس» قرار گرفته است. این روزها، با مروری بر نوشتههای شخصی افراد در صفحات مجازیشان، حس و حال بشریت، و تغییرات فضای فکر و اندیشهاش در شرایط پیشآمده بهخوبی قابل رصد و مطالعه است.
در وضعیتی که ارتباطات حقیقی به جهت جلوگیری از روند گسترش بیماری، بهشدت کاهش یافته است، موج فعالیتهای مجازی افراد، رو به افزایش است. در این میان، عدهای در پی ایجاد تفریحات مناسب فضای قرنطینه، شب و روز وقتشان را صرف پختن کیک و شیرینی و دیدن فیلم و خواندن رمان و… میکنند و با بازنشر تصاویر مربوط به این قبیل فعالیتها، سعی در تلطیف فضا و حفظ روحیه خود و جامعه مخاطبشان دارند. جمعی که دغدغه و اضطراب بیشتری نسبت بهسلامتی جسم خود و اطرافیان دارند؛ مداوم به بازنشر محتواهای رسانهای مرتبط با توصیههای بهداشتی و پیگیری اخبار و ارائه آمار و ارقام در خصوص گسترش بیماری، مشغول هستند.
گروهی با انجام رفتارهای خیرخواهانه و بشردوستانه در تلاش برای کنترل بیماری و رفع محرومیت در میان اقشار آسیبپذیر و ضعیف جامعه هستند.
آنچه بیشازپیش توجه نگارنده را در میان رفتارهای مجازی افراد به خود جلب کرد؛ رنگ و بوی فلسفی گرفتن نوشتههای کاربران فضای مجازی است. شرایط پیش روی بشریت فرصت جدیتری برای درنگ در ماهیت هستی برای او پدید آورده است. انسان، ظاهراً حس کرده است که اوضاع تقریباً از کنترلش خارج شده است. و این ذهن بحرانزده در میان پناه بردنهای مداوم به انواع مخدرهای سرگرمی (entertainment) گاهی ناگزیر از اندیشههای متعالی و بعضاً متافیزیکی شده است.
در روزهای نخست شیوع کرونا در ایران، جمعی از هموطنان خارجنشین با زیر سؤال بردن توان حکومتی کشور در مهار بیماری، مدام در حال توصیههای بهداشتی به مردم ایران بودند. اما با مروری بر صفحات مجازی همین افراد در روزهای جهانیشدن ویروس، به پستهایی با تم و فضای نسبتاً فلسفی برخورد میکنیم.
با از میان رفتن فرصت مقصر و متهم شمردن این و آن، بشر فرصت اندیشیدن به «خودش» و همچنین «ماهیت زندگی» را یافته است. شتر مرگ این روزها حاضر و تازهنفس پشت در خانهها در انتظار است. خوشبختانه ویروس، توجهی به بضاعت مالی و موقعیت اجتماعی افراد هم ندارد و تصور ایمنی کامل از بیماری برای هیچکس ممکن نیست. بشر، متحیرانه نظارهگر مسیر نامعلوم پیش رویش، مشغول اندیشه است.
اندیشیدن در اینکه ثروت و موقعیت اجتماعی به اندازه گذشته (یعنی همین دو-سه ماه قبل) متضمن احساس امنیت و نشاط نیست.
اندیشیدن در اینکه فرصت نامشخص باقیمانده تا بازگشت به روال سابق نظم جهان، را صرف چه کارهایی بکنیم؟
اندیشیدن در اینکه اگر روزهای پیش رو، واپسین روزهای حیات ما، بین مردم دنیا باشد؛ کدام کارها و حرفها بیشازپیش در اولویت هستند؟
و شاید بهترین و ارزشمندترین فهم ایجاد شده اجباری توسط شرایط پیشآمده برای بشریت، توجه به نعمتها و داشتههای ریزودرشت زندگی پیش از شیوع بیماری است.
این روزها مردم در قرنطینه، با مرور تصاویر گالری تلفن همراهشان دلتنگ اقوام و دوستان خود هستند. و حالا بیش از گذشته قدر یک طبیعتگردی و یا ساعتی در کافه نشستن بهاتفاق دوستانشان را میدانند. جلوههای مختلف زندگی و عافیت بهمحض روی برگرداندن، ما را بهشدت متوجه خودشان میکنند. هر فرد حالا باید بیندیشد که بیشازپیش مشتاق برگشتن کدام یک از داشتههای حیات سابقش است و برای بازپسگیری کدامیک از شئون زندگی حاضر است به نبرد با مرگ برود و همان موارد، احتمالاً «معنای وجود هر کدام از ما» هستند. رؤیاهای پساقرنطینه، برای هرکدام از ما سرنخهایی از شناخت جهان درونمان هستند که گیرودار زندگی مدرن، فرصت تأمل در آنها را از ما سلب کرده بود.
فلاسفه و متکلمان مسلمان در دفع شبهات مربوط به «شرور عالم» به «عدمی بودن» برخی و «نسبی بودن» برخی دیگر آنها، تأکید کردهاند[1] و آنچه از شیوع بیماری و سختی و تلخی ماجرای کرونا در طرفی از سکه است؛ روی دیگری از ایجاد خلوت اجباری برای اندیشهورزی در ماهیت هستی دارد. که این قبیل اندیشهورزی، ترجمان حقیقی «انسانیت» است و شاید جز بهواسطه شرایط حاضر، بهراحتی نمیشد زمینه انجامش را برای بشر مدرن، محقق کرد.
ارجاع:
[1] اطلاعات بیشتر: مطهری، مرتضی؛ عدل الهی؛ انتشارات صدرا