نقدی بر روایت طائب از شباهت رجایی و احمدی نژاد
از سال 88، درست همان زمانی که دو اصطلاح اصحاب فتنه و جریان انحرافی به ادبیات زرد سیاسی ایران راه یافت، نام حجت الاسلام مهدی طائب با اظهارنظرهایی که بیشتر به کار رسانه هایی چون صدای امریکا و رادیو زمانه می آمد بر سر زبان های سرخ افتاد؛ زبانهایی که سرهای سبز بسیاری را بر باد داد.
دینآنلاین: او در ۲۶ بهمنماه ۱۳۹۱ در اظهارنظری که در رسانهها بازتاب زیادی داشت سوریه را سی و پنجمین استان ایران و استانی استراتژیک دانست و گفت: «اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم چون اگر سوریه را نگه داریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمیتوانیم نگه داریم.» شاید این اظهارنظر او از این سبب شهره شد که وی را به عنوان فرمانده قرارگاه عمار معرفی کرده بودند؛ قرارگاهی غیرنظامی که البته کمتر کسی میدانست خصوصی است و به حاکمیت ربطی ندارد!
طایب، این قرارگاه را همراه با علیرضا پناهیان، سعید قاسمی، محمدمهدی ماندگاری، مهدی کوچک زاده، حمید رسایی، نادر طالب زاده، حسن عباسی، سعید حدادیان، حسین الله کرم، روانبخش و حسین روشن تأسیس کرده است.
قرارگاه عمار یا مرکز راهبردی جبهه اهل ولاء به گفته علیرضا پناهیان چند وظیفه داشت: پیگیری مطالبات رهبر انقلاب، هماهنگ ساختن نیروهای فعال انقلاب اسلامی، نظارت و نقد عملکرد نهادها، رصد فعالیتهای جبهه معارض انقلاب اسلامی، شناسایی دستهای پیدا و پنهان دشمنان و عامل داخلی آنها، بصیرت افزایی در صحنه عمل تحولات داخلی.
مهدی طائب اما از میان وظایفی چون پیگیری مطالبات مقام معظم رهبری، نظارت و نقد عملکرد نهادها و رصد جبهه معارض، تنها به مقابله با جنبش سبز و جریان انحرافی مشغول است؛ کاری که به باور بسیاری از تحلیلگران، تاریخ انقضایش با حادثه 25 خرداد به سرآمد.
چندی پیش مهدی طائب در امتداد همان وظایف که به دوش میکشد از جریان انحرافی رمزگشایی کرد، بهگونهای چون همیشه که به دقت مطلوب اهل نظر، پوست کنده و صریح است. تفاوت این رمز گشایی با دیگر بصیرتافزاییهای جناب طائب در آن است که نشان میدهد خطر جریان انحرافی از سالهای نخست تأسیس انقلاب در کمین بوده و حتی اگر شهید رجایی به شهادت نمیرسید مشائی آن زمان یعنی بهزاد(نبوی) او را از راه به در میبرد تا در مقابل امام بایستد.
طائب در این بصیرتافزایی میگوید: یکی از دوستانم قبل از انتخابات 84 از من پرسید کی قراره بیاد؟ گفتم یک آقایی به نام محمود احمدی نژاد. گفت آیا می شناسیاش؟ گفتم نه، ولی میگویند که عین رجایی است. گفت اگر عین رجایی است نیاریدش. گفتم چرا؟ گفت: «رجایی دو تا ویژگی داشت، که اگر شهادت به کمکش نمیآمد، جلوی امام می آمد به میدان. یکی اینکه اعتماد به نفسش بالا بود، دیگر اینکه بهزاد [نبوی] را خیلی قبول داشت. بهزاد ایشان را آورد در گردونه اجرا. من معاون اطلاعات نخست وزیر بودم، وقتی ایشون بهزاد را آورد، ما پرونده بهزاد را دیدیم، عجب چیز خطرناکی بود. وقتی به رجایی گفتیم، قبول نکرد، گفت من بهزاد رو می شناسم… شدت اعتقاد رجایی به بهزاد، اگر شهادت به کمکش نمیآمد، باعث میشد که رجایی بهزاد رو جلوی امام به میدان بیاره.»
طائب در ادامه سخنرانی خود میگوید که اسفندیار رحیم مشایی در دولت احمدینژاد، نقش بهزاد نبوی در دولت رجایی را دارد.
