آیا رهبران مذاهب به مسئله محیط زیست ورود خواهند کرد؟
ابراهیم احمدیان
جهان ما مدام در حال تغییر است. برای زنده ماندن در این جهان باید تغییرات را باور و متناسب با آنها عمل کرد. تغییرات میتوانند در جهت بهبود وضعیت ز ندگی بشر هم رقم بخورند ولی متاسفانه باید گفت تغییرات کره زمین در چند دهه اخیر چنین نبودهاند. جهان ما اینک با مسئلههایی حیاتی و در عین حال غامض رو به رو است که در چارچوبهای فعلی راهی آسان برای حل آنها در دسترس نیست؛ مثلاً افزایش جمعیت کره زمین در حجم و با سبکی از زندگی که به تخریب زمین میانجامد. هر سال دهها میلیون بر جمعیت بشر افزوده میشود و جلوگیری از این افزایش جمعیت زیانبار دست کم در حال حاضر ممکن نیست.
چند سال قبل برای دومین بار و این بار 15 هزار دانشمندان جهان در نامهای که در نشریه علمی بین المللی بیوساینس منتشر شد، هشدار دادند: رویدادهایی زیستمحیطی مانند تغییرات آب و هوایی، تخریب جنگلها، کاهش دسترسی به آب شیرین، نابودی گونههای مختلف گیاهی و حیوانی و افزایش جمعیت بشر، کلّیّت حیات را در کره زمین به خطر انداختهاند.
در نامه، با عنوان «اخطار دوم؛ دانشمندان جهان به بشریت هشدار میدهند» اظهار شد که امید است انسانها روند تخریب محیط زیست را متوقف کنند، اما برای این کار به فشار افکار عمومی نیاز است تا سیاستمداران را برای اخذ تصمیم قانع کند.
برخی از اقدامات پیشنهادی این دانشمندان مانند تلاش جدیتر برای حفاظت از منابع زمینی و دریایی، تقویت قوانین ضدشکار و محدودکردن تجارت حیات وحش، اجرای برنامههای آموزشی مناسب برای زنان و خانواده، تغییر رژیم غذایی انسان و استفاده بیشتر از انرژیهای تجدیدپذیر و سبز معلوم نیست که به این زودیها عملی باشند هرچند کاملاً ضروریاند.
۱۷۰۰ نفر از همین دانشمندان قبلاً در سال ۱۹۹۲ نامهای با مضمون مشابه منتشر کرده بودند و اینک گفتند شرایط در مقایسه با آن زمان بدتر شده است؛ منابع آبی پاک در مقایسه با ۲۵ سال قبل ۲۶ درصد کاهش یافته، میزان نواحی مرده در اقیانوسها ۷۵ درصد رشد کرده، بیش از ۱۲۰۰۰۰۰ کیلومتر مربع از جنگلهای جهان نابود شده و انتشار گازهای گلخانهای با سرعت در حال افزایش است.[1]
رهبران و احزاب سیاسی جهان از خطر پیش روی کره زمین بیاطلاع نیستند ولی گویا دامان زدن به ترس و هراس از آن را در چارچوب منافع سیاسی و اقتصادی فوری و فوتی خود نمیدانند اگرچه برخی از آنها تظاهر میکنند که پیشگوییهای دانشمندان را از اساس قبول ندارند.
دونالد ترامپ بارها به تصریح و کنایه اعلام کرده که گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی را باور ندارد و در صفحه توییتر خود آن را به سخره گرفته است. او میگوید شرکت در برنامههای مقابله با گرمایش زمین میلیارها دلار از بودجه آمریکا را هدر داده و سودی ندارد.
مقامات سیاسی حدود دویست کشور جهان و از جمله امریکا در دسامبر ۲۰۱۵ در پاریس توافق کردند که تلاش خود را برای محدود کردن افزایش دمای زمین تا یک و نیم درجه سانتیگراد انجام دهند. این توافق برای نجات زمین کافی نیست ولی دولت امریکا با روی کار آمدن ترامپ از همین توافق نیز خارج شد. امریکا عامل تولید حدود یک پنجم از تولیدات دیاکسید کربن در جهان است.
اما رهبران مذهبی جهان؛ آنها هم به عنوان رهبر یک نهاد بسیار مهم و پرهوادار در جهان ما، واکنشهای متناسبی با این خطر نشان ندادهاند. آیا باورهای مذهبی باعث شده است تا اهالی ادیان و عالمان دینی نسبت به خطرات آینده زمین آسوده خیال باشند و آیا آنها نابودی زمین را مخالف با پیشگوییهای مذهبی میدانند؟
به نظر میرسد که دست کم در برخی مذاهب چنین است. بسیاری از بنیادگرایان مذهبی تغییرات اقلیمی را انکار میکنند و گزارههای علمی را تا آنجا قبول دارند که با صریحِ گزارههای مذهبی در تضاد نباشند.
در ماه مارس ۲۰۱۵، یک نظرسنجی، نظر مسیحیان آمریکا را درباره آینده خطرات زمین پرسید که حدود هفتاد درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند و نشان داد که حدود سی درصد از کاتولیکها و چهل درصد از پروتستانهای سنتی تغییرات اقلیمی را باور ندارند و جالب آن که اکثریت پروتستانهای انجیلی به کلی منکر تغییرات اقلیمی شدند. از قضا همین گروه آخر با سیاستهای ترامپ موافقاند.
حدود ۸۵ میلیون اوانجلیست در ایالات متحده زندگی میکنند و حدود ۲۶ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. این گروه بر این باورند که گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی حقیقت ندارند. آنها تغییرات اقلیمی را فریبی میدانند که از سوی گروههای لیبرال مطرح شده است. در نظر آنها تغییرات اقلیمی نظریهای است برپایه علم دروغین و هتاکی به هوش خداوند که طراح انسان و جهان است.
اوانجلیستها باور دارند که انسان نمیتواند به «برنامههای خداوند» آسیب بزند و هر آنچه در زمین رخ میدهد براساس «اراده خداوند» است.
به گزارش نیویورک تایمز بیشتر پیروان این فرقه بر این باورند که ترامپ در جایگاه درستی ایستاده، نیت خالصی برای اداره کشور دارد و میتواند موجب نجات و رستگاری کشور شود. به گفته مرکز تحقیقات پیو ۸۰ درصد از راستگرایان مسیحی از جمله اوانجلیستها اعلام کردهاند که به دونالد ترامپ رأی دادهاند.[2]
اما در میان رهبران مذهبی جهان شاید پاپ فرانسیس داستانی دیگر دارد. رهبران مذهبی تاکنون غالباً نظرات مثبتی در باب محیط زیست بر زبان آوردهاند. آنها از مسئولیت الهی انسان در حفظ محیط زیست میگویند ولی هیچ کدام مانند پاپ فرانسیس رهبر کاتولیکهای جهان جدی وارد این میدان نشدهاند. او بیشترین حساسیت را به قضیه گرمایش کره زمین و تغییرات اقلیمی نشان داده.
پاپ میگوید این انسان است که زمین را به سمت تباهی زیست محیطی برده: «بهسختی میتوان بدون اذعان به ریشههای انسانی بحران زیست محیطی، این بحران را بهخوبی توصیف کرد.»[3]
او صریح و آشکار جانب علم و پیشبینیهای علمی دانشمندان را گرفته و در گفتاری کنایهآمیز به گونهای که خشم بسیاری از سیاستمداران محافظهکار امریکایی را برانگیخته علیه کارشکنیهای آنها در مبارزه با آلودهسازی زمین سخن گفته.
در همین مسیر، یک سند بیسابقه حدود 200 صفحهای در هجده آوریل 2015 یعنی درست پیش از برگزاری اجلاس پاریس از سوی پاپ فرانسیس به صورت رسمی صادر شد که در آن، از رهبران جهان خواسته شده است تا «فریاد زمین و فریاد فقرا» را گوش فرادهند و از کلیسای کاتولیک خواسته شده تا در حل و فصل قضیه تغییرات آب و هوایی پا پیش بگذارد.
پاپ در بخشی از این سند مهم خواستار پایان دادن به سبک زندگی تجملی و مصرفی در کشورهای ثروتمند شده است. او به نگرشهای «مانعتراشانهٔ برخی در قضیه محیط زیست اشاره کرده است که تحلیلگران مراد او را نگرش جمهوریخواهان در آمریکا دانستهاند.
بسیاری بر آناند که یکی از اهداف پاپ در صدور این بخشنامه مهم، تأثیر نهادن بر اجلاس 2015 پاریس درباره محیط زیست بوده است.
بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی به مناسبت اجلاس پاریس از سخنان پاپ یاد کرد و گفت: «همان گونه که عالیجناب پاپ فرانسیس و سایر رهبران مذهبی به ما یادآور شدهاند، ما مسئولیتی اخلاقی در قبال اقدام در همبستگی با فقرا و آسیب پذیرترین افرادی داریم که کمترین اقدام برای تغییرات اقلیمی را انجام دادهاند و قبل و بدتر از دیگران از عواقب آن رنج خواهند برد.»[4]
شاید بخشی از اهتمام پاپ فرانسیس به پشتیبانی از دانشمندان در مسئله زیست محیطی، وامدار اعتماد و نگاه مثبت او به علم تجربی است که در کلیسا بیسابقه بوده است.
حدود یک سال پیش از انتشار این سند، پاپ در سخنانی دیگر که برای جهانیان ابراز آنها از شخص پاپ شگفتآور بود، در آکادمی علوم جامعه اسقفها در واتیکان تئوری بیگبنگ و نظریه تکامل داروین را تأیید کرد و گفت این دو نظریه درستاند و با خداباوری و پذیرش خدا به عنوان آفریدگار نهایی سازگارند و با دیدگاههای کلیسا درباره منشأ هستی و حیات مغایرتی ندارند.[5]
پاپ از این سخنان بسیار دارد مثلاً عذرخواهی تاریخی او از گالیله. سخنان پاپ در واقع ملهم چیزی فراتر از یک همکاری ساده با دانشمندان در باب محیط زیست است.
او سعی کرده است باب همکاریهایی تازه و گسترده میان علم و مذهب بگشاید چنانکه در فصل دوم سند مذکور آورده است: «علم و دین با روشهای متمایزشان در فهم واقعیت، میتوانند وارد گفت و گویی بسیار پربار شوند که برای هر دو آنها مفید است.»[6]
همین نگاه علممدار پاپ باعث شده که نه فقط در عالم سیاست که در همان کلیسا نیز منتقدان بسیاری پیدا کند.
سال گذشته نوزده کشیش و متکلم مسیحی محافظهکار، در نامه سرگشادهای به مجمع اسقفان در رم اتهام بدعتگذاری در دین را به او وارد کردند.[7] البته در ظاهر، انتقاد این منتقدان بیشتر متوجه نظرات نرم پاپ درباره مسائلی مانند سقط جنین است ولی همین نظرهای متفاوت پاپ ریشه در نگاه علمی و اجتماعی او به مسائل جهان دارد.
آیا بعد از پاپ فرانسیس، دیگر رهبران مذاهب جهان نیز مجبور به ورود جدی در ماجرا خواهند شد؛ بهخصوص پس از ماجرای همهگیری کرونا که بنابر یکی از نظریهها، ریشههای آن به تجاوز و رفتار خودخواهانه بشر نسبت به محیط زیست و حیات وحش بازمیگردد؟ یا این رهبران خطر پیش روی زمین را باور نخواهند کرد و همچنان مسئله بحران محیط زیست را یک مسئله نه چندان مهم خواهند انگاشت که در اخبار و روایات مذهبی خبری از آن نیست؟
ارجاعات: