اندر شرف شمس
مهدی فردوسی مشهدی
به گواهی انواع تبلیغات اینترنتی و آگهیهای منتشر در شبکههای اجتماعی، نوزدهم فروردین هر سال از طلوع تا زوال آفتاب، زمان مناسبی برای حک کردن نقشی رمزآمیز روی عقیق زرد معروف به «شرف الشمس» است. یکی از دَهها پایگاه اینترنتی در این زمینه، مخاطبانش را به این شیوه، بدین کار فرامیخواند: 👇
«شرف الشمس نگینی زرد رنگ است، اما همانطور که در کتب اسلامی آمده است، در واقع شرف شمس سنگ نیست، بلکه دعایی منسوب به امام علی (ع) است با آدابی خاص پشت نگین عقیق زرد رنگ توسط افراد باتجربه با دقت بالا حکاکی میشود. این ذکر که گفته میشود از اسامی خداوند میباشد، سیزده حرف دارد که چهار حرف از تورات، چهار حرف از انجیل و پنج حرف از قرآن کریم میباشد. شرف شمس سالی یکبار در ساعات خاصی از روز نوزده فروردین که از تقویمهای نجومی استخراج میشود، بر روی عقیق زرد حکاکی میشود و دارای خواص ویژهای است» [1].
میگویند علت اصلی شرافت این سنگِ محکَک در زمان یاد شده، جایگیری خورشید (شمس) در بُرج حَمَل (گوسفند / برِه) است و از همین روی، «شرَف الشمس» نام میگیرد. «شرَف» اصطلاحی است در دانش ستارهشناسی گذشتگان در برابر «هبوط». شرف هر ستارهای به معنای رسیدن آن ستاره به بالاترین نقطه حرکتش در آسمان (دایره البروج) است. بنابراین، شرف الشمس؛ یعنی مکانی در آسمان که خورشید به اعلی درجهاش میرسد؛ چنانکه مجدود بنآدم سنایی گفته است:
بد و نیک جهان همه تلف است
که هبوطش برابر شرف است [2]
شرف آفتاب، در حمَل است
شرف ماه، گاو بیجدل است
آن نقش رمزی را روی کاغذ و پارچه زرد هم میتوان نوشت، اما سنگ (عقیق زرد) در این کار، محور است؛ زیرا ویژگیهایی دارد که به درمان بیماری دارندهاش یا جلوگیری از بیماری او کمک میکند. از سوی دیگر، روایات و دعاهایی در تأیید چنین کاری نقل میکنند.
بنابراین، ماجرای نگین شرف شمس، مبحثی است که میتوان از منظرهای نجومی (ستارهشناختی)، طبی (پزشکی)، روایی (حدیثشناختی) و علوم غریبه آن را بررسید. اکنون مجالی برای ورود به مباحث فلَکی و تنجیم ندارم. همچنین نمیخواهم به مبحث سترگ سنگدرمانی و طب مکمل بپردازم. نیز تخصصی در علم حروف و طلسمات و احراز و علوم غریبه ندارم، بلکه تنها از منظر حدیثشناختی چند نکته را در اینباره یادآوری میکنم:
1. روایت یا دعایی در این زمینه در مجامیع روایی شیعه نیامده است؛
2. بهرغم پندار رایج، مرحوم عباس قمی در «مفاتیح الجنان» در اینباره سخن نگفته است؛
3. این گفتار که مرحوم ابراهیم کفعمی در کتاب «المصباح» خودش آن حروف رمزی را به علی بنابیطالب (ع) نسبت داده است، ادعا مستنَدی نیست؛ زیرا دستکم در «مصباح» کنونی چنین چیزی دیده نمیشود [3]؛
4. با فرض اینکه کفعمی و بهایی چنین روایتی را به علی بنابیطالب (ع) نسبت داده باشند، این روایت تا سده نهم و دهم هجری وجود نداشته و گویی ناگهان یافت شده است؛
5. حتی مرحوم محمدباقر مجلسی که در «حلیۀ المتقین» بیش از بیست صفحه درباره انگشتر و نقش مأثور نگینها سخن گفته، نه در این کتاب نه در «بحار الانوار»، به ماجرای شرف شمس هرگز اشارت نکرده است [4]؛
6. شعر و وِرد منسوب به علی بنابیطالب (ع) در همه دیوانهای منسوب به ایشان نیست، بلکه بر پایه توضیحات شماری از محققان معاصر، گمان میرود از آنِ شیخ بهایی بوده باشد [5].
افزون بر اینها، به گفته اخترشناسان، شرف شمس از درجه نوزدهم برج حمل همواره با نوزدهم فروردین همزمان نیست [6] و حتی شماری از مراجع تقلید هم بیاعتباری دعای شرف شمس را تأیید کردهاند: 👇
«آیا حرز شرف الشمس که به صورت اشکال مبهمی است و میگویند روز نوزدهم فروردین روی کاغذ زرد رنگی نوشته شود و آثار فراوانی دارد صحیح است؟
حِرز مزبور اعتبار ندارد و در روایات معتبر نیامده است و محتوای آن هم محتوای قابل ملاحظهای نیست و سزاوار است مؤمنین و مؤمنات برای حفظ خود از آیات و روایاتی که از معصومین (علیهم السلام) در کتب معتبر وارد شده است استفاده نمایند» [7].
پانوشتها 👇
[1] www.sharafonline.ir
[2] مجدود بنآدم سنایی، حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، ص 193.
[3] ر.ک: ابراهیم بنعلی کفعمی، جنه الامان الواقیه و جنه الایمان بالباقیه.
[4] ر.ک: محمدباقر مجلسی، حلیه المتقین، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، ص 95 به بعد.
[5] ر.ک: محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج 7، ص 23.
[6] ر.ک: محمد الیاس، ستارهشناسی زمانهای اسلامی، ترجمه تقی عدالتی، فصل دوم به بعد.
[7] https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&catid=46497&mid=259797