سخنان محفلی در پیشگاه عقل همگانی
رضا تاران
انتشار سخنان مذهبی برخی از روحانیون و مادحین در فضای مجازی با واکنشهایی روبرو است، این واکنشها و اعتراضها هم از سوی محافل دینی و شخصیتهای مذهبی مطرح میشود و هم واکنشهای نخبگان و دارندگان صفحات مجازی را بهدنبال دارد. اعتراضات به سخنانی است که از منظر منتقدان بیپایه و سست و گاهی وهن مذهب تلقی میشود.
بهنظر میرسد تبلیغ سنتی، عمدتاً بر پایه اعتماد و ارادت استوار است و تعبد بر استدلال مقدم است. در گذشته، با سکونت یک روحانی در یک محله یا فعالیت او در یک مسجد یا هیئت مذهبی، ارتباطات خارج از جلسه میان مُبلغ دینی و یکایک مومنان شکل میگرفت. رفتارهای روحانی که از منظر مخاطب، اخلاقی تلقی میشد به مرور موجب جلب اعتماد او میشد. کمکم رابطه دوستی و رفاقت شکل میگرفت، روحانی با خانواده مؤمنین آشنا شده و امورات مذهبی آنها را از قبیل نامگذاری کودکان، عقد ازدواج و طلاق، تشویق به رفتن زیارت، روضهخوانی و مراسم مذهبی در منازل و رسیدگی به برخی از مشکلات مؤمنین را بهعهده میگرفت. همین اعتماد، موجب پذیرش سخنان مبلغین دینی میشد. مخاطبانی هم بودند که کنجکاوی بیشتری داشتند و روحانی سعی میکرد برای اقناع آنها وقت اختصاصی در نظر بگیرد و مؤمن کنجکاو را با جمع مومنان همراه سازد. در چنین محفلی که بر تعبد و اعتماد استوار است، سخنران در سخنان خود محدودیت چندانی ندارد.
در دوره طلبگی، این سخن را در کلاسهای عقاید از استادان شنیده بودیم که برای اثبات وجود خداوند، نمیتوان از آیات و روایات استدلال کرد؛ چراکه خصم شما، وجود خدا را نپذیرفته است، بالاولی انتساب این کلام به خدا را قبول ندارد؛ پس باید با ادبیاتی استدلال کرد که مورد پذیرش مخاطب باشد؛ مثلاً میگفتند سعی کنید استدلالهای عقلی ارائه کنید یا مثلاً در بحث با یهودی به متون او و در بحث با مسیحی به متون او استدلال کنید. یا به عنوان نمونه میگفتند پیامبر اسلام (ص) معارفی را که به سلمان بیان میکرد به ابوذر نمیگفت. منظورشان این بود که باید در ارائه معارف، ظرفیت مخاطب را در نظر گرفت. براساس اصل تقیه میتوان گفت که هر سخنی نباید در هر فضایی گفته شود.
فضای مجازی این سنت تبلیغی را دگرگون کرده است. مخاطبان و ناظران منبرها و تریبونها، فقط مومنان متعبد یا خوشبین نیستند، سخنران با مخاطبانی مواجه است که لزوماً به او اعتمادی ندارند، چه بسا به او بدبین هم باشند. اگر هم به شخصیت او خوشبیناند، سخنان و استدلالهای او را ارزیابی و سنجش میکنند، همزمان میتوانند ادعاها و استدلالهای او را از متون و نویسندگان مختلف جستجو کنند و سخنرانی به پایان نرسیده ایرادات او را دریابند.
بهنظر میرسد احیای ساختار تبلیغی تعبدی و اعتمادمحور گذشته در فضای جدید اگر نگوییم ناشدنی، بسیار سخت است. روحانیان ناگزیر هستند مخاطب خود را همگانی تعریف کنند، مطالب و سخنانشان بر پایه عقل همگانی باشد یا بر پایه دلایلی که در دسترس عقل همگان است. بهنظر میرسد نمیتوان در حوزه عمومی با دلایل خصوصی ادعایی مطرح کرد. اما مسئله این است که آیا روحانیت میتواند ساختار تبلیغی خود را برای شرایط جدید بازسازی کند؟