ایدههای اقتصادی رجایی ریشه در چه تفکری داشت؟
انقلاب اسلامی اساساً انقلابی ضد «بیعدالتیهای اجتماعی» بود. به این معنی که بیشترین تمرکز انقلاب اسلامی در حوزه مبارزه با بیعدالتی اجتماعی بود که در پنج سال پایانی حکومت شاه به طرز وحشتناکی، ایران را در برگرفته بود.
مرحوم رجایی فرزند زمان خودش بود. این سخنم به این دلیل است که اگر ندانیم او در زمان و مکانی در گذشته چه کرده است، نمیتوانیم ارزیابی درستی از عملکردش داشته باشیم. به همین دلیل میگویم که شهید رجایی فرزند زمانه خودش است؛ او در مسیر مبارزه روابط بسیار نزدیکی با نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق برقرار کرده بود و به همین خاطر است که او در این زمینه بسیار شکنجه شد اما کسی را لو نداد. من میخواهم بگویم که شهید رجایی را باید فارغ از نگاههای رسمی که موجود است نیز بنگریم و به جای واژهسرایی بدانیم که او چه کرد و چه ایدهای برای کار خود داشت. در این مقدمه باید بگویم که آقای رجایی مخلوق انقلاب اسلامی است، چه آنکه او برای برپایی نظام جدید بسیار کوشید.
من برای اینکه به شما بتوانم بگویم که شهید رجایی با ایدههای اقتصادی در کجای انقلاب اسلامی میزیسته است باید اشاره کنم که انقلاب اسلامی از نظر اقتصادی کجا ایستاده است. بدون فهم این پرسش شما نمیتوانید، شهید رجایی را بفهمید؛ انقلاب اسلامی اساساً انقلابی ضد «بیعدالتیهای اجتماعی» بود. به این معنی که بیشترین تمرکز انقلاب اسلامی در حوزه مبارزه با بیعدالتی اجتماعی بود که در پنج سال پایانی حکومت شاه به طرز وحشتناکی، ایران را در برگرفته بود. شما اگر به اسناد آن موقع نگاهی بیندازید میبینید که تا سال 51 نسبت دهک اول به دهم، یک به دوازده بود که نکته بسیار خوب و قابل تأملی است ـ هنوز که هنوز است دیگر چنین رقمی در پرکردن شکاف اجتماعی به وجود نیامده است ـ همین اتفاق در ضریب جینی وجود دارد و در شکاف و فاصله میان شهر و روستا، گرچه در همین دورانها به رغم شکستهای عمیق برنامههای شاه در آبادانی روستاها برعکس این شهرها بودند که آباد میشدند. به دلیل تقاضاهایی که توسط شهر وجود داشت، حتی تا سال 51 فاصله طبقاتی هم در عمود جامعه یعنی طبقات اجتماعی و هم در افق یعنی فاصله بین شهر و روستا، عدد بسیار قابل تأملی را میبینیم. این عددی که میگویم تا پایان سال 51، یک به 12 بوده اما تا پایان سال 56 به یک به 38 رسید. این مسأله تاکنون هم برای من درکش بسیار سخت است که چگونه یک جامعه از عدد یک به 12 طی پنج سال به عدد 1 به 38 میرسد. یعنی شکاف طبقاتی چگونه میتواند در این مدت این قدر افزایش پیدا کند؟ در سال 1356 بروز انقلاب در ایران گریزناپذیر بوده است. سازمان برنامه زمان شاه در توضیح برنامه ششم خود یک گزارش مینویسد که بسیار مهم است و در آنجا بنا به دلایلی که در بالا گفته شد، بروز یک نابسامانی و اغتشاش عمومی را گریزناپذیر میداند در این گزارش میگوید که اگر در اساس برنامه ششم بخواهیم همین رویه ـ بیدر و پیکری هزینهای و مالی ـ را ادامه دهیم و تا پایان سال برنامه در 1361 ما 130 میلیارد دلار درآمد داشه باشیم، باید قرض بگیریم اما اصلاً دنیا چنین پولی ندارد که به ما بدهد، پس باید ریاضت اقتصادی پیشه کنیم و بعد هم، همین موضوع باعث ناآرامی اجتماعی میشود. حالا شهید رجایی کاری که میکند، دقیقاً در راستای علاج این مسأله اقتصادی است، یعنی او با درکی که از این واقعیت اقتصادی و اجتماعی ـ شکاف میان طبقات اجتماعی ـ در نگاه نزدیک به جامعه با حضور در میان طبقه محروم، یافته است در صدد ترمیم بر میآید.
شهید رجایی براین اساس ابتدا شروع کرد به کم کردن جدایی طبقات اجتماعی و بعد پرکردن فاصله میان شهر و روستا؛ این دو کار بزرگ و عمده او بود. موضوع سوم دیگری نیز بعد از شروع جنگ به ایشان محول شد که اداره جنگ بود. من یادم هست دو، سه هفته از جنگ گذشته بود، مرحوم رجایی آمد تلویزیون و گفت ما نداریم بنزین مجانی بدهیم به بعضیها که 90 لیتر بریزند تو کادیلاکشان و شب جمعه بروند شمال و برگردند! فردایش قیمت بنزین شد لیتری سه تومان؛ در 70 سال اخیر تنها باری که قیمت بنزین از قیمت جهانی بالاتر بوده، در دوران شهید رجایی بوده است.
این به خاطر درک درست او از اوضاع جامعه و اعتماد متقابل مردم به رجایی بود. ما در هیچ دولتی این را نمیبینیم. مثلاً در همین دولت آقای احمدینژاد که یکی از پرسشهای شماست، یکشنبه بنزین کوپنی شد و یک سوم پمپ بنزینهای کشور از بین رفت. طرح موسوم به شهید رجایی که البته اسمش بعداً به نام او شد، یک اقدامی برای کم کردن شکاف میان روستا و شهر بود. میدانید که براساس این طرح به همه مردها و زنهای بالای 60 سال، یک حقوق حداقلی دادند. بگذارید من با ذکر خاطرهای از اسدالله علم عمق این شکاف را به شما بگویم. او که رئیس برگزاری جشنهای پنجامین سالگرد سلطنت بود میگوید: در یکی از جلسات وزیر برق و آب در گزارشی ذکر میکند که «تنها یک درصد روستاهای ایران آب و برق دارند.» من وحشت کردم و گفتم چرا با این حساب در ایران انقلاب نمیشود. فردایش رفت به شاه گزارش داد و حرفش را نیز زد. شاه هم به او گفته بود میدانم و دو تا فحش هم میدهد که حالا درست میکنیم و این حرفها!».
دقت کنید که زمانی علم مینویسد، تنها یک درصد روستاهای ایران آب و برق دارند که 65درصد مردم ایران در روستاها زندگی میکنند. این یعنی فاجعه. یعنی دو، سوم مردم ایران در تاریکی و بدون آب آشامیدنی زندگی میکردند. در حالی که در شهرها با پنج هزار تومان شما میتوانستید 10 روز بروید در بهترین هتل لندن اقامت و تفریح کنید و برگردید. براین اساس من اعتقاد دارم که از جهاتی انقلاب ایران، انقلاب روستا علیه شهر بود. حالا شهید رجایی در چنین شرایطی یک رویکرد عدالتگرایانه اتخاذ میکند که اصلیترین مطالبه انقلاب بوده است. از نظر هزینههای دولت نیز اگر هزینههای جنگ را کم کنید، دولت رجایی کمترین هزینهها را متحمل شده است. اگر دولت ایشان گرفتار تندروی گروههای سیاسی نمیشد، اگر جنگ نبود و شهید نمیشدند حتماً تورم در دولت او پایین میآمد. شهید رجایی با چشم باز به جامعه نگاه میکرد و فضای جامعه را میدانست و برای بهبود آن که برگرفته شده از شعارهای انقلاب بود، بسیار کوشید.
(هفتهنامه مثلث، شماره 187)
انقلاب اسلامی اساساً انقلابی ضد «بیعدالتیهای اجتماعی» بود. به این معنی که بیشترین تمرکز انقلاب اسلامی در حوزه مبارزه با بیعدالتی اجتماعی بود که در پنج سال پایانی حکومت شاه به طرز وحشتناکی، ایران را در برگرفته بود.دکتر سعید لیلاز