آیا یأس بودجهای فعالیتهای دینی به امید تبدیل میشود؟
محمدرضا بهمنی
آیا در 4 سال آینده، با تدبیر دولت یازدهم، یأسهای بودجهای فعالیتهای دینی به امید بدل شده و دغدغههای روزمره جریان توسعه و تعمیق دینمداری در کشور به نقطه پایان میرسد تا در فضایی کم دغدغه، شاهد بروز خلاقیتها و نوآوریهای جریان مذکور باشیم ؟
-در زمره فعالیتهای فرهنگساز قرار داشته و در سطح اجتماعی است و نه فردی.
-برای انجام آنها، نهادها ودستگاههای مشخصی تشکیل و برای این منظور مأموریت سازمانیافتهای بر عهده گرفتهاند.
-انجام این فعالیتها در کشور، در گرو تأمین منابع مالی قابل توجهی است که معمولا از دغدغههای اساسی، سازمانها و دستگاههای ذیربط محسوب میشود.
گونه شناسی فعالیتهای دینی، مبناهای مختلفی میتواند داشته باشد که یکی از آنها شناسایی و طبقهبندی این فعالیتها بر مبنای ماهیت و کارکردهاست که لازمه ورود به مبحث منابع مالی است براین اساس، فعالیتهای فرهنگی دینمحور را این چنین میتوان احصاء و طبقهبندی نمود:
1. فعالیتهای پژوهشی، که با هدف تبیین و تعمیق دین مبین اسلام، انجام میشوند.
2. فعالیتهای آموزشی، که با هدف تربیت منابع انسانی و متخصصان دینی، صورت میپذیرد.
3. فعالیتهای تبلیغی، که با هدف ترویج و نشر معارف و آموزههای دینی، انجام میشوند.
4. شعائر و مناسک اجتماعی دین که با هدف حفظ، اقامه و گسترش فعالیتهای دینی در جامعه اسلامی، اجرا میشود.
تامین منابع مالی انجام فعالیتهای فرهنگی دینی، از دغدغه های مهم در جمهوری اسلامی ایران است. امّا، آمار و ارقامی که آقای ذوالانوار در نطق خود بیان کردند، به خوبی حکایت از فاصله نگران کننده وضعیت موجود با فاصله مطلوب، آن هم در نظامی که مبتنی بر آرمانهای فرهنگی و دینی تأسیس شده است، داشت. (به متن نطق مذکور نگاه کنید)
منابع مالی دولتی و منابع مالی مردمی، دو منشاء اصلی برای تأمین این منابع هستند. وابستگی یا عدم وابستگی منابع مالی مورد نیاز فعالیتهای دینی به دولت نیز از مباحث مهمی است که از منظرهای مختلف، موافقان و مخالفانی دارد. از سوی دیگر، پرواضح است که نقش آفرینی مالی مردم در امور دینی، از ویژگیهای عرصه فرهنگی کشورمان است که هم پیشینه تاریخی قابل اعتنایی دارد و هم از مبانی فکری و دینی قابل ذکری برخوردار است. با این وجود، دو نقطه تماس جدی و مسئولیت برانگیز میان تأمین منابع مالی حوزه فعالیت های دینمحور و دولت قابل توجه و بررسی است :
1- اعمال و اجرای سیاستهای انگیزشی جهت گسترش مشارکتهای مالیِ مردمی در فعالیتهای دینی؛
2- تأمین مستقیم منابع مالی جهت گسترش و توسعه فعالیتهای دینی.
مسئولیت نخست، یعنی ارتقاء و گسترش نقشآفرینی مردم در تأمین منابع مالی حوزه فرهنگ (که فعالیتهای دینی نیز در همین گستره قابل تعریف هستند)، از مهمترین مسئلههای نظام سیاستگذاری اغلب کشورهای جهان است. چرا که هم هزینهبر بودن فعالیتهای فرهنگی و هم حضور و مسئولیتپذیری مردم در عرصه فرهنگ ، برای دولتها حائز اهمیت است. گسترش موسسات و نهادهای خیریه و توسعه وقف در امور فرهنگی، جهتدهی و معافیتهای مالیاتی، تشویقها و تسهیلات حقوقی و اعتباری و …. از جمله ابزارهای سیاستی هستند که ناظر به گسترش مشارکتهای مردمی در حوزه فرهنگ، در بسیاری از کشورهای جهان مرسوم و مورد توجه جدی قرار دارند.
با این وجود باید گفت، که هم دولتهای پیشین و هم دورههای مختلف مجلس شورای اسلامی از این مسئله مهم غافل بوده و یا لااقل سیاستگذاری و اقداماتشان کافی نبوده است.
در خصوص مسئولیت دوم، به عنوان نقطه تماس دیگرِ دولت در مالیه فعالیتهای دینی، یعنی تأمین مستقیم منابع مالی موردنیاز این بخش از فعالیتهای فرهنگی از سوی دولت، اگرچه بحث و گفتگوهای نسبتاً مفصلی در رسانهها و مراجع سیاستگذاری صورت پذیرفته است، اما بدون تردید میتوان از فراز و فرودهای فراوان بودجه دستگاههای دینی و حوزوی به عنوان یک چالش جدی نام برد. قهر و آشتی و یاس و امید در مناسبات دولت و دستگاههای فعال در عرصه فعالیتهای دینی به ویژه در 16 سال اخیر همواره مشاهده شده است. در این زمینه هم چند مطلب قابل ذکر است :
– به نظر میرسد دغدغه نسبت به پیامد بودجههای دولتی بر دین و دینداری (یعنی دولتی شدن دین) به جای آن که به عنوان یک مسئله دیده شود به عنوان مانع مورد استفاده قرار گرفته است. تفاوت این دو نگاه در این است که اگر دولتی شدن دین از رهگذر تأمین مالی به عنوان مسئله دیده شود، راهکار آن هم پیدا خواهد شد، همانطور که رهبر انقلاب هم، بارها در این مورد ارائه طریق فرمودهاند (به طور مشخص در سفر سال 89 به قم) اما اگر این امر به عنوان مانع دیده شود، طبعاً نتیجهاش کاهش نقشآفرینی و مسئولیتپذیری دولت نسبت به گسترش دین در جامعه است.
– قدرمشترک دیدگاههای موافق و مخالف در حمایت و پشتیبانی دولت از فعالیتهای دینی، تأمین منابع مالی زیرساخت فعالیتهای دینی است. به نظر میرسد تحقق این قدر مشترک هم فاصله زیادی با نقطه مطلوب دارد.
– گاهی در استدلال و بیان ضرورت تقویت تخصیص منابع مالی دولتی به فعالیتهای دینی، مقایسههایی میان منابع مالی مصروفه در دانشگاهها و حوزههای علمیه صورت میپذیرد (مشابه برخی شاخصهایی که آقای ذوالانوار بیان کردند)، به نظر میرسد اگرچه مطالعه این شاخصهای مقایسهای فضای روشنتری را در مقابل تصمیمگیران قرار داده و زمینه توازن و تعادل در توزیع منابع را فراهم میکند، امّا باید تأکید کرد که هرگز تقویت منابع مالی فعالیتهای دینی وحوزههای علمیه نباید به کاهش منابع مالی دانشگاهها تفسیر شود. این کاملاً روشن است که بودجه دانشگاههای کشور ما نیز با استانداردهای جهانی فاصله دارد و حتما باید این فاصله نیز ترمیم شود. به ویژه اینکه دانشگاه اسلامی که دانشگاه تراز مورد نظر جمهوری اسلامی است نیز ، لااقل در بسیاری از رشتهها و فعالیتها در زمره دستگاههای فعال در حوزه دین محسوب میشوند.
– نیروی انسانی فعال در عرصه فرهنگ، در همه نظامهای فرهنگی مورد توجه جدی دولتها و سیاستگذاران فرهنگی قرار دارند. هنرمندان، معلمان، مدرسان، پژوهشگران و اصحاب قلم از جمله این نیروها محسوب میشوند. با این توصیف روشن است که منابع انسانی فعال در گستره فعالیتهای دینی نیز در همین گروه تعریف میشوند. (چه اینکه گروهی از همین اقشار شریف هم در همین عرصه قرار دارند) براین اساس، حتماً نگاهی به برخی دغدغههای نیروی انسانی فعال در دستگاههای حوزه دین مانند نهادهای تبلیغ دینی، مراکز دینپژوهی، موسسات آموزشی دینی میتواند به عنوان مسئله فرهنگی مهم در معرض دید دولت و نظام سیاستگذاری فرهنگی قرار گیرد. از جمله اینکه :
– هنوز، بسیاری از مشاغل موجود در دستگاههای دینی، به عنوان شغل فرهنگی شناخته نشدهاند و لذا شاغلین این گونه مشاغل از تسهیلات مرسوم فعالان فرهنگی کشور محروماند.
– هنوز، بسیاری از دستگاههای دینی و حوزوی، از ردیف بودجه پرسنلی همانند سایر دستگاههای فرهنگی کشور، برخوردار نیستند.
بنابراین در مجموع، باید گفت :
الف) دولت در خصوص بهبود مالیه فعالیتهای دینی، در دو بعد؛ 1)گسترش مشارکت مالی مردمی و 2) تأمین مستقیم منابع مالی دولتی تکالیف حاکمیتی بر عهده دارد.
ب) علیرغم اقدامات پیشین دولتهای جمهوری اسلامی ایران در این مسئله مهم سیاستگذاری فرهنگی، هنوز تأمین منابع مالی مورد نیاز فعالیتهای دینی و دستگاههای فعال در این حوزه، در هر دو بعد مذکور، فاصله زیادی با نقطه مطلوب دارد.
امّا، آیا در 4 سال آینده، با تدبیر دولت یازدهم، یأسهای بودجهای فعالیتهای دینی به امید بدل شده و دغدغههای روزمره جریان توسعه و تعمیق دینمداری در کشور به نقطه پایان میرسد تا در فضایی کم دغدغه، شاهد بروز خلاقیتها و نوآوریهای جریان مذکور باشیم ؟
آیا در 4 سال آینده، با تدبیر دولت یازدهم، یأسهای بودجهای فعالیتهای دینی به امید بدل شده و دغدغههای روزمره جریان توسعه و تعمیق دینمداری در کشور به نقطه پایان میرسد تا در فضایی کم دغدغه، شاهد بروز خلاقیتها و نوآوریهای جریان مذکور باشیم ؟