ایان باربور؛ تلاش برای ارتباط علم و دین
ایان گریم باربور (1923-2013) از جمله متفکرانی بود که به رابطه علم و دین میاندیشید. او در چین به دنیا آمده بود، در انگلستان و امریکا به تحصیل در رشته فیزیک پرداخته، اما دلبسته الهیات شده بود. وی در الهیات نیز به تحصیل پرداخت. همین آشنایی او با دو دانش که یکی کاملاً علمی بود و دیگری صبغه دینی داشت، باربور را به تلاش در جهت نشان دادن ارتباط علم و دین ترغیب کرد.
تأملات ایان باربور در این خصوص بهگونهای شد که وقتی وی جایزه تمپلتون را برنده شد، جان کاب –فیلسوف و الهی دان معاصر امریکایی. باربور را چنین توصیف کرد که:”هیچ کس از فلاسفه معاصر به اندازه او نتوانسته است میان معرفت دینی، معرفت علمی و ارزشهای اخلاقی پیوستگی و وحدت ایجاد کند”.
ایان باربور منظومهای را در خاطر داشت که بهواسطه آن گزارههای دینی را همانند نظریات علمی معرفت زا میدانست. وی تلاش میکرد با مقایسه بین علم و دین، گزارههای دینی را مانند نظریات علمی، معنادار و قابل اثبات و نقد بداند.
او معتقد بود که برای شناخت عالم هستی، از خداوند گرفته تا طبیعت و انسان، باید به همکاری علم و دین باور داشته باشیم. هر چند در بسیاری موارد حوزههای آنها جدا از یکدیگر است، هر یک به جنبهای از معرفت میپردازد.
به اعتقاد ایان باربور، علم به تجربه حسی و دین به تجربه دینی ما میپردازد. روش و ملاکهای ارزیابی هر دو نیز یکی است. ایان باربور انواع تشابهها میان علم و دین را به تصویر کشیده بود.
تشابه در ساختار
ایان باربور ساختارهای علمی را ترسیم میکرد و ساختار دین را هم همانند آن میدانست. وی در ترسیم ساختار علمی عنوان میکرد که علم منجر به اطمینان نمیشود و استنباطهای علمی هم همیشه ناتمام، احتمالی، موقتی و قابل اصلاح هستند و باید در هر زمان انتظار تغییر نظریات را داشت.
ساختار علم: ایان باربور بخش بنیادین علم را شامل 1. مشاهدات خاص و دادههای تجربی 2. نظریات و مفاهیم عمومی میداند.
ایان باربور معتقد است که حقیقت یعنی توافق و سازگاری با واقعیت، ولی چون واقعیت برای ما قابل دسترسی نیست، از این رو باید تمام ملاکهای ارزیابی با هم موجود باشند تا بصیرت معتبری بدهد و یک ملاک به تنهایی کافی نیست.
ساختار دین: ایان باربور معتقد است ساختار دین نیز شبیه ساختار علم است. او در ساختار دین هم دو رکن اساسی قائل است:
- عقیده و باور
- تجربه.
ایان باربور پس از بیان اهمیت و نوع تجربه دینی که آن را یکی از ارکان ساختار دین بر میشمرد، میگوید: دادهها در دین فقط منحصر به تجربه دینی نیست، بلکه غیر از تجربه دینی، شکل دومی هم از دادهها داریم که همان داستانها و مراسم دینی است.
ایان باربور در توضیح این مطلب میگوید: داستانهای دینی در ابتدا نتایج تجربیات و وقایع خاص بودند که به نحو مبتکرانهای تغییر و سپس در کتاب مقدس ثبت شدند و به بخشی از دادههایی که مردم به نسلهای بعد نشان دادهاند، تبدیل گردیدند. این داستانها هویت اشخاص و جوامع را شکل میدهند. آنها در نماز و مراسم عبادی تکرار میشوند.
ایان باربور با این کنار هم نهادن میان ساختار علم و دین، به برابری این دو حکم میکرد.
تشابه در ملاکهای ارزیابی
ایان باربور معتقد بود که ملاکهای ارزیابی هم در دین و علم یکسان است.
ملاکهای ارزیابی در علم. به نظر ایان باربور چهار ملاک برای ارزیابی در علم به کار میبریم:
- سازگاری با دادهها: ایان باربور میگوید این مهمترین ملاک است، چون نظریات همیشه با دادهها تعیین میشوند. از این رو، سازگاری با دادهها ملاک است. البته این ملاک، دلیلی بر صحت نظریه نیست و ناسازگاری با دادهها، نظریه را ابطال نمیکند. ولی سازگاری با دادهها باعث تأیید نظریه میشود.
- انسجام: یک نظریه علمی علاوه بر اینکه باید با دیگر نظریات پذیرفته شده سازگار باشد، بهتر است از نظر مفهومی هم با آنها مرتبط باشد.
- قلمرو: نظریه باید با جامعیت و عمومیت خود داوری شود. همچنین اگر با نظریات پیشین متحد باشد و با انواع قرائن حمایت شود، ارزش بیشتری پیدا میکند.
- سودمندی: یک نظریه باید سودمند و ثمر بخش باشد و با قابلیتهای جاری و تعهد به فراهم آوردن یک چارچوب برای تحقیق علمی، ارزیابی شود.
ملاکهای ارزیابی در دین
ایان باربور همین ملاکها را در ارزیابی عقاید دینی هم معتبر میداند.
- سازگاری با دادهها: باورهای دینی باید برداشت پربار و ثمربخشی را از دادههای تجربی که توسط جامعه پذیرفته شده فراهم آورد تا به نحو خاصی معنا دار شود.
- انسجام: به باور ایان باربور، انسجام و سازگاری باورهای دینی با دیگر باورهای مقبول، الگو بودن یک سنت را تداوم میبخشد.
- قلمرو: در عصر علم، باورهای دینی دستکم باید با نتایج علم سازگار باشند.
- سودمندی: باورهای دینی میباید ثمرات دنیوی و یا اخروی خود را مشخص کنند.
از مجموع مطالب ارائه شده میتوان دریافت که ایان باربور با بیان ملاکهای یکسان برای ارزیابی نظریات علمی و باورهای دینی، معتقد است بر خلاف نظر عدهای که مخالف دین و قائل به تعارض علم و دین هستند، میتوان باورهای دینی را مانند نظریات علمی ارزیابی کرد و حکم به صحّت یا بطلان آن داد. از این رو، باورهای دینی هم نه تنها معنا دار هستند، بلکه قابل فهم، قابل تجربه و قابل ارزیابی برای ما هستند. گزارههای دینی نیز مانند نظریات علمی معرفتزا هستند.
تشابه در مدل
ایان باربور معتقد است که مدلهای علمشناسی و دینشناسی نیز یکسان هستند.
مدل در علم: به باور وی، مدلهای نظری در علم سه ویژگی عمومی دارند.
- مدلها تمثیلی هستند، دانشمندان موجوداتی را فرض میگیرند که برخی از ویژگیهای یک موجود مشهورتر را دارند و برخی را ندارند.
- مدلها به ایجاد نظریات کمک میکنند. تعدیل نظریات هم با مدلها صورت میگیرد.
- مدلها بهعنوان یک مجموعه قابل فهم است. یک مدل به عنوان یک کل، بحث میشود. صِرف شهودی بودن (مشاهده مستقیم) و قابل فهم بودن مدل، اعتبار آن را ضمانت نمیکند.
مدل در دین: مدلهای دین سه ویژگی عمومی دارند:
- مثل مدلهای علمی تمثیلی هستند. زبان دینی اغلب استعارات، نمادها و داستانهای اخلاقی تخیلی را به کار میگیرند که همه آنها تمثیلاتی را بیان میکنند، مثل مدل “خدا به عنوان پدر”.
- مثل مدلهای علمی تعمیمپذیر(توسعه پذیر) هستند.
- مدلهای دینی، توحیدگرا هستند که مجموعهای زنده و بیواسطه هستند.
ایان باربور میگوید مدلهای دینی نه توصیفات واقعی از واقعیت هستند نه افسانههای سودمند. انسانها آنها را به وجود آوردهاند تا به ما کمک کنند که تجربه را با کمک تصور آنچه نمیتوان آن را مشاهده کرد، تفسیر کنیم.
تشابه در الگو
ایان باربور در کنار مدل، از الگو هم نامی میبرد و سپس با مقایسه بین نقش الگو در علم و دین، و بیان برخی از مدلهای دینی، همان نقش الگو در علم را در دین هم سراغ میگیرد.
الگو در علم
به اعتقاد ایان باربور، علم دارای الگویی است که سه ویژگی عمده دارد:
- در علم، تمام دادهها وابسته به الگو هستند، اما دادههایی هم هستند که طرفداران الگوهای رقیب میتوانند با آن موافق باشند.
- الگوها در برابر تغییر توسط دادهها، مقاومت میکنند، اما دادهها خودشان نتیجه قابل پذیرش الگوهاست.
- هیچ قاعدهای برای انتخاب الگو وجود ندارد؛ اما ملاکهای مشترک برای داوری در ارزیابی الگوها وجود دارد.
الگو در دین
به اعتقاد ایان باربور، سنت دینی هم مثل سنت علمی، یک مجموعه وسیعی از فرضیات روش شناختی و متافیزیکی را نشان میدهد که میتوان آنها را الگو نامید. باربور بر این باور است که:
- تجربه دینی وابسته به الگوهاست
- الگوهای دینی به شدت در برابر تغییر مقاومت میکنند.
- هیچ قاعدهای برای انتخاب الگوها در دین وجود ندارد.
این هر سه ویژگی را در علم نیز شاهد بودیم و در این زمینه نیز، علم و دین میتوانند برابر نهاده شوند. با این تصویر است که ایان باربور طرح مواجهه علم و دین را ترسیم میکند.
رویکرد ایان باربور قابل نقد است. در این متن فقط به ترسیم دیدگاه وی بسنده شده است.