همچنین او در بخش دیگری از سخنرانی اش ادعا میکند که اسفندیار رحیم مشایی یک مرتاض است چرا که در مشهد چند ساعت مقابل ضریح ایستاده است، نمازهایش 2-3 ساعت طول می کشد، و بعضی روزها 100 زیارت عاشورا می خواند.
طائب در ادامه می گوید که حلقه اول اطرافیان احمدینژاد بعد از سال 88 به حضور رهبر انقلاب میروند و اجازه میخواهند که علیه احمدینژاد اقدام کنند، اما رهبری میگویند: «من مشایی را کنترل می کنم.»
طائب میگوید که هر وقت مشایی خواسته است با سحر و جادو احمدی نژاد را از راه بیرون کند، رهبری مشایی را مچاله کردهاند و احمدی نژاد را به ریل باز گرداندهاند.
گفتنی است فایل صوتی این سخنرانی مدتی پیش در فضای مجازی منتشر شده است.
غیر از آنکه جناب طائب با بیان این خاطره به آبروی شهید رجایی آسیب زده، چند نکته حقوقی و حقیقی درباره این سخنان گفتنی است:
اول) اظهارنظرهای جناب طائب و همقطارانش در قرارگاه عمار به دلیل تشایه اسمی این مرکز راهبردی با مراکز و قرارگاههای رسمی جای بررسی حقوقی دارد. آیا اینگونه نامگذاریها و اظهارنظرهای غیرمسئولانه که در خصوص ماجرای سوریه اتفاق میافتد و افکار عمومی را درباره نظر نظام درباره حاکمیت اراضی به تشویش میاندازد، جای پیگرد قانونی ندارد؟
دوم) همواره در این چند سال همقطاران جناب طائب با تحمیل و انتساب سخنان و عقاید خود به شخص مقام معظم رهبری کوشیدهاند خود را «عمُاریون» گوش به مولا معرفی کنند، در حالی که مقام معظم رهبری در واکنش به آخرین تندروی دوستان آقای طائب در ماجرای قم، نشان دادند که سیره ایشان همواره اعتدال همراه با آیندهنگری بوده است. از این رو، از عماریون گوش به مولا انتظار میرود دست کم در موضعگیری درباره افراد از ایشان پیش نیفتند. اگر گفته جناب طائب درباره موضع رهبری دربرابر مشائی راست باشد دو حال پیش روی این عماریون است: یکی آنکه رهبری جمله «من مشایی را کنترل می کنم.» به جدیت نگفتهاند، دیگر آنکه عماریون این جمله را جدی نگرفتهاند.
سوم) جناب آقای مشائی هر که بوده و هست تاوقتی عمل مجرمانه انجام نداده باشد مانند هر شهروند دیگر خواهد بود. آقای طائب! چگونه استنباط کردهاید که مشائی چون در مشهد چند ساعت مقابل ضریح میایستد، نمازهایش 2-3 ساعت طول می کشد و بعضی روزها 100 زیارت عاشورا می خواند مرتاض است؟ این شیوه استنباط حضرتعالی در کدام قرارگاه تدریس میشود تا دستکم علاقهمندانتان از مبادی آن آگاه شوند؟
از سال 88، درست همان زمانی که دو اصطلاح اصحاب فتنه و جریان انحرافی به ادبیات زرد سیاسی ایران راه یافت، نام حجت الاسلام مهدی طائب با اظهارنظرهایی که بیشتر به کار رسانه هایی چون صدای امریکا و رادیو زمانه می آمد بر سر زبان های سرخ افتاد؛ زبانهایی که سرهای سبز بسیاری را بر باد داد.
درود بر شجاعتت دین آنلاین!
واقعا قرارگاه اینها مربوط به سپاه نیست؟ 🙂
ایشون نشون داد که برا رسیدن به اهدافش حاضره شهید رجایی رو هم تخریب کنه
اصلن این طور که آقای طائب اعتراف می کنه این آقای مشائی آدم خیلی متدین و اهل دلی هست که نمازش رو این قدر طولانی و با حال می خونه و جلوی امام رضا به ادب ساعتها می ایسته
این رویکردهای آقای طائب سبب می شود یه عده جوان از اسلام زده شوند و این کارها را پای دین بگذارند. چون اینها لباس پیفمبر تنشان است